eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
59 فایل
💚•دعوت شده ی داداش ابراهیم خوش اومدی💚🌺 _به آسمان که رسیدند گفتند ؛ زمین چقدر حقیر است ؛ آی خاکی‌ها مددی داداش ابراهیم💔 حال دلمون خوب نیست نگاهی کن چنل زیر سایه خانواده شهید سجادفراهانی شروع به کار کانال 1401/8/10 @A_bahrami67 ادتبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهت زیبایی کانال😍🌿✨
حواسمان هست ؟! اگر‌شهید نشویم؛ باید بمیریم ... راه‌سومی وجود‌ندارد. سیداهل‌قلم @dadashebrahim2
تورفیق‌اونایی‌هستی‌ڪہ‌ هیچ‌رفیقی‌ندارن..(:🚶‍♂ پس‌حواست‌بهمون‌باشہ‌داداش.. @dadashebrahim2
❣مهریه ما يك جلد كلام الله مجيد بود و يك سكه طلا ❣ 💓 سكه را بعد عقد بخشیدم... 📖 اما آن يك جلد قرآن را محمد بعد از ازدواج خريد و صفحه اولش اينطور نوشت: 💕 "اميدم به اينست كه اين كتاب اساس حركت مشترك ما باشد و نه چيز ديگر،كه همه چيز فنا پذير است جز اين كتاب" 💕 🌷حالا هر چند وقت يكبار كه خستگي بر من غلبه ميكند اين نوشته ها را ميخوانم و آرام ميگيرم. 🌹 همسر 🌹 🌸 پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و اله ) : 💐 اسلام داشتن همسر را بعد از دین ، بالاترین نعمت و سودمندی برای مومن می داند... 📒 وسائل شیعه ج۲۰ 🖤@dadashebrahim2🖤
🔴 فرمانده اطلاعات عملیات لشکر فاطمیون بود که اسیر داعش میشود، داعشی‌ها متوجه میشوند یکی از فرماندهان ارشد فاطمیون است، برای تضعیف روحیه هم‌رزمانش بیسیم‌اش را روشن می‌کنند در حالی که تمام رزمندگان لشکر فاطمیون صدای بیسیم را میشنیدند داعشی‌ها به وی می‌گویند اگر به اهل‌بیت لعن و توهین کنی تو را آزاد میکنیم و او برعکس لبیک یاعلی و لبیک یا زینب میگوید و داعشی‌ها او را زنده زنده ذبح می‌کنند و همه‌ی دوستانش صدایش را تا لحظه‌ی بریده شدن سرش میشنوند 🔹️ او کسی نبود جز شهید رضا اسماعیلی ═══✼❉❉✼═══┅ @dadashebrahim2
🌷🕊🍃 نگاه هایت؛ گاهی نگران است... گاهی ناراحت! شاید هم دلگیر... اما هر چه هست هیچ‌گاه سایه چشم‌هایت را از سرم برندار... 💔🥀 @dadashebrahim2
‹🌒🖤› سلام حاجی! چقدر نزدیک شدیم به سالگرد -شهادت- تو💔 @dadashebrahim2
‹بسم‌الرب‌شھداوصدیقین🌿.!› میگفت : جوری‌زندگی‌ڪن‌کہ‌هرڪی‌دیدت‌بگھ؛ توزمینی‌نیستی‌حتماشھید‍‌میشی🖐🏿' https://eitaa.com/joinchat/1085079789Cb15fdac39e بستھ‌ایم‌‌عھدڪه‌در‌راه‌شھیدان‌باشیم . .♥️ - چنل‌زیرسایھ‌خانواده‌شھیدسجادفراهانے:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان باصدای ملکوتی شهید ابراهیم هادی @dadashebrahim2
‏با یادت،زمستان را شروع میکنیم... @dadashebrahim2
✍ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شمارابرخوددارد آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ برادر شهیدم برای ما دعا کن که زمین گیر این دنیای فانی نشویم 😔💔 ...♥️🦋 ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ✨ 💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ ┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓  「⃢🦋➺@dadashebrahim2 ┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
👌 یه بنده خدایی دختر کوچیک داشت دخترش مریض بود.....بچه فلج بود💔 همه گفتن نبرش اونجا.... گفت:نه!میبرم اونجا خود حضرت رقیه(س)شفاش میده😔 بردش دمشق حرم بی بی، خادم های حرم میگن هر روز بچه به بغل میومد زیارت😭 بعد چند روز می‌بینند اومده اما بچه باهاش نیست😱 باباهه داد میزنه😞میگه: کی گفته تو جواب میدی...💔): کی گفته تو شفا میدی....🥀): من پاشدم‌ اومدم حرمت.. همه گفتن نبرش...): گفتم نه!😭رقیه(س)دخترمو شفا میده....😔💔): الان بلیط گرفتم امروز دارم بر می گردم،آخه با چه رویی برگردم؟....💔): __ برگشت هتل... دید دخترش داره دور اتاق میدوه و گریه می کنه...😭 بچه ای که فلج بوده....): دختره به باباش میگه:چرا منو ول کردی رفتی؟....😞): باباهه میگه:تو چطور میتونی راه بری؟ دخترش میگه:تو که رفتی تنها شدم ترسیدم☹️ خیلی گریه کردم😭 یهو یه دخترکوچولو اومد....): گفت:چی‌شده؟ گفتم:بابام رفته...💔تنهام😟می ترسم...): گفت:بابات الان میاد.بیا تا اون موقع باهم بازی کنیم☺️ گفتم:من فلجم....😔): گفت:عیبی نداره بیا😇 دیدم می تونم راه برم😳باهم بازی کردیم....😍): قبل اینکه تو بیای گفت:بابات داره میاد....من دارم میرم ولی به بابات بگو دیگه سرم داد نزنه...💔): کسی سر بچه یتیم داد نمی زنه
ناراحت‌بود،بهش‌گفتم‌محمدحسین‌ چراناراحتۍ؟ گفت:خیلۍ‌جامعہ‌خراب‌شده آدم‌ بہ‌ گناه‌ مۍ‌افته. رفیقش‌ گفت: خد‌ا توبہ‌ رو‌ براۍ‌ همین‌ گذاشته. وگفتہ‌ کہ‌ من‌ گناهاتون‌ رو‌ میبخشم. محمد‌ حسین‌ قانع‌ نشد‌ و گفت: وقتۍ‌ یہ‌ قطره جوهر‌ مۍ‌افتہ‌ روآینہ، شاید دستمال‌ بردارۍ‌ و قطره رو پاڪ‌ کنۍ‌،ولۍ‌ آینہ‌ کدر‌میشه.💚 شهیدمحمدحسین‌ محمدخانۍ🌱 . @dadashebrahim2
دکتر احمدرضا بیضائی: چقدر غبطه خورده بودم به محمودرضا بخاطر شدنش و چقدر حالش خوب شده بود از اينكه پاسدار شده بود😍 بارها پيش آمد كه به او گفتم: "توى اين لباس از ما به نزديكترى خوش به حالت" وقتى اين را مى گفتم مى خنديد😅 🔹وقتى پاسدار شد، مثل اين بود كه به همه چيز رسيده و ديگر هيچ آرزويى در اين دنيا ندارد محمودرضا لباس پاسدارى را با عشق پوشيد.❤️ 🔸گاهى كه افتخار مى دهد و به خوابم مى آيد توى همين لباس مى بينمش. آنطرف هم مشغول پاسدارى از انقلاب است✌️😊 شهید مدافع حرم 🌹 ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج 🖤@dadashebrahim2🖤
🔰 🔻 شدن دل می خواهد دلی که‌ آنقــدر قوی باشدوبتواندبریده شود از همه تعلقات... دلی که آرام،له شود زیر پایت به وقت بریدن و رفتن... و شهدا "دلدار بی دل" بودند...! اللّهُمَّ الرزُقنا توُفیق الشَّهادة في سَبيلک 🌺روزتون شهدایی🌺 🖤@dadashebrahim2🖤
ماجرای واقعی شیعه شدن دو دانشجوی آمریکایی در مشهد ایران 1️⃣قسمت اول آیت الله : شخصی مورد اطمینان و وثوق برایم نقلكرد كه در مقدّس و در منزل یكی از دوستان با دو دانشجوی كه زن و شوهر بودند ملاقات كردم. برای آن دو، داستان شگفت آوری رخ داده بود كه به تقاضای میزبان آن داستان را برای ما نقل كردند: آن دو جوان آمریكایی گفتند: وقتی كه ما در یكی از دانشگاه های آمریكا مشغول تحصیل بودیم، پیوسته در خود احساس خلأ می كردیم. با اشاره به سینه اش گفت: احساس می كردم كه اینجا خالی است. سپس خیال كردم كه این خلأ و كمبود ناشی از غریزه جنسی است و با ازدواج و انتخاب همسر، آن خلأ پر می گردد. از این رو، هر دو تصمیم گرفتیم كه با همدیگر ازدواج كنیم؛ امّا پس از ازدواج نیز آن خلأ پر نشد و كما كان آن كمبود و خلأ را در خود احساس می كردیم. از این امر سخت ناراحت گشتم و با این كه به همسرم علاقه داشتم، در ظاهر تمایلی به او نشان نمی دادم و گاهی حتّی حوصله صحبت كردن با او را هم نداشتم. روزی برای عذرخواهی به او گفتم: اگر گاهی می نگری كه من حال خاصّی دارم و از شما دوری می گزینم، خیال نكنید كه علاقه ای به شما ندارم؛ بلكه این ناراحتی و افسردگی و احساس خلأ از دوران دانشجویی در من بوده و تاكنون رفع نشده است و هراز چند گاه بدان مبتلا می گردم. همسرم گفت: اتّفاقاً من نیز چنین حالتی دارم. پس از آن گفتگو، پی بردم كه احساس خلأ درونی درك مشترك هر دوی ماست، و در نتیجه تصمیم گرفتیم كه برای رفع آن چاره ای بیندیشیم. در آغاز، بنا گذاشتیم كه بیشتر به كلیسا رفت و آمد داشته باشیم و به مسائل معنوی بپردازیم، شاید آن خلأ برطرف گردد. ارتباطمان را با كلیسا و مسائل معنوی گسترش دادیم و در آن زمینه، كتاب هایی را نیز مطالعه كردیم؛ امّآ آن خلأ و عطش معنوی رفع نشد. چون شنیده بودیم كه در كشورهای شرقی، به خصوص چین و هندوستان، مذاهبی وجود دارند كه مردم را به ریاضت و انجام تمرین های ویژه ای برای رسیدن به حقیقت دعوت می كنند، تصمیم گرفتیم كه به آن كشورها سفر كنیم؛ و چون چین، از دیگر كشورهای شرقی، به آمریكا نزدیك تر است ابتدا به چین سفر كردیم. در چین، از مسؤولان سفارت آمریكا درخواست كردیم كسانی را كه در آن كشور در زمینة مسائل معنوی و ریاضت كشی سرآمدند به ما معرفی كنند و آن ها شخصی را به ما معرفی كردند كه گفته می شد رهبر روحانیون مذهبی چین و بزرگترین شخصیت معنوی آن كشور است. با كمك سفارت، موفق شدیم نزد او برویم و با راهنمایی و كمك او مدّتی به ریاضت مشغول شدیم؛ امّا كمبود معنوی و خلأ درونی مان برطرف نگردید. از چین به تبّت رفتیم و در آنجا و در دامنه های كوه هیمالیا معبدهایی بود كه عده ای در آن ها به عبادت و ریاضت می پرداختند. به ما اجازه دادند كه به یكی از معبدها راه یابیم و مدّتی را به ریاضت بپردازیم. ریاضت هایی كه آنجا متحمل می شدیم بسیار سخت بود، از جمله چهل شب روی تختی كه روی آن میخ های تیزی كوبیده بودند، می خوابیدیم. پس از گذراندن مدّتی در آنجا و انجام ریاضت ها و عبادت، باز احساس كردیم خلأ درونی ما كماكان باقی است و رفع نگردیده. از آنجا به هندوستان رفتیم و با مرتاضان زیادی تماس گرفتیم و مدّتی در آنجا به ریاضت پرداختیم، امّا نتیجه نگرفتیم و مأیوس گردیدیم. بالاخره این تصور در ما پدید آمد كه اصلاً در عالم حقیقت واقعیتی نیست كه بتواند خلأ درونی انسان را اشباع كند. نا امیدانه تصمیم گرفتیم كه از طریق خاورمیانه به اروپا و سپس آمریكا رهسپار گردیم. از هندوستان به پاكستان و از طریق افغانستان به ایران آمدیم و ابتدا وارد شهر بزرگ مشهد شدیم و آن را شهر عجیبی یافتیم كه نمونة آن را تاكنون مشاهده نكرده بودیم. در وسط شهر ساختمانی جالب و با شكوه با گنبد و گلدسته های طلا كه پیوسته انبوهی از مردم به آن رفت و آمد داشتند، ما را به خود جلب كرد. سؤال كردم: اینجا چه خبر است و این مردم چه دینی دارند؟ گفتند: این مردم مسلمانند و كتاب مذهبی آنان قرآن است و در این شهر و این ساختمان یكی از رهبران مذهبی آن ها كه به او امام می گویند دفن شده است. پرسیدم: امام كیست و چه می كند؟ گفتند: امام انسان كاملی است كه به عالی ترین مراحل كمال انسانی رسیده است و او با رسیدن به آن مقام، دیگر مرگی ندارد و پس از رخت بر بستن از دنیا نیز زنده است. چون این مسلمانان چنین اعتقادی دارند، به زیارت ایشان می روند و با عرض ادب و احترام حاجت می خواهند و امام حاجت آن ها را برآورده می سازد. گفتم: قسمت های برجسته ای از قرآن را برای مانقل كنید؟ به ما گفتند: در یكی از آیات قرآن آمده است كه هر چیزی خداوند را تسبیح می گوید! .... ادامه دارد... 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄   @rahekhoda 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان باصدای ملکوتی شهید ابراهیم هادی @dadashebrahim2
شبهاىِ جمعہ سر به هوا ميشود دلم از بس كہ ميزند بہ سرِ من هواى تو @dadashebrahim2