eitaa logo
مجموعه مردمی سینماوارثین
1.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
449 ویدیو
5 فایل
مکانی برای اطلاع‌ رسانی 📌- برنامه‌های نمایش فیلم🎥 📌- نقد و بررسی فیلم‌ها📝 📌- سوژه‌ها و آثار بومی📹 و هرآنچه به هنر هفتم در دزفول و حومه مربوط است...🎬 🔰سینماوارثین؛ دبیرخانه جشنواره فیلم عمار در دزفول ارتباط با ادمین @cinema_varesin
مشاهده در ایتا
دانلود
- 📌اهدای جوایز پویش نقل قول برتر از مستند آقا مصطفی 🔶اسامی برندگان این پویش: 🔸جناب آقای حسین لطفی 🔸جناب آقای حسین سمسار 🔸سرکار خانم برگ گل 📽 مستند 🔻موزه دفاع مقدس دزفول - ۷مهر ۱۴۰۲ @cinemavaresin
- 📌 🎞«هفته سینمای شهدایی دزفول» •آخرین شب هفته سینمای شهدایی دزفول اولین نمایش فیلم سینمایی «شماره ۱۰» 📽 نمایش فیلم سینمایی 🔻موزه دفاع مقدس دزفول - ۷مهر ۱۴۰۲ @cinemavaresin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- 📌 🎞«هفته سینمای شهدایی دزفول» •صحبت های سرکار خانم مهناز صدف‌ساز، خواهر شهید معظم عبدالمجید صدف‌ساز 📽نمایش‌ مستند «شهید عبدالمجید صدف‌ساز» 🔻موزه دفاع مقدس دزفول-۶مهر ۱۴۰۲ @cinemavaresin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(دلنوشته ی یکی از اعضای سینماوارثین در کانال شخصیشان) 🔻اصلا قرار نبود اینگونه پیش برود! ⬅️ فیلم بالا بخشی از مصاحبه با خواهر شهید صدف‌ساز است که در حاشیه اکران مستند "مرواریدی در صدف" انجام شد. ⬅️ قبل از شروع مصاحبه قرار بود سه سوال از خواهر شهید پرسیده شود: سوال اول معرفی ایشان بود، سوال دوم نظر خانم صدف‌ساز درباره مستند برادرشان و سوال آخر توصیه ایشان بعنوان خواهر شهید به فیلم‌ساز‌ان برای خلق آثاری بهتر و پرمحتوا‌تر درباره شهدا بود. ⬅️ در حین مصاحبه ناگهان سوال جدیدی به ذهنم رسید و مطرحش کردم؛ شما از برادرتان بزرگتر بودید یا کوچکتر؟ ⬅️ خانم صدف‌ساز پاسخ داد که هفت سال از برادرش کوچکتر است، من وسوسه شدم سوال بعد را هم بپرسم! ⬅️ برادرتان موقعی که از بیرون خانه می آمد چه برای شما می‌خرید؟ خانم صدف‌ساز هم پاسخ داد! پاسخی همراه با بارش اشک‌هایشان همراه بود. ⬅️ توصیه میکنم فیلم بالا را که دوستان سینما وارثین لطف کردند و اجازه دادند اینجا منتشر کنم را ببینید. ⬅️ راستش را بخواهید من احساس گناه می‌کنم بابت دو سوالی که قرار نبود بپرسم و پرسیدم، نمیدانم خدا من را می‌بخشد یا نه؟ شهید از من میگذرد؟ خیلی استرس تاوان این اشک‌ها را دارم... اصلا قرار نبود اینگونه پیش برود! https://eitaa.com/joinchat/3525771264C13057ea2c0
📣 | فراخوان چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار منتشر شد 📌 دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار فراخوان «چهاردهمین» دوره این رویداد سینمایی را در ۵ بخش «رقابت اصلی جشنواره»، «جوایز مردمی»، «فیلم ما»، «اکران مردمی» و «قصه ما» اعلام کرد. 🔻 مطالعه متن کامل فراخوان: 🔗 ammarfilm.ir/?p=32193 📽 جشنواره مردمی فیلم عمار 🌐 @AmmarFest
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- 📌نظر مخاطبین جوان سینماوارثین پس از تماشای فیلم سینمایی شماره ۱۰ 🔻موزه دفاع مقدس دزفول-۷مهر ۱۴۰۲ 📽 شماره ۱۰ https://eitaa.com/joinchat/3525771264C13057ea2c0
- 📌جشن بانوان مجموعه فرهنگی نخل طیبه دزفول به مناسبت میلاد پیامبر اکرم صلوات الله علیه و امام صادق علیه‌السلام 📽نمایش‌ مستند «شهید عبدالمجید صدف‌ساز» 🔻۱۱مهر ۱۴۰۲ 🔸مخاطب: ۳۰ نفر https://eitaa.com/joinchat/3525771264C13057ea2c0
📌 مجموعه مردمی سینماوارثین تقدیم می‌کند 📽 «شماره ۱۰» 🔻روایت یک فرار، بر اساس داستانی واقعی! ⭕️همراه با خاطر‌ه‌گویی آزادگان دزفول +زمان: جمعه ۱۴ مهر +ساعت: ۱۹:۳۰ +مکان: دزفول، سالن موزه دفاع مقدس دزفول 🖇رزرو بلیط: @cinema_varesin ۰۹۹۲۴۳۵۴۲۱۴ 🔸 همراه با مهدکودک https://eitaa.com/joinchat/3525771264C13057ea2c0
.﷽. •شاید پایان این قصه هم، پایان یک گمنامی باشد! حول و حوش ۱:۳۰ شب بود، مشغول فرستادن لینک باشگاه مخاطبین برای علاقه‌مندان به فیلم و پای ثابتین اکران های گروه سینما وارثین بودم که.. یکی از بزرگوارانی که براشون لینک گروه فرستاده شده بود پیام دادن. از اون مخاطبین دغدغه مند و علاقه مند به شهدا و دفاع مقدس! از اونا که خون دل می خورن که چرا محبوب و اسطوره بعضی بچه ها شده در حالی که ما قهرمان ها و آدم های خیلی حسابی مثل شهدامونو داریم. خون دل می خوردند که امثال کم هستند، فیلم هایی که جلوه های جوان پسندی داره و از قضا قصه ی رشادت ها و سلحشوری آدمایی که واقعاً یه روزی بودن و تو این دنیا نفس زدن! آدمایی که غرب از داغ نداشتنشون تو هالیوود پلاستیکیشونو(فیکشونو) ساخته، و به لطف کم کاری برخی ها شدن الگوی بچه ها و بعضاً آدم بزرگا. به گفته خودشون، همین عصری هم، مستند مرواریدی در صدف «» رو دیده بودن! و پیوست پیامشون نوشته بودن(چه مظلوم اند شهدای ما) این حرفو که زدن یاد بخشی از خطبه ۱۰۲ نهج‌البلاغه افتادم. ..فِي الْأَرْضِ مَجْهُولُونَ وَ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفُونَ... 🖇پ‌ن: ما پنج شب، الحمدلله نمایش فیلم داشتیم که همشون حال و هواشون به دفاع مقدس و شهدا ربط داشت. همه شهدا و مردان و زنانی که همه جوره پای وطن و اعتقادشون وایسادن حتی به قیمت جونشون، رو سر من جا دارن،ارادتمندشونم، بزرگن، محترمن! ولی یه چیز برام عجیب و جالبه که، بعد از پخش ، قصه شهید عبدالمجید صدف ساز تموم نشد! از اینرو اونور اسمش تکرار میشه! حرفش زده میشه! من تاحالا نمیشناختمشون!بعد دیدن مستندش فهمیدم با سن کمش عجب بزرگ مردی بوده.. کسی که دوستش، هنوز که هنوزه، وقتی وارد مسجدی میشه که باهم جلسه داشتن، احساس می‌کنه، عبدالمجید هستش! کسی که تو سن کم با زبون روزه برا خرج خونه بنایی میکنه و... به نظر بنده، ایشون از همه شخصیت های این چند فیلم ِ«هفته ی سینمای شهدایی» مهجور تر بودن! اسمشو پیش خودم گذاشتم، شهیدگمنام عبدالمجید صدف ساز. درسته به معنای واقعی کلمه گمنام نبوده اما.. حداقل بین دنیای شلوغ آدما، بخصوص ما همشریاش خیلی غریب و گمنام مونده! این ماجرا رو در باب شهدای دیگه هم شنیدم، شهدایی که یه روزی تو مهجوریت برای خدا کار کردن، و در همون گمنامی، برا خدا جون دادن و سال ها بعد سر وقت درست، راس ساعت مصلحت خدا، اسمشون بلند شده! کسی چه میدونه شاید پایان این قصه هم، پایان یک گمنامی باشد! ✍🏽 ۱۲ مهر ۱۴۰۲ | ۲:۱۹ - دزفول https://eitaa.com/joinchat/3525771264C13057ea2c0
. 📌 •...چه جلوه های جوان پسندی داشت 🔴نمایش مجدد «شماره ۱۰» ⭕️همراه با خاطر‌ه‌گویی آزادگان دزفول +زمان: جمعه ۱۴ مهر +ساعت: ۱۹:۳۰ +مکان: دزفول، سالن موزه دفاع مقدس دزفول 🖇رزرو بلیط: @cinema_varesin ۰۹۹۲۴۳۵۴۲۱۴ 🔶🔸همراه با مهدکودک🔸🔶 https://eitaa.com/joinchat/3525771264C13057ea2c0
⭕️توجه مدیر جدید ارشاد دزفول به مجتمع فرهنگی سینمایی دزفول 🔻 حمید صادق جولا سرپرست اداره ارشاد دزفول در دیدار مجید منادی مدیر کل ارشاد خوزستان با اشاره وضعیت مجتمع فرهنگی و سینمایی دزفول افزود: این مجتمع به عنوان یکی از سرمایه های ارزشمند هنرمندان و شهروندان شهرستان دزفول باید مورد توجه قرار گیرد و مشکلات آن با تدبیر و همراهی مسئولین حل گردد. https://eitaa.com/cinemavaresin
هدایت شده از اکران مردمی عمار
«شماره ده» و راز اردوگاه اسرای ایرانی دوربین میان دود و آتش می‌چرخد، و شنیده نشدن صدای تیر و خمپاره، و دیدن مجید صالحی در میان زخمی‌هایی که سوار بر ماشینی عراقی به مقصدی نامعلوم می‌روند، نتیجه‌ی حمله‌ی اخیر را نمایش می‌دهد. شخصیت ساکت و نگاه مصممِ تنها چهره‌ی آشنای لحظات ابتدایی فیلم و تلاش‌های بی‌وقفه‌ی او برای فرار، شروعی متفاوت را رقم می‌زند. او کیست که از همان ابتدا سعی به فرار کردن دارد؟ آیا فرمانده‌ای‌ست که می‌خواهد اطلاعات گروهان خود را لو ندهد، یا سربازی‌ست که به زور به جبهه آمده و از اسیر شدن می‌ترسد؟ ادامه یادداشت 🔰🔰
هدایت شده از اکران مردمی عمار
نویسنده در جای جای فیلم، کدهای فراوانی برای شناخت کسی که با ورود به اردوگاه، «شماره ۱۰» نام می‌گیرد، قرار می‌دهد. سرنخ‌هایی گاه ضد و نقیض که مکان و جغرافیای اردوگاه کمک خوبی برای این سردرگمی‌ست. اردوگاهِ «شماره ۱۰» کارخانه‌ای متروکه است که اسیرهای ایرانی خودشان آن را تبدیل به سلول‌‌های زندان می‌کنند، و وجود سردخانه و دیگر مدل‌های اِعمال شکنجه در اردوگاه، تجربه‌ی جدیدی از زندگی اسیران را به مخاطب منتقل می‌کند. ورود «شماره ۱۰» به اردوگاه مساوی می‌شود با آشنایی با دو اسیر ایرانی که قصد فرار دارند، و با دیدن او به سراغش می‌روند. اما چرا «شماره ۱۰»؟ اردوگاه رازی را درون خودش پنهان کرده که آن دو نفر در کنار همه‌ی تمنیّات شخصی‌شان از فرار، سعی دارند آن را برملا کنند، و در این راستا «شماره ۱۰» را به همکاری دعوت می‌کنند. عملیات فرار و برملا کردن راز اردوگاه، سرشار از گره‌های مختلفی‌ست که نویسنده به خوبی آن‌ها را پشت سر هم چیده است. در «شماره ۱۰» قهرمان داستان در عین مبهم بودنش، یک فرد عادی‌ست، و مخاطب می‌تواند احساس کند که شاید او روزی شماره دهِ داستان زندگی خودش باشد. احساسی که بتِ ماورایی بودن همیشگی قهرمان‌ها را در هم می‌شکند، آن‌ها را وارد عرصه‌ی حقیقی زندگی بشر می‌کند و می‌تواند از جان‌های خسته، ققنوسی به پرواز در بیاورد. اما آنچه که باعث می‌شود این اثر مخاطب خود را پیدا کند، مجموعه عواملی‌ست که در کنار هم قرار گرفته‌اند. در کنار داستان جذاب اثر، گریمی که به شخصیت‌ها نشسته، آنچه قرار است از چهره‌ی بازیگر دریافت شود را به مخاطب منتقل می‌کند. مخاطب ترس را در چهره‌ی سرباز حس می‌کند و رنج را در صورت نفر سوم گروه می‌بیند. مکان درست، دست کارگردان را برای پرداخت داستان باز گذاشته، و قاب‌های جدیدی برای این ژانر خلق کرده است. انتخاب بازیگران و بازی خوب‌ آن‌ها قصه را باورپذیر می‌کند، و مخاطب می‌تواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده و خود را در اتمسفر داستان حس کند. گره‌های داستان، مخاطب «شماره ۱۰» را سر جای خود نگه می‌دارد، و چشم‌ها را منتظر تصویر بعدی و بعدی می‌گذارد؛ تا لحظه‌ی آخر فیلم که صدا و بعد تصویر واقعی یک رزمنده پخش می‌شود. نویسنده: زینب رنجبرکهن @ekranmardomi