eitaa logo
coding 504 | کدینگ ۵۰۴
1.1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
941 ویدیو
353 فایل
ارتباط با ادمین👈 @OO2021 ابتدای کانال👇 https://eitaa.com/coding_504/18 شماره پشتیبانی: 09027108088 شماره کارت: 6219861918426064 به نام محمد صادق عسکری (بانک سامان)
مشاهده در ایتا
دانلود
68. #popular : ˈpɑːpjələr liked by most people محبوب اکثر مردم، پر طرفدار a. The Beatles wrote many popular songs. بیتل ها آهنگ های بسیار مشهوری ساختند b. At one time mini-skirts were very popular. زمانی دامن کوتاه بسیار پرطرفدار شده بود c. Popular people often find it hard to evade their many friends. افراد مشهور اغلب پی می برند که سخت است تا از چنگ دوستان زیادشان بگریزند 🍂 @coding_504 🍂
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #موزیک_ویدیو 🎙 #جاستین_بیبر 🎼 ‌as long as you love me  همراه با زیرنویس فارسی 🎵 @coding_504 🎵
‌ The Boy and the Cabbage پسربچه و کلم There was once a boy who - although very good and obedient - hated eating cabbage. Whenever he had to eat it he would complain and get extremely angry. One day, his mother decided to send him to the market to buy… a cabbage! So the boy was, of course, disgusted at this turn of events. روزی روزگاری پسربچه‌ای بود که علیرغم اینکه خیلی خوب و مطیع بود، از خوردن کلم متنفر بود. هر وقت مجبور میشد که آن را بخورد، بسیار مینالید و عصبانی میشد.یک روز مادرش تصمیم گرفت که او را به مغازه بفرستد که …یک کلم بخرد!! طبیعی بود که پسربچه از این رویداد غیرمنتظره، بیزار بود. At the market, the boy reluctantly purchasedone, but this wasn’t just any old cabbage. It happened to be a cabbage which hated children. After an enormous argument, the boy and the cabbage set off for home, in silence, their anger barely below the surface the whole time. On the way, while crossing the river, the boy slipped and both of them fell into the rapids and were pulled under by the current. With great effort, they managed to come to the surface, grab onto a plank of wood, and stay afloat. در مغازه، پسربچه با بیمیلی،یک کلم خرید. اما این کلم از آن کلم‌های قدیمی نبود. بلکه به‌طور اتفاقی کلمی بود که از بچه‌ها متنفر بود. پس ازیک بحث‌وجدل شدید، کلم و بچه، در سکوت، به سمت خانه رفتند. درحالیکه عصبانیت خود را به‌سختی مخفی نگه داشته بودند. در راه خانه، وقتی پسربچه در حال عبور از رودخانه بود، پایش لغزید و هر دو به داخل رودخانه افتادند و جریان رودخانه آن‌ها را به زیر آب کشید. با تلاش زیاد، موفق شدند که به سطح آب بیایند، و بهیک تخته چوب چنگ بزنند، تا شناور باقی بمانند. They had to spend so much time together, adrift on that plank, that after becoming mightily bored, they ended up conversing. They got to know each other, and became friends. They played many bizarregames, like the fish without a rod, the tiny hiding place, and the King of the mountain. آن‌ها، درحالیکه سرگردان و شناور بودند روی تخته چوب، مجبور شدند که زمان زیادی را بایکدیگر بگذرانند. وقتیکه خیلی خیلی کسل شدند، درنهایت کارشان به صحبت کردن بایکدیگر رسید. آن‌ها همدیگر را بیشتر شناختند و بایکدیگر دوست شدند. آن‌ها بازیهای زیاد عجیب غریبی با هم کردند؛ مثل ماهی بدون چوب، جا مخفی کوچک و پادشاه کوهستان‌ها. Chatting with his new friend, the boy understood the importance, at his young age, of vegetables like the cabbage, and how wrong it is to always be bad-mouthing them. The cabbage, for his part, realised that sometimes his flavour was a touch strong, and strange to children. So they agreed that when they reached home, the boy would treat the cabbage with great respect, and the cabbage would do its best to taste like spaghetti. با گپ و گفتی که پسربچه با کلم داشت، اهمیت سبزیهایی مثل کلم را، به‌ویژه در سن و سال نوجوانی خودش فهمید. و فهمید که چقدر بدگویی نسبت به سبزی اشتباه است. کلم هم، به‌نوبه‌ی خود، فهمید که بعضی مواقع طعمش برای بچه‌ها بسیار نچسب و عجیب غریب بود. بنابراین آن‌ها بایکدیگر توافق کردند که وقتی به خانه رسیدند، بچه رفتار بسیار محترمانه‌ای با کلم داشته باشد، و کلم نیز نهایت تلاش خودش را بکند که مزه‌ی اسپاگتی بدهد! Their agreement was nothing if not a great success. The boy’s mother was greatly surprised at how willingly he ate the cabbage, and the boy prepared the best hiding place in his tummy for the cabbage, shouting “Mmm! What great spaghetti!” توافق آن‌ها کمتر ازیک موفقیت بزرگ نبود. مادر بچه خیلی تعجب کرده بود که بچه چقدر مشتاقانه کلم را میخورد. و پسربچه نیز داخل شکمش بهترین مکان مخفی را برای کلم پیدا کرده بود، درحالیکه فریاد میزد، به‌به! عجب اسپاگتی خوشمزه‌ای! 👌لغات مهم داستان: Obedient: مطیع، فرمان‌بردار Complain: نالیدن، شکایت کردن Disgusted: بیزار Turn of events: رویداد غیرمنتظره Reluctantly: با بی‌میلی Purchase: خریداری کردن Happen to be: coincidentally: اتفاقی I happened to be there: من به‌طور اتفاقی آنجا بودم Set off: آغاز سفر کردن Rapids: رودخانه‌ی تند، تند آب Current: جریان آب To manage to do something: موفق شدن به انجام کاری Grab onto: چنگ زدن Afloat: شناور Bizarre: عجیب غریب Bad-mouthing: بدگویی کردن For his pat: به‌نوبه‌ی خود Flavor: طعم To do your best: نهایت تلاشت را کردن @coding_504
4_6005838819390128926.mp3
زمان: حجم: 1.43M
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید. سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید: ۱. لغت های جدید ۲. ساختارهای گرامری ۳. عبارت کاربردی ۴. تلفظ 🗣 @coding_504 🗣
لینک کانال یت در ایتا فعلا همو پیدا کنیم http://eitaa.com/joinchat/3711893505Cff1be37dce
✅آدرس اینستاگرام👇 https://instagram.com/_u/coding_504 ✅توییتر 👇 https://twitter.com/coding_504 ✅ آدرس گپ👇 https://gap.im/coding_504 ✅آدرس ایتا👇 http://eitaa.com/coding_504 ✅آدرس بیسفون👇 http://bpn.im/coding_504 ✅آدرس سروش👇 http://sapp.ir/coding_5o4 ✅آدرس ای گپ👇 https://igap.net/coding_5o4 ✅آدرس ویسپی👇 wispi.me/channel/coding_5o4 ✅آدرس تم تم👇 https://tt.me/coding_5o4 ✅آدرس بله👇 https://Bale.ai/invite/#/join/YzBlZTc2MT کانال ما را در ایتا دنبال کنید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1966997504C0cc3af17e5 🌐سایت ما👇 WWW.coding504.com
متاسفانه سرعت ایتا به قدری کمه که یه فیلم 1.5 مگابایتی یک ساعته در حال ارساله
1.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🎙 🎼  Self Control همراه با زیرنویس فارسی 🎵 @coding_504 🎵
🎧 Self Control 🎧 🎙Laura Branigan 🎼 Oh the night is my world آه، شب دنياي من است City light painted girls نورپردازي شهر و دختران رنگارنگ In the day nothing matters در روز هيچ چيز اهميت ندارد It's the night time that flatters اين شب است كه مرا گمراه مي كند In the night no control در شب كنترلي وجود ندارد(نمي توانم خودم را كنترل كنم) Through the wall something breaking آن سوي ديوار چيزي در حال شكست است Wearing white as you're walking و تو سفيد پوشيده اي در حاليكه قدم مي زني Down the street of my soul در خيابان روح من You take myself you take my self control تو مي گيري، تو كنترل مرا مي گيري You got me living only for the night تو مرا فقط براي زندگي در شب آفريده اي Before the morning comes قبل از اينكه صبح بيايد A story's told يك داستان گفته شد You take myself you take my self control تو مي گيري، تو كنترل مرا مي گيري Another night, another day goes by يك شب ديگر، يك روز ديگر مي رود با اين خيال كه I never stop myself to wonder why من هيچ وقت پايان نمي دهم به اينكه در شگفت باشم كه چرا You help me to forget to play my role تو به من كمك مي كني كه من نقشم را فراموش كنم You take myself you take my self control تو مي گيري، تو كنترل مرا مي گيري I, I live among the creatures of the night من، من در ميان مخلوقات شب زندگي مي كنم I haven't got the will to try and fight من هنوز خواست و اراده براي تلاش و نبرد را به دست نياورده ام... Against a new tomorrow ... در برابر يك فرداي جديد So I guess I'll just believe it بنابر اين من گمان مي كنم من فقط باور خواهم داشت كه... That tomorrow never comes ... كه فردا هيچ وقت نخواهد آمد I say night I'm living in the forest of my dream من مي گويم شب، من در جنگل روياهايم زندگي مي كنم I know the night is not as it would seem من مي دانم كه شب آنطور نيست كه به نظر مي رسد I must believe in something من بايد ايمان داشته باشم به بعضي چيزها So I'll make myself believe it پس من خودم را واداربه اين باور مي كنم... That this night will never go ... كه اين شب هيچ گاه نخواهد رفت Ohoho, ohoho,ohoho, ohoho Ohoho... You take my self, you take my self control تو در اختيار مي گيري مرا، تو در اختيار مي گيري كنترل مرا 🎶 @coding_504 🎶
19.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🎙 🎼 Roll with the wind همراه با زیرنویس فارسی 🎵 @coding_504 🎵
@Yektaenglishclass سبد کانلهاتون رو تکمیل کنید👇👇👇 @funzaban @coding_toefl @Yekta_Phonetics @Yekta_English_Movies