eitaa logo
coding 504 | کدینگ ۵۰۴
1.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
941 ویدیو
353 فایل
ارتباط با ادمین👈 @OO2021 ابتدای کانال👇 https://eitaa.com/coding_504/18 شماره پشتیبانی: 09027108088 شماره کارت: 6219861918426064 به نام محمد صادق عسکری (بانک سامان)
مشاهده در ایتا
دانلود
#Popular معنی: محبوب ،مردمی، عمومی، نامدار، معروف کدینگ: پاپ لری محبوب همه است 🍂 @coding_504 🍂
4_5861555380265420119.mp3
زمان: حجم: 275K
جهت ثبتنام در کلاس تلگرام،آموزش لغات ضروری 504 به همراه کدینگ صوتی ، به این آی دی پیام بدین Admin👇👇👇 🆔 t.me/O2021
✅ کانال ما را در اینستاگرام دنبال کنید👇👇 💟 instagram.com/coding_504
coding 504 | کدینگ ۵۰۴
‍ ‍ A Surprise from Australia سوپرایزی از استرالیا The school ends and Erica quickly puts her books in the bag and runs out of the class. مدرسه تمام می‌شود و اریکا به سرعت کتاب‌هایش را توی کیفش می‌گذارد و از کلاس بیرون می‌دود. Today is a special day. Erica is very excited. She runs home and thinks about her uncle. She spoke with him on the phone a week ago. He returns from Australia, and he brings a special surprise with him! امروز یک روز ویژه است. اریکا خیلی هیجان زده است. او به خانه می‌دود و در مورد عمویش فکر می‌کند. او با عمویش یک هفته پیش تلفنی صحبت کرده است. او از استرالیا برمی‌گردد، و او با خود یک چیز غافلگیر کننده می‌آورد! Erica is very happy. She thinks about the surprise that he brings. اریکا بسیار خوشحال است. او در مورد چیز غافلگیر کننده‌ای که او (عمویش) می‌آورد فکر می‌کند. "Maybe he brings a surfboard? That is fun! I can learn how to surf!", "Maybe he brings Australian nuts? Oh, I can eat nuts all day!", "Or maybe he brings a kangaroo? That is not good. I don’t have a place in my room for a kangaroo…" "شاید او یک تخته موج سواری می‌آورد؟ اینم کننده است! من می‌توانم یاد بگیرم چگونه موج سواری کنم."، "شاید او خشکبار (مغز) استرالیایی بیاورد؟ اوه، من می‌توانم تمام روز خشکبار بخورم."، "یا شاید او یک کانگرو بیاورد؟ این خوب نیست. من جایی در اتاقم برای یک کانگرو ندارم…" Erica finally arrives home. Her parents are there, and her uncle is there! She is very happy to see him. They hug and she jumps up and down. اریکا سرانجام به خانه می‌رسد. والدینش آنجا هستند، و عمویش (هم) آنجاست! او از دیدنش خیلی خوشحال است. آنها (همدیگر را) بغل می کنند و او بالا و پایین می‌پرد. "Uncle, uncle," she calls, "what special surprise do you have for me from Australia?" "عمو، عمو" او فریاد صدا می‌زند، "چه سورپرایز خاصی برای من از استرالیا آورده‌ای؟" "Well," her uncle smiles and answers, "I have for you an Australian aunt!" "خب" عموی او لبخند می‌زند و جواب می‌دهد، "من برای تو یک زن عموی استرالیایی آوردم." 🇦🇺 @coding_504 🇦🇺
#راهنمای_کلی_ترجمه_متون_فارسی_به_انگلیسی 3⃣1⃣ همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند. طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند. مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود. 💎 @coding_504 💎
12.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
Improving your memory: 6 Minute English حافظه ات رو بهبود ببخش میدونی چه جوری؟ فایل رو با هم ببینیم کدینگی البته راهکار زیاد یاد گرفته. @coding_504
2.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش زبان انگلیسی: تفاوت 'because', 'as' و 'since' چیست و در چه مواردی بکار می‌روند؟ 👀 ویدیو را ببینید، و بعد بگویید مشکل این جمله چیست؟ “Because I didn’t have breakfast now I'm hungry!” @coding_504 📽🎞
به فایل صوتی زیر گوش کنید👇👇 @coding_504 99
coding 504 | کدینگ ۵۰۴
‍ Anniversary Day سالگرد ازدواج Chloe and Kevin enjoy going out to Italian restaurants. They love to eat pasta, share a dessert, and have espresso. کلویی و کوین از رفتن به رستوران‌های ایتالیایی لذت می‌برند. آنها عاشق خوردن پاستا، تقسیم کردن دسر و اسپرسو خوردن هستند. Chloe and Kevin’s anniversary is coming up. Kevin wants to plan a night out at an Italian restaurant in town. He calls a restaurant to make a reservation but they have no tables available. He calls another restaurant, but they have no availability either. سالگرد ازدواج کلویی و کلوین نزدیک است. کوین قصد دارد یک شب بیرون رفتن در یک رستوران ایتالیایی در شهر را برنامه ریزی کند. او به یک رستوران زنگ می‌زند تا میز رزرو کند اما آنها هیچ میز خالی ندارند. او به یک رستوران دیگر زنگ می‌زند اما آنها هم هیچ جای خالی ندارند. Kevin thinks and paces around the house. He knows that Chloe loves Italian food more than anything else. He knows that nothing makes her happier. But the only two Italian places in town are too busy. کوین فکر می‌کند و در خانه قدم می‌زند. او می‌داند که کلویی غذای ایتالیایی را بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارد. او می‌داند که هیچ چیز او را خوشحال‌تر نمی‌کند. اما هر دو رستوران ایتالیایی در شهر شلوغ هستند و جای خالی ندارند. Kevin has an idea. What if he cooks Chloe a homemade Italian meal? Kevin pictures it: he puts down a fancy tablecloth, lights some candles, and plays romantic Italian music. Chloe loves when Kevin makes an effort. کوین ایده‌ای دارد. چطور است که او برای کلویی یک وعده غذای خانگی ایتالیایی درست کند؟ کوین این موضوع را تصور می‌کند: او یک رومیزی شیک پهن می کند، چند شمع روشن می‌کند، و موسیقی عاشقانه ایتالیایی پخش می‌کند. کلویی عاشق زمانی است که  کوین برای شاد کردنش تلاش می‌کند. There’s only one thing. Kevin isn’t a good cook. In fact, Kevin is a terrible cook. When he tries to make breakfast he burns the eggs, when he tries to make lunch he screws up the salad, when he tries to make dinner even the neighbors smell how bad it is. فقط یک مشکلی وجود دارد. کوین آشپز خوبی نیست. راستش، کوین آشپز افتضاحی است. وقتی او سعی می‌کند صبحانه درست کند تخم مرغ را می‌سوزاند، وقتی سعی می‌کند ناهار درست کند سالاد را خراب می‌کند، وقتی سعی می‌کند شام درست کند حتی همسایه‌ها هم بوی بد غذایش را متوجه می‌شوند. Kevin has another idea: if he calls up one of the restaurants before Chloe gets home and orders take-out, he can serve that food instead of his bad cooking! ایده‌ی دیگری به ذهن کوین می رسد: اگر قبل از اینکه کلویی به خانه برسد، به یکی از رستوران ها زنگ بزند و غذای بیرون بر سفارش دهد، می‌تواند آن غذا را به جای آشپزی بد خودش برای کلویی سرو کند. The day arrives. Chloe is still at work while Kevin orders the food, picks it up, and brings it back home. As he lays down the place settings, lights the candles and puts the music on, Chloe walks in. “Happy Anniversary!” Kevin tells Chloe. He shows off their romantic dinner setting, smiling. روز موعود فرا می‌رسد. کلویی هنوز سر کار است وقتی کوین غذا را سفارش می‌دهد، دنبال غذا می‌رود، و آن را به خانه می‌آورد. وقتی او میز را می‌چیند، شمع‌ها را روشن می‌کند و موسیقی را پخش می‌کند، کلویی به خانه می‌آید. کوین به کلویی می‌گوید:« سالگرد ازدواج‌مان مبارک!» او لبخندزنان میز عاشقانه‌شان را به کلویی نشان می‌دهد. Chloe looks confused. “Our anniversary is tomorrow, Kevin.” Kevin pauses, looks at the calendar and realizes she’s right. He looks back at her. “I guess it’s always good to practice!” he says. کلویی گیج شده است. "سالگرد ازدواج ما فرداست، کوین." کوین مکث می‌کند، به تقویم نگاه می‌کند و متوجه می‌شود که کلویی راست می‌گوید. او بر می‌گردد و به کلویی نگاه می‌کند. او می‌گوید: "فکر کنم همیشه تمرین کردن کار خوبی است!" 💍 @coding_504 ‍♀