eitaa logo
🌸 دختــران چــادری 🌸
162.6هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
16.9هزار ویدیو
275 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 زنان محجبه ایرانی میدان دار و فرماندهان نبرد تمدنها حجاب زن ایرانی تبدیل به میدان نبردتمدنی شده."رهبر انقلاب درباره حمله اخیر رسانه‌های غربی به حجاب فرمودند از دست زن ایرانی عصبانی‌اندچون به تمدن غرب ضربه بزرگی زده است." کسانیکه مبارزه با بیحجابی را حاشیه سازی برای دولت معرفی و آن را کم اهمیت جلوه میدهندیا غافلندیا خائن وبی غیرت 👤 سیدهادی
دلانہ✨ خدایـــا! حواست بهم هست؟👀 به من یه نشونی بده؛ میخوام مطمئن بشم...می‌خوام بفهمم منو بخشیدی😢.. 🆔@Clad_Girls
بهترین‌راه‌براۍاینه‌ڪہ‌ابعادوجودۍزن،‌فدای‌ ظاهر‌و‌بدن‌او‌نشه! 🌱 🆔️ @clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گزارش اخبار ساعت 22 از فعالیت پویش در مترو تهران 😍😍 ✅ خدا قوت به دخترای پر تلاشمون، مخصوصا بچه های تهران و مدیر پویش در تهران که واقعا این دو سه هفته زحمت کشیدن 😊💖 اجر کار قشنگ تون با حضرت زهرا (سلام الله علیها) ان شاءالله تشکر از همکاری مسئولین محترم متروی تهران جهت همکاری با کارمون 🙏🌸 🌸 🌱 اشتراک حس خوب ریحانگی ✅ جهاد تبیین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر حجاب ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی 👇 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
✓ آماده میشیم برای برنامه محرم ان شاءالله ➕ جا نمونی از لشگر فرشتگان ❌❌ شما هم میتونی عضو گروه های دخترونه ما بشی و تو جمع مون حضور داشته باشی😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
6چیزۍ‌ڪه ‌نباید‌بہشون‌اهمیت‌بدیـ...💆🏻‍♀🦋 ࣪˖⁩ ࣪˖⁩ ࣪˖⁩ 🆔@Clad_Girls
😍 با این طرح، محرم امسال مهمون دلاتون میشیم ان شاءالله 🆔 @Clad_girls
🌸 🌱 اشتراک حس خوب ریحانگی 📌 مترو تهران 🆔 @Clad_girls
‏هرچقدر هم به یک سگ محبت کنین بازم نمیتونین خوی حیوانیشو کنترل کنین :) پس با ی سگ جای بچه رو برای خودتون پر نکنین. "yousef" 🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رو در رو کردن دو زنی که در «بی آر تی» بر سر حجاب دعوا کردند توسط صداوسیما ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر حجاب ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی 👇 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مصی علی‌نژاد چگونه زنان را بازیچه خود قرار می‌دهد 🔹دختری که با کشف حجاب و اهانت به روحانی آمر به معروف، فیلمی از این توهین تهیه کرده و برای معصی علی‌نژاد فرستاده بود، گفت: خودم از این کار پشیمان شدم، اما هرچه به علی‌نژاد التماس کردم، فیلم را از صفحه‌اش برنداشت. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر حجاب ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی 👇 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــــان جــان شـیعه،اهـل سـنت» گل‌های سفید مریم در کنار شاخه‌های سرخ و صورتی سنبل که به همراه چند گل لیلیوم عطری در دلِ سبدی حصیری نشسته بود، رایحه خوشی را در فضای آشپزخانه پراکنده کرده و از پریشانی‌ام می‌کاست که مادر در چهارچوب در ظاهر شد و با صدایی آهسته گفت: _الهه جان! چایی رو بیار! فنجان‌ها را از قبل در سینی چیده و ظرف رطب را هم کنار سینی گذاشته بودم و قوری چای هم روی سماور، آماده پذیرایی از میهمانان بود. دستانم را که در آستین قرمز لباسم پوشیده بود، از زیر چادر زرشکی رنگم بیرون آورده و سینی چای را برداشتم و با گفتن «بسم الله!» قدم به اتاق پذیرایی گذاشتم. با صدایی که می‌خواستم با پوششی از متانت، لرزشش را پنهان کنم، سلام کردم که آقای عادلی و عمو جواد و مریم خانم به احترامم از جا بلند شدند و به گرمی پاسخم را دادند. برای اولین بار بود که پس از فاش شدن احساسش، نگاهمان در چشمان یکدیگر می‌نشست، هرچند همچون همیشه کوتاه بود و او با لبخندی که حتی در چشمانش می‌درخشید، سرش را به زیر انداخت. حالا خوب می‌توانستم معنای این نگاه‌های دریایی را در ساحل چشمانش بفهمم و چه نگاه متلاطمی بود که دلم را لرزاند! کت و شلوار نوک مدادی رنگی پوشیده بود که در کنار پیراهن سپیدش، جلوه خاصی به صورتش می‌بخشید. سینی چای را که مقابلش گرفتم، بی‌آنکه نگاهم کند، با تشکری گرم و کوتاه، فنجان چای را برداشت و دیدم انگشتانش نرم و آهسته می‌لرزد. میهمانان طوری نشسته بودند که جای من در کنار مریم خانم قرار می‌گرفت. کنارش که نشستم، با مهربانی نگاهم کرد و با خنده‌ای شیرین حالم را پرسید: _حالت خوبه عزیزم؟ و من با لبخندی ملایم به تشکری کوتاه جوابش را دادم و نگاهم را به گل‌های سفید نشسته در فرش سرخ اتاق دوختم که پدر با لحنی قاطع عمو جواد را مخاطب قرار داد: _آقا جواد! حتماً می‌دونید که ما سُنی هستیم. من خودم ترجیح می‌دادم که دامادم هم اهل سنت باشه، چون اعتقادم اینه که اینطوری با هم راحتتر زندگی می‌کنن. ولی خُب حالا شما این خواستگاری رو مطرح کردید و ما هم به احترام شما قبول کردیم. از لحن سرد و سنگین پدر، کاسه دلم ترک برداشت و احساسم فرو ریخت که عمو جواد لبخندی زد و با متانت جواب داد: _حاج آقا! بنده هم حرف شما رو قبول دارم. قبل از اینم که مزاحم شما بشیم، خیلی با مجید صحبت کردم. ولی مجید نظرش با ما فرق می‌کنه. که پدر به میان حرفش آمد و روی سخنش را به سمت آقای عادلی گرداند: _خُب نظر شما چیه آقا مجید؟ بی‌اراده نگاهم به صورتش افتاد که زیر پرده‌ای از نجابت، با چشمانی لبریز از آرامش به پدر نگاه می‌کرد. در برابر سؤال بی‌مقدمه پدر، به اندازه یک نفس عمیق ساکت ماند و بعد با صدایی که از اعماق قلبش بر می‌آمد، شروع کرد: _حاج آقا! من اعتقاد دارم شیعه و سُنی برادرن. ما همه‌مون مسلمونیم. همه‌مون به خدا ایمان داریم، به پیامبری حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) اعتقاد داریم، کتاب همه‌مون قرآنه و همه‌مون رو به یه قبله نماز می‌خونیم. برای همین فکر می‌کنم که شیعه و سُنی می‌تونن خیلی راحت با هم زندگی کنن، همونطور که تو این چند ماه شما برای من مثل پدرم بودید. خدا شاهده که وقتی من سر سفره شما بودم، احساس می‌کردم کنار خونواده خودم هستم. پدر صورت در هم کشید و با حالت به نسبت خشنی پرسید: _یعنی پس فردا از دختر من ایراد نمی‌گیری که چرا اینجوری نماز می‌خونی یا چرا اینجوری وضو می‌گیری؟!!! لحن تند پدر، صورت عمو جواد را در هاله‌ای از ناراحتی فرو برد، خنده را روی صورت مریم خانم خشکاند و نگاه ملامت‌بار مادر را برایش خرید که آقای عادلی سینه سپر کرد و مردانه ضمانت داد: _حاج آقا! من به شما قول میدم تا لحظه‌ای که زنده هستم، هیچ وقت بخاطر اختلافات مذهبی دختر خانم شما رو ناراحت نکنم! ایشون برای انجام اعمال مذهبی شون آزادی کامل دارن، همونطوری که هر مسلمونی این حق رو داره! لحنش آنچنان با صراحت و صداقت بود که پدر دیگر هیچ نگفت و برای چند لحظه همه ساکت شدند. از آهنگ صدایش، احساس امنیت عجیبی کردم، امنیتی که هیچ گاه در کنار هیچ یک از خواستگارانم تجربه نکرده بودم و شاید عبدالله احساس رضایتم را از آرامش چشمانم خواند که به تلافی سخن تلخ پدر، جواب آقای عادلی را به لبخندی صمیمانه داد: _مجید جان! همین عقیده‌ای که داری، خیال منو به عنوان برادر راحت کرد! و مادر برای تغییر فضا، لبخندی زد و با گفتن: _بفرمایید! چیز قابل داری نیس! از میهمانان پذیرایی کرد. ادامه دارد... ✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد 🆔@clad_girls
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ 🎼♥️|… 🎤 <َبرگرد‌حسیݩـــــــ...>ً 👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
°•|🌱✨|•° چـ‍‌ادر نم‍‌اد فاط‍‌مے زیست‍‌ن خدایے ش‍‌دن...🌙 🌸|•@clad_girls•|🍃
✍یعنی‌میشه‌این‌محرم‌همون‌محرمی‌باشه‌که‌بعداا‌گر پرسیدن‌ازمون‌چی‌شد‌‌که‌به‌‌این‌جایگاه‌رسیدی؟ بگیم‌همه‌چیز‌ازاون‌محرم‌سال‌۱۴۴۴‌شروع‌شد همون‌موقع‌بود‌که‌حسین‌ِفاطمه(ع)‌منو‌خرید... آقاجانم‌رخصت‌عزاداری‌بهمون‌میدین‌؟مارزق‌اشکمون‌رو‌از شما‌میخواییم‌، میترسم‌از‌اون‌روزی‌که‌روضه‌ی شما‌باشه‌و‌‌من‌‌اشکی‌نداشته‌باشم😭💔 🆔️ @clad_girls
چند روز دیگه همینایــی‌که‌اینجوری‌واسه‌سگا‌خرج‌می‌کنن می‌گن پول هیأت رو بدین به نیازمندا :/ 🗣پدرام شمیرانی 🆔@Clad_Girls
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حـــجــــاب‌رو‌ڪه‌بردارید،عـــــادۍ‌می‌شه❗️... ➖➖➖➖ 🆔@Clad_Girls
درسته بی‌خانمان و گدا هستن ولی جای نگرانی نیست حجابشون آزاده ✌😐 🗣نورا تبریزی 🆔@Clad_Girls
<👣🏴> [بیابان هم‌که باشی حسین(ع) آبادت می کند ...] محرم 🖤 🆔️ @clad_girls
+‏یه عده تبعه انگلیسی خودشون رو فعال حقوق‌بشر معرفی کردن، وارد کمپ‌های پناه‌جویان اوکراینی شدن و به چندین نفر تعرض و تجاوز کردن‼️ ➖➖➖ کاش لااقل حجاب اجباری رو توی انگلیس بردارن مردم‌شون چشم‌ و دل سیر بشن😔 "آدم" 🆔@Clad_Girls