eitaa logo
🏴 دختــران چــادری 🏴
161.5هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
17هزار ویدیو
275 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حکایت بسیار زیباست👌 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... (برگرفته از خاطرات آن مرحوم) ‌‌‌‌🖤 @‌clad_girls
پست از حسرت و دلتنگی زینب سلیمانی در فراق پدرش 🆔 @Clad_girls
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطمه؛ من عقده ی دل وا نکردم گشتم… ولی قبرِ تو را پیدا نکردم چشم انتظارم مهدی بیاید؛ تا تربتت را پیدا نماید… 🎤 موذن زاده
خیلیے ها فڪر مےڪنند حضرت زهرا{ص} جان خــود را فدا ڪرد بہ خاطر همسرش علے !✨ اما این جماعت غافلند و نمے دانند ڪہ هدف حضرت زهرا دفاع از چیز با ارزش‌تری بود☺️👌🏻 . آری او جانش را فدای امام زمانش ڪرد.❤️❗️ ولی ما برای برد تیم فوتبالمان صادقانہ تر از فرج دعــا می‌ڪنیم.😞💔 به امید روزی که همہ ما سرباز مخلــص امام زمانمان باشیم.😊😍🌸 🥀 🥀 🏴 @Clad_girls
دختران فاطمه، اهل کوفه نیستند...😔💔 از سلسله وبینارهای 🧕🏻 👌🏻💟 📆 27 الی 29 دی ماه خانم دکتر منصوره معصومی ⚫️برخی عناوین مباحث: ▪︎از ایمان داشته تا ایمان نداشته ▪︎ویژگی‌های دختر مومن فاطمی ▪︎ویژگی‌های دختر مومن انقلابی ▪︎ناگفته‌های زندگی سیاسی_اجتماعی بزرگ بانوی سیاست ▪︎چگونه همانند فاطمه (س) فعال سیاسی_اجتماعی باشیم؟ 🖤ما از تبار فاطمه‌، مدافعان ولایت هستیم ...🖤 ⛔️ ✅ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر با ارسال به: @Nagofteha_Admin
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به همه خوش منظر هستم یه توضیح کوتاه درباره وبینار جدیدمون...
⚫️ امروز هم امکان ثبت نام هست ✅ منتظر حضور گرمتون هستیم 😊
🏴 آرام بخوابید مردم شهر! دیگر نه بانگِ شیون و گریه ى فاطمه مى‌آید؛ نه صداى "عَجِّل وَفاتى سَریعا"!...😭😭😭 حالا گوشه ى خانه على سر به دیوار گذاشته و به جاى هق هق گریه، شانه هایش تکان مى‌خورد و حسنین(علیهم السلام)، دست به گیسوانى مى‌زنند که مادر شانه کرده!...😔😔 🔳▫️ مادرى که حالا آرام گرفته است و به دیدار رسول خدا پَر کشیده!...😭😭 آرام بخوابید مردم شهر! حالا گوشه ى خانه دخترکى چادر به سَر کرده و پیراهنى را در آغوش مى گیرد!... و فکر مى کند: شـــــاید دوباره... ________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🏴 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶 عجل وفاتی، نگو دوباره 😭 🎶 بابا که جز تو، یاور نداره 😭 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 کاری که عجیب به دل نشست ... 🎶 الحمدلله که نوکرتم 🎶 الحمدلله که مادرمی ... 🎙 حاج مهدی رسولی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🏴 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
وارد کوچه بنی‌هاشم شدم ... شنیده بودم از اینجا ، شب و روز صدای گریه و شیون زنانه می‌آید ... گریه دختری جوان که داغ پدر بر دلش نشسته ... وارد شدم ... منتظر بودم صدای ناله بشنوم ! صدای گریه صدای بغض صدای دلتنگی ... پس چرا سکوت ؟!؟!؟ نزدیک مسجد می‌شوم شنیده ام از خانه بغل مسجد ... سروصداهایی میاید ... اما چرا همه جا ساکت است؟ چرا مردم خوابیده اند ؟! حق همسایگی این چنین است؟ همسایه هایی که صاحب این خانه ، شـــــب ها میان مناجات شبانه اول برای اینان دعا میکرد ... پس حق آن همه دعا چه شد؟! باغات خرما ... دورتادور شهر فرا گرفته مگر اینجا خانه عزادار نیست ؟ پس دیس خرما کجاست ؟ چرا صدای ناله نمیاید ؟ . . . . . . مردی خمیده را با چند کودک خردسال میبینم که از دور بی سروصدا می‌آیند از سمت قبرستان شهر ... . . . 🖤 @clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از تو فاطمیه ها رزق یه سالمو میگیرم ای مادر... 😭😭 . . . 🏴 @Clad_girls
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶 ها... منم مث بچه سیدا 🎶 اسم تو رو میزنم صدا... یا زهــرا 🎙 حسین طاهری 🏴 @Clad_girls
به این میخ میگن مسمار گرفتی رفیق😭 به همون دلیله که میگن‌= [کاش پشت درسوخته مسمار نبود] 🏴 @Clad_girls 🏴
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 دلتنگی بی امان علی (علیه السلام) برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ✍ پ.ن: امشب ... علی تنهاتر از همیشه است ... امشب دست علی به کبودی بازوی زهرا میرسد ... امشب همان شبی‌است ... که علی و حسنین و زینبین ... با سلمان و اسما برای تغسیل و تدفین شبانه زهرا راهی بقیع می‌شوند ... وغربت این خانواده ملموس تر از همیشه است 🆔 @Clad_girls
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونقدر غم مردم رو خوردی ای مادر غم خوار🖤 ••• 🎤|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ببخشید میشه ضبطتتون رو خاموش کنید؟ 🆔 @Clad_Girls
تو ماشین نشستم گفتم ببخشید عزیز ،میشه ضبط و خاموش کنی؟؟؟؟ .گفت حاجی بخدا مجازه چیز بدی هم نمیخونه..... گفتم میدونم .....ولی عزادارم! گفت :شرمنده و ضبط و خاموش کرد.... گفت تسلیت میگم اقوام نزدیک؟؟؟؟ گفتم بله. از دنیا رفته.... گفت واقعا متاسفم.داغ خیلی بده.... .منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید .بنده ی خدا راحت شد. . بعد پرسید مادر شما هم مریض بودن؟ گفتم نه.مجروح بود.... پرسید یعنی چی؟؟؟ گفتم یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد کتکش زدن. گفت جدأ؟شما هیچکاری نکردی؟ گفتم ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... گفت خدا لعنتشون کنه یعنی اینقد بود؟؟؟ گفتم آره.مادرم ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت.... گفت حاجی ببخشیدا عجب آدمای بی ناموسی بودن!من خودم هر غلطی میکنم ؛گاهی عرق هم میخورم . ولی پای که وسط باشه رگ غیرتم نمیزاره دست از پا خطا کنم .... بغضم گرفت ...تو دلم گفتم کاش چندتا جوون مثل تو بودن مدینه..... نمیذاشتن به   جسارت بشه......سکوتم و که دید گفت ظاهرأ ناراحتت کردم.... گفتم نه خواهش میکنم ...واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه باشه... گفت اخی جوون بودن؟ گفتم اره بود... پرسید گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟شما که خودت بیشتر از هیجده سالته چطور مادرتون.... حرفش و قطع کردم و گفتم مادر شما هست...این هجده ساله همه ی ما شیعه ها،..... مکث کرد و با تعجب نگام کرد و بعد خیره شد به جاده.... گفت آها ببخشید تازه متوجه شدم..... نمیدونستم اینجور احساس نزدیک بودن بین آدما به حضرت فاطمه هم وجود داره...راستی حاجی یه سی دی مداحی هم دارم البته برا محرمه ولی خب اگه دوس دارین بذارم.... جواب ندادم..داشبورد و وا کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط .نوای آشنایی بود. من بودم و راننده و صدای بلند مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... . . 🆔 @Clad_Girls