دیدی وسط خندهات غمت سر باز میکنه و خندت محو میشه؟
یهو ساکت میشی نه اشک میریزی نه حرفی میزنی فقط سکوت میکنی .
خیلی وقتا خواستم از دردام بگم ، از ناراحتیام ، از چیزایی که منو میرنجوندن حرف بزنم اما نمیشد ، در حالی که کلی حرف توی سرم میچرخید اما توان اینکه بخوام بازگو کنم رو ندارم .
خیلی خستم این روزا .
حس اون آدمی رو دارم که طنابی دور گردنش آویزونه و زیر پاش پرتگاه ، همهی آدمای دورش چاقو به دستن و هربار یه تیکه از طنابو میبُرن .
حسی دارم که انگار ته موندهی احساساتمه ، خیلی حس مبهم و ناجوری تو حالمه ..
꧁🦚 @az_tanhaiy 🦚꧂
💚✨زیارت عاشورا✨💚
🌺«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَلَعَنَ اللهُ آلَ زِیاد وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد، وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَعلى اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَوَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَاَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ، اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتى مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ، اَللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ، عَلى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، اَللّـهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا وَاَیّامِ حَیاتى، بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ * سپس صد مرتبه مى گویى: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً * آنگاه صد مرتبه مى گویى: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * سپس مى گویى: اَللّـهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِم بِاللَّعْنِ مِنّى، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیاد وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْد وَشِمْراً، وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیاد وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ * آنگاه به سجده مى روى و مى گویى: اَللّهُمَّ لَکَ الْحَممْدُ حَمْدَالشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى،اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ»🌺
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
#زیارت_عاشورا
#علی_فانی
⏰کمتر از دوازده دقیقه ___#روز_۳۸
خواهرا چله زیارت عاشورا رو فراموش نکنید
چله زیارت عاشورا،
دوستان من آخر شب انتخاب کردم چون این موقع همه خونه هستن و معمولا دیگه کارای روزمرشون تموم شده هر روز هم صوتی با صدای زیبای آقای فانی و هم تصویری براتون میفرستم با هر کدوم که راحتترین ادامه بدین
التماس دعا🤲🏻
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🏴 تقویم نجومی
🗓 شنبه
🔺 ۳ شهریور/ سنبله ۱۴۰۳
🔺 ۱۹ صفر المظفر ۱۴۴۶
🔺 ۲۴ اوت ۲۰۲۴
🌓 امروز قمر در «برج ثور» است.
✔️ برای امور زیر خوب است:
زیارت سیدالشهدا علیهالسلام
طلب معاش
امور آموزشی
شاگرد و اجیر گرفتن
خرید وسیله سواری
آغاز نگارش
ارسال نامه
جابجایی
صید و شکار
استحمام
دیدار با دوستان و مسئولین
امور مربوط به حرز
🚖 مسافرت
خوب است و حاجت روایی در پی دارد.
👶 زایمان
نوزاد از او انتظار خیر میرود.
💑 انعقاد نطفه
🔹 امشب (شب شنبه):
دلیلی بر نهی و استحباب نیست.
💇 اصلاح سر و صورت
باعث توانگری میشود.
🩸حجامت،فصد،زالو انداختن،خوندادن
باعث رفع درد میشود.
💅 ناخن گرفتن
روز مناسبی نیست.
موجب بیماری در انگشتان دست میگردد.
👚 بریدن پارچه
روز مناسبی نیست.
آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمیشود.
😴 تعبیر خواب
رویایی که امشب (شب شنبه) دیده شود، تعبیرش از آیۀ ۱۹ سوره مبارکه مریم علیهاالسلام است.
﴿﷽ قالَ إنَّما أنا رَسول ربّک لاهب لک غلاماً﴾
فرستادهای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطرخواه به او برسد.
مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
📿 وقت استخاره
از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰
از اذان ظهر تا ساعت ۱۶
📿 ذکر روز شنبه
«یارب العالمین» ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۱۰۶۰ مرتبه «یا غنی»، موجب بینیاز شدن میگردد.
☀️ ️روز شنبه متعلق است به:
💞 #حضرت_رسول_اکرم ﷺ
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌸در این شب فوق العاده زیبا
🔮از پروردگار مهربان میخواهم
🌸فاصله نباشد میان شما و
🔮تمام احساس های خوبتون
🌸شما باشید و عشق باشد و
🔮یک دنــیــا سلامتی و شــادی و
🌸امضای خدا پای تمام آرزوهاتون
🔮زندگیتون پر از یاد خــدا
🌸شب زیباتون بخیر عزیزان
🔮در آرامش بخوابید
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
دوستانهها💞
#چکاوک -چرا آخه اینجوری نگام میکنین؟!چیز عجیبی نیست! این عادی ترین اتفاق دنیاست که بعد از یک ازد
#چکاوک
اما حالا !با وجود پروانه! با وجود اینکه من زن دوم این مرد بودم..وای خدای من! این فکر تمام رویاهای خوشم در مورد آن طفل معصوم تازه شکل گرفته در وجودم را، میکشت !و قلبم به سرعت پر از احساس های ناخوشایند و تلخ میشد و شادی رخت برمیبست و میرفت!
-چکاوک جان !متوجه شدی عزیزم؟
حواس پرت نگاهش کردم.
-چی گفتی ماهرخ جون؟
-فردا صبح زود ان شاالله با ملاحت و داریوش برین آزمایشگاه !بعدش هم برین برای رزرو نوبت متخصص و سونوگرافی، باشه عزیزم؟
نگاهی به ضیاءالدین انداختم.ملاحت نگاهم به داییش را دید و گفت:
-میدونیم دلت میخواد با دایی بری پی کارای مربوط به بچه عزیزدلم! اما نمیشه دیگه! چیکار میشه کرد؟حالت باهاش بد میشه!
ملاحت راست میگفت!خوب فهمیده بود! من بدجور دلتنگِ همسرم بودم !و سکوتش داشت مرا می آزرد!سکوتش مرا در شادی کردن برای حضور نابهنگام، اما شاید به موقعِ این موجود جدید و شگفت انگیز که در بطن وجودم در حال جوانه زدن بود؛ به شک می انداخت!در جواب ملاحت سری تکان دادم و به لبخندی اکتفا کردم !بعد از صرف ناهار که با حداکثر فاصله بین من و ضیاءالدین صورت گرفت؛ من خستگی را بهانه کرده و به خانه ی خودم پناه بردم .تازه لباسهایم را درآورده بودم و تاپ دکلته و شرتک عروسکی ام را پوشیده بودم و میخواستم زیر لحاف ضخیمم روی تخت فرو بروم و از باد سرد اسپیلت در امان بمانم که موبایلم زنگ خورد!با
دیدن اسم مخاطب از جایم پریدم و روی تخت نشستم. خودش بود! آن که دلم بی وقفه ،هوایش را میکرد. دستم میلرزید روی آیکون سبز رنگ!
قلبم هم!چشم برهم فشردم و پاسخ دادم.
-سلام!
-سلام عزیزم!
صدایش رنگ عصبانیت و کلافگی نداشت !صدایش رنگ مهربانی داشت و بوی محبت میداد!
-چکاوک!
-بله!
-جون دلم عزیزم ! قبل از اینکه هر حرفی بخوام بهت بزنم؛میخوام بابت عصبانیت دیشبم ازت عذرخواهی کنم .من نمیدونستم دلیل بد بودن حالت چیه! اقرار میکنم که فکر
میکردم داری بازی درمیاری و توی این بازی، یوسف هم سهیمه!
بعد نفس عمیقی کشید و گفت:
-خب دلم بدجور برات تنگ بود و فکر میکردم داری ناز میکنی تا پیشم نیای و ادا اصول در میاری که شب رو پیشت نمونم!حتی یک درصد فکرشو نمیکردم که دلیل حال و احوال بدت،
بارداری و..وجود بچه ی من باشه!
یک لحظه سکوت کرد. انگار قند در دلش آب شد! آرام پچ زد:
-قند عسلم؟
-ب...بل...بله !
-هنوز باورم نمیشه!
خوب میدانستم درمورد چه میگوید! اما باز دوباره گفتم:
-چی رو؟
-اینکه من و تو یه بچه داریم یه بچه که مال خودمون دوتاست!فقط مال من و تو ! میدونی چکاوک ! میون اینهمه اتفاقای ریز و درشت و این تلخی ها و تمام چیزایی که هی من و
تو رو ازهمدیگه دور میکنه؛ این بهترین اتفاقی بود که میتونست بوقوع بپیونده ! این که تو بچه مو باردار باشی و بعد بخوای به دنیا بیاریش؛ اون قدر بنظرم دور از دسترس و محال بود؛ که حتی به عنوان یک آرزو هم بهش فکر نمیکردم
- چکاوکم؟
-جان !
-دارم از خوشحالی دیوونه میشم !نمیدونم باید چی کار کنم! اصلا یادم نیست پدرها توی این جور مواقع چی کار میکنن !چکاوکم؟
نمیدانم میدانست داشت چه به حال و روزگار عاشق پیشه ی من می آورد یا نه!
-جانم!
-دلم... دلم برای دیدنت تنگ شده !میشه...میشه ببینمت؟!
-اما آخه.. میدونی که حالم بد میشه!
-میدونم ! میدونم قربون شکل ماهت برم! فقط یه نمه لای پنجره ی اتاق خوابتو باز کن !من کنار پنجره اتاقم وایسادم و سراپا منتظرم که همسر خوشگلمو یه ذره دید بزنم !ریز خندیدم !مثل جوان های بیست ساله حرف میزد!همان قدر
پر از شوق و ذوق و اشتیاق !خنده ام از سر شوق بود و از قلبی برمیخواست که روزها غصه
خورده بود و درد کشیده بود و اشک ریخته بود ! ضیاءالدین قلبم را جادو میکرد .فقط با چند کلمه! کافی بود حرف بزند تا دنیایم رنگی شود! کافی بود به رویم لبخند بزند
-ضیاء !
-جان دل ضیاء !جونم فدات عزیزم !بگو خوشگلم !بگو خانومم.
خواستم بگویم من هم دلم برایش تنگ شده ! من هم دلم برایش شده قد یک گنجشک کوچک! خواستم بگویم حسرت آغوشش دارد به کشتنم میدهد ! اما به جای همه ی اینها گفتم:
-من...لباس...درست و حسابی .. تنم نیست،صبر کن ...صبر کن...لباس بپوشم!
-نه !
با شگفتی پرسیدم:
-چی نه؟!
-نپوش !فقط من از اینجا میبینمت !خواهش میکنم همون جوری بیا !هرچی کم لباستر، بهتر !
با شرم، آرام و اعتراض گونه گفتم:
-ضیاءالدین !
-جون دل ضیاءالدین !عمرم عزیزم! بهم حق بده! از اون اتفاق قشنگ یک ماه میگذره! یک ماهه ندارمت !یک ماهه ندیدمت!تو میدونی من توی این یک ماه چی کشیدم از دلتنگی؟! از
اینکه فکر میکردم نمیخوای منو ببینی !وای بر یوسف! دستم بهش نرسه.میکشمش.
ادامه دارد ...
❤️❤️