eitaa logo
دبستان دخترانه دارالقرآن دوره اول
88 دنبال‌کننده
652 عکس
35 ویدیو
9 فایل
مدرسه زندگی پیش دبستانی و دبستان دخترانه دارالقران اصفهان(دوره اول) رویکردی متفاوت در نظام تعلیم و تربیت مکان:خ کاوه_چهاراه جابرانصاری_خ ابوریحان _چهارراه سوم (آل بویه)_نبش چهارراه تلفن: ۳۴۵۸۴۰۴۹ _ ۳۴۵۸۱۰۹۰
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Sh Sh
قابل توجه اولیای محترم؛ برنامه وارنیش فلوراید برای دانش آموزانی که اولیای آنان رضایت خود را اعلام نموده اند، روز یکشنبه مورخ۱۸/۹ انجام خواهد شد. خواهشمند است، دانش آموزان پیش از آمدن به مدرسه صبحانه کامل صرف نمایند و دندان های خود را مسواک کنند و مسواک همراه بیاورند. باتشکر
هدایت شده از Sh Sh
امروز مرحله اول وارنیش فلوراید ☝️
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ گویند متوسط عمر 30 سال است و متوسط عمر 300 سال عقابی در بلندای قله رفیعی لانه داشت. عقاب به پایان عمرش نزدیک شده بود، اما نمیخواست بمیرد. به یاد آورد که پدرش از پدرش که او هم از پدرش شنیده بود که در پایین قله کلاغی لانه دارد. 4 نسل از خانواده عقابها این کلاغ را دیده بودند اما کلاغ هنوز به نیمه عمر خود نیز نرسیده بود ! عقاب در دلش به کلاغ حسادت کرد، تصمیم گرفت به نزد کلاغ برود و رازعمر طولانی وی را جستجو کند. بنابراین بال گشود و در آسمان به پرواز درآمد. شکوه و عظمت عقاب بر کسی پوشیده نبود. با پروازش در زمین هیاهویی شد. پرندگان با حسرتی آمیخته با ترس به لای درختان گریختند، خرگوش ها و آهوان سراسیمه به دل جنگل پناه بردند و چوپان در حالی که مسیر حرکت عقاب را می نگریست به سوی گله دوید اما عقاب را اندیشه دیگر در سر بود... . . به لانه کلاغ رسید، کلاغ با وحشت و تعجب به وی نگریست ! چه امری این افتخار را نصیب او کرده بود؟! عقاب داستان را برای کلاغ گفت و از او خواست تا راز عمر طولانیش را برای وی فاش کند. کلاغ گفت که این کار را خواهد کرد و به او یاد خواهد داد آنچه خود انجام داده است تا عمر طولانی به دست آورد، پس باید عقاب از این پس با او زندگی کند و دمخور او شود و عقاب پذیرفت! اما زندگی کلاغ کاملا متفاوت با زندگی او بود. . . عقاب که همیشه در اوج آسمان جا داشت و غذایش گوشت تازه و آب چشمه ساران کوهسار بود دید که کلاغ چگونه دزدی میکند، چگونه تحقیر میشود، چگونه از پسمانده غذا میخورد و از آب لجن سیراب میشود... . . او در یکروز زندگی با کلاغ همه اینها را تجربه کرد در همان روز اول عقاب زندگی خود را به یاد آورد و دانست که و فرمانروایی کوتاه خود در بلندای آسمان را هرگز با زندگی طولانی در نکبت زمین عوض نخواهد کرد، حتی اگر عمرش فقط یکروز باشد. . . عمر کوتاه با عزت به از عمر طولانی با خفت است. . . لحظه ای چند بر این لوح کبود - نقطه ای بود و دگر هیچ نبود . . . امام سجاد (ع) در دعای بیستم میفرمایند: خدایا! تا هنگامی که عمرم در راه اطاعت فرمان تو به کار رود، به من عمر ده، و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود، مرا بمیران. . 🌸🍃🌼🌸🍃🌼
9 مهارت مهم که همه کودکان برای پیشگیری از اتفاقات تلخ باید یاد بگیرند (☝️)
چهارشنبه تون عالی ان شاءالله🌴🌸 امروزبهترین روز زندگیتون باشه حال خوب دلخوشی فراوان رزق و برکت بسیار موفقیت پی درپی و🌹 نگاه مهربان خدا نصیبتون روزتون زیبا و در پناه خدا 💐
برگزاری مسابقات نهج البلاغه ،کلاس سوم👇👇👇👇
اُردوی کلاس سوم (شهر بازی)
✋️ یک سلام گرم ازته دل به شما که عشق تودلاتونه مهربونی تو چشاتونه وخنده رو لباتونه. امضا خدا پای همه آرزوهای خوشگلتون😍🙏 صبح جمعه تون پرخورشید
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ می گویند تیمور لنگ مادر زادی لنگ بود و یک پایش کوتاه تر از دیگری بود. یک روز همۀ سرداران لشکرش را گرد تپۀ پوشیده از برف که بر فراز تپه، یک درخت بلوط وجود داشت، جهت مشخص نمودن جانشینش جمع کرد. سردارانش گرد تپه حلقه زده بودند. تیمور گفت: همه تک تک به سمت درخت حرکت کنند و هرکس رد پایش یک خط راست باشه، جانشین من میشه. همه این کارو کردند و به درخت رسیدند، اما وقتی به رد پای بجا مانده روی برف پشت سرشون نگاه می کردند، همه دیدند درسته که به درخت رسیدند ولی همه زیگزاگی و کج و معوج. تا اینکه آخرین نفر خود تیمور لنگ به سمت درخت راه افتاد و در کمال تعجب با اینکه لنگ بود در یک خط راست به درخت رسید. به نظر شما چرا تیمور نتونست جانشین خود را در اون روز برفی انتخاب کند؟ ایراد سردارانش چه بود که نتونستند مثل تیمور در یک خط راست حرکت کنند و جانشینش شوند؟ در قصۀ تیمور لنگ وقتی راوی علت را از خود تیمور جویا می شود، تیمور در پاسخ میگوید: "هدف رسیدن به درخت بود، من هدف را نگاه می کردم و قدم برمیداشتم اما سپاهیانم پاهایشان را نگاه می کردند نه هدف را. تمرکز داشتن و هدف داشتن لازمه موفقیت است." 🌸🍃🌼🌸🍃🌼