eitaa logo
دوستانه‌ها💞
2.9هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
12.8هزار ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ ✨ای رونق ندبه های آدینه بیا ای مرهم دردهای دیرینه بیا... ✨تا اینکه به ما شب زدگان نور رسد یک جمعه تو باچراغ و آیینه بیا... صبحتون امام زمانی 💚 🤲🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ارسالی اعضا پاستیل خونگی 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چالش زمان زن قلب تپنده خونه است.....❤️ بزن رو پیوستن تا گممون نکنی گلی جانم😍😍.....❤️ https://eitaa.com/joinchat/1801978144C2cb47b2a9e
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدل لباس نامزدی زن قلب تپنده خونه است.....❤️ بزن رو پیوستن تا گممون نکنی گلی جانم😍😍.....❤️ https://eitaa.com/joinchat/1801978144C2cb47b2a9e
🌹 🔷حسادت 4پايه دارد : 🔹پایه اول :مقایسه کردن (تو قابل مقایسه با من هستی.) 🔹پایه دوم :احساس محرومیت (تو چیزی داری که من ندارم.) 🔹پایه سوم:دوست داشتن آن نداشته (دوست دارم که آن را داشته باشم.) 🔹پایه چهارم :احساس بیچارگی (احساس بیچارگی می کنم که نمی توانم آن را داشته باشم.) 🔷پس زمانی که کسی به شما حسادت می ورزد در واقع از شما تمجید می کند، هر چند به صورت ناخوشایند. زن قلب تپنده خونه است.....❤️ بزن رو پیوستن تا گممون نکنی گلی جانم😍😍.....❤️ https://eitaa.com/joinchat/1801978144C2cb47b2a9e
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام یه خاطره و سوتی یادم اومد دبیرستانی ک بودیم یکی از دوستام اسمش هدیه بود سر کلاس فیزیک بود، دبیرمون که اقا بود گف بیا پاتخته،هدیه یه کم حال ندار بود دبیرمون متوجه شد ک حال نداره، گف هدیه مریضی؟ هدیه ام یهو چشاش گرد شد😱 قرمز شد یه نگا به ما یه نگا ب دبیر کرد😰 و سرشو انداخت پایین... بنده خدا فک کرد منظور دبیرمون اینه که پریودی؟ هدیه ام با خجالت گف نه اقا مریض نیستم به خدا، سرماخوردم😂😂😂😂😂😂 یه دفه معلم فیزیک و همه بچه ها زذن زیر خنده حالا نخند کی بخند بعدم بهش گف برو خونه استراحت کن😌 ولی دیگه هدیه بیچاره روش نمیشد بیاد سر کلاس فیزیک😂😂😂 هدیه اگه هستی سلام خداقوت✋بهتری یا هنوز مریضی🤣🤣🤣🤣 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 پیشنهادی اعضا سلام. میشه یه چالش در مورد اینکه توی خواستگاری یا قبل عقد کجا و چجوری با خواستگارشون در مورد روابط جنسی صحبت کردن و انتظاراتشونو گفتن . اخه من موندم چجوری این بحثو بیان کنم.یه سریا میگن توی خواستکاری نگو یه سریا هم میگن همون اول بگو. واقعا نیاز به کمک و تجربه دارم. میخوام بدونم بقیه چجوری حرفشو زدن دفعه اول و توی خواستگاری یا توی کافی شاپ چیزی گفتن یا بعد عقد گفتن 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلاام یاس جان خسته نباشی من یکم پس انداز دارم حدود ده میلیون به کار میکاپ  و کاشت هم علاقه دارم البته بیشتر میکاپ از طرفی هم مامانم مغازه داره دودل شدم نمیدونم پولمو سرمایه کنم یا باهاش دوره اموزشی برم از وقت یادم میاد دوس داشتم تو ارایشگاه مشغول بشم ولی ترس از شکست جلوم رو گرفته لطف کمکم کنید ✅سلام یاس جونم ایده معنوی برای قبولی کنکور دارن دخترم کنکور داره سه ساله تمام تلاششو کرده میخوام یه ایده معنوی که استرس‌و هم  کم کنه رو بگن ..برا قبولی کنکور ذکری دعایی هست؟؟ ✅سلام میخام آزمون مانتو دوزی فنی حرفه ای بدم میشه لطفا از خانما بپرسید کسی سوالارو داره برام بفرسته 💜🙏🏼🙏🏼 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام عزیزدلم ان شاالله حالت خوب ودلت خوش وتنت سلامت باشه یه متنی رو خوندم که خیلی خوشم اومد وواقعا قابل تامل برای زندگی بود اگه خوشت اومد بذار بقیه هم بخونن😍 زن نمی دانست که چه بکند ؟ خلق و خوی شوهرش او را به تنگ آورده بود ، همیشه می گفت و می خندید ، با بچه ها خوش و بش می کرد ولی مدتی بود با کوچکترین مسئله عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد !!! زن روزی به نزد راهبی رفت تا از او کمک بگیرد ، او در کوهستان زندگی می کرد ، زن از راهب معجونی خواست تا شاید چاره ای کارش شود راهب نگاهی به زن کرد و گفت : چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است ببر کوهستان !! آن حیوان بسیار وحشی است !! و هر وقت تار مویی از سبیل ببر وحشی را آوردی برایت معجونی می سازم تا شوهرت با تو مهربان شود .... زن با ناامیدی به خانه اش برگشت . غذایی را آماده کرد و روانه ی کوهستان شد ، خود را به نزدیکی غار رساند ، از شدت ترس بدنش می لرزید اما مقاومت کرد .. آن شب ببر بیرون نیامد ! چندین شب به همین منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد ، بلاخره ببر وحشی غرش کنان از غار بیرون آمد و ایستاد و به اطراف نگاه کرد !.هر شب که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند .... چهار ماه طول کشید تا ببر به واسطه ی بوی غذا به زن نزدیک شد ، و آرام آرام شروع به خوردن کرد مدتی گذشت .... طوری بود که ببر بر سر راه زن می ایستاد و منتظر می ماند زن خود را به ببر نزدیک تر میکرد و سر او را نوازش می کرد و به ملایمت به او غذا می داد ، هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی ، ترس و وحشتی در میان نبود و بر خلاف دشواری وسختی راه هر شب آن زن برای ببر غذا می برد و سر او را در دامن خود می گذاشت ، دست نوازش بر مویش می کشید ....!!!! بالاخره یک شب زن با ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند ، و شادمان نزد آن راهب رفت .... فکر می کنید آن راهب چه کرد ؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود .. زن ، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید .راهب با خونسردی رو به زن کرد و گفت :آیا ”مرد تو " از آن ببر کوهستان بدتر است ؟تو نیرویی داری که از وجود آن بی خبری !! با صبر و حوصله ، عشق و محبت توانستی آن حیوان را رام کنی !!! مهار خشم شوهرت در دستان توست ، پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانیت را از او دور ساز. واقعا همه ماخانوما مهارتی داریم که هیییچکس جز خودمون نمیتونه آرامش همیشگی رو مهمون خونمون بکنه.. مااینقدر قدرتمندیم😊فقط گاهی خودمون رو دست کم میگیریم😜 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام به همگی دوستان ✋ما رسم داریم دختر اصلا دست تو صورتش نبرد تا قبل عقد کنون👰 منم صورتم پر مو روزی که رفتم آرایشگاه ی روز قبل عقدم بود کلی تغییر کردم😊 شب همون روز هم رفتیم خرید آقامون داشته بود کت پرو میکرد همش به من خیره شده بود و چشم بر نمی داشت😍 خیلی ضایع خیره بود😁 آخه خیلی تغییر کردم اونا هم که دنبالمون بودند فهمیدند و می خندیدند😁 روزی هم که رفتم مدرسه دوستام باورشون نمی شد همگی شون میگفتند مگه میشه این همه تغییر😱 تو مدرسه هم به مدیر مون نگفتم هرموقع از جلو دفتر یا از کنار معاون ها رد میشدم پشت دوستام قایم میشدم😐 نامردها آخرش 5 نمره از انضباطم کم کردند خیلی دوستتون دارم❤️ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂