🔴 بالاخره فروش ویژه #ایرانخودرو آغاز شد این فروش بصورت تکمیل ظرفیت میباشد و برای #عموم افراد امکان خرید هست♨️ لینک ثبتنام و جزئیات بیشتر👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3963748364C1ab8283396 http://eitaa.com/joinchat/3963748364C1ab8283396 ✅با قیمت کارخانه، صاحب خودرو شوید...

♥️ℒℴνℯ♥️ آرزو می‌کنم نشد که بشه‌هایِ زندگی‌تون به صفر برسه! 💞🍃@lovely_lifee💞

🥧 بزن رو شیرینی ها تا شیرین بشی😁👇👇 🥮 🥮 🥮 🥮 🥮🥮🥮 🥮 🥮 🥮 🥮🥮 🥮 🛑 محصولات سالم و پرخواص یزدی 🛑 فقط رضایت مشتری هارو ببین🔥😍

*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 درد دل زیبا با خدا♥️🥺 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88

🔴خانم های عضو این کانال ده هیچ از بقیه خانم ها جلوترن چون #پوستشون_سفیدبرفیِ😍 💯اگه میخوای فوووری #کل_بدنت_بلوری شه اینجا کلیک کن😍👇 https://eitaa.com/joinchat/1784283524Cade13cf0a9 🌹از بین بردن دائمی فرورفتگی ها پوست صورت مثل جای جووش😱 💯برای درمان فوووری تمام لک ها و مشکلات پوستی #تضمینی بکوب رو لینک واردشو💯😎👇 https://eitaa.com/joinchat/1784283524Cade13cf0a9 ⭕️فقط بیا نتایج و ببین شوکه میشی 😎👆

برای #لک های #پوستت انقدر کرم پودر نزن😭 بیا اینجا درمانش کن👇 https://eitaa.com/joinchat/1417806020C2e86c10cb6 این ضد #لک توی ایران مثل #بمب ترکونده😊👍

.

🍃🍃🍃🍃🍂🍃 چـــــــــــکـاوکـــ٨ـﮩـ۸ـﮩــــــــ...... 🍃🍃🍂🍃

#چکاوک -برای خودت زمان بخر! به هرحال از این ستون به اون ستون فرجه!بهش بگو اگه بهت دست بزنه تمام واقعیت رو به اون طرف قطری میگی و نمیذاری معامله اش سربگیره !این معامله خیلی براش مهمه و اگه تصمیم نداشته باشه بخاطر حفظ تو اونو بهم بزنه؛ تو با اینکارت، شانس کوچکی برای بردن داری !چون طرف قطری خیلی روی این موضوع حساسه که یک دختر دست نخورده ی آفتاب مهتاب ندیده دستش بدن. امشب ترسو نباش! اصلا نترس! ضعف تو اونو قوی میکنه .شجاع باش و شجاعانه تهدیدش کن! نمیدونم جواب میده یا نه! اما این تنها فکری بود که به ذهنم رسید ! 🍁کمیل🍁 دقیقا بیست و پنج سال قبل خواهرم همچنین عذاب و زجری متحمل گشته بود و من بیست و پنج سال بعد؛ از این موضوع باخبر میشدم !وای خدای من !خدایا !من از خودم دلخورم! از خود ناکسم که تا این حد از او دور بودم و این عذاب و زجر را ندیدم !ضیاءالدین در هم شکسته بود! شانه هایش فرو افتاده بود! شاید حتی نفس نمیکشید! تمام وجودش به هم ریخته بود !خیلی سخت بود شنیدن این حقایق تلخ بعد از بیست و پنج سال، در مورد شریک و نزدیکترین کس زندگی اش ، آن هم از زبان یک زن غریبه !و آن هم کاملا اتفاقی! بیش از اندازه غم انگیز و ناراحت کننده بود !و ضیاءالدین تاب و توان حرکت نداشت !با تمام روحیه درب و داغان و درهم شکسته ام ، به سویش قدم برداشتم. دستم را روی شانه اش گذاشتم. نگاهم کرد !مات و مبهوت! بی هیچ روحی! بی هیچ درکی !بی هیچ معنا و مفهومی! شانه اش را محکم در میان انگشتانم فشردم ! -خودتو جمع و جور کن مرد !سرش را تکان داد. -نمیتونم !خیلی سخته !خیلی سنگینه! لعنت! لعنت به من! به این اتفاق ! لعنت به اون مرتیکه کثافت! لعنت به این زندگی! لعنت به من که نفهمیدم دردش چی بود ! لعنت به من احمق که درکش نکردم و اون بخاطر من، از من فرار کرد و بچه ی چند ماه هاش رو گذاشت و رفت و دستی دستی خودش رو به کشتن داد! لعنت به من که نفهمیدم چرا پرپر شد ! به سختی از جایش بلند شد! انگار دو وزنه ی سنگین آهنین به پایش بسته بودند ! کشان کشان؛ناامید و بی رمق ؛از اتاق بیرون رفت !و من میدانستم در ذهن و قلب و وجود این مرد چه آشوبی برپاست! از یک طرف داستان پروانه را فهمیده بود و از طرف دیگر به خاطر چکاوک دستش به هیچ جا بند نبود! دستانم را مشت کردم و دندان هایم را برهم فشردم و نفس در سینه ام حبس شد از یادآوری این موضوع که همه ی اینها، مقصرش، تنها یک کثافت!بود و بس! کثافتی به نام"جهان"یا همان"میثم مرادیان "ساعتی بعد با سرهنگ صحبت میکردم !میخواستم او را قانع کنم که عملیات را متوقف کند و اجازه دهد به خانه حمله کرده و جهان را دستگیر کنیم !با وجود شاهد زنده ای به نام زیبا ،به راحتی میتوانستیم ثابت کنیم جهان ،همان میثم مرادیان است !و من بی نهایت نگران چکاوک بودم و نمیدانستم امشب قرار است چه اتفاقی برای این دختر بیفتد و چگونه میتواند از دست آن مرد رذل و خونخوار قسر در برود و خود را نجات دهد!سرهنگ رو به من گفت: -ببین کمیل !میدونم ناراحت و نگرانی! اما من یقین دارم این دختر میتونه از خودش دفاع کنه! لطفا به هدف اصلی مون فکر کن!ما باید خودمون رو دقیقا سر این معامله برسونیم ! نه زودتر و نه دیرتر !وگرنه طرف قطری رو از دست میدیم و نمیتونیم دستگیرش کنیم و فقط دستمون به میثم مرادیان میرسه !یادت نره که میثم مرادیان فقط یک طرف این باند بین المللی خطرناک است ازت انتظار دارم احساساتی برخورد نکنی !خانم سایانی با ذهنیت باز و با اقدامی کاملا داوطلبانه ،آگاهانه تمام خطرات این ماموریت رو قبول کرده! پس بهش اعتماد کن و مطمئن باش میدونه که میتونه از خودش صیانت کنه! -اما سرهنگ ... -دیگه هیچ اما و اگری نمیخوام بشنوم منصوری ! فردا طرف های معامله میرن سر قرار و ما به صورت هوایی تعقیبشون میکنیم و توی این معامله ، همشون رو دستگیر میکنیم. هیچ اتفاقی برای این دختر نمیفته !به من اعتماد کن! حرف سرهنگ یکی بود !نمیشد تغییرش داد! خوب حق داشت !به اهداف کلان تر و به نجات افراد بیشتری فکر میکرد و من واقعا مطمئن نبودم که چکاوک میتواند امشب خود را نجات دهد یا نه !ضیاءالدین در محوطه مشغول قدم زدن بود !پریشان احوال و ناآرام !ناراحت و افسرده !هیچ کاری از دستش بر نمی آمد و مطمئن بودم داشت شرایط کنونی را با شرایط بیست و پنج سال پیش مقایسه میکرد. ادامه دارد ... ❤️❤️