شهید علی عسگری، شهید بزرگواری است که وعده شهادت خود را از امام حسین علیه السلام دریافت کرده بود و سرانجام در روز تولدش به شهادت رسید.💔
خواب و خوراک نداشت…❗️
علی در سوریه فعالیت های گوناگونی برای مردم مظلوم آن دیار انجام داد. هم خدمات فنی و مهندسی که در آن مهارت داشت؛👌 هم در امداد رسانی به مجروحان و آوارگان سوری و سکنی دادن آنها و رساندن مایحتاج و مواد غذایی بسی کوشش کرد و هم با قلبی اندوهگین به غسل و کفن و دفن شهدا پرداخت.😔
در این مدت در سوریه خواب و آرام نداشت و با تمام توان می کوشید☝️
برادر شهید چنین نقل می کند: “صبح روزی که میخواست به جبهه سوریه اعزام شود، به مادرش گفت که وعده نهایی به من داده شده، امام حسین (ع) دیشب در خواب به من وعده جهاد و شهادت داده اند.😍 همه کارها و حساب و کتاب هایش را انجام داد و تنها یک فیش حج تمتع داشت که به مادر و پدرشان داده و راهی سوریه می شود.”💔
#شهید_مدافع_حرم_علی_عسکری🌹
🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
🛎 #سواد_زندگی
دو دوست برای تفریح به ییلاق های خارج از شهر رفتند. در بین راه بر سر زمان استراحت اختلاف نظر پیدا کردند و یکی از آن ها در اثر عصبانیت بر روی دیگری سیلی محکمی زد.
آن یکی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد، اما بدون آن که چیزی بگوید روی شن های کنار رودخانه نوشت:«امروز بهترین دوستم به من سیلی زد.»
سپس راه خود را ادامه دادند و به قسمت عمیق رودخانه رسیدند. آن دوستی که سیلی خورده بود پایش لغزید و نزدیک بود با جریان آب به سمت پرتگاهی خطرناک برود که دوستش او را نجات داد.
وقتی نفسش بالا آمد سنگ تیزی برداشت و به زحمت روی صخره ای نوشت:«امروز بهترین دوستم،جانم را نجات داد.»
دوستش با تعجب پرسید:«چرا آن دفعه روی شن ها نوشتی و این بار روی صخره؟» دیگری لبخند زد و گفت:«وقتی بدی می بینیم باید روی شن ها بنویسیم تا به راحتی با جریان آب شسته شود و وقتی محبتی در حق ما می شود باید روی سنگ سختی حک کنیم تا برای همیشه بماند.»
👈بهترنیست به جای بزرگ کردن بدی ها بیاییم خوبی ها رو بزرگ جلوه بدیم.
🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گفتگوی تلفنی سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی با دختر شهید مدافع حرم «حامد بافنده»
🎙فاطمه انتقام بابات رو گرفتم...
🌿🌾🌿🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🌿
همیشه یک راه حل دیگر هم وجود دارد
✏ روزگاری یک دهقان در قریه زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
دهقان دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد دهقان نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر دهقان ازدواج کند قرض او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: ...
اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت!
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.
دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.
در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
http://eitaa.com/cognizable_wan
🚨 خاطرهای شنیدنی از یکی از معاونین #حاج_قاسم در رابطه با آخرین دست خط ایشان:
🔻 «در حلب با حاجی قدم میزدیم به او گفتم: نمیدانم گیر کار من و تو کجاست که زیر این همه آتش #شهید نمیشویم؛ گفت: مطلبی را به تو میگویم تا زنده ام جایی نقل نکن: من اصل شهادتم را گرفتهام؛ اما زمانش را تا حد زیادی به خودم واگذار کردهاند».
🔻این دستنوشته هم سند آن!
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
✅سه دام شیطان
شیطان، موسی را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: ای موسی! تویی آن انسانی که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزیده و بی واسطه با تو سخن می گوید، روی این حساب از آبروی فوق العاده ای برخورداری، من یکی از مخلوقات خدایم و گناهی را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پیشگاه محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد. موسی بزرگوار قبول کرد، از خداوند مهربان درخواست کرد: الهی! توبه اش را بپذیر. خطاب رسید: موسی! خواسته ات را قبول کردم، به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است.
موسی، ابلیس را دید و پیشنهاد مقصود خلقت را به او گفت. سخت عصبانی و خشمگین شد و با تکبر گفت: ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داری به مرده او سجده کنم!!
سپس گفت: ای موسی! به خاطر این که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی بر من حق دار شدی، به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در این سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون می ماند.
1. به هنگام خشم و غضب، مواظب فعالیت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت می چرخم، تا به وسیله تیشه خشم، ریشه ات را برکنم.
2. به وقت قرار گرفتن در میدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل اللّه را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جایی که رویش را از جهاد فی اللّه برگردانم!
3. بترس از این که با زن #نامحرم خلوت کنی که من در آنجا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!
در این داستان عجیب، شیطان به سه برنامه خطرناک اشاره دارد: شهوت، غضب و حرص. در هر صورت باید گفت: بدون شک، فرار انسان از جهاد، ریشه ای جز حرص به دنیا ندارد و امتناع ابلیس از سجده به آدم منشأی غیر حسد نمی تواند داشته باشد و این حسد، درب بسیار بزرگی است که شیطان با ورودش، قدرت تسخیر قلب را پیدا می کند.
_________
⇩⇩⇩
iD ➠ http://eitaa.com/cognizable_wan
.
نمی دونم چی شده که شوهرم اینقدر مومن شده!!
از وقتی که من ایتا نصب كردم هر بار که پیامی برام میاد
مخصوصا نصف شب شوهرم با صدای بلند میگه...
لااله الا الله
. حالا هی بگین دنیای مجازی بَده.. 😀😀😀😀
😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
13.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ/ ببینید
🌺 #بازسازی #شهادت #سرداردلها
👌خیلی زیباست حتماً ببینید
→ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرنوشت تلخ برای مردایی که روز زن کادو نخرن 😂🤣
.
نمونه یک شوهر رمانتیک: زن:عزيزمممم شام بريم بيرون؟؟؟
مرد:باشه عزيزم سفره رو بنداز توحياط😂😂
😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشحالی مادرشوهر وقتی میبینه پسرش با عروسش دعواش شده😁
.
امروز مترو شلوغ بود و فشار خیلی زیاد بود چند تا سرفه کردم بعد افتادم رو زمین همه پیاده شدن
با خیال راحت نشستم😂
دست کرونا درد نکنه😂😂😂😂😂
😅 http://eitaa.com/cognizable_wan