🔻از استاندار انقلابی تهران بابت این تصمیم درست و سریعشان تشکر میکنیم.
🔻امیدواریم دادستانی تهران نیز به وظیفه خود عمل کند و برخوردی بازدارنده با برگذارکنندگان و مجریان این برنامه هنجارشکنانه داشته باشند
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آزادی این رو میخوان...😒
#حجاب
🆔@Clad_Girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_بیست_و_چهارم ابراهیم چربی غذا را از
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت»
#پارت_بیست_و_پنجم
باد شدیدی که خود را به شیشه میکوبید، وادارم کرد تا پنجره را ببندم.
برای آخرین بار نبات داغ را با قاشق چای خوری هم زدم تا خوب حل شود و سپس به همراه بشقابی برای مادر بُردم که روی مبل نشسته و دستش را سرِ شکمش فشار میداد تا دردش قرار بگیرد. کمی خودش را روی مبل جلو کشید و با گفتن:
_قربون دستت!
لیوان را از دستم گرفت و من همانجا جلوی پایش روی زمین نشستم.
تلویزیون روشن بود و با صدای بلند اخبار پخش میکرد. پدر به پشتی تکیه زده و در حالی که پاهایش را به سمت تلویزیون دراز کرده بود، با دقت به اخبار گوش میکرد. تعطیلی روز اربعین برای عبدالله فرصت خوبی بود تا برگههای امتحانی دانشآموزانش را صحیح کند و همچنانکه با خودکار قرمزش برگه پاسخنامه را علامت میزد، به اخبار هم گوش میداد. متن اخبار مربوط به حوادث تروریستی در عراق بود. حادثهای که با بمبگذاری یک تروریست در مسیر زائران کربلا رخ داده و چندین کشته و زخمی بر جای گذاشته بود. عبدالله خودکار را روی میز رها کرد و با ناراحتی گفت:
_من نمیدونم اینا چه آدمهای بیوجدانی هستن؟!!! تو بغداد بمب میذارن و سُنیها رو میکُشن، از اینور تو جاده کربلا شیعهها رو میکُشن!
که صدای رعد و برق در اتاق پیچید و عبدالله با لحنی تلختر ادامه داد:
_اینا اصلاً مسلمون نیستن! فقط از طرف آمریکا و اسرائیل مأموریت دارن که مسلمونا رو قتل عام کنن!
مادر که از شنیدن خبر کشته شدن تعدادی انسان بیگناه سخت ناراحت شده بود، نفس بلندی کشید، سپس رو به من کرد و گفت:
_الهه جان! خیلی باد و خاک شده. پاشو برو لباسها رو جمع کن.
از جا بلند شدم و چادرم را از روی چوب لباسی برداشتم که همزمان عبدالله هم نیم خیز شد و تعارف کرد:
_میخوای من برم؟
و من با گفتن:
_نه، خودم میرم!
چادرم را سر کردم و از اتاق بیرون رفتم. در را پشت سرم بستم و به سمت راهرو چرخیدم که دیدم آقای عادلی با ظرف شله زردی که در دستانش قرار داشت، مردد روی پله اول راه پله ایستاده است.
با دیدن من با دستپاچگی سلام کرد و از روی پله پایین آمد. جواب سلامش را زیر لب دادم و خواستم به سمت حیاط بروم که صدایم کرد:
_ببخشید...
روی پاشنه پا به سمتش چرخیدم. سرش را پایین انداخت و با صدایی که از پشت پرده شرم و حیا بیرون نمیآمد، آغاز کرد:
_معذرت میخوام، الآن که از سر کار بر میگشتم یه جا داشت نذری میداد من میدونم شما اهل سنت هستید ولی...
مانده بودم چه میخواهد بگوید و او همچنانکه چشمش به زمین بود، با لحنی گرم و شیرین زمزمه کرد:
_ولی این نذری رو به نیت شما گرفتم.
سپس لبخندی زد و در حالی که ظرف را به سمتم میگرفت، ادامه داد:
_بفرمایید!
نگاهم به دستش که ظرف شله زرد را مقابلم نگه داشته و آشکارا میلرزید، ثابت ماند که دستم را از زیر چادر بیرون آورده و ظرف را از دستش گرفتم. به قدری تحت اضطراب قرار گرفته بود که فرصت نداد تشکر کنم و با گفتن:
_سلام برسونید!
راهِ پلهها را در پیش گرفت و به سرعت بالا رفت. در حیرت رفتار شتابزدهاش مانده بودم و در خیال غذای نذری که به نیت من گرفته بود و با همان حال دوباره به اتاق بازگشتم.
ادامه دارد...
✍🏻به قلـــم فاطمه ولی نژاد
🆔@clad_girls
🔴تصویب اعطای مرخصی ۹ ماهه به بانوان باردار با مزایای کامل
🔹طبق ماده ۱۷ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، به دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کشور و موسسات و سازمانهای وابسته به وزارت بهداشت ابلاغ شد تا با مرخصی ۹ ماهه تمام بانوان استخدامی و کارکنان همه بخشهای دولتی و غیر دولتی با مزایای کامل موافقت کنند.
🆔@Clad_Girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🌸 #فرشتگان_سرزمین_من 📌 مترو تهران 🚝 🆔 @Clad_girls
🔴 به درخواست زیااااااد شما
✅ دوستانی که تهران یا اطراف تهران هستن و دوست دارن به جمع ما اضافه بشن، پیام بدن
📌 جهت هماهنگی با آی دی زیر ارتباط بگیرید👇
https://eitaa.com/clad_girls14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگــرڪسـے #عید_غدیر روگرامــے بداره،
وتاسالبعدگناهکبیرهایمرتکب نشهوفوتکنه،
گویا شــــهــــید شده😀✨
⊹
⊹
⊹
ویدیو رو از دست ندید♥️❗️
#غدیری_ام
🆔@Clad_Girls
زن هتاکی که در اتوبوس فحاشی میکرد بازداشت شد
🔹دیروز ویدیویی از درگیری دو نفر در اتوبوس منتشر شد. در این درگیری پس از تذکر یکی از شهروندان نسبت به کشف حجاب در اتوبوس، فرد تذکرگیرنده با کمک یکی از همراهانش اقدام به هتاکی و ضرب و شتم آمر به معروف کرده و با فیلمبرداری از این اقدام خود آن را منتشر میکند.
🔹پیگیریها نشان میدهد که عامل این هتاکی بازداشت شده است.
🔸گفته شده این اتفاق مربوط به یک ماه پیش بوده که بهتازگی ویدیوی آن منتشر شده است.
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کشف حجاب جرم است
فحاشی و توهین به دیگران جرم است
تصویر برداری از دیگران جرم است
همکاری با سرویهای بیگانه جرم است
خانوم محترم شما از ارتکاب این همه جرم
ابایی نداری...شاید پشتت به گرفتن پناهندگی گرم است که اینگونه بی محابا مرتکب این همه جرم میشوی.
🆔 @Clad_girls
شهلا یاسینی، اولین موجسوار زن ایرانی
🔹این عکس را نشریات بزرگ در سرتاسر جهان بازنشر کردند و جایزهی نخست مسابقه عکاسی Portrait of Humanity را از آن خود کرده...
🔹این بانو یک موجسوار محجبه است. همین غیرممکنی که باعث میشود نگاه هر مخاطبی به این عکس دوخته شود.
📷: جولیا فریجیری Giulia Frigieri
🆔️ @clad_girls
♦️پروانه معصومی: رعایت حجاب باعث تقویت جنبههای هنری خانمهای بازیگر شده / این برای بازیگران پس از انقلاب یک امتیاز محسوب میشود/ به خاطر نبود خلاقیت در کارهای تلویزیون «آیفیلم» را میبینم
بازیگر پیشکسوت:
🔹من که از زمان شیوع کرونا در عرصه هنر حضور ندارم و خودم را کنار کشیدم. اما متاسفانه چند سالی است که کارها ضعیف شده و هر کس سعی میکند به نوعی کپی برداری کند و خلاقیت وجود ندارد. خودم اگر بخواهم تلویزیون ببینم سریالهای گذشته و شبکه «آی فیلم» را میبینم.
🔹 قبل از انقلاب که اصلاً توجهی به هنرمندان نمیشد، اما پس از انقلاب این توجه نسبت به هنرمندان بهبود پیدا کرد. بعد از انقلاب یک دوره طلایی در سینما و تلویزیون داشتیم ولی آن دوره گذشت و تمام شد.
🔹ما در کشوری اسلامی زندگی میکنیم و رعایت عفاف و حجاب باعث شده که جنبههای هنری بازیگران خانم تقویت شود و این برای بازیگران پس از انقلاب یک امتیاز محسوب میشود.
#سلبریتی
#حجاب
🆔@Clad_Girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_بیست_و_پنجم باد شدیدی که خود را به شی
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت»
#پارت_بیست_و_ششم
عبدالله با دیدن من، چشمانش از تعجب گشاد شد و با خنده پرسید:
_رفتی لباسها رو جمع کنی یا نذری بگیری؟
با این حرف او، مادر و پدر هم به سمتم رو گرداندند که پاسخ دادم:
_ نه... آقای عادلی تو راهرو منو دید و اینو داد.
پدر بیاعتنا سرش را برگرداند و باز به صفحه تلویزیون خیره شد و مادر که با زیرکی مادرانهاش حالم را خوب فهمیده بود، سؤال کرد:
_خُب چرا رنگت پریده مادرجون؟!!!
از کلام مادر پیدا بود که این ملاقات کوتاه و عمیق، دل مرا هم به اندازه دست او لرزانده که رنگ از رخم پریده است.
ظرف را روی میز آشپزخانه گذاشتم و برای تبرئه قلبم که هنوز در پریشانی عجیبی میتپید، بهانه آوردم:
_آخه تا در رو باز کردم، یه دفعه دیدمش، ترسیدم.
و برای فرار از نگاه عمیق مادر، به سمت در بازگشتم و از اتاق بیرون رفتم. وارد حیاط که شدم، به سرعت به سمت بند لباسها رفتم. دست قدرتمند باد، شاخههای تنومند نخلها را هم به بازی گرفته بود چه رسد به چند تکه لباس سبک که یکی از آنها هم بر اثر شدت وزش باد، کَنده شده و روی خاک باغچه افتاده بود. به سرعت لباسها را جمع کردم و بیآنکه نگاهی به پنجره طبقه بالا بیندازم، به اتاق رفتم. وارد اتاق که شدم دیدم ظرف شله زرد، دست نخورده روی میز مانده است.
دسته لباسها را به یک چوب رختی آویختم تا سرِ فرصت مرتب کنم و به آشپزخانه رفتم. حیفم میآمد غذایی که با دنیایی از احساس برایمان آورده بود از دهان بیفتد. چهار کاسه چینی به همراه چهار قاشق در یک سینی چیدم و به همرا ظرف شله زرد به اتاق بازگشتم. شله زرد را با دقت به چهار قسمت تقسیم کردم و درون کاسهها ریختم. اولین کاسه را مقابل پدر گذاشتم و کاسه بعدی را برای مادر بردم که لبخندی زد و با گفتن:
_دستش درد نکنه!
کاسه را از دستم گرفت.
سهم عبدالله را کنار برگهها روی میز گذاشتم که خندید و گفت:
_این میخواد مثلاً مهمونداری مامان رو جبران کنه! ولی قبول نیس! چون خودش که نمیپزه، میره از بیرون میگیره!
مادر چین به پیشانی انداخت و با مهربانی گفت:
_من که از این جوون توقعی ندارم! بازم دستش درد نکنه! بلاخره این بنده خدا هم تو این شهر غریبه! کاری بیشتر از این از دستش برنمیاد.
اولین قاشق را که به دهان بُردم، احساس کردم طعم گرم و شیرین این نذری خوش طعم، شبیه تابش سخاوتمندانه خورشید به سرتاسر عالم وجودم، انرژی بخشید. نمیتوانستم باور کنم این همه حلاوت از مقداری برنج و شکر و زعفران آفریده شود، مگر اینکه احساسِ ته نشین شده در این معجون طلایی رنگ معجزه کرده باشد! شاید احساس کسی که به مناسبت چهلمین روز شهادت یکی از فرزندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آن را پخته یا احساس کسی که به نیتی آن را در ظرف کشیده و تزئین کرده است! هر چه بود در مذاق من، طعمی از جنس طعمهای معمول این دنیا نبود!
مادر کاسه خالی را روی میز گذاشت و با خوشحالی گفت:
_با اینکه دلم درد میکرد، ولی مزه داد!
عبدالله در حالی که با قاشق و با دقتی تمام تهِ کاسه را پاک میکرد، با شیطنت گفت:
_برم ببینم کجا نذری میدن، اگه تموم نشده بازم بگیرم!
از حرف او همه خندیدند، حتی پدر که لبخندی زد و کاسه خالی را کنارش روی فرش گذاشت. کاسههای خالی را جمع کردم و برای شستنشان به آشپزخانه رفتم. در خلوت آشپزخانه، نگاه نجیب و با حیایش، صدای آرام و لبریز از احساسش، لرزش دستانش، همه و همه به سراغم آمده و باز پایههای دلم را میلرزاند. لحظاتی که نگاهش نجیبانه به زیر افتاده بود، گمان میکردم دریایی از احساس در چشمانش موج میزد و به ساحل مژگانش میرسید، احساسی که نه سرچشمهاش را میشناختم و نه میدانستم به کجا سرازیر میشود و نه حتی میتوانستم به عمق معنایش دست پیدا کنم، ولی حس میکردم بار دیگر پرنده خیالش در آسمان قلبم به پرواز در آمده و تنها حصارش، پناه پروردگارم بود که به ذکری خالصانه، طلب مغفرت از خدای مهربانم کردم.
ادامه دارد...
✍🏻به قلـــم فاطمه ولی نژاد
🆔@clad_girls
🎉🎊🎉🎊🎉🎊
عیـــــدداریمچهعیـــــدی!😍
عیدتونمبـــارکباشهحسابی😎💚
انشاءاللهتوصحرایمحشرخودآقاامیرالمومنین(ع)
شفاعتمونکنند...
عیدیمونهملیاقتسربازیآقاصاحبالزمان(عج)✨
🎉🎊🎉🎊🎉🎊
#عید_غدیر
🆔️ @clad_girls
1_1424999685.mp3
20.04M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےولایت💛|…
🎤#محمودڪریمے
<َمنےڪہازتولدم..>ً
#یاحیدࢪامیرالمومنین
#الحمداللهالذیجعلنمنالمتمسکینبولایتهامیرالمومنین
🎉⃢ ❤️@Clad_girls|•~
دلانہ✨
امامصــادق'علیهالسلام" میفرمایند:
#ولایت عـلـےبنابۍطالب، برای من محبوبتر از فرزند عــلــیبنابۍطالب بودن است..
⊹
⊹
⊹
تماملذتعمرمهمیناست،ڪهمولایمامیرالمؤمنیناست😌✨
#عید_غدیر
#دلانه
🆔@Clad_Girls