فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤🍃
اگه بدن میشدم، قلبم بودی
درخت میشدم، ریشهم بودی
رنگ میشدم، قلمم بودی
شب میشدم، ماهَم بودی
ساز میشدم، آهنگم بودی
فصل میشدم، بهارم بودی
حس میشدم، امیدم بودی
توهمونیهستیکه
همیشهبه بودنممعنامیدی♡
24.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز خوشمزه شدن یه قطاب خوشمزه ونوستالژی 🥰به سبک ننه👵🏻
مواد لازمبرای قطاب ننه پز
نیم کیلو ارد
۱۵۰تا۱۸۰گرم روغن
سه چهارم لیوان اب ولرم
سه قاشق شکر
مواد میانی👩🏼🍳
۱۵۰گرم پودر مغزیجات که من از گردو استفاده کردم
۱۵۰گرم پودر قند
دوقاشق گلاب
یک ق چ خ پودر هل
تقدیم نگاهتون 😋😋
🌳🌱🌾
⚒💡💡⚒💡💡⚒
دوستانهها💞
#گلچهره بهترین روزای زندگیم بود هیچکدوممون درس نخونده بودیم دخترو چه به درس خوندن! گل اندام برعکس
#گلچهره
نگاهم گره خورد به یه جفت چشم قشنگ! +دستتون زخم شده اجازه بدین دستمال پارچه ای سفید رنگی از جیب کتش دراورد.
نگاهی به اطراف کرد کوچه خلوت بود! دستمال رو دور انگشتم پیچید و گفت + تا چشمه زیاد مونده میخوایین من کمکتون کنم؟! به سختی نگاه از چشاش گرفتم، بدون اینکه جوابش رو بدم سریع سر پا شدم شربت رو هم بلند کردم و هر دو طبق رو گذاشتیم رو سرمون به شربت اشاره کردم که سریع راه بیفته و با قدم های بلند ازش دور شدیم!
قلبم وحشیانه خودشو به قفسه سینم می کوبید.صورتم داغ شده بود، حتم داشتم که گونه هام گل انداخته، نفس نفس زدم و آهسته تر قدم برداشتم! چقد چشماش خوشگل بود ..چقدر نگاهش مهربون بود .با صدای شربت دست از فکر کردن کشیدم! آبجی اون مرده کی بود؟ من چه میدونم!
شربت دارم بهت میگما به هیچکس حرفی نمیزنی باشه؟؟ اگه خانوم جون و آقاجون بفهمن که ما با یه مرد هم كلوم شدیم سرمون رو میبرن باشه ؟؟؟باشه آبجی نمیگم..
به چشمه رسیدیم ظرف هایی که شکسته بودن رو ریختم کنار جوی آب مابقی ظرف ها رو باهم شستيم تمام فکرم پیش اوت پسر بود.با فکر کردم بهش تپش قلب میگرفتم من چم شده بود؟؟!! چه موهای خوش حالتی داشت با صدای باز شدن در از جا پریدم قیافه ترسناک جواهر تو چارچوب در نمایان شد.آب دهنم رو قورت دادم. سلام اخمی کرد و با حرص اومد به سمتم نشست رو به روم با چشم های به خون نشسته نگاهم می کرد و انگشتش رو به نشونه ی تهدید بالا آورد مگه من دیروز بهت نگفتم که اینجا خونه بابا ننت نیست که هر غلطی که دلت میخوادبکنی؟؟؟من..دستشو گذاشت رو دهنم و با صدایی که سعی داشت کنترلش کنه گفت دهنت رو ببند دختره پاپتی!یه نگاه به بیرون بنداز لنگ ظهر شده! مگه اومدی اینجا خانومی کنی؟؟از فردا صبح الطلوع از خواب بیدار میشی قبل از اینکه بقیه بیدار شن میری تنور رو روشن میکنی خمیر رو ورز میدی نون تازه درست میکنی حیاط رو آب و جارو میکنی، صبحانه رو برای همه اهالی خونه حاضر میکنی شیر فهم شد؟؟؟ سرمو به نشونه آره تکون دادم! وحشت زده نگاهش می کردم!وای به حالت اگه پاتو از درخونه بیرون بذاری! وای به حالت هر دو هفته یه بار با کلفت های خونه میری گرمابه، نصف كلفت ها رو مرخص کردم و وظیفه ی اونا می افته گردن تو هفته ای یه بار لباس های کثیف رو میبری چشمه میشوری، حرف اضافه حرکت اضافه ازت ببینم با من طرفی!! حالیته؟؟
سرمو به نشونه آره تکون دادم!
❤️❤️