فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوبله فقط این 🎬😅
👌 #لبخند
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
http://eitaa.com/cognizable_wan
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
🌷عذر پذیری
🕊 چون هدهد به نزد سلیمان بازگشت نظر خویش را بیان کرد و از قوم سبأ خبر آورد. سلیمان گفت: باید ببینم این عذری که آوردی، راست است یا دروغ؛ اگر دروغ باشد، تو را به سختی عذاب می کنم.
🌎 جبرئیل امین از طرف خدا آمد و گفت: ای سلیمان! مرغک ضعیف را تهدید می کنی؟ ای سلیمان! چرا از مرغی ضعیف به عذری ضعیف بسنده نمی کنی و او را تهدید می نمایی؟ چرا از ما نمی آموزی که با بندگان خود چگونه معامله می کنیم.
🧟♂ وقتی کافری در امواج متلاطم دریا در درون کشتی گرفتار می گردد، از ترس غرق شدن بت را میاندازد و به زبان عذر، دروغ میگوید؛ چون وی را از دریا بیرون رفت و از غرق شدن خلاصی یافت، بار دیگر بت را می پرستد و به کفر خویش باز میگردد. من به دروغ وی توجه نمی کنم و آن عذر دروغ وی را میپذیرم و از غرق شدن نجاتش میدهم.
📚 داستانهای کشف الاسرار،ص ۴۰۹.
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*مظلوم ترین مادر شهید ایران* خوب گوش کنید تا ببینیم مدیون چه کسانی هستیم
#شهیدداورپناه
👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
🔸پنجشنبه ها برای ما روز یادآوری درگذشتگان و خاطرات آنهاست؛
ولی برای آنها روز چشم انتظاری ست، منتظر هدیه هستند...
هدیه به روح پدران و مادران آسمانی و همه عزیزان سفرکرده بخوانیم فاتحه و صلوات و در صورت امکان خیرات🌸🙏
👇👇👇👇
🍎 http://eitaa.com/cognizable_wan
💐 روایت بسیار زیبایی از وجود نازنین امام سجاد علیه السلام آمده، که در یکی از دعاهایشان هم آن را بیان کردند.
🌸 ایشان میفرمایند: اگر کسی گناه را از روی عمد و تمسخر خدا انجام دهد، خداوند او را به خواری، زشتی و ذلیلی دچار میکند. به همین دلیل در روز ششم دعا میکنیم که خدایا اگر من گناهی کردم و عمل زشتی انجام دادم، برای این نبوده که عظمت تو را زیر سوال ببرم؛ خدایا! از روی جهلم این گناه را انجام دادم؛ من را به زشت و خواری گناه دچار نکن.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🍄کسی که حمام رفته است و لباس تمیز پوشیده است همین که یک سیاهی روی صورت یا لباسش بنشیند می فهمد؛ ولی کسی که مثلاً در مکانیکی کارکرده و سیاه شده، هر وقت هم خاک بخورد و سیاه شود، متوجه نمی شود. گناه هم همینطور است، کسی که تزکیه کرده و خودش را تمیز کرده، میفهمد که گناه چقدر اثر دارد؛ ولی کسی که غرق گناه است، هرچقدر که گناه کند، کَکش هم نمی گزد.
🌻 مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی استاد حضرت امام خمینی رحمة الله علیه، در مجلسی حضور داشتند که غیبتی صورت گرفت، ایشان دفاع کردند؛ ولی سودی نبخشید، از مجلس بیرون آمدند و فرمودند: این مجلس، چهل روز مرا عقب انداخت.
🍀 بله، عزیزان! ایشان میفهمیدند که یک گناه چقدر اثر دارد، چون خودشان را تزکیه کرده بودند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🍀 روزه و اسپری تنگی نفس برای بیماری آسم 🗣
👈 #امام_خمینی: اشکالی ندارد.
👈 #امام_خامنه ای: اگر صِرفاً برای بازكردن راه تنفّسی بدون دارو باشد و يا همراه با دارويی است كه بهصورت پودر به ريهها پاشيده میشود، مضرّ به روزه نيست.
👈 #مكارم: با توجه به اینکه معمولاً گاز رقیقی بیش نیست روزه را باطل نمیکند.
👈 #سیستانی: اگر دارو را فقط وارد ریه و ششها کند و دارو وارد مری نشود، روزه باطل نیست.
🌼🌼🌼
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
📖 #رمان_جان_شیعه_جان_اهل_سنت
🖋 #قسمت_شصت_و_دوم
سلام نماز مغربم را دادم که صدای مهربان مجید در گوشم نشست: «سلام الهه جان!» و پیش از آنکه سرم را برگردانم، مقابلم روی زمین نشست و با لبخندی شیرین ادامه داد: «قبول باشه!» هنوز از مشاجره دیروز صبح، دلگیر بودم و سنگین جواب دادم: «ممنون!» کیفش را روی پایش گذاشت و درش را باز کرد. بیتوجه به جستجویی که در کیفش میکرد، مشغول تسبیحات شدم که با گفتن «بفرمایید!» بسته کادو پیچ شدهای را مقابلم گرفت. بسته کوچکی که با کادوی سرخ و سفیدی پوشیده و گل یاس کوچکی را رویش تعبیه کرده بودند.
دستم را از زیر چادر نمازم بیرون آوردم، بسته را از دستش گرفتم و با لبخندی بیرنگ، سپاسگزاریام را نشان دادم و او بیدرنگ جواب قدردانی سردم را به گرمی داد: «قابل تو رو نداره الهه جان! فقط بخاطر این که دیروز اذیتت کردم، گفتم یجوری از دلت دربیارم... ببخشید!» آهنگ دلنشین صدایش، دلم را نرم کرد و همچنانکه بسته را باز میکردم، گفتم: «ممنونم!» درون بسته، جعبه عطر کوچکی بود. خواستم درِ عطر را باز کنم که پیش دستی کرد و گفت: «نمیدونستم از چه بویی خوشِت میاد... ولی وقتی این عطر رو بو کردم یاد تو افتادم!» و جملهاش به آخر نرسیده بود که با گشوده شدن در طلایی شیشه عطر، رایحه گل یاس مشامم را ربود. مثل اینکه عطر ملیح یاس حالم را خوش کرده باشد، بلاخره صورتم به خندهای شیرین باز شد و پرسیدم: «برای همین گل یاس روی جعبه گذاشتی؟» از سخن نرمی که سرانجام بعد از یک روز به زبان آوردم، چشمانش درخشید و با لحنی خوشبوتر از عطر یاس، پاسخ داد: «تو برای من هم گل یاسی، هم بوی یاس میدی!»
در برابر ابراز احساسات رؤیاییاش، به آرامی خندیدم و مقداری از عطر را به چادر نمازم زدم که نگاهم کرد و پرسید: «الهه! منو بخشیدی؟» و من هم نگاهش کردم و با صدایی آهسته که از اعماق اعتقاداتم بر میآمد، جواب دادم: «مجید جان! من فقط گفتم چه لزومی داره برای کسی که هزار سال پیش شهید شده، الان اینقدر به خودت سخت بگیری؟ برای اموات یا باید دعای خیر کرد، یا براشون طلب رحمت و مغفرت کرد یا اینکه اگه از اولیای خدا بودن، باید از اعمال و کردارشون الگو گرفت و از رفتارشون پیروی کرد!» از نگاهش پیدا بود که برای حرفم هزاران جواب دارد و یکی را به زبان نمیآورد که در عوض لبخندی زد و گفت: «الهه جان! به هر حال منو ببخش!»
از خط چشمانش میخواندم عشقی که بر سرزمین قلبش حکومت میکند، مجالی برای پذیرش حرفهای من نمیگذارد، اما چه کنم که من هم آنقدر عاشقش بودم که بیش از این نمیتوانستم دوریاش را تاب بیاورم، گرچه این دوری به چند کلمهای باشد که کمتر با هم صحبت کرده و یا لبخندی که از همدیگر دریغ کرده باشیم. پس لبخندی پُر مِهر نشانش دادم و با حرکت چشمانم رضایتم را اعلام کردم. با دیدن لبخند شیرینم، صورتش به آرامش نشست و خواست چیزی بگوید که صدای دستی که محکم به در میکوبید، خلوت عاشقانهمان را به هم زد و او را سریعتر از من به پشت در رساند.
http://eitaa.com/cognizable_wan