eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
12.6هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من چشام ضعیفه...! حجت الاسلام حسینی نیا یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ @vlog_ir
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام عزیزم اینم ایده زیبایی من ک تو اینستا دیدم و انجام دادم خودم نتیجش عالیه😍 چون تابستونه هممون مشکل اینو پیدا میکنیم ک افتاب سوخته میشیم حتما باید هر روز استفاده کنین خانوما تا اونجا ک رنگ پوست خودتون برگرده من زیاد افتاب سوخته نبود 4روزه جواب گرفتم☺️ خب بریم برای مواد لازممون:👇👇 یک قاشق غذاخوری آرد نخودچی 4قاشق غذاخوری شیر یک قاشق غذا خوری آرد برنج ✅مواد رو با هم مخلوط کنین اگه ماسکتون یکم سفت شد یکم دیگه شیر بهش اضاف کنین بعد به تموم دست بمالین بذارین 15دقیقه بمونه بعد بشورین وقتی دارین میشورین ب صورت دایره ای ماساژ بدین ک ماسک قشنگ پاک بشه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
نصف اینایی که می‌بینی از پله‌های دادگاه بالا پایین میرن یه روزی عاشق همدیگه بودن و نفساشون وصل هم بوده . عشق خوبه، ولی زمانی که درک نشی، تأمین نشی ، دیده نشی ، مثل گردوی کالیه که از درخت چیده شده. با همه‌ی علاقه‌ای که بهش داری اما نه میشه خوردش نه میشه برگردوندش به شاخه، باید بندازیش بره ... ꧁🦚 @az_tanhaiy 🦚꧂
💚✨زیارت عاشورا✨💚 🌺«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَلَعَنَ اللهُ آلَ زِیاد وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد، وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَعلى اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَوَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَاَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ، اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتى مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ، اَللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ، عَلى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، اَللّـهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا وَاَیّامِ حَیاتى، بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ * سپس صد مرتبه مى گویى: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً * آنگاه صد مرتبه مى گویى: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * سپس مى گویى: اَللّـهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِم بِاللَّعْنِ مِنّى، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیاد وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْد وَشِمْراً، وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیاد وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ * آنگاه به سجده مى روى و مى گویى: اَللّهُمَّ لَکَ الْحَممْدُ حَمْدَالشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى،اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ»🌺
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
⏰کمتر از دوازده دقیقه ___ خواهرا چله زیارت عاشورا رو فراموش نکنید چله زیارت عاشورا، دوستان من آخر شب انتخاب کردم چون این موقع همه خونه هستن و معمولا دیگه کارای روزمرشون تموم شده هر روز هم صوتی با صدای زیبای آقای فانی و هم تصویری براتون میفرستم با هر کدوم که راحتترین ادامه بدین التماس دعا🤲🏻 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 💠 پنجشنبه 🔸 ۲۵ مرداد/‌ اسد ۱۴۰۳ 🔸 ۱۰ صفر المظفر ۱۴۴۶ 🔸 ۱۵ اوت ۲۰۲۴ 🌓 امروز قمر در «قوس» است. 🦂 امروز ساعت ۱۸:۱۰ قمر از صورت فلکی عقرب خارج می‌گردد. 💠 روز مناسبی است برای: امور تجاری امور زراعی امور مشارکتی امور آموزشی آغاز نگارش نوشتن قرارداد جابجایی رفتن به خانه نو افتتاح کسب و‌ کار ⛔️ ممنوعات امور مربوط به حرز 🚘 مسافرت بسیار خوب است‌ 👶 زایمان نوزاد صبور و‌ روزی‌دار است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب پنجشنبه) فرزند دانشمند و یا حاکم گردد. 🔹 امروز (هنگام زوال ظهر) فرزند عاقل، سیاستمدار، آقا و بزرگوار خواهدبود‌ شیطان به وی نزدیک نشود و هیچگونه انحراف و نادرستی ندارد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث عزت و احترام می‌شود. 🩸حجامت،فصد،زالوانداختن،خون‌دادن باعث درد می‌شود. 💅 ناخن گرفتن روز خیلی خوبیست. موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕 بریدن پارچه روز خوبیست. شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب پنجشنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیۀ ۱۰ سوره مبارکه یونس علیه السلام است. ﴿﷽ دعواهم فیها سبحانک...﴾ از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند. ان شاءالله مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 📿 وقت استخاره از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از ساعت ۱۲ تا عشاء آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز پنجشنبه «لا اله الا الله الملک الحق المبین» 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه «یا رزاق» موجب رزق فراوان می‌گردد. ☀️ ️روز پنجشنبه متعلق است به: 💞 علیه‌السلام اعمال نیک و خیر خود را به ایشان هدیه کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ⭐️خدای من چگونه ناامید باشم، در حالے ڪه تو امید منی چگونه سستے بگیرم ڪه تو تڪیه‌گاه منی✨ ای آنڪه با ڪمال زیبایے و نورانیت آنچنان تجلے ڪرده‌اے ڪه ⭐️عظمتت بر تمامے ما سایه افڪنده نگاه خود را از ما مگیر شبتون بهشتی و زیبا🦋🌙⭐️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 چـــــــــــکـاوکـــ٨ـﮩـ۸ـﮩــــــــ...... 🍃🍃🍂🍃
دوستانه‌ها💞
#چکاوک چکاوکِ ترسیده و مضطرب و گریان را که در کف اتومبیل پناه گرفته بود؛از اتومبیل پیاده کردم!
-آره شنید.همه شو! این بهش ثابت میکنه همسرش... بعد پوزخندی پر درد زد و گفت: -البته منظورم همسر اولش...بیگناه بوده!و این حقایق ،باعث میشه تعلق خاطرش به اون بیشتر بشه !خودت که بهتر میدونی!من نمیتونم درک کنم چکاوک!تو واقعا هنوز میخوای توی این زندگی بمونی و تحقیر بشی؟! چشمه ی اشکم جوشید و گوشه ی لبم لرزید. -خودش..خودش اینا رو گفت؟!که تعلق خاطرش ...آهی پرافسوس کشید! -بس کن چکاوک!من همیشه تو رو عاقل تر از این حرفا میدیدم.اینکه دستی دستی،خودتو توی این هچل احمقانه انداختی؛به اندازه ی کافی عقل و درایتت رو میبره زیر سوال! اما ادامه دادن این روند ،دیگه واقعا غیرقابل قبوله! میخوای منتطر بمونی تا اون تو رو از زندگیش بندازه بیرون؟ -خواهش میکنم بس کن یوسف! این را باصدایی لرزان گفتم. یوسف باز پوفی کلافه کشید و دیگر هیچ نگفت .به خانه که رسیدیم؛ به اتاقمان پناه بردم .دوش گرفتم و بعد خودم را زیر لحاف مچاله کردم .هم خوشحال بودم از بازگشت به خانه و هم غمگین از سرنوشت نامعلومم و هم نگران بابت ضیاءالدین و این خشمی که تمام وجودش را فرا گرفته بود. نمیدانستم چه میکرد در اداره پلیس!دلم طاقت نیاورد. شماره اش را گرفتم .خاموش بود. شماره کمیل را گرفتم. او هم خاموش بود. دلهره رهایم نمیکرد، از جایم بلند شدم.لباس پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم .به محض خروج از اتاق،یوسف را دیدم که مقابل در ایستاده بود و دستش را بالا آورده بود تا در بزند. -اومده بودم بگم بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری .میدونم تو این مدت یه ذره غذا از گلوت پایین نرفته! -نمیخوام یوسف !نگرانم .هیچکدومشون جواب نمیدن .تو تونستی باهاشون حرف بزنی؟ -نه . ولی اگه بخوان منتظر روند بازداشت بمونن؛ کمی طول میکشه.احتمالا کمیل بخواد همین امروز متهم رو بازجویی کنه !برای همین باید منتظر تشکیل پرونده اش بمونه!نگران نباش! احتمالا تا شب بیان خونه !حالا بیا یه چیزی بخور! -نمیتونم!یوسف عصبی گفت: -بسه دیگه !با خودت لج کردی؟همین الان میای مثل یه دختر خوب غذاتو میخوری. هیچ مخالفتی هم نمیخوام بشنوم !فریادش مرا ترساند. حوصله کل کل و دعوا نداشتم .برایم غذا گرم کرده بود و در بشقابی کشیده و روی میز گذاشته بود. پشت میز نشستم و چند لقمه بزور قورت دادم .مثل اجل معلق بالای سرم ایستاده بود تا مطمئن شود غذایم را میخورم! -دیگه بسمه یوسف !بخدا دیگه نمیتونم. -دو سه قاشق دیگه بخور! -نمیخوام! -باید بخوری .ببین خودتو ،داری از حال میری! به زحمت دو قاشق دیگر در دهانم چپاندم و قورت دادم . -حالا میتونم برم؟خیلی خستم .میخوام بخوابم. آهی کشید. از مقابلم کنار رفت و گفت: -بفرمایید!با غضب نگاهش کردم و از کنارش رد شدم .صدایم زد. -چکاوک! بیحوصله ایستادم و گفتم: -بله! کمی نزدیک تر شد و در مقابلم ایستاد. سوالی که میخواست بپرسد؛انگار خیلی برایش سخت بود.آب دهانش را فرو برد و کمی مکث کرد. بعد گفت: -چرا...چرا اینقدر دوستش داری؟ -من...من..خب..با حسرت نگاهم میکرد. حسرتی عمیق و ریشه دار! -کی؟! کی عاشقش شدی؟ آه از نهادم بلند شد. -یوسف!!دوباره پرسید: -وقتی عاشقش شدی...من و..نشون و..قول و قرارمون...یادت نیومد؟ التماس گونه گفتم: -نکن یوسف! اما او چشمان بینهایت ناراحتش را به چشمانم دوخته بود و انگار لحن التماس کلامم را درک نمیکرد. -چطور تونستی چشم ببندی روی همه ی اون خاطرات لعنتی؟ -کدوم خاطرات یوسف؟از چی داری حرف میزنی؟ ما کی خاطرات مشترکی با هم داشتیم؟ آهی پرافسوس کشید و گفت: -برای تو شاید نبود! برای من اما، همش خاطره بود! قدم به قدم داشت به من نزدیک تر میشد و من قدم به قدم دورتر میشدم ! -نمیدونستم چکاوک !نمیدونستم دلت، تنگِ شور و هیجانه!نمیدونستم دلت یه عشق هیجان انگیز و غیرمعمول و پر شور میخواد. وگرنه من پر بودم از همه ی اینها !میتونستم همه رو به پات بریزم لامصب !میتونستم تو رو عاشق خودم کنم اگه میدونستم که میخوای و اجازه میدی! اما تو.. تو جوری توی خونه رفتار میکردی که درِ هر پیشروی و نفوذی رو میبستی! جوری که آدم فکر میکرد تا سالها نمیخوای به داشتن یار و عاشق شدن فکر کنی .تو محکم و سفت بودی ! نفوذناپذیر! نمیدونستم میخوای کشفت کنم !میخوای رج به رج تحلیلت کنم و بفهممت ! میخوای عاشقی کنی و عاشقی ببینی !چرا اینکارو با من کردی چکاوک؟! چرا جوری رفتار کردی که نتونم اون همه عشقِ سرریز شده رو به پات بریزم و در عوض مجبور شم همواره ازت دوری کنم ؟! چرا برام نقش بازی کردی تو که تشنه ی اینجور عشق و محبت ها بودی !چرا نذاشتی برات عاشقی کنم ؟! قفسه ی سینه ام به شدت بالا و پایین میشد. به دیوار رسیده بودم و امکان عقب گرد نبود.و او همچنان جلو می آمد. آنقدر که در یک میلیمتری ام ایستاد .دستم را در مقابل سینه اش گرفتم. ادامه دارد ... ❤️❤️