🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت155
وارد مسجد شدیم.
معماری این مسجد کاملا متفاوت بود. مسجدی بزرگ و سفید رنگی که توجه همه را جلب می کرد.
همه ی حجاج باید قبل از رفتن به مکه برای مُحرم شدن به این مسجد می آمدند.
وقت آن رسیده است که دلم را به دریا بزنم لباس های دنیایی را از تن بیرون کنم و لباس عشق بپوشم.
لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک و الملک لا شریک لک لبیک
با گفتن این جمله و اعمال مسجد شجره مُحرم شدیم ...
همه ی کاروان لباسهای سفید به تن داشتیم و از هر گوشه ی مسجد صدای لبیک می آمد.
این مسجد و این صحنه ها حتما جزئی از کمیاب ترین خاطرات عمر من خواهند بود.
خدای من نعمت دادی، احسان کردی، زیبایی بخشیدی، فضیلت دادی، روزی عنایت کردی، توفیق دادی، پناه دادی، حمایتم کردی و از گناهانم پرده پوشی کردی. خدای من:
اگر آنچه تو از من می دانی، دیگران نیز می دانستند، هرگز به روی من نگاه نمی کردند و طردم می نمودند،ولی تو همواره پرده پوشی کردی. اما، من:
بد کردم، غفلت ورزیدم، پیمان شکنی کردم، وعده های عمل نکرده داشتم و گناهها نمودم.
ولی:خدایا، من توبه کردم و به درگاهت برگشته ام. می دانم که با آغوش باز از من استقبال می کنی. چون هر چه باشد، تو خدای منی!
( بخشی از مناجات امام حسین ( ع ) در کنار کوه عرفه)
که توصیف حال من است...
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@ckutr6
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت156
هوای مکه هم خیلی گرم بود.
ولی لباسم سفید بود احساس می کردم کمتر گرما را جذب می کنم یا شاید اینقدر غرق معنویات اطرافم قرار گرفته بودم که دیگر گرمای عربستان به چشمم نمی آید.
به مکه که رسیدیم همه ی کاروان خسته بودند. اما بین هتل و مسجد الحرام همه مسجد الحرام را انتخاب کردند.
همه ی کاروان همراه هم ؛ هم قدم شدیم تا بیت الله الحرام...
مسجد الحرام را که پشت سر گذاشتیم
تپش قلبم هزار برابر شدبود.
گام به گام برای دیدن خانه امن الهی قدم برمیداشتیم.
لحظه به لحظه ؛ به دیدن خانه ی عشق
نزدیک تر میشدیم.
چشمانم که به خانه معبودم افتاد.
دیگر باورم شد کجا آمدم.
اشک در چشمانم حلقه زده و دیده ام را تار کرده بود با دست اشکهایم راپاک کردم تا واضح ببینم.
ملوک قبل از سفر به من گفته بود در اولین نگاهت به کعبه هرچه از خدا طلب کنی به استجابت می رسد.
هزار حاجت در دل آماده کرده بودم.
بعد از نگاه طولانی ام به کعبه سرم را پایین انداختم چیزی بر لب آوردم که از ته قلبم بود.
با تمام وجودم از خدا فرج مهدی زهرا،
سلامتی وخوشبختی خودم و آقاسید را طلب کردم از خدا خواستم ریشه ی این عشق را محکم کند و زندگیم پر برکت باشد.
با همان حال قشنگ با همان چشمان اشکی به جمع زائران خانه ی خدا پیوستیم و همراه بقیه به دور خانه ی عشق می چرخیدیم.
اینجا تنها جایی بود که مرد و زن ؛فقیر و ثروتمند ؛ سیاه و سفید همه یک رنگ و یک شکل ودر یک سطح قرار دارند و همه به دور کعبه می گردند.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@ckutr6
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت157
بعد از انجام اعمال و طواف کعبه ؛ بعد از زیارت بهترین مکان برروی زمین و نماز خواندن حالا احساس تولدی دوباره داشتم.
کمی خسته بودم و احساس ضعف داشتم ؛ در راه هتل آقاسید را کنارم دیدم
- زهراجان خوبی؟
- بله ممنون فقط خیلی خسته ام و بی حال شدم.
بطری آبی را به طرفم گرفت.
- آب زمزم هست بخورید هتل رفتیم استراحت کنید رنگتون پریده!
از این همه توجه و حمایتش دلم قلقک می رفت.
به هتل که رسیدیم اتاقمان مثل مدینه بزرگ و اتاقی جدا داشت.
سریع به اتاق رفتم برای استراحت...
امروز برای زیارت دوره و غارحرا می رفتیم.
غاری که رسول خدا در آن به عبادت مشغول بودند و اولین آیه ی ها نور بر پیامبر در این مکان نازل شده بود.
دوست داشتم غار حرا را ببینم
مسیر پر پیچ و خمی داشت ولی به نظرم ارزش داشت.
پیامبر این مسیر را طی می کردند و به این غار می رفتند برای رازو نیاز ؛ من هم می خواستم این فرصت را از دست ندهم و این مکان را ببینم ولی آقاسید مخالفت می کردند.
- بهتره شما نیایید چون هم مسیر طولانی هست و هم شلوغ ؛ هوا هم بسیار گرم است و شما هنوز انرژی از دست رفته را جبران نکردید بدنتان ضعیف میشود.
- نه خوبم می خواهم بیایم.
- زهراجان میگویم شما پیش این خانم ها بمانید بالا رفتن برایتان سخت است.
اینجا دیگر باید از سیاست زنانه ام استفاده می کردم.
پس کمی نزدیک رفتم و چهره ی مظلومی به خود گرفتم و گفتم:
- شاید دیگر تا آخر عمرم قسمت نشود که بیایم. تازه وقتی شما هستید هیچی سخت نیست مثل همیشه هوای من را دارید
مگر نه ؛ سیدجان...
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@ckutr6
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت158
این سیدجان گفتنش ؛
یعنی مُهر سکوت بر لب های من...
نگاهم به چهره اش که افتاد خنده ام گرفت ؛ به یکباره تغییره چهره داده بود و الان به خاطر موافقت من مظلوم نگاه می کرد.
بهتر بود همراهم باشد
خیالم راحت تر بود ولی چون راه تا غارحرا زیاد بود و کمی سخت ؛ احساس می کردم خستگی این سفر و دشواری این مسیر اذیتش کند.
- آقاسید الان چه کار کنم بیایم یا نه؟
- زهراجان مگر من ظالم باشم این چنین سوال کنید و من بگوییم نه!
فقط مراقب خودتان باشید باهم می رویم.
خودش هم فهمید که شیطنتش از چشمم دور نماند با خنده ای که تلاش می کرد کنترلش کند گفت:
- چشم حتما
همراه آقاسید و کاروان به سوی غار حرا حرکت کردیم.
مسیر پر پیچ و خم و سختی بود
شلوغ بودن این مسیر سختی راه رابیشتر می کرد.
ولی شیرین بود وقتی به این فکر می کردی که این مسیر را بارها و بارها پیامبر طی کرده تا برای مناجات به آن غار برسد وحالا قدم در جای قدم های پیامبر خدا می گذاشتیم.
طول مسیر را سید با مراقبت و مدارا کنارم حرکت می کرد. هر از گاهی هم احوالم را می پرسید این ها همه باعث میشد طولانی بودن راه را فراموش کنم
و زیارت این مکان مقدس برای من دلچسب تر شود .
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@ckutr6
💚 امیرالمومنین امام علي (عليه السلام) :
☘️ هر روزي كه بر انسان وارد شود، گويد: من روز جديدي هستم، من بر اعمال و گفتار تو شاهد مي باشم. سعي كن سخن خوب و مفيد بگوئي، كار خوب و نيك انجام دهي. من در روز قيامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود. و بدان امروز كه پايان يابد ديگر مرا نخواهي ديد و قابل جبران نيست.
📚 أمالي صدوق ، ص 95
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6
هر آدمی
باید در خانه اش ،
گل شمعدانی داشته باشد،
که هر بار گلهایش
خشک می شود و
دوباره گل می دهد،
یادش بیفتد که روزهای غم هم
به پایان می رسند...
وبهترین جای دنیا، خانه ایست که کودکیهایت میان گُلهای باغچهاش نفس میکشد....
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6
✍دعای روزجمعه برای بینیازی
📚در کتاب منتخب مصباح روایت شده از معصومین(علیهم السلام) هر کس بخواند این دعا را در هر جمعه هفتادمرتبه پس به درستی که نمیگذرد سه جمعه مگر آن که حق تعالی او را بینیاز میگرداند از هر کس به فضل خود انشاءاللّه
✨بِسْم اللّهِ الرِّحْمنِ الرِّحیمْ✨
یا مُفِیدُ یا غَفُورُ یا وَدُودُ أغْنِنی بِحَلالِکَ عَنْ حَرامِکَ وَ بِطاعَتِکَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ بِفْضْلِکَ سِواکَ بِرَحْمَتِک یا أرْحَمَ الرَّاحِمیِنَ.
هرکس چهل بار بلافاصله وبدون تکلم
رو به قبله با وضو در شب جمعه یا روز
جمعه ، سوره مبارکه
✨《والضحیٰ》✨ رابخواند،
✅به هرنیت شرعی که باشد خواهد رسید
📚ختومات مقدم ص۲۵۱
رونق کسب و کار و روزی
هر کس اين آيه را بعد از نماز جمعه يا بعد از نماز ظهر بنويسد و در خانه يا مغازه آويزان کند،خير و برکت از جانب پروردگار بر تجارت و کسب و کار او نازل ميگردد:
✨« وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ »✨
(سوره اعراف آيه10)
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6
🕋 نمازےویژه_درروزجمعہ
✍در بحار از حضرتامیرالمؤمنین
(علیه السلام) منقول است ڪه حضرترسول(صل الله علیه وآله) فرمودند: هر ڪه بخواهد دریابد فضیلت روز جمعه را پس بجا بیاورد.
💫پیش ازظهر چهاررڪعت نمازقرائت ڪند
💫 درهر رڪعت یڪ مرتبه سوره(حمد) و پانزده مرتبه سوره (قُلْ هُوَ اللّهُ أحَدُ)
💫 پس چون از نمازفارغ شود استغفار نماید.هفتاد مرتبه
(أسْتَغْغِرُ اللّهَ رَبَّی وَ أتُوبُ إلَیهِ) و بعد پنجاهمرتبه (لاحَوْلَ وَ لا قُوهِ إلاّ بِاللّهُ)
و پنجاه مرتبه بگوید (لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ) و پنجاه مرتبه بگوید (صَلّی اللّهُ عَلی النِّبیِّ الاُمِّیِّ وآلِهِ)
💯✍پس چون این عمل رابجا آورداز جاے خود برنمیخیزدتاخداونداورااز آتش دوزخ آزادفرمایدومینویسدبراے او به هر حرفی ڪه بیرون آمده ازدهان او(یعنی دراین نماز شریف واعمال)ثواب یڪ حج ویڪ عمره وبنا میڪنداز براے او به عدد هر حرفی یڪ شهرے در بهشت وعطا میفرمایدبه اوثواب هر ڪسی راڪه نمازڪرده باشددر مسجدهاے جامع شهرهاباپیغمبران وبرآورده شدن تمام حاجات شرعیہ
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6
🌹🍃🌹🌹🍃🌹
جمعه ، نتیجهٔ آزمونِفرصت هاست
مجموعِ نمراتِ یک هفته
جذر تمام کارهایی که در طولِ هفته انجام داده ایم
جمعه ، می تواند عالی ترین روز هفته باشد
اگر جمعه ات دلگیر بود ، فکر کن و ببین کجای هفته ای که گذشت کم گذاشتی
کجا هوای خودت را نداشتی ، کجا ناامید شدی و کجا جا زدی و کنار کشیدی
اراده کن ...
از این هفته برای دلخوشی و حال خوبت ، تلاش کن
برای موفقیتت چند قدم بردار
و با خودت عهد کن که ثانیه هایت را اسراف نکنی ...
هیچ وقت برای بهتر شدن ، دیر نیست
دنیای هرکس ، معلول رفتارها و عقاید خودش است ...
از همین ثانیه شروع کن
هفتهٔ خوب و موفقی برای خودت بساز
آن قدر خوب
که حال جمعهٔ بعدی ات
از همیشه خوب تر باشد
🌹🍃🌹🍃
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6
🟡 فرازی از دعای ندبه
🔴 أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَهِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ
🟠 كجا است آنكس كه منتظريم اختلاف و عيب و كجى اهل عالم را اصلاح و به راستى و درستى باز گرداند
📚مفاتیحالجنان ص۶۴۰
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6
🌹🌺🥀
#مناجات_عاشقانه
هر کس که تو را شناخت و علم مِهر تو برافراشت هر چه غير تو بود بينداخت.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند وعيال و خانمان را چه کند
ديوانه کنی هر دو جهانش بخشی
ديوانهء تو هر دو جهان را چه کند
🌹🌺🥀
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6
💚از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: همانا در روز قیامت یکی از کسانی که حسرتش از دیگران بیشتر است کسی است که راستی و درستی ای را ستوده است ولی در باره دیگری خلاف آن را عمل نموده است.
🌹برای رسیدن به قله باید از "پرتگاه" رد شد وقتی به پرتگاه رسیدی بدون تا قله راهی نمونده ادامه بده "نا امید نشو"..
🌼نکات خوب و بد انتقادات دیگران را مد نظر قرار دهید، اما هیچ گاه اجازه ندهید ارزش شما را کس دیگری تعیین کند..لازم نیست همه ازشما خوششانبیاید یا باسبک زندگی شما موافق باشند.. شما نميتوانيد آدم ها را مجبور كنيد كه سليقه خوبى داشته باشند...!
#سلاممولایمهربانمامامزمانم
💚یابن الحسن جان گذر ثانیه های نیامدنت سخت است..
🌷💚🌷 #اللهمعجللولیکالفرج 🌷💚🌷
🌸 #درود_مهربانان
صبح زیبای روز جمعه ۱۸ آبانماه ۱۴۰۳ فصل پائیزیتون بخير ونیکی،قلبتون جایگاهعشق،سخاوتمندی وبخشنده گی در کانون گرم خانواده
#پــروردگارا........
با اولین قدم هایم بر جادههای صبح؛ نـامت را عاشقانه زمزمه می کنم؛ کوله بار تمـنایم خالی و موج سخاوت تو جاری خـدایـــا.. یــاری ام کن.. دستان ما و دوستان را از خوت جدا نکن.. #آمین
#کانال_ارتباط_با_خدا
@ckutr6