✅زاویه دید انسانها
امروز سوار يه تاكسى شدم
صد متر جلوتر يه خانمى كنار خيابون ايستاده بود
راننده ى تاكسى بوق زد و خانم رو سوار كرد
چند ثانيه گذشت
راننده تاكسى : چقدر رنگِ رژتون قشنگه
خانم مسافر: ممنون
راننده تاكسى : لباتون رو برجسته كرده
خانم مسافر سايه بون جلوىِ صندلى راننده رو داد پايينُ لباشو رو به آينه غنچه كرد.
خانم مسافر: واقعاً؟؟!
راننده تاكسى خنديد با دستِ راست دستِ چپِ خانم مسافر رو گرفتُ نگاه كرد
راننده تاكسى : با رنگِ لاكتون سِت كردين؟!
واقعاً كه با سليقه اين تبريك ميگم
خانم مسافر:واى ممنونم..چه دقتى معلومه كه آدمِ خوش ذوقى هستين
تلفنِ همراه من زنگ خورد و اون دو نفر گرمِ حرف زدن بودن...
موقع پياده شدن راننده ى تاكسى كارتش رو داد به خانم مسافرُ گفت هرجا خواستى برى،اگه ماشين خواستى زنگ بزن به من...
خانم مسافر كارت رو گرفت يه چشمكِ ريزى هم زد و رفت..
اينُ تعريف نكردم كه بخوام بگم خانم مسافر مشكل اخلاقى داشت يا راننده تاكسى...
فقط ميخواستم بگم...
توي اين چند دقيقه ممکنه کمتر کسی از ما به ذهنش رسيده باشه
كه راننده ى تاكسى هم يك خانم بود...
👈پس در مورد هرچیزی زود قضاوت نکنید.
http://eitaa.com/cognizable_wan
#داستان_عبرت_آموز
راوی داستان می گوید:
در شهر ما #دیوانه ای زندگی میکند که همه او را دست می اندازند و در کوچه پس کوچه های شهر بازیچهٔ بچه ها قرار میگیرد.
روزی او را در کوچه ای دیدم که با کودکانی که او را ملعبهٔ خود قرار داده بودند با خنده و شادی بازی میکرد.
او را به خانه بردم و پرسیدم:
چرا کودکانی که تو را #مسخره میکنند و به تو و حرفها و کارهایت میخندند ، از خود نمیرانی؟؟
با خنده گفت:
«مگر دیوانه شده ام که بندگان خدا را از خود برانم در حالیکه میتوانم لبخند را به آنها هدیه دهم؟»
جوابش مرا مدتی در فکر فرو برد!
دوباره از او پرسیدم:
✅قشنگترین و زشت ترین چیزی را که تا به حال دیده ای برایم تعریف کن ...
لیوان آبی که در اتاق بود را برداشت و سر کشید.
با آستینِ لباسش را آبی که از دهانش شر کرده بود پاک کرد و گفت:
قشنگترین چیزی که در تمام عمرم دیده ام #لبخندی است که پدرم هنگام مرگ بر لب داشت.
و زشت ترین چیزی که دیده ام مراسم خاکسپاری پدرم بود که همه گریه کنان جسد را دفن میکردند.
پرسیدم:
چرا به نظر تو زشت بود؟
مگر مراسم خاکسپاری، بدون گریه هم میشود؟
جواب داد:
«مگر برای کسی که به #مرگ لبخند زده است باید گریه کرد؟؟
و من از آن روز در این فکر هستم که آیا این مرد دیوانه است، یا مردم شهر ما دیوانه اند که او را دیوانه می پندارند...؟
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔶🔹کرفس کاهنده فشارخون و اوره
🔹و چربی و کبد چرب
🔹و مفتح عروق بسته
#کرفس_کاهش_فشار_خون
☘مصرف آب کرفس به میزان یک لیوان در روز به مدت یک هفته به طور معنیداری در کاهش فشارخون تأثیرگذار است.
☘ترکیبی به نام phthalide در #کرفس وجود دارد که با تأثیر بر عضلات اطراف شریانها منجر به انبساط و گشادی #عروق و در نتیجه کاهش فشارخون میشود.
☘ این ترکیب همچنین منجر به کاهش هورمونهای محرک و منقبض کننده عروق میشود.
☘ جالب اینجاست که با تمام این تأثیرات، مصرف کرفس باعث کاهش فشارخون به کمتر از میزان نرمال نمیگردد
🏖http://eitaa.com/cognizable_wan
نارنگی برای جلوگیری از سکته:
همانطور که در بالا اشاره شد، نارنگی حاوی مقدار زیادی پتاسیم است. این پتاسیم می تواند از بیماری هایی مثل لخته شدن خون جلوگیری کند. مطالعه ای بر روی بیش از 69 هزار نفر انجام شده است. نتیجه این بود افرادی که نارنگی مصرف می کنند، 19 درصد کمتر در خطر ابتلا به این بیماری مانند لخته شدن خون قرار دارند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻چطوری کاری رو پشت گوش نندازیم⁉️🤨
1⃣ تعیین زمان: مثلا ۳۰ دقیقه کار و پنج دقیقه استراحت کن و با افزایش کار، زمان استراحت رو بلندتر کن مثلا یک ساعت کار و ۱۵ دقیقه به خودت استراحت بده.
2⃣ فهرست کارها: کارهایی که باید در طول روز انجام بدی به تربیت الویت فهرستبندی کن.
3⃣ متمرکز باش: نذار احساست، موبایل، افکار یا آدمها تو رو از کارت دور کنن.
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
نیشگون چیست؟
نوعی حمله کماندویی مادر و پدرها که به عمد و غیر عمد پوست بدن کودک را تا ۳۶۰ درجه میچرخانند،
تا باعت تسلیم و گفتن "غلط کردم" شود😐😑😂😂
😍 #طنز
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
پل هوایی رو ساختن که آدم جونش در امان باشه!
ولی شب که میخوای رد شی انقدر سیبیل کلفت اون بالا خوابیده
که اگر از وسط اتوبان با چشم بسته رد بشی سالمتر میرسی مقصد…!!!😂😂
😍
#طنز
http://eitaa.com/cognizable_wan
ختم یکی از اشناهامون بودیم
یه نفر خیلی گریه میکرد رفتم پیشش گفتم
ناراحت نباش نیم ساعت دیگه همه یادشون میره و دغدغشون این میشه که نوشابه زرد بهشون میرسه یا مشکی
گفت من دارم برای این گریه میکنم که قرار نیست نهار بدن حاجی
کل جمع زدیم زیر گریه😭😂😂
#طنز
😁 http://eitaa.com/cognizable_wan
خاطرات جبهه 🌷
روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود، توی کوچه پسکوچههای شهر برای خودمان میگشتیم. روی دیوار خانهای عراقی هانوشته بودند: «عاش الصدام»
یکدفعه راننده زد روی ترمز و انگشت گزید که اِاِاِ، پس این مرتیکه صدام آش فروشه!...
کسی که بغل دستش نشسته بود نگاهی به نوشته روی دیوار کرد و گفت: «آبرومون رو بردی بیسواد!... عاشَ! یعنی زنده باد.😂😂
😁 http://eitaa.com/cognizable_wan
😍 #تست_شخصیت_شناسی از روی #دست😍
افراد چپ دست کمتر وابستهاند، چون مجبورند با دنیایی که برای آنها ساخته نشده سازگاری پیدا کنند و در مواجهه با یک موقعیت جدید خود را راحتتر تطبیق میدهند. مطالعات جدید نشان میدهد این مسئله در زمینه رفتاری نیز روی این افراد تاثیر گذاشته و باعث میشود آنها گاهی در تصمیمگیریهای خود دچار تردید و کشمکش شوند.
نیمه راست مغز در چپ دستها بیشتر فعال بوده که این نیمه نیز بیشتر جنبه های منفی احساسات و اعمال را مورد بررسی قرار می دهد و به طور حتم این موضوع در مورد افراد راست دست برعکس خواهد بود. از این جهت چپ دستها بیشتر در معرض هیجانهای منفی قرار دارند و زودتر عصبانی میشوند. به علاوه، به نظر میرسد آنها بیشتر از راست دستها در پردازش احساساتشان با مشکل مواجه میشوند.
افراد چپ دست از مورد انتقاد قرار گرفتن و سرزنش شدن واهمه داشته و ترجیح میدهند که اعمال و تصمیماتشان متناسب با شرایط بوده تا همیشه مورد تایید قرار گیرند.
چپ دستها نسبت به همتایان راست دستشان بیشتر احساس انفعال، خجالت، و شرمندگی میکنند. چپ دستها بیشتر دچار تردید میشوند، در حالیکه راست دستها سریعتر از آنها درگیر مسائل میشوند.
چپ دستها به علت داشتن تمایلات استقلال طلبانه در برابر فشارهای اجتماعی مقاومت بیشتری دارند.
به نظر میرسد افراد چپدست به سرعت قادر به تعویض و دگرگزینی هستند.
روانشناسان در یک مطالعه جدید نشان دادند که افراد چپ دست در مواجهه با شرایط و موضوعات ترسناک، بیشتر دچار وحشت میشوند. به نظر میرسد آدمهای چپ دست، پس از تجربهی واقعهای ترسناک، حتی به صورت فیلم، رفتارهایی نامحسوس از خود بروز میدهند که شبیه علائم مبتلایان به اختلال استرس پس از حادثه است.
راست دستها افراد منطقی هستند و در رشتههای ریاضی، فیزیک و فنی و مهندسی بیشتر موفقاند اما چپ دستها روحیهای هنری دارند و در کارهای هنری، خلاقانه و ورزشهایی که تسلط بدنی و مهارت حرکتی زیاد میطلبد، برتر هستند
😍 http://eitaa.com/cognizable_wan
🖊
ملانصرالدين از كدخداى ده ﻳﮏ ﺍﻻﻍ به قیمت 15درهم خرید و قرار شد کدخدا الاغ را فردا به او تحویل دهد.
ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ كدخدا ﺳﺮﺍﻍ ملانصرالدين ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ملا، ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ!
ملانصرالدين ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﺍﻳﺮﺍﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ.
كدخدا ﮔﻔﺖ: ﻧﻤﻲﺷﻪ ! ﺁﺧﻪ ﻫﻤﻪ ی ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻡ.
ملا ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺷﻪ. ﭘﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ.
كدخدا ﮔﻔﺖ: ﻣﻲﺧﻮﺍﻱ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﻲ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻲ؟
ملا ﮔﻔﺖ: ﻣﻲﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻢ.
كدخدا ﮔﻔﺖ: مگر میشه ﻳﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ!
ملا ﮔﻔﺖ: ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﮐﻪ ﻣيشه. ﺣالا ﺑﺒﻴﻦ. ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ ﻧﻤﻲﮔﻢ ﮐﻪ الاﻍ ﻣﺮﺩﻩ.
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌد كدخدا ملانصرالدين رو ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟
ملا ﮔﻔﺖ: به ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤش و اعلام كردم فقط با پرداخت 2درهم در قرعه كشي شركت كنيد و به قيد قرعه صاحب يک الاغ شوید.
به پانصد نفر بلیت ۲درهمی فروختم و ۹۹۸ درهم سود کردم.
كدخدا ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﻳﺘﻲ ﻧﮑﺮﺩ؟
ملا ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻮﻧﻲ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. من هم ۲درهمش ﺭﻭ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ.👌😁
#طنز
😁 http://eitaa.com/cognizable_wan
💥حکایت حمال تبریزی
در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروف است.
فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد.
یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند.
صدایی توجه اش را جلب می کند؛ میبیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، می افتی!
در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر میخورد و به پایین پرت میشود.
مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند.
حمال پیر فریاد میزند "نگهش دار"!
کودک میان آسمان و زمین معلق میماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد.
جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی میپرسد:
یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید حضرت خضر است، کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده.
حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد،
خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند،
به آرامی و خونسردی می گوید:
" خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر،
من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است
در این بازار میشناسید. من کار خارق العاده ای نکردم، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خدا خواستم، او اجابت کرد.
اما مردم این واقعه را بر سر زبانها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
http://eitaa.com/cognizable_wan