هدایت شده از شهاب افشار
🏴
برای عزای #حسین خودتو خرج کن
بذار به نفس نفس بیوفتی
به سختی بیوفتی
سینه زدن شیک و مجلسی عزاداری نیست
عالم باید ببینه تو چطوری
تو عزای حسین داغدار شدی !
بپرسه چه خبره ؟
یه دسته عزاداری هست
به نام #طویریج
طویریج نام یه روستاییه که نزدیک کربلاست
وقتی روز عاشورا بهشون خبر رسید
که کاروان حسین تو کربلا محاصره نظامی شدن
و قراره جنگ بشه ،
مرداشون هرچیزی دم دستشون بود ،
از چوب و شمشیر و اهن برداشتند
و دویدند به سمت کربلا
ولی وقتی رسیدن کار از کار گذشته بود
خیمه هارو هم آتیش زده بودن
حالا از اون سال ، هر سال روز #عاشورا
این دسته عزاداری طویریج ظهر عاشورا
با پای پیاده حرکت میکنن به سمت #خیمه_گاه
دوان دوان ،
نفس نفس ،
با اشک و بغض و آه
که برسن به حسین کمک کنن
من یه سال تو قم همراه این دسته بودم
از اون لحظه ای که شروع کردن به دویدن
دیدم همه دارن اشک میریزن
گریه میکنن
به نفس نفس افتادن
مرحوم آیت الله بحر العلوم
از عرفای نامدار شیعه
تو کربلا دیدن این دسته طویریج رو
عبا و عمامه برداشتند
با پای عریان دویدند دنبال این دسته
دسته طویریج هیچ وقت به کمک حسین نمیرسه
ولی زهرا میبینه برای کمک به حسینش
چطوری دوان دوان رفتی
به نفس نفس افتادی
زهرا باید نفس نفس زدنت رو ببینه !
داستان دسته طویریج یه اثر دیگه هم داره
اینکه هرچقدر هم عاشق امامت باشی
هر چقدر هم پا کار و پایه برای کمک به امام باشی
اگه دیر برسی
ممکنه خیمه سوخته امام زمانت رو ببینی
البته طویریجی ها سستی نکردن !
فقط دیر متوجه شدن
ولی چه فایده که خیمه حسین رو آتش زده بودن
عزای عاشورا تمرین رزم سربازای مهدویه
سربازای مهدوی
#طویریجی_های_بعدی_ما_نباشیم !
#شهاب_افشار
@shahab_afshar_ir
دکتر شیشه ی عینک را از دست ارمیا گرفت و بدون توجه به لکه ی قهوه ای رنگ گفت: اینکه مشکل نشد. این شیشهی عینک یک آدم دوربین است. با دیوپتری حدود ..
ارمیا آرام تکرار میکرد: دوربین، یک آدم دوربین.
و بعد در حالی که دانه های اشک به ردیف روی ریشهایش برق می زدند، گفت:
_خیلی دوربین بود. جاهایی را میدید که من نمیدیدم. کمتر کسی آنجاها را میدید. مطمئنم از داخل سنگر انتهای بهشت را میدید. ولی نه از آنهایی که شیر و عسل و حوری ها را دید بزنند. مصطفی چیز هایی میدید که آنها نمیدیدند. با آن عینک میتوانست طول وجودت را اندازه بگیرد. میتوانست بیاید داخل بدنت، نه مثل رادیولوژیستی که از کلیهات عکس رنگی بگیرد. مصطفی حتی عکس سنگ قلبت را نمیگرفت، سنگ شکن قلب بود. قلبت را دیالیز میکرد...
#برشی_از_کتاب
#ارمیا
#رضاامیرخانی
@Clean_days
... وَاهْدِنِى لِمَا اخْتُلِفَ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإذْنِكَ ...
تعقیبات نماز صبح
🕊| @Clean_days
محبوبِ من
به اذن خودت، ما رو به سمت حقیقتی که درش اختلاف شده هدایت بفرما!
آمین
دعای عهد که شروع میشه، آروم آروم شما رو با خودش همراه میکنه.
دلتون رو به سوز میاره، یهو به جایی میرسید که میگید خدایا حتی اگه مردم منو زنده کن تا به آقام لبیک بگم..
فقط اونجایی که آخرش التماسی میگه فکر دل نزار و پریشون ما هم باش..
لطفا بزار روی ماهشو ببینیم.. :)
از این دنیا فقط باید به طرف خدا فرار کرد، حقیقتا فرار کرد..
«فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ»
دیروز در شرایطی که حقیقتا دستم به هیچ جا بند نبود و نمیدونستم باید چکار کنم و تا حدودی هم شاکی بودم که چرا حقم ضایع شده، چشمم افتاد به کلیپی که یکی از رفقا خیلی وقت پیش فرستاده بود و من ندیده بودم.
سخنرانی استاد پناهیان درباره ی امتحانات الهی..
حقیقش اصلا این امتحانات رو فراموش کرده بودم و الان دلم آروم گرفته.
چرا؟!
شاید الان مسئله ای رو خارج از ظرفیت وجودیم ببینم، اما این تواناییِ بالقوه ی منه و با سربلند خارج شدنم از امتحان الهی به فعلیت میرسه..
اینجاست که میگن انسان موحد مسائل زندگی رو مشکل نمیبینه.
بلکه اونا رو راهی برای رسیدن به مراتب بالاتر بندگی میبینه..
ولی دقیقا همون وقتایی که با شوخی و خنده از غیبت حرف میزنیم (یا غیبت میکنیم) و بدون جدی گرفتن میگیم "خدایا ببخشا" ولی باز ادامه میدیم، دقیقا همون لحظه قبح غیبت میریزه و حسناتمون رو با دست خودمون چال میکنیم.
استادِ ما میگفت بیاید با هم یه کار عملی انجام بدیم. امتحانش که ضرر نداره! برای هر گوشه ی خونه یه ذکر مخصوص بذارید. ذکری که اونجا، حالتون رو خوب میکنه! مثلا یه نفر برای آشپزخونه ذکر افزایش روزی میگه، من الحمدالله میگم! بعد یه مدت ببین چه برکاتی وارد زندگیت میشه. در زمانت، روزیت، ارتباطت با اعضای خانواده..
امتحان کنید و نتایجش رو بهم بگید.
×حالا من به شما میگم.
بیاید با هم یه کار عملی انجام بدیم!
یکی از اسم های روز قیامت "یوم الحسرة"ست.
بهش میگن روزِ اندوه و پشیمانی چون اون روز، میبینی که چقدر راحت میتونستی آدم بهتری باشی و نتونستی.
اینم یکی از مصادیق فوق العاده ساده ی استفاده از اوقات فوت شدهست.
ولی، دعا میکنم هیچکدوممون توی قیامت حسرتزده نشیم..
سید رضی، مولف کتاب شریف نهج البلاغه، در سن جوانی با هدف جمع آوری فضیلتهای ائمه علیهم السلام، کتاب خصائص الائمه رو تدوین کرد. اما به دلیل گرفتاریها نتونست تمامش کنه. فقط بخش امام علی علیه السلام و قسمتی از سخنانش رو نوشته بود. دوستانش هم که دیدن چه کتاب ناب و خوبی شده، تشویقش کردن و ازش خواستن تا کتابی حاوی گزیدهٔ سخنان حضرت علی علیه السلام تالیف کنه.
اینجوری شد که نهج البلاغه نگاشته شد. کتابی عظیم که امام خمینی دربارش میگه "ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست."
خدایا
رفیقهای خداشناس را سر راهمان قرار بده، و ما را رفیقهای خداشناسِ دوستمان قرار بده.