هنگامےکہیآدِامامحـسین؏میافتید'
تردیدنداشتہبآشیدکہآنحضرتهم
بہیآدِشمآست(((:⛓🖐🏼!
#حآجاسمائیلدولآبـے'
@cyberi20
چیمیبینیکہاینجورےمیخندیعلمداربیبی:)💔
@cyberi20
•
.
نگاهت می کنم خاموش؛
و خاموشی زبان دارد....
@cyberi20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ویژگی جالب #واکسن کرونای روسی چیست؟
👈 کامران باقری لنکرانی وزیر اسبق بهداشت در برنامه «جهان آرا»:
❇️فناوری واکسن روسی کرونا به گونهای است که دو نوع تزریق دارد و حدس زده میشود در مقابل انواع جهش یافته ویروس هم موثر باشد.
وزیر اسبق بهداشت معتقد است که ایران تجربهای 100 ساله در ساخت واکسن دارد و ساخت واکسن کرونا در ایران اقدام مهمی بود.
@cyberi20
از ما چه می خواهند؟.mp3
3.34M
💠خدا نکند آدم دیندار سقوط کند و بد بشود🚨
✅چه کنیم تا سقوط نکنیم؟
🎵حجت الاسلام عالی
@cyberi20
#علل_سقوط_جامعه_انساني
🍀 امام علی علیه السلام:
خدا شما را رحمت كند،
بدانيد كه همانا شما در روزگاري هستيد كه:
👈 گوينده حق اندك
👈 و زبان از راستگويي عاجز
👈 و حق طلبان بي ارزشند
👈 مردم گرفتار گناه
👈 و به سازشكاري هم داستانند
👈 جوانشان بداخلاق
👈 و پيرانشان گناهكار
👈 و عالمشان دورو
👈 و نزديكشان سودجويند
👈 نه خردسالانشان بزرگان را حرمت مي نهند
👈 و نه توانگرانشان دست مستمندان را مي گيرند.
⚛خطبه ٢٣٣نهج البلاغه
@cyberi20
سلام علیکم دوستان😊
شهید مدافع حرم، حمیدرضا باب الخانی هستم، سپاسگزارم از دعوتتون به گروه بزرگ شهدا 😍✋
درتاریخ ۱۳۶۷/۱۰/۱۷ درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم 😍
در سن ۲۵ سالگی بودم که موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته عمران شدم✋
در همین ایام تصمیم گرفتم در فرمانداری استخدام بشم،مدتی طول کشيد که مدارک مورد نياز و رزومه کاری ارائه بدم، به خاطر اينکه دانشجوی ممتاز و محقق و پژوهشگر بودم شرايط استخدامم فراهم شد.😊✋
بعدبا یکی از دوستام مشورت کردم، دوستم با توجه به شرایط موجود در استانداری و با شناختی که از روحیاتم داشت بهم گفت: اگر میخواهی نان حلال سر سفره خانوادهات ببری برو و در سپاه استخدام شو.💐
پس از این صحبت به صورت داوطلبانه عضو نیروی قدس سپاه و مدتی بعد هم برای دفاع از حرم راهی سوریه شدم😍✋
متاهل بودم و تنها یادگارم، آقا محمد حسن ، ۶ ماه پس از شهادتم متولد شد😍
به روایت از همسر بزرگوارم :
ازدواجمان سنتی و معرفی من به واسطه دوست مشترک خواهر شوهرم و خواهر خودم بود.👇👇👇👇
تا لحظه شهادت بيش از دو سال در سوريه فعالیت داشتم و از خانواده خواسته بودم اين موضوع از فاميل مخفی باشه که مبادا نگران شوند💐
همسرم خیلی صبور بودند،بعضی وقتها خیلی سر به سرش میگذاشتم تا بالاخره یک جا عصبانی بشه و به اصطلاح از کوره در بره ،ولی اصلا و ابدا هیچ نشانهای از عصبانیت در او نمیدیدم.👇👇👇👇
خیلی مهربان و همراه من بود؛ به خصوص در درسم. شبهای امتحان تا صبح پا به پای من بیدار میماند . رشته تحصیلی من در دانشگاه نقاشی بود و کار عملی زیاد داشتم،👇👇👇👇
حمیدرضا خیلی کمکم میکرد و گاهی حتی برخی از طراحیهای من را هم میکشید. خیلی توصیه میکرد که درسم را تا دکترا ادامه بدهم و البته مشاور خوبی در همه زمینهها برای من بود.👇👇👇👇
توی دفترچه یادداشتی که سوریه دنبالش بود، برنامه هفتگی من را داشت و مرتب پیگیر کارهای درسی من بود.😭👇👇👇👇
حمیدرضا ماموریتهای زیادی به سوریه داشت و هربار که خانواده از من جویا میشدند کجاست و کدام شهر، جوابم این بود که من از جای ماموریتش بیاطلاعم و واقعیتش هم همین بود. من فقط میدانستم سوریه است💐💐💐💐
از زمانی که عقد کردیم ماموریتهای حمیدرضا به سوریه شروع شد ،در طول این مدت زندگی مشترکمان، شش تا هفت بار سوریه رفت. هربار هم تقریبا ۴۰ تا ۵۰ روز ماموریتش طول میکشید. 😭👇👇👇👇
به روایت از پدر بزرگوارم:
پسرم ،تا لحظه شهادت بيش از دو سال در سوريه فعالیت داشت و از ما خواسته بود اين موضوع را از فاميل مخفی کنيم که مبادا نگران شوند😔👇👇👇👇
پسرم تقريباً هر شش ماه دو هفته به مرخصی میآمد. مرداد امسال يک واحد سازمانی در شهر حلب در اختيارش قرار دادند و همسرش هم مدتی به سوریه رفت.👇👇👇👇
در این اواخر با شرایط سختی که پیش آمد حجم کارش زیاد شد و زمانی که ازش خواستیم به ایران بیاید قبول نکرد و مقدمات سفر من و مادرش را به سوریه فراهم کرد.👇👇👇👇
صبح خیلی زود حمید از منزل خارج میشد و شب با جسمی بی جان و سر و وضع خاک آلوده و لباسهایی غرق در گل و لای به خانه میآمد.😭👇👇👇👇
هیچ گاه در این سالها از مسوولیتش حرفی نزد، تنها میگفت من به قرارگاه میروم، در سوریه از یکی از رزمندگان فاطمیون خواهش کردم تا بگوید پسر من کجاست که آن فرد گفت👇👇👇👇
پسر شما فرمانده اطلاعات عملیات یکی از مناطق و مسوول آموزش رزمندههای سوری است که در زمینههای مختلف از جمله کار با دوربینهای جی آی اس و غیره کار میکند👇👇👇
اینجا بود که فهمیدم چه کار میکند و من باید چشم انتظار شهادتش باشم.😭😭😭😭👇👇👇
وقتی از حميد پرسیدم چند ساله در جبهه هستی وقتش رسیده برگردی و در کشورت خدمت کنی گفت من سالها درس خواندم، در سپاه آموزشهای مختلف دیدم، به زبان عربی مسلط شدم که الان از آن استفاده کنم👇👇👇👇
من اگر به ایران بیایم خیلی از تواناییهایم آنجا کاربردی ندارد، مضاف بر اینکه در ایران خیلیها هستند که جای من را پر کنند ولی اینجا هرکسی نمیآید و نمیتواند کار کند.👇👇👇👇
گفت :من اهل کار اداری نیستم، نمیتوانم فریاد و ضجه و کشتار مردم مظلوم را ببینم و بشنوم بعد به ایران بیایم و راحت زندگی کنم.😭😭👇👇👇
وقتی این صحبتها را شنیدم فهمیدم تصمیمش را گرفته و با وجود نگرانی شدیدی که وجودم را فراگرفته بود او را به خدا سپردم.و....😭😭😭😭💐
خب دوستان بزرگوارم 😊
سرانجام من هم در تاریخ 28 بهمن 98 در اثر حملات موشکی تروریستهای تکفیری در منطقه حلب سوریه به آرزوم رسیدم وبه شهادت رسیدم 😍✋
تنها یادگارم ، آقامحمدحسن ❤️ چند ماه بعد از شهادتم در ۵ مردادماه 1399 متولد شدند و ندیدمشون ✋
این جاهم مزارمه😊
گلزار شهدای شهر اصفهان😍
اصفهان تشریف آوردید خوش حال میشم بهم سربزنید 😍✋
@cyberi20