eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
15.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدای قشنگم یه نظر لطفِ تو کافیه تا کلِ دنیا پر از دلخوشی بشه زندگیمون رو سرشار از نورِ خودت کن به قلبهامون آرامش بده یاریمون کن قوی باشیم تا اون چیزایی که جهان ارائه میده رو بپذیریم و با آرامش از سختی ها عبور کنیم زندگیمون رو سرشار از ثروت و برکت و عشق و مهربانی کن آرامشِ من صدهزار مرتبه شکرت واسِ همه نعمت هات شکرت که هستی و حالِ دلمون با تو خیلییی خووووبه🌿 الهی یه اتفاقِ خیلییی خوووب واسِ همه مون بیفته 🤲 به امیدِ فردایی سرشار از عشق و آرامش ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برف می‌بارد و دوباره دلم ؛ یاد ایام کودکی کرده می‌دویدیم و ذوق می‌کردیم می‌نشستیم و لیز می‌خوردیم کودکی، روزهای خوبی بود... دلمان گرم بود و غصه نبود حالمان خوب بود، هرچه که بود... ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای رسیدن به آرامش درون زلال باش و رها با دلی پاک و باصفا عاشق باش و مهربانی کن آنقدر که بتوانی همه را در قلب سراسر مهرت جای دهی ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
دوستانه‌ها💞
-تنها راهی که میمونه اینه که صبح عقد کنیم و شناسنامه رو نشونش بدیم .بعد که تایید کرد و دست از سرمون
من یک دختر نبودم و در شرایط او قرار نداشتم اما تا حدودی میتوانستم بفهمم حس و حالش چیست و چرا اینگونه بی تاب و بی قراراست،او داشت جدا شدن از زندگی مجردی اش آنهم برای اولین بار را به بدترین شکل ممکن تجربه میکرد. بخدا که حق داشت! -چکاوک؟! حالت اصلا خوب نیست .مطمئنی میتونی؟سرش را به نشانه ی مثبت تکان داد.اما انگار اصلا جوابش را باور نداشت،و من سری به نشانه ی افسوس تکان دادم و تمام امیدم به این بود که حداقل در انتهای این روز اینگونه غمگین و پردرد نباشد و برنامه به درستی پیش رفته باشد.او را به داخل هدایت نمودم .درمحضر ،به سختی جلو خودش را گرفته بود تا موقع جواب بله دادن، های های گریه را سر ندهد!گواهی فوت پدر و پدربزرگش هم همراهش بود و آن را به محضردار تحویل داد.به این دلیل که نمیخواستیم حتی یک نفر از ماجرا خبردار شود؛ ازدو نفر از افرادی که در محضر حضور داشتند خواهش کردم به عنوان شاهد امضا بزنند .و در نهایت کارمان زودتر از انتظار تمام شد.سند را او در دستش گرفته بود و شناسنامه ها در دست من بود.او را به طرف اتومبیل راهنمایی کردم .وقتی در اتومبیل نشستیم ؛دیگر طاقت نداشت !دیگر نتوانست تحمل کند! های هایِ گریه ی بی امان و پر از درد و غم اش بود که فضای اتاقک اتومبیل را پرکرده بود .کسی نمیدانست من تا چه حد از خودم متنفر بودم که هیچ کاری نتوانسته بودم برای او انجام دهم .او مثل ابر بهار میگریست و من تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که اجازه دهم هرچقدر دلش میخواهد گریه کند تا شاید کمی سبک شود. و شاید روحش کمی آرام گیرد! در حال حاضر به عنوان همسر قانونی اش خیلی کارهای دیگر برای آرام کردنش میتوانستم انجام دهم .مثلا اینکه دست نوازشی برسرش بکشم .او را در آغوشم آرام کنم و یا حداقل دستانش را بگیرم و به اوبفهمانم از او حمایت میکنم. اما ما قرار بود تا ظهر در یک محضر دیگر از همدیگر جدا شویم و پس بهتر بود که هیچ کدام از این کارها انجام نشود و هیچ خاطره ای از این اتفاق نامیمون و ناخواسته و ناخوانده برجای نماند .پس کمی که آرام تر شد و گریه اش که به هق هق تبدیل شد گفتم: -موافقی بریم پیش حاج آقا رضاپور تا قال قضیه رو بکنیم؟با سر تایید کرد و با صدایی لرزان گفت: -الان هیچی رو به اندازه ی این موضوع نمیخوام -خوبه،پس بریم تمومش کنیم!عقدی دائم بین من و دختری که کم و بیش دست و دلم را لرزانده بود ،جاری گشته بود! و حالا قرار بود بعد از رفع و رجوع مسائل پیش آمده ،بزودی زود باطل گردد! چه عمر کوتاهی داشت این محرمیت !چه ناخوانده بود و چه سریع خاتمه پیدا میکرد!شاید اگر این اتفاق نمی افتاد ،من هنوز داشتم به دختر موخرمایی چشم وحشی می اندیشیدم و گاهی دلم از فکر زدن به او می لرزید و حسی از سرخوشی ناب سالهای دور که سالیان دراز بود به سراغم نیامده بود، نصیب قلبم میساخت .شاید اگر این اتفاق نمی افتاد ،ما قرار بود تجربه های متفاوت دیگری را برای یکدیگر رقم بزنیم .شاید و هزاران شاید دیگر که من نمیدانستم بخاطر به وقوع نپیوستن شان باید افسوس میخوردم و آه میکشیدم یا بی تفاوت از کنارشان میگذشتم .اما هرچه بود ،قرار نبود دیگر اتفاق بیفتد! زیرا ما دو نفر ،بصورت اشتراکی ،اینچنین تجربه ی ناخوشایندی را از سر گذرانده بودیم و من حتی گمان نمیکردم بعد از ختم بخیر شدن این اتفاق چکاوک بخواهد تا مدت ها نگاهش به من بیفتد !در اتاق حاج آقا رضاپور اما ،جریان اصلا مطابق میل ما پیش نمیرفت. حاج آقا موشکافانه مارا نگاه میکرد. درست مثل اینکه به مجرم یاکلاه برداری نگاه میکند. یک نگاهش روی شناسنامه ها بود و نگاه دیگرش روی ما دو نفر!چکاوک داشت قالب تهی میکرد. رنگ به رو نداشت .دلم میخواست بلند شوم و سرش را درآغوش بگیرم و او را کمی تسکین دهم .دلم میخواست اجازه میداد تا بتوانم مایه آرامش قلبش باشم .دلم خیلی چیزها طلب میکرد حالا که این دل صاحب مرده فهمیده بود ما به هم محرم شده ایم . هرچند برای نصف روز! حواسم به دل از افسار گسیخته و نافرمانم بود و داشتم توی سرش میزدم تا ادبش کنم که صدای حاج آقا رضاپور مارا به خود آورد. -توی سند ،تاریخ ازدواج امروز ثبت شده. درحالیکه به من گفتید دوسه روز پیش عقد کردید. - خب..شاید تاریخ ثبت و ازدواج رو یکی زده حاجی!نگاه عاقل اندر سفیهی به من انداخت. -ضیاءالدین !! اینا کارشون اینه! تاریخ ثبت و ازدواج اگه یکی نباشه ،یکی نمیزنن! بگین به من چه کاسه ای زیر نیم کاستونه! چکاوک عصبی و ترسیده و پریشان گفت: -جناب سرگرد! حاج آقا !مرد مومن! دیگه این ایرادای بنی اسرائیلی چیه میگیرین؟ شناسنامه میخواستین که آوردیم .لطفا ولمون کنین. ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺 یاس هستم حرفاتو بهم بگو @Yass_malake لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌺
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 💠اصلا به شوهرتون دستور ندین و اصلاً رئیس بازی در نیارین. بخصوص در مورد خانواده اش.😶 مثلاً هیچ وقت بهشون نگین: امروز خونه ی مادرت اینا نرو😒 (بگید: امروز بریم باهم سینما،یا خرید؛و ...)🤪 💠اولا اینکه جمله ی امری هست و دوما اینکه تصور اشتباه در مورد حرفتون پیش میاد و فکر میکنه که میخواین اون رو از خانواده اش جدا کنین🤦🏻‍♀ 💠مردها اگر در موضعی قرار بگیرن که بهشون دستور داده بشه اصلا بعید نیست که عکس اون کار رو انجام بدن یا اصلا اون کار رو انجام ندن.😐 پس با آرامش و جمله مثبت حرفتونو به همسرتون بزنید.😉 ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی ترانه‌ها را می توان بارها و بارها گوش داد بعضی انسان‌ها را می‌توان بارها و بارها دوست داشت 👤ايلهان برک ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 🔴 تلخی ها رو هم شیرین کنید اگر به فرض با همسر خود کرده اید سعی کنید از این مدل جملات استفاده کنید : 👈 میدونم بعضیا میخوان امروز برن بیرون، مواظب خودشون باشن یا 👈 چه غذایی درست کرده یه بنده خدایی دستش درد نکنه حیف که قهریم 😉 ✅ اونوقت تاثیر محبت و رو توی زندگی خودتون میبینید. ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
24.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ذکر کلیدی و مهم برای دفع شدت و سختی 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسانیت یک عروس! بفرستید برا عروس های که میشناسید یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واییییییییییی عالی بود این پست😍😍 یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 واسه آقایون بد اخلاق😬 من تورا با تمام بداخلاقی هایت دوست دارم اینکه گاهی نا امید و غمگین میشوی دلیل نمیشود که نشود کنارت سیر خندید... اینکه گاهی سکوت می کنی و توی خودت میروی نقطه ی پایان برای حرفهای عاشقانه و خوبمان که نیست... راستش را بخواهی‌ با تمام تلخی هایت شده ای شیرینی زندگی من️️ تلخی هایت باعث نمیشود دوستت نداشته باشم... اصلا اگر زندگی تلخ و شیرین با هم نیست؟؟! خب تو هم زندگی من😍️ هرجور که باشی می خواهمت و ادامه میدمت😊😍 ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️