فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 با مخالفتهای غیرمنطقی پدر و مادرم چه کنم؟
#تصویری
🔷 آیتالله دژکام نماینده رهبر معظم انقلاب در شیراز:
باید ببینیم شهرداری چه بر سر مردم آورده است؟ / شهرداری مسیل را گرفته و ساختمان و بلوار کشیده، معلوم است سیل جاری میشود. / در جریان امور، نفهم ها تصمیم میگیرند و نفهم ها به مسوولیتشان عمل نمیکنند./ در بازدید از مناطق سیلزده با خشم و عصبانیت مردم روبرو شدیم؛ مردم به مسوولان فحش میدهند و حق دارند هر بدی به ما بگویند.
#سیل_شیراز
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
رمان شب #بدون_تو_هرگز ۲۲ "علی زنده است" 🔹 ثانیه ها به اندازه یک روز ... و روزها به اندازه یک قرن
رمان شب #بدون_تو_هرگز 23
قسمت بیست و سوم:آمدی جانم به قربانت
🌻شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ...
اونقدرکه اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه
منم از فرصت استفاده کردم
با قدرت و تمام توان درس می خوندم
ترم آخرم و تموم شدن درسم با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد
التهاب مبارزه اون روزها
شیرینی فرار شاه ، با آزادی علی همراه شده بود ...
🌻صدای زنگ در بلند شد در رو که باز کردم ...
علی بود ... علی 26 ساله من ... 😭
مثل یه مرد چهل ساله شده بود ...
چهره شکسته ...
بدن پوست به استخوان چسبیده ...
با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ...
و پایی که می لنگید ...
✔️زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ...
🔻و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ...
حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ...
و مریم به شدت با علی غریبی می کرد
می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود
🌻من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم
نمی فهمیدم باید چه کار کنم ...
به زحمت خودم رو کنترل می کردم ...
🌻دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ...
- بچه ها بیاید
یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ...
بابا اومده ... بابایی برگشته خونه 😢
🔹علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ...
خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ...
مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ...
چرخیدم سمت مریم ...
- مریم مامان،بابایی اومده ...
🔸علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ...
چشم ها و لب هاش می لرزید ...
دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ...
چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ...
صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ...
میرم برات شربت بیارم علی جان ...
چند قدم دور نشده بودم ...
که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی 😭
بغض علی هم شکست ...
😭😭😭😭
محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ...
من پای در آشپزخونه ...
زینب توی بغل علی و مریم غریبی کنان ...
شادترین لحظات اون سال هام ،به سخت ترین شکل می گذشت ...
🔷بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ...
پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ...
مادرش با اشتیاق و شتاب ،علی گویان ...
دوید داخل....
تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ...
😔علی من، پیر شده بود ...
😭😭😭😭❤️
💖💖💖
💖💖
💖
💞 #آقا_به_خانم_عشق_بده 💞
❣اینکه میگویید زن ها پیچیده اند
گاهی هم بهانه گیر،کاملا قبول دارم
اما کافی است به همین زن پیچیده
#عشق_بدهی
😘دوستت دارم هایت را مانند وعده های دارویی سر ساعت به خوردش بدهید.
بعد بنشینید ببینید این دارو چه اثر معجزه آسایی دارد آنگاه دیگر پیچیدگی ای در کار نیست.
👸زلال، شفاف، معلوم و ساده میشود بدون ذره ای ابهام و بهانه
🌷اگر در زن پیچیدگی زیادی میبینید بدانید خیلی وقت است
داروی تقویتی "دوستت دارم" را از او دریغ کرده اید...
شهید زین الدین :هرگاه درشب جمعه شهدارا یاد کنید آنها نیز شما را نزد اباعبدالله یاد میکنند
✋سلام بر شهیدان✋
🌺برای شادی روح مطهر امام و شهدا سهم شما ده صلوات🌺
#به_یاد_شهید_مجید_پازوکی
🚨چرا رهبری نیروهای مسلح رو فرستاد؟
🔹#بلایای_طبیعی، متولی داره، متولیش هم سازمان #مدیریت_بحرانه، هلال احمر و وزارت کشور و فرمانداری و استانداریه، وزارت راهه، متولیش در درجه اول دولته که بودجه و امکانات داره!
اصلا وظیفه سپاه و ارتش نیست، بیاد آب تخلیه کنه، وظیفه اینا تامین امنیته.
🔹سپاه اسمش روشه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی!
یعنی هرکجا انقلاب اسلامی نیاز به پاسداری داره، خطری انقلاب رو تهدید میکنه، رهبر بنا به وظیفه ذاتی و تعریف شده در قانون اساسی به سپاه فرمان ورود میده، میخواد حمص و حلب و قنیطره باشه که با نیروی قدس سپاه و سردار سلیمانی ورود میکنه، میخواد #سیل_آق_قلا باشه که نظام برای پاسداری از عمق راهبردی انقلاب اسلامی، یعنی همین مردم آق قلا و گلستان، #فرمانده_کل_سپاه رو که ذخیره استراتژیک انقلاب هست، تا زانو میفرسته تو گِل، تا خونه زندگی مردم و نجات بده!
🔹بالاترین مقام نظامی و انتصابی انقلاب اسلامی تا کمر میره تو آب،چون بالاترین مقام اجرایی و انتخابی جمهوری اسلامی زمان سیل تو قشمه!
🔹چرا رهبر به#نیروهای_مسلح دستور کمک رسانی داد؟نه دولت؟
و چرا رهبر برای تسلیت به امام جمعه شیراز پیام داد؟ نه فرماندار؟
چون سیاست دولت کار نکردنه،چون برای استحاله باید ایجاد نارضایتی عمومی کنه!
رهبر از من و شما اینو بهتر میدونه، مجلس باید استیضاح کنه که قبلا با دخالت بی بی سی تسخیر شده، آقا تو حرم امام علنا جلوی چشم ملت به صالحی دستور ۱۹۰هزار سو تحت برجام رو داد، گفت چشم، رفته که عمل کنه، بشین تا عمل کنه.
ولی وقتی پای جان مردم در میانه فقط به پیام بسنده نمیکنه، ارتش و سپاه و میفرسته.
سپاه تو این مملکت جاده و پل و نیروگاه و پالایشگاه میزنه، بنزین و خودکفا میکنه، آب شیرین جنوب میفرسته، زیرساخت کلان میزنه، موشک میسازه، تا سوریه و عراق مرز دفاعی ما رو عقب برده، جنگ نیابتی میکنه،
جایی #سیل میاد آب هم باید از شهر خارج کنه!
بعد موقع تصویب بودجه که میشه برده های غرب میگن پول و خرج آموزش و بهداشت کنید!
تا اون جاده ای که مانع خروج آب بود، با یگان تخریب منفجر نشده بود که آب خارج بشه، مدرسه و بیمارستان #آق_قلا کارایی داشت؟
وقتی رهبری با همین ۵ اصل قانون اساسی که داره، با همین نیروهای مسلح ارتش و سپاه، و بدون وزارتخانه میتونه این همه کار کنه!
ببینید اگر دولت و وزارتخانه هاشو داشت چه میکرد!
تا آخر تاریخ، روسیاهی موند به زغال اعتدالیون، که در هنگامه ای که میگفتند من سرهنگ نیستم، حقوق دان هستم.
روزی رسید که مردم در سیل،حقوق دانان در قشم، و سرباز و گروهبان و ستوان و سرهنگ و سردار ها در گِل،در حال نجات مردم بودند.
⭕️ افتتاح #کمپ_ترک_اعتیاد_جنسی برای مردم چشم و دل سیر آمریکا 😳😂
‼️ در این کمپ به کسانی که به فیلمهای پورن و رابطه جنسی اعتیاد دارند، چند دوره فشرده ۱۱ روزه، خدمات پزشکی ارائه می شود تا اعتیاد خود را به روابط جنسی و فیلم های پورن ترک کنند!😐
شماره تماس برای رزرو هم گذاشتند
☝️ آزادی پوشش و آزادی جنسی مساوی است با دیوانگی و بیماری جنسی، نه چشم و دل سیری!
#پویش_حجاب_فاطمے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
با این سه ذکر با خدا صحبت کنید
👈همین که گردی بر دلتان پیدا میشود،
💚 یک سبحان الله 💚
✨ بگویید، آن گرد کنار میرود.
👈 هر جا هم فیضی و نعمتی به شما رسید،
💚 الحمدلله بگویید💚
✨ چون شکرش را به جا آوردی گرد نمیگیرد.
👈 هر وقت خطایی انجام دادید،
💚 استغفرالله چارہ است 💚
☝️ با این سه ذکر با خدا صحبت کنید.
1_50128029.mp3
1.76M
🔊 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 #زمان_ظهور
🌸 هرکس این صوت رو بشنوه، مطمئنا آرزویی جز ظهور امام زمان (عج) نخواهد داشت.
🎤 #استاد_عالی
🎧 گوش کنید و نشر دهید📡
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
رمان شب #بدون_تو_هرگز 23 قسمت بیست و سوم:آمدی جانم به قربانت 🌻شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده
#بدون_تو_هرگز ۲۴
🔹روزهای التهاب
⭕️ روزهای التهاب بود ...
ارتش از هم پاشیده بود و قرار بود امام برگرده ...
هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ...
🔹خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت!
حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم 😢
🔸علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ...
تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده! 🙃
توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد...
پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود👌
🔹اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد.
💢 هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد.
✅ اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ...
🌷و امام آمد ...😊
ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون 🌺 مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم ...😍
اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ...
آخه علی همه چیزش امام بود ...🌷😌
نفسش بود و امام بود ...
🌹 نفس همه ی ما امام بود...
💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻استاد #پناهیان: ظهور امام زمان (عج) را جدی بگیریم.
منتظر مانند کسی است که در رکاب امام زمان(عج) در خون خودش غلطیده و به شهادت رسیده...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#بدون_تو_هرگز ۲۴ 🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بود امام بر
رمان شب #بدون_تو_هرگز ۲۵
🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ...
برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ...
💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ...
🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ...
🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌
🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ...
💞 عاشقش شده بودن ...
مخصوصا زینب ...
❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ...
🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ...
⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ...
ثروتش به تاراج رفته بود ...
ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ...
✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ...
و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ...
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
📛 اشتباهِ دردسر ساز
❌خانم های بی حجاب، از یک طرف تمایل دارند زیبائی هاشون رو در معرض دیدِ همه مردها قرار بدن.
⭕و از طرف دیگه، انتظار دارند شوهرشون توجهی به زیبائیهای دیگران نداشته باشه.
🚫متناقض بودن این رفتار، اشتباهِ کارشون رو ثابت می کنه.
🌸👇قرآن کریم، رفتار صحیح رو بیان کرده:
🕋 ...ولایبدین زینتهن إلا لبعولتهن..
(نور ۳۱)
👵بانوان نمی بایست زیبائی های خویش را به جز شوهر و محارم خویش، به غیر آنان نشان دهند.
✨ روشنه که با اجرای این دستور، مردها دیگه، متوجه زیبائی های دیگران نمی شن و دیگران رو با همسر خودشون مقایسه نمی کنن
👌👌و فقط دلبسته همسر خودشون میشن.
🌹اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌹
🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷
Doctrine Mosaviat_www.dr-abbasi.ir.mp3
13.28M
سنت حسنه
جامعه امام کاظم علیه السلام - سنت زیبای افزایش نسل شیعه
استاد حسن عباسی
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
رمان شب #بدون_تو_هرگز ۲۵ 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه
🎆 رمان شب
#بدون_تو_هرگز 26
رگ یاب!
🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ...
رفتم جلوی در استقبالش ... 😊
✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ...
دنبالم اومد توی آشپزخونه ...
- چرا اینقدر گرفته ای؟
💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ...
با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒
خنده اش گرفت ...
- این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊
- علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄
صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ...
- ساکت باش بچه ها خوابن 😒
🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید!
- قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ...
نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂
🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ...
- دیگه جون ندارم روی پا بایستم ...
با چایی رفتم کنارش نشستم ...
🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ...
دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن...
- اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌
- جدی؟
لای چشمش رو باز کرد ...
- رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊
و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ...
- پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟!
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم...
@adhbcx