eitaa logo
🌸 دختــران چــادری 🌸
163.9هزار دنبال‌کننده
27.2هزار عکس
16.5هزار ویدیو
273 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باروضه کاری ندارم فقط یه جمله میتونه کل جیگرمون رو بسوزونه.. فکرشو بکن یه میخ توی پهلوی یه مادر جوون ۱۸ساله که بارداره فرورفته و یه در چوبی که خیلی سنگینه روی یه مادر افتاده 😔😔 حالا چادرِسرش نیمی ازش سوخته،نیم دیگری ازش خونیهـ😭😭 از همه اینا بگذریم جلو بچه های قد و نیم قدش کتک و سیلی خوردهـ حالا این گوشه فکرت یه مرد عاشقی رو بیار وسط... که وقتی فهمید زن باردارش این بلا سرش اومده طوری هول شد که به درو دیوار میخوره تا برسه کنار همسفر زندگیش😭😭😭 ولی نمیدونه از این به بعد میتونه جای فاطمه هرشب به پسرش حسین آب بده؟ یا موی دخترش زینب رو شونه کنه؟ یا... یا.... مظلومیت پسرش حسن رو چیکار کنه؟ یا بدون فاطمه اش با این زندگی چه کنه؟ این آقا در اوج بی کسی از این به بعد با چاه دردودل میکنه..😔💔 🖤 ✍🏻فاطمه قیاسوند 🏴 @Clad_girls
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 🎶 دارن در میکوبن به فکر آشوبن
یک مرد نبوده است بگوید: نامرد! این زن که تو میزنی ناموس علیست😭😭 💠 صلی الله علیک یا فاطمه(سلام الله علیها) _________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🏴 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ مادر مادر مادر😭😭 😭 آجرک الله یا صاحب الزمان😔 😭😭😭
💠 حکایت بسیار زیباست👌 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... (برگرفته از خاطرات آن مرحوم) ‌‌‌‌🖤 @‌clad_girls
پست از حسرت و دلتنگی زینب سلیمانی در فراق پدرش 🆔 @Clad_girls
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا فاطمه؛ من عقده ی دل وا نکردم گشتم… ولی قبرِ تو را پیدا نکردم چشم انتظارم مهدی بیاید؛ تا تربتت را پیدا نماید… 🎤 موذن زاده
خیلیے ها فڪر مےڪنند حضرت زهرا{ص} جان خــود را فدا ڪرد بہ خاطر همسرش علے !✨ اما این جماعت غافلند و نمے دانند ڪہ هدف حضرت زهرا دفاع از چیز با ارزش‌تری بود☺️👌🏻 . آری او جانش را فدای امام زمانش ڪرد.❤️❗️ ولی ما برای برد تیم فوتبالمان صادقانہ تر از فرج دعــا می‌ڪنیم.😞💔 به امید روزی که همہ ما سرباز مخلــص امام زمانمان باشیم.😊😍🌸 🥀 🥀 🏴 @Clad_girls