eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد : _انشاءالله بازم میان. و عباس یال و ڪوپال لشگر داعش را به چشم دیده بود ڪه جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد : _این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های موصل و تڪریت جمع ڪردن ڪه امروزم خدا رحم ڪرد هلیڪوپترها سالم نشستن! عمو ڪنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید : _با این وضع، چطور جرأت ڪردن با هلیڪوپتر بیان اینجا؟ و عباس هنوز باورش نمیشد ڪه باهیجان جواب داد : _اونی که بهش میگفتن و همه دورش بودن، یڪی از فرمانده‌های ایرانه. من ڪه نمیشناختمش ولی بچه‌ها میگفتن ! لبخند معناداری صورت عمو را پُر ڪرد و رو به ما دخترها مژده داد : _ فرمانده‌هاشو برای به ما فرستاده آمرلی! تا آن لحظه نام قاسم سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد به خاطر ما خطر ڪرده و با پرواز برفراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند ڪه از عباس پرسیدم : _برامون اسلحه اوردن؟ حال عباس هنوز از خمپاره‌ای ڪه دیشب ممڪن بود جان ما را بگیرد، خراب بود ڪه با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره درحیاط خیره شد و پاسخ داد : _نمیدونم چی آوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو محاصره داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن! حیدر هم امروز وعده آغاز عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم ڪه خبر آوردند میخواهد با مدافعان آمرلی صحبت کند. عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم ڪلام این میڪند ڪه ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم ڪردند. غریبه‌ها ڪه رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسش‌گرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی ڪه حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند : _این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با خمپاره میڪوبیمشون! سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان ڪه رسید با رشادتی عجیب وعده داد : _از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیڪ شده، فقط دعا ڪن! احساس ڪردم حاج قاسم در همین یڪ ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین ڪاشته ڪه دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میڪشید، ولی دل من هنوز از وحشت داعش و ڪابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی ڪه سرعباسم را بریده ببینم. بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راڪتی ڪه روی‌سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرش گلوله‌های تانڪ را میشنیدیم ڪه به قصد حمله به شهر، خاڪریز رزمندگان را میڪوبید، اما دلمان به گرم بود ڪه به نشانه مقاومت بر بام همه خانه‌ها "پرچم‌های سبز و سرخ یاحسین" نصب ڪرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام امام حسن﴿؏﴾ پرچم سرخ {یا قمر بنی هاشم﴿؏﴾}افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل دلتنگی حیدر را نمیدانستم ڪه دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم ڪنج همین مقام بود، جایی ڪه عصرروزعقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه میسوختم. چشمان محجوب و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و حالا چشمم به هوای حضورش بی‌صدا میبارید ڪه نیت ڪردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را "حسن" بگذاریم. ساعتی به افطار مانده، از دامن امن امام دل ڪَندم و بیرون آمدم ڪه حس ڪردم... ادامه دارد.... 💞 http://eitaa.com/cognizable_wan
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت بیرون آمدم ڪه حس ڪردم قدرتی مرا بر زمین ڪوبید. از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را میشنیدم و تلاش میڪردم از زمین بلند شوم ڪه صدای انفجار بعدی در سرم ڪوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید. یڪی از مدافعان مقام به سمت زائران دوید و فریاد ڪشید : _نمی‌بینید دارن با تانڪ اینجا رو میزنن؟ پخش شید! بدن لمسم را به سختی از زمین ڪَندم و پیش از آنڪه به ڪنار حیاط برسم،گلوله بعدی جای پایم را زد. او همچنان فریاد میزد تا از مقام فاصله بگیریم و ما وحشت‌زده میدویدیم ڪه دیدم تویوتای عمو از انتهای ڪوچه به سمت مقام می‌آید. عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت به سرعت از ڪنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز ڪشید. برادرم درست در آتش داعش رفته بود ڪه سراسیمه به سمت مقام برگشتم. رزمنده‌ای ڪنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمیداد و من میترسیدم عباس در برابر گلوله تانڪ ارباً ارباً شود ڪه با نگاه نگرانم التماسش میڪردم برگردد و او در یڪ چشم به هم زدن، گلوله‌های خمپاره را جا زد و با فریاد "لبیڪ یا حسین" شلیڪ ڪرد. در انتقام سه گلوله تانڪ ڪه به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشی‌ها را در هم ڪوبید، دوباره پشت فرمان پرید و به سرعت برگشت. چشمش ڪه به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف ڪرد و همزمان ڪه پیاده میشد،اعتراض کرد : _تو اینجا چیڪار میکنی؟ تڪیه‌ام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سرپا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانی‌ام شڪسته است. با انگشتش خط خون را از ڪنار پیشانی تا زیر گونه‌ام پاڪ ڪرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید ڪه سد صبرم شڪست و اشڪ از چشمانم جاری شد. فهمید چقدر ترسیده‌ام،به رزمنده‌ای ڪه پشت بار تویوتا بود اشاره ڪرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند. نمیخواستم بقیه با دیدن صورت خونی‌ام وحشت ڪنند ڪه همانجا ڪنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس میگوید : _داعشی‌ها پیغام دادن اگه اسلحه‌ها رو تحویل بدیم، کاری بھمون ندارن. خون غیرت در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند ڪرد : _واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟ عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمیدانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بی‌توجه به نگرانی عمو، با صدایی ڪه از غیرت و غضب میلرزید، ادامه داد : _خبر دارین با روستای بشیر چیڪار کردن؟ داعش به اونا هم امان داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام ڪرد! روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی ڪه سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد ڪه دنیا روی سرم خراب شد : _میدونین با دخترای بشیر چیڪار ڪردن؟ تو بازار موصل حراجشون ڪردن! دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود ڪه همانجا پای دیوار زانو زدم، ڪابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تڪان داد. اگر دست داعش به آمرلی میرسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل! صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ امان نامه داعش را با داد و بیداد میداد : _این بیشرفها فقط میخوان مقاومت ما رو بشڪنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و ڪبیرمون رحم نمیڪنن! شاید میترسید عمو خیال تسلیم شدن داشته باشد ڪه مردانه اعتراض ڪرد : _ما داریم با دست خالی باهاشون میجنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! اومده اینجا تا ما نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش ڪنیم؟ اصلا فرصت نمیداد عمو از خودش دفاع ڪند و دوباره خروشید : _همین غذا و دارویی ڪه برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ ڪه دولت رو راضی میڪنه تو این جهنم هلیڪوپتر بفرسته! و دیگر نفس ڪم آورد ڪه روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس ڪرد : _ما فقط باید چند روز دیگه مقاومت ڪنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیاتشون رو شروع ڪردن، میگن خیلی زود به آمرلی میرسن! عمو تڪیه‌اش را از پشتی برداشت، ڪمی جلو آمد... ادامه دارد.... 💞 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ 🔴 *اصلِ_پذیرش_همسر* 💠 یاد بگیریم همسر خود را با کمبودهایش دوست داشته باشیم وگرنه آدم‌های کامل را همه دوست دارند! 💠 این اصل را بدانیم که ما و همسرمان همیشه، نواقصی داریم. مهم این است که با پذیرشِ همسرمان از نقاط مثبت و زیبای او لذّت ببریم. و با همکاری دو طرفه، نقص یکدیگر را جبران کرده و پوشش دهیم. http://eitaa.com/cognizable_wan
⭕️✍ با مردم به اندازه عقل هایشان سخن بگویید! روزی پادشاهی دانا به شهری وارد می‌شود و می‌خواهد با دانشمند آن شهرگفتگویی داشته باشد. مردم، چون کسی را نداشتند، او را نزد چوپان می‌برند. آن دو روبروی هم می‌نشینند و مردم هم گرد آنها حلقه می‌زنند. پادشاه دایره‌ای روی زمین می‌کشد، چوپان با خطی آن را دو نیم می‌کند. پادشاه تخم مرغی از جیب درمی‌آورد و کنار دایره می‌گذارد، چوپان هم پیازی را در کنار آن قرار می‌دهد. پادشاه پنجه دستش را باز می‌کند و به سوی چوپان حواله می‌دهد، چوپان هم با دو انگشت سبابه و میانی به سوی او نشانه می‌رود. پادشاه برمی‌خیزد، از چوپان تشکر می‌کند و به شهر خود بازمی‌گردد. مردم شهرش از او درباره ی گفتگویش می‌پرسند و او پاسخ می‌دهد که: چوپان دانشمند بزرگی است؛ من در ابتدا دایره‌ای روی زمین کشیدم که یعنی زمین گرد است، او خطی میانش کشید که یعنی خط استوا هم دارد. من تخم مرغی نشان او دادم که یعنی به عقیده ی بعضیها زمین به شکل تخم مرغ صاف و مسطح است، و او پیازی نشان داد که به شکل پیاز لایه لایه است. من پنجه دستم را باز کردم که یعنی اگر پنج تن مثل ما بودند کار دنیا درست می‌شد و او دو انگشتش را نشان دادکه یعنی فعلاً ما دو نفریم. مردم شهر چوپان هم از او پرسیدند که گفتگو در مورد چه بود و او پاسخ داد: آن پادشاه دایره‌ای روی زمین کشید که یعنی من یک قرص نان می‌خورم، من هم خطی میانش کشیدم که یعنی من نصف نان می‌خورم. او تخم مرغی نشان داد که یعنی من نان و تخم مرغ می‌خورم، و من هم پیازی نشانش دادم که یعنی من نان و پیاز می‌خورم. او پنجه دستش را به سوی من نشانه رفت که یعنی خاک بر سرت، من هم دو انگشتم را به سوی او نشانه رفتم که یعنی دو تا چشمت کور شود.😎😂 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
از قورباغه ای که ته چاهی زندگی می کرد، پرسیدند: آسمان چیست؟ گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی جایگاه تان را تغییر دهید تا دیدگاهتان تغییر کند. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آیا زمان را می توان نگه داشت ؟ آیا زمان منتظر ما می ماند ؟ از همین الان شروع کن 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آنچه بیشتر مردم یا دست کم افراد ناموفق از آن بی خبرند این است که زندگی دقیقا به ما همان چیزی را می دهد که می خواهیم. هر چیزی که برایت پیش می آید، محصول اندیشه های توست. پس اگر می خواهی زندگیت را عوض کنی، باید از عوض کردن اندیشه هایت آغاز کنی. حکایت دۅلت و فرزانگی 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
شما هر روز می توانید بی تفاوت باشید و سرنوشتتان را به دست باد بسپارید یا زندگی خود را نیرومندانه در جهت رویاهایتان پیش ببرید 《این یک نمایش موقتی نیست، بلکه زندگی شماست.》 یا شما از فرصت زندگی خود نهایت را می برید یا با این افسوس که چرا انتخاب های متفاوتی انجام ندادید، به خاک سپرده می شوید. داشتن رویا و هدف به ما کمک می کند تا بدانیم لازم است چه انتخاب هایی داشته باشیم. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
در برابر انتقادات اگر نادرست بود ، بی اعتنا باشید اگر غیر منصفانه بود ، عصبانی نشوید اگر از روی نادانی بود ، لبخند بزنید اگر عادلانه بود ، از آن درس بگیرید 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
ذهنتان را برنامه ریزی کنید وقتی تصمیم گرفتید فردی بسیار بهره ور باشید، می توانید از مجموعه ای از تکنیک های برنامه ریزی شخصی استفاده کنید. نخستین تکنیک این است که "گفتگوی درونی"تان را تغییر دهید. ۹۵ درصد از احساسات و اقدامات احتمالی شما به واسطه گفتگویی درونی که با خود دارید، تعیین می شوند. مدام با خودتان تکرار کنید «من بسیار منظم و بهره ور هستم». وقتی احساس می کنید کار زیادی بر سرتان ریخته است، کمی استراحت کنید و به خود بگویید «من کاملا منظم و بسیار بهره ور هستم». بارها و بارها به خود تاکید کنید که «من در مدیریت زمان عالی هستم». وقتی دیگران درباره گذران زمانتان از شما می پرسند، به آنها بگویید که در مدیریت زمان عالی هستید. هر گاه می گویید من منظم هستم، ضمیر ناخودآگاهاتان این را به عنوان دستور می پذیرد، به شما انگیزه می دهد و محرکی می شود تا در واقعیت هم رفتارهای منظمی داشته باشید. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آن چیزی که دیگران از ما می‌بینند یا تصور می‌کنند، ربطی به خودِ واقعی ما ندارد و زاییده ی قضاوت، ذهنیت و شناخت خودشان از ما است. بنابراین شرایط زندگی را نمی‌توان و نباید بر اساس تصورات دیگران و آن چیز که واقعی نیست بنا کرد. این میثاق می گوید هر اتفاقی در اطراف شما افتاد آن را به خود نگیرید. مثلاً اگر کسی در خیابان اهانتی کرد، به خودِ او بر می گردد و نباید آن را به خودمان ربط دهیم. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
موفقیت با یک رویا شروع می‌شود. ایمان را به آن اضافه کنید، تبدیل به یک باور می‌شود. عمل را به آن اضافه کنید، تبدیل به قسمتی از زندگی می‌شود. پشتکار را به آن اضافه کنید، به صورت هدفی قابل دید می‌شود و در آخر صبر و زمان را به آن اضافه کنید، به صورت رویایی که به واقعیت تبدیل شده تمام می‌شود. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
☝️👏عجب شعر زیبایی احسنت به شاعرش👏👏 عده ای سرب وگلوله,عده ای میلیاردها. هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا! این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا! عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا! این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا! این یکی در عمق دجله,آن يکی آنتاليا هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا! این یکی با گازخردل, آن يكي با گاز بنز. هردو میسازند اما این کجا وآن کجا! عده ای کردند کار و عده ای بستند بار هردو فعالند اما این کجا و آن کجا! *باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب* هر دو تا رفتند اما این کجا وآن کجا! *آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک* هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا؟ http://eitaa.com/cognizable_wan
تقدیر به تدبیرِ «قضا» خواهم داد دل را به علیِّ مرتضی خواهم داد عطر خوش میلاد رضا(ع) می آید من رأی به خادم الرّضا خواهم داد! من دست به دستان خدا خواهم داد فریادِ محبت و وفا خواهم داد درمکتب پاک عاشقی چون قاسم یک رای به خادم الرضا خواهم داد مجنونم و دل را به خدا خواهم داد سر در ره میــــر کربـــلا خواهـم داد تا سایه عشق بر سرم افتد باز من رای به خـادم الرضا خواهـم داد در مکتب سرخ شهدا می‌مانیم پای همه یاران خدا می‌مانیم تا حجت حق بیاید ان شاء الله با سید ِ خادم الرضا می‌مانیم . مدیون تمام شهداییم همه مجنون علی مرتضی اییم همه دل در گرو نگاه رهبر داریم ما حامی خادم الرضاییم همه ما فقط رئیسی http://eitaa.com/cognizable_wan
"دانستنیهای زیبا"
با دقت تمام گوش کن و .... http://eitaa.com/cognizable_wan
💥 کمال خرازی وزیر امور خارجه دولت خاتمی میگه سفیر انگلیس در ایران دوره اش تمام شده بود ، در مقر سازمان ملل بودیم داشت با من خداحافظی میکرد . به من گفت به عنوان آخرین صحبتم با شما میخوام نکته مهمی رو به شما بگم و اون اینکه غرب ، گریبان شما رو رها نخواهد کرد مگر اینکه ۵ خواسته ما را تمکین کنید : ۱_ این کشورهایی که اینجا هستند را ببین (سازمان ملل) یا نخست وزیر دارند یا رئیس جمهور (جالبه که به پادشاهی ها اشاره نکرده !!) شما یک مقام دارید به نام [ ولایت فقیه] ، این رو باید بردارید . ۲_ همه این کشورهایی که می بینی یک نیروی نظامی دارند به نام ارتش ، شما علاوه بر اون یک نیرو هم به نام [سپاه] دارید ، این رو باید بردارید . ۳_ مردم رو باید در انتخاب آزاد بگذارید ( چیزی که در هیچ جای دنیا وجود نداره ، هر کشوری یک سیستم تایید صلاحیت داره) باید [ شورای نگهبان] رو بردارید . ۴_ مردم رو باید در نوع پوشش آزاد بگذارید ، [ حجاب ] رو باید بردارید ( تا راحت بتونن جامعه رو به دنبال خودشون بکشن و روح ایمانی مردم رو نابود کنن ) . ۵_ [ اسرائیل ] را هم باید به رسمیت بشناسید . تا این ۵ کار را انجام ندید غرب ، گریبان شما را رها نخواهد کرد . ✨برادر یا خواهری که این نوشته را میخوانی ، دعوای ما و آمریکا بر سر هسته ای و مانند آن نیست ، بر سر اصل و اساس و هویت و ماهیت است . دعوای مکتب توحیدی با کفر تئوریزه شده ی لیبرالیسم است ، همان که امام راحل فرمود ، جنگ ما جنگ عقیده است . هشت سال در جبهه نظامی با ما جنگیدند موفق نشدند ، همه این سالها در جبهه فرهنگی جنگیدند آنچه میخواستند نشد و از متولدین دهه ی هفتاد و هشتاد حججی ها بیرون آمدند . جنگ اقتصادی را به موازات این جنگ ها پیش بردند و در این سالها به اوج خودش رساندند و هدف نابودی حکومت شیعه و بعد از آن نابودی نسل شیعه است . هسته ای بهانه است ، مگر با برجام ، هسته ای را ندادیم ؟! تحریم را برداشتند !؟ هیچوقت برنمیدارند ، شما هم باشی همین کار را میکنی . وقتی این حربه جواب داده و در یک حوزه و یک جبهه شما را به تسلیم واداشته چرا این حربه را کنار بگذارد ؟!! تصورش هم ساده لوحی است ، اینها بهانه است ، دیدید که برجام هسته ای به فرجام نرسیده ، ساز برجام موشکی و نفوذ منطقه ای کوک شد !!! سرگذشت لیبی و معمر قذافی را مطالعه کنید که با همین فشار تحریم اول هسته ای را داد بعد بُرد موشکهایش را کم کرد ، وقتی که خیالشان راحت شد که دندان هایش را کشیده اند حمله کردند و لیبی را شخم زدند و قذافی را کشتند و پس از سالها هنوز در لیبی جنگ است و چند حکومت دارد . ✨برادر و خواهر هموطن بینا باش ، هشیار باش ، فریب نخور ، هر کس صحبت از رفع تحریم کرد بدان دروغگو و فریب کار است ، تا آمریکا آمریکاست و ایران ، جمهوری اسلامی ، تحریم ها رفع نخواهد شد ، راه از بین بردن اثر تحریم ها بر اقتصاد ایران مذاکره با آمریکا نیست ، راهش خنثی سازی تحریم هاست که روش های مختلفی دارد ، مگر ما در صنایع دفاعی تحریم نبوده ایم ، پس چطور به یکی از قدرت های نظامی جهان تبدیل شدیم ، چون این بخش دست [ اصحاب_ما_میتوانیم ] بوده . مگر بنزین را لیست تحریم قرار ندادند ، اگر قرارگاه خاتم و دیگر نیروهای با کفایت کشور با ساخت سریع پالایشگاه کشور را به خودکفایی در بنزین نرسانده بودند با فاجعه روبرو میشدیم ،[ با تکیه بر توان داخلی ] می توان بسیاری از نقاط ضعف را برطرف کرد و آسیب پذیری کشور در مقابل تحریم را از بین برد ، همچنین پیمان های دوجانبه پولی با کشورهای دوست و راه های مختلف دیگری وجود دارد که با استفاده از آنها می توان کاری کرد که آمریکا تحریم را بی اثر و بی فایده و به ضرر خود و شرکایش ببیند و آنرا کنار بگذارد . و این اقدامات نه تنها مشکل تحریم را حل میکند بلکه باعث شکوفایی اقتصاد ایران و رونق تولید و اشتغال و کسب و کار و بهبود معیشت مردم نیز میشود ، # پس بیاییم آزموده را دوباره نیازماییم و به وعده های رفع تحریم و مانند آن اعتنا نکنیم ، همه همدل و متحد سکان قوه مجریه را به فردی انقلابی و با روحیه جهادی از جنس مردم ضد فساد و اشرافیگری و باورمند به توانایی ها و استعدادهای کشور بسپاریم و گام دوم انقلاب اسلامی را به سوی ساخت تمدن اسلامی و زمینه سازی برای ظهور منجی بشریت با قوت و صلابت برداریم . ✍️ سرباز ولایت عزیزان شرکت در انتخابات امروز، فراموش نشود 🌹🍃❤️🤍💚🍃🌹 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*غلط می کند دشمن، که برای ما تعیین تکلیفی کنند، ما راستان قامتان تاریخ هستیم* ..... http://eitaa.com/cognizable_wan