دلم.... از همه جا رفتن میخواهد! ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🔴بازار خودرو بهم ریخت/ آخرین قیمت سمند، شاهین، کوییک، دنا و تارا + جدول قیمت👇 https://eitaa.com/joinchat/2774597920C1d057f9364 https://eitaa.com/joinchat/2774597920C1d057f9364 ❌نوسان ۲ تا ۲۰ میلیونی خودرو داخلی❌

*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🥺👍یادش بخیر قدیما که بی کلاس بودیم ...دورهمی ها بیشتر می چسبید محبتا واقعی تر بود دلا یکرنگ تر بود سفره ها ساده تر بودغذاها خوشمزه تر خنده ها از ته دلمسافرتا کمتر بود اما بیشتر خوش می‌گذشتدلمون خیلی تنگ شده برای همش 🥺🥺🥺     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88

🔴 روش قطعی برای جذب ثروت 😱 خواستی نماز بخونی اگه این تکنیکی که بهت میگمو انجام بدی مستقیم میری تو مدار ثروت... 😳 وقتی نماز میخونی قدرت فرکانس زمین در بالا ترین حد خودش قرار میگیره پس این تکنیکو حتما انجام بده تا معجزشو ببینی✋🏻 قبل از شروع هر نمازت ۳ تا صلوات میفرستی و ۷۷ مرتبه تکرار میکنی حسبی الله و بعد نمازت هر خواسته ای داشتی به خدا بگو، خواسته هات خیلی سریع اجابت میشه 😍🔥 تو این کانال پر از تکنیک های جذب ثروت و عشق و سلامتیه سریع عضو شو تا جا نموندی 🚨👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/356581800C196e9d5730 وااااای خدا شاهده من انجام دادم ۷۸ میلیون به حسابم واریز شد 😭😍

🚨۲ تا ذکری که اصلا نباید بخونی 🤫 چون اگر بخونی انرژی های منفی رو از خونت و از محل کارت دور میکنه 😱 این سوره رو اگر به مدت ۷ روز همراه خودت داشته باشی پول و برکت از در و دیوار خونت بالا میره 😍💸 برای رفع بیماری این ذکر معجزه میکنه، من مادرم نمیتونست حتی راه بره ولی الان خداروشکر شفا پیدا کرد 😭🤲🏻 اگه به ذکر و کدهای بیشتر برای ورود برکت به زندگیت نیاز داری سریع وارد کانال زیر شو تا از دستت نرفته 😥👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/356581800C196e9d5730

🍃🍃🍃🍃🍂🍃 چـــــــــــکـاوکـــ٨ـﮩـ۸ـﮩــــــــ...... 🍃🍃🍂🍃

امروز به درخواست دوستان این شیفت دوپارت ترنج خواهیم داشت

#چکاوک -موهای قشنگی داری دخترم! الکی نیست که ضیاءالدینم رو پاک از راه به در کردی ! خندیدم و او باذوقی زیبا گفت: -قبل از اینکه سایز تو برای لباس بگیرم؛ بیا موهاتو شونه کنم چکاوکم! دلم هوس کرد برات ببافمش؟ دوست داری؟ لبخندی به روی این زن مهربان زدم و گفتم: -عاشقشم! اونجا که بودم؛ اولِ هرروز مادربزرگم ، بعد از اون هم زن عموم موهامو برام میبافتن! اما از وقتی که اومدم اینجا دیگه نه! -بشین که بافتن موهات خوراک دست خودمه عزیزدلم! همچون دختران دبیرستانی ذوق کردم. روی تخت نشست ،صندلی میز آرایش را در مقابلش گذاشتم و روی آن نشستم .ماهی جان شروع کرد به شانه کردن موهایم و در عین حال برایم صحبت میکرد ! -ماهرخم زودتر از همه ازدواج کرد! اون که رفت؛ ته دلم خالی شد !دختر که تو خونه نباشه؛ سر و صدا و شور و شوقم تو خونه کم میشه! بعد از اون، بهاءالدینم ازدواج کرد و اونم از خونه رفت ! مونده بود ضیاءالدینم !یه پسر جوون هجده نوزده ساله که کله اش حسابی باد داشت و از یه عالمه آرزوهای بلند و دور و دراز پر شده بود! یه روز اومد و گفت میخواد ازدواج کنه! آشوبی به پا شده بود توی این خونه !حاج داوود حسابی از دستش عصبانی بود !به هیچ صراطی مستقیم نمیشد و ضیاءالدین هم پسر خودش بود و مثل خودش لجباز و یکدنده! آخر تونست حرفش رو به کرسی بنشونه و ازدواج کنه !سنش کم بود و من نگران شون بودم .حاج داوود رو راضی کردم تا باهاش حرف بزنه و راضیش کنه توی همین خونه بمونن! لااقل همین یکی دوسال اول جلو چشم خودم باشن! تو این سن و سال کمِ هردوشون ، خیلی زود پروانه داریوش رو باردار شد! میدونی ! همه چیز خیلی خوب و قشنگ بود! هیچ کس حتی فکرش هم نمیکرد! اما بعد از به دنیا اومدن داریوش ... ماهی جان سکوت کرد. ته صدایش کمی لرزیده بود، غم عمیقی بر لحن صدایش نشسته بود . چقدر دلم میخواست حرفش را ادامه دهد و صحبت هایش را تکمیل کند و بگوید که بعد چه شد ! اما سکوت کرد و من به ناچار از او پرسیدم: -بعدش چی شد ماهی جان؟ پروانه چی شد؟ -پروانه ترکمون کرد! بی هیچ دلیلی! بی هیچ منطقی! شوهر و نوزاد چند روزه اش رو ترک کرد و رفت! دلم میخواست بپرسم دیگر چه شد! خبری از او گرفتید یا نه! که اصلا بازگشت یا نه! اما آنقدر غم در تن صدای این زن موج میزد که دلم نمی آمد با کندوکاو و کاوش در گذشته ، او را بیشتر از پیش ناراحت کنم! بنابراین پا روی ذهن کنجکاوم گذاشتم و سکوت کردم !ماهی جان آهی کشید و گفت: -به هر حال گذشته ها گذشته !هرچند این اتفاق تلخ رو هیچ وقت نمیشه فراموش کرد و بدتر از اون نمیشه سال ها تنهایی ضیاءالدین و بی مادر بزرگ شدن داریوش و آسیب هایی که از قِبَل این موضوع دید؛ رو نادیده گرفت! تنهایی هایی که باعث و بانیش فقط و فقط پروانه و بی وفاییش بود و بس! اما بهتره به گذشته فکر نکنیم ! بهتره به اتفاق های خوبِ الان فکر کنیم عزیزدلم ! حضور تو کنار پسرم، اینکه دارم بعد از سالها چشم هاش رو پر از شور و شوق میبینم ؛ بعد از سالها میبینم که مثل همون روزای اول شاده و میخنده ؛که شادیش واقعی و خالصه ؛و برای این زندگی امیدواره و شور و شوق داره ؛ غصه ی دلم فراموشم میشه،من هر روز و هرساعت دارم برای سعادتمند شدن هردوتاتون دعا میکنم ! امیدوارم تمام مشکلات پیش پاتون هر چه سریعتر برداشته بشه و هرچه زودتر زندگیتون رو باهمدیگه پر برکت زیر یک سقف شروع کنین. محبتش دلم را میلرزاند !چقدر حرفهایش قشنگ و پر از امید بود،درست در همین موقع موبایلش به صدا درآمد. آن را از جیب پیراهنش بیرون کشید و جواب داد. - جانم ضیاءالدین! آره مادر اومدم پیش چکاوک ! ما اینجاییم اگه دلت خواست بیا اینجا ! مکالمه را که قطع کرد شروع به بافتن موهایم کرد و گفت: -قدر زندگیتون رو بدونین! آدم راحت دل نمیبنده ! اما اگه دل بست باید پای این دل بستن ، پای عشق و تعهدش بمونه و سختی ها رو تحمل کنه ! باید بخاطر طرف مقابلش از خیلی چیزا بگذره ! ماهی جان برایم صحبت میکرد و من با جان و دل گوش میدادم .چقدر حرف هایش پر از تجربه و شیرین بود. آخرین گره بافت مویم را که زد؛ صدای ضیاءالدین از کنار چهارچوب در اتاق به گوش رسید ! -خلوت کردین عروس و مادرشوهر ؟ -وای مادر جون !ترسوندی مارو ضیاءالدینم ! از کی اونجا وایسادی؟! *ضیاءالدین* با دیدن من گونه هایش گل انداخت و لب گزید. نمیتوانستم چشم از دخترکم بردارم. خانم جان نگاهم کرد و شیرین خندید،کاربلد بود. ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🍃🍃🌺🌺 لینک کانالمون بفرس برا دوستات جمعمون جمع بشه😍 https://eitaa.com/joinchat/1760559465Ce9d8251375 🍃🍃🌺🌺

یادته دو روز پیش بهت گفتم سیدکاظم روح بخش رفته حج و یه سفرمجازی جذاب ساخته؟ برای طواف نیابتی گفت اسم بنویسید ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر اسم نوشتن😳 این خیلی جالبه👏 این هفته هم بازم طواف نیابتی میره از این سفر مجازی جا نمون که حیف واقعا👇 https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d

میگه هنوز اصل کاری مونده، سفر مدینه و عرفات و منا و... یه جوری به تصویر می‌کشه انگار اونجایی 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d