۱۹ دی
♬اردڪ فروشـے کـوردلیا↻
دوشیزه لوندر✨✨✨✨
دوشیزه لوندر عزیزم،چه میشد اگر میتوانستم در هوای گرگ و میش روز های زمستانی به کاخ زیبا و کوچک تو بیایم؛
اما ناگهان دستان سرد زمستان مانع برخاستنم شد،چرا که یاد روزی که تو با تور و لباس سفید همراه معشوقه ی همیشگی ات در میان شمشاد ها قدم میزدی افتادم.
روزی که تو به چهره ی تکه ای از ماه که به صورت الهه ای به زمین آمده مانند شده بودی.
به امید دیداری دوباره ،در یک روز زیبای بهاری و لبخند های گرم و صمیمی تو که از آفتاب امید بخش تر است.
_کوردلیا
۱۹ دی
اگر خلاصهی کلمات مبهمی را آهنگین نمی کردم،آیا میتوانستم شور و عطوفتی که امروز داشتم را نسبت به برگه هایی در دستانش بود،داشته باشم؟
۱۹ دی
هدایت شده از ♬اردڪ فروشـے کـوردلیا↻
4_5931753343658495599.mp3
7.87M
۱۹ دی
۱۹ دی
۱۹ دی
من وقتی تا حالا از نزدیک هم ندیدمش:
Do you get déjà vu when she's with you?
۱۹ دی
۲۰ دی
دیدن مانسکین بر روی لب های شما لبخند میآورد
اما گوش دادن آنها شما را به گریه می اندازد
۲۰ دی