eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
789 دنبال‌کننده
19هزار عکس
9.3هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
 💠 پیامبر اکرم (ص) : «این شب را ملائکه، لیلة الرغائب نامیده‌اند. زمانی که یک‌سوم از این شب بگذرد، فرشته‌ای در آسمان و زمین باقی نمی‌ماند، مگر اینکه درکعبه و حوالی آن جمع می‌شوند. خداوند به فرشتگان می‌گوید هرچه می‌خواهید درخواست کنید. فرشتگان گویند درخواست ما بخششِ فرد روزه‌دارِ ماه رجباست. خداوند پاسخ می‌دهد: آن را انجام دادم» اقبال سید طاووس #شب‌لیلة‌الرغائب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به عشق تو اين دلم تا كربلا راهيه #کربلایی_علی_جهانبخش 🕊تصاویری زیبااز کربلای معلی #پست_ويژه_شب_لیله_الرغائب #شب_زيارتي__سیدالشهدا‌ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Panahian-Clip-TanhaRaheTablighHejab-64k.mp3
1.72M
🎵تنها راه تبلیغ مسئله حجاب #پویش_حجاب_فاطمے
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
✋سلام به همه 📩توی نظر سنجی که هفته گذشته داشتیم، نظرات مختلفی درباره پویش و درباره موضوع حجاب داده بودین که ان شاء الله توی این هفته به نظرات و درخواست های مطرح شده پاسخ داده میشه 👌البته توی روزهای آینده بازم نظر سنجی های دیگه ای داریم 🕘پیام های مربوط به نظرات شما و نظر سنجی ها هر شب ساعت ۲۱ توی کانال ها ارسال میشه .
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد شاید این باغچه ده قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز می خرم از پسرک هر چه تفال دارد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد...
💌 #جمعه_های_انتظار روزهای آخر سال، با دغدغه‌های شیرین خودش، 🍰 گاهی از یاد ما می‌بره که روزهای #غیبت رو می‌گذرونیم؛ روزهایی که خود به خود، ما رو از نعمتِ کنارِ منجــی بودن دور کرده 🍁 یه #منتظر_واقعی می‌دونه «آگاهی از اتّفاقات بعد از ظهور» لحظه‌های زندگی رو شیرین‌تر می‌کنه و قلبمون رو با «انتظار» پیوند بیشتری میده 💞 هرچه این آگاهی، شفاف‌تر و با تکیه بر عقل و وحی و روایات ✨ باشه انتظار فرج، عالمانه‌تر و عاشقانه‌تر می‌شه 💚 امام سجاد (ع) فرمودند: «بهترين مردم هر زمان، همان كسانى‌اند كه منتظر ظهور حضرت مهدى (عج) هستند...» 🌸🍃 📗 برگرفته از کتاب «انتظار عامیانه عالمانه عارفانه». پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴برای کمک به #ظهور امام زمان(عج) چه کار کنیم؟ ✍این را همه بدانیم، تا شیعیان امام رشد سیاسی نکنند، ظهوری رخ نخواهد داد.اگر میخواهیم به امام زمان(عج) در جلو افتادن ظهور کمک کنیم، آگاهی مردم جامعه را در مورد شناخت حق و باطل بالا ببریم... #رشد_سیاسی_جامعه_شیعه #بالا_بردن_آگاهی_مردم
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌉 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۹ غذای مشترک 🍲 🔹اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم تا غذا درست کنم. من همیشه
🎑 رمان شب ۱۰ دستپخت معرکه 👌 🍲 🔹 علی چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام ... - واسه این ناراحتی و می خوای گریه کنی؟ ...😊 🔸دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه ... آره ... افتضاح شده ...😭 با صدای بلند زد زیر خنده ..😄 با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم. رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت. 🔸 غذا کشید و مشغول خوردن شد ... یه طوری غذا می خورد که اگه یکی می دید فکر می کرد غذای بهشتیه !🙄 یه کم چپ چپ ... زیرچشمی بهش نگاه کردم. می تونی بخوریش؟ ... خیلی شوره ها! نه؟! چطوری داری قورتش میدی؟🤔 🔸از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت. 🔷گفت خیلی عادی ... همین طور که می بینی ... تازه خیلی هم عالی شده ... دستت درد نکنه ...😋😊 - مسخره ام می کنی؟ 😢 - نه به خدا ... 😕😣 چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم ... جدی جدی داشت می خورد!😧 کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم ... 🔸گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه. 🔸 قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ... غذا از دهنم پاشید بیرون ... سریع خودم رو کنترل کردم! و دوباره همون ژست معرکه ام رو گرفتم نه تنها برنجش بی نمک نبود که ... اصلا درست دم نکشیده بود!😞 مغزش خام بود ... دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش ... حتی سرش رو بالا نیاورد که منو ببینه. 🔷 مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی املت درست کنی ... 🍳 سرش رو آورد بالا ... با محبت بهم نگاه می کرد ... - برای بار اول، کارت عالی بود 👌 🔸اول از دست مادرم ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود ... 😞 اما بعد خیلی خجالت کشیدم ... شاید بشه گفت ،برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ...😓
دکتر شریعتی در نامه به همسرش : اینجا (اروپا) شهر قشنگ، ولی وحشی و سرد و بی مزه است. بیشتر زن‌ها در اینجا به صورت یک غاز درآمده‌اند، زیباتر از برژیت باردو و اما ارزان تر از یک قوطی سیگار. همه شهوت و همه رنگ و همه بی وفایی... و بی حقیقتی و بیچارگی... #پویش_حجاب_فاطمے
✨﷽✨💙🍃 🍃🍁 🔴خوشحالی شدید شیطان از دعوای زن و شوهر! ✍از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است: 💠 زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره می‌کند، در همان لحظه در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و می‌گوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است!! از نظر ابلیس بلند مرتبه ترین، نزدیک ترین و رفیق ترین با شیطان کسی است که میان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بیافکند.  🌼پیامبر اکرم (ص) می فرماید: ابلیس تخت خویش را بر آب قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد. نزدیک ترین آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابلیس کسی است که فتنه بیشتری را پدید آورد، یکی یکی می آیند و می گویند: چنین و چنان کرده ام. (ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای. سپس دیگری می آید و می گوید: او را رها نساختم تا وقتی میان وی و زنش جدایی انداختم. (ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! و او را (باخوشحالی) در آغوش می گیرد. » 💥بنابراین هر زن و شوهری باید بدانند که شیاطین اجنه و انسان درکمین آنان بوده و هرکدام از زوجین را تحت نظر دارند و در اندیشه ی ایجاد دشمنی و کینه در میان آنان هستند و اختلافات ساده ی آن ها را پیچیده و بزرگ می کنند تا آن ها را بیشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمایانند. تا جاییکه این اختلافات ممکن است به جدایی زن و شوهر نیز بیانجامد... 📚لئالی‌الأخبار، ج ۲، ص ۲۱۷ 💙🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
💢مهندسی اجتماعی و حجاب ❗️بسیاری از افراد خیال می کنند که علت اصلی بدحجابی ها، سختی پوشیدن حجاب است، اما این ظاهر ماجراست نه اصل آن. 👇به این مثال توجه کنید: ✅انسانها راحت ترین لحظه ها را در منزل سپری می کنند و راحت ترین لباس برای هر کسی، لباس منزل است اما همه برای بیرون از منزل از لباسهایی غیر از لباس منزل استفاده می کنند. ❗️علت آنست که می دانند عرف جامعه نمی پسندد که کسی با لباس منزل در عرصه های اجتماعی حاضر شوند. 🔺اگر کسی بخواهد با لباس های راحتی منزل، از خانه بیرون بیاید، هیچ مانع قانونی و شرعی در سر راهش وجود ندارد اما هرگز این کار را نمی کند، چون اصلا در این حالت احساس راحتی نمی کند و نگران درباره خود خواهد بود. 👈پس عامل اصلی پوشیدن لباس های رسمی (که معمولا راحت هم نیستند) رهایی از احساس فشار اجتماعی است. ☝️این یعنی فشار اجتماعی می تواند شرایط اجتماع را طوری مهندسی کند که انسانها با لباس های رسمی، احساسی مطلوب تر از لباس های راحتی منزل داشته باشند ... ⬅️ حجاب هم تابع همین قاعده است و اگر جهت فشار اجتماعی بدرستی مهندسی و تنظیم شود، خود بخود افراد جامعه از داشتن حجاب و حتی چادر احساس مطلوب تری خواهند داشت و هرگز راحت نخواهند بود که بدون چادر از منزل خارج شوند!! 💡مهندسی اجتماعی، شاه کلید حل مشکل حجاب است و مهم ترین کارکرد برچسب های پویش حجاب فاطمی، تتظیم جهت فشار اجتماعی در جهت تقویت ارزش حجاب است.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🎑 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۰ دستپخت معرکه 👌 🍲 🔹 علی چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام ... -
🌠 رمان شب ۱۱ " فرزند کوچک من " 🔹 هر روز که می گذشت علاقه م بهش بیشتر می شد... ⭕️ لقبم "اسب سرکش" بود ... و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود ... 🔸چشمم به دهنش بود ،تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم ... 🔹من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم می ترسیدم ازش چیزی بخوام ... ✅ علی یه طلبه ساده بود ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته ... چیزی بخوام که شرمنده من بشه... هر چند، اون هم برام کم نمیذاشت. مطمئن بودم هر کاری که برام می کنه یا چیزی برام می خره، تمام توانش همین قدره ... 🔶خصوص زمانی که فهمید باردارم😌 اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد... 🔹 دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ... 🔴 این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد👌 مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی نباید به زن رو داد ... اگر رو بدی سوارت میشه و... 🔸اما علی گوشش بدهکار نبود ... منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده، با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو هم بکنه☺️ 🔹فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم و دائم الوضو باشم و... منم که مطیع محضش شده بودم. باورش داشتم ... 🔸9 ماه گذشت ... ✳️ 9 ماهی که برای من، تمامش شادی بود😊 اما با شادی تموم نشد ... وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد ... 🔸مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت به مادرم گفت: لابد به خاطر دختر دخترزات ،مژدگانی هم می خوای؟😤 و تلفن رو قطع کرد ... ⭕️مادرم پای تلفن خشکش زده بود ... و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
4_5818731601386800459.mp3
2.03M
#این_پیام_را_جهانی_ڪنید 🎤 حجت الاسلام علیرضا پناهیان 🌺این تنها یک نمونه از تواضع تمام جهان اسلام در برابر یک دختر هست👆👆👆 #پویش_حجاب_فاطمے
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
🔺نظرات شما در نظر سنجی هفته قبل ▫️البته نظر ایشون طولانی تر از این ها بود ولی فعلا یه قسمتش منتشر میشه #پویش_حجاب_فاطمے
امام زمانی - 2_mixdown.mp3
3.56M
#فایل_صوتي_امام_زمان ✍می گویند؛ آخرالزمان دوره ریزش ها و رویش هاست! ✨درست شبیهِ شب عاشورا، که عده ای غربال شدند و عده ای با حسین، تا آخر آسمان، بال زدند. وای بر من، اگر نخواهی ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن و شوهر ها این دو تا نقش رو توی خونه بازی کنن😊🌹 عااالیه👏 استاد پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۱ " فرزند کوچک من " 🔹 هر روز که می گذشت علاقه م بهش بیشتر می شد... ⭕️ ل
🎇 رمان شب 12 💮💖💮 "رحمت خدا" 🔸 مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگران علی و خانواده اش بود ... و می خواست ذره ذره، من رو آماده کنه که منتظر رفتارها و برخورد های اونها باشم ... 🔸 هنوز توی شوک بودم که دیدم علی توی در ایستاده! 👌تا خبردار شده بود، سریع خودش رو رسونده بود خونه چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت... 🔹نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم ... خنده روی لبش خشک شد. 🔻با تعجب به من و مادرم نگاه می کرد ... چقدر گذشت، نمی دونم ... 😓 مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین: - شرمنده ام علی آقا،دختره 😢 نگاه علی خیلی جدی شد. هیچ وقت، اون طوری ندیده بودمش! با همون حالت، رو کرد به مادرم: - حاج خانم، عذرمی خوام ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید؟ 🔹مادرم با ترس ،در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد رفت بیرون ... ❤️ اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش ... دیگه اشک نبود... با صدای بلند زدم زیر گریه...😭 🔻 بدجور دلم سوخته بود ... - خانم گلم ... آخه چرا ناشکری می کنی؟!☺️ دختر رحمت خداست ، برکت زندگیه ... خدا به هر کی نگاه کنه بهش دختر میده... عزیز دل پیامبر و غیرت آسمان و زمین هم دختر بود ... و من بلند و بلند تر گریه می کردم ... 🔹با هر جمله اش، شدت گریه ام بیشتر می شد ... و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاقه و با شنیدن صدای من داره از ترس سکته می کنه ... 😭 دخترم رو بغل کرد ... در حالی که بسم الله می گفت و صلوات می فرستاد، پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار زد/ چند لحظه بهش خیره شد ... حتی پلک نمی زد ... در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود ... 😊 دونه های اشک از کنار چشمش سرازیر شد ... - بچه اوله و این همه زحمت کشیدی ؛ حق خودته که اسمش رو بزاری😊☺️ 🔸اما من می خوام پیش دستی کنم ... مکث کوتاهی کرد ... زینب یعنی زینت پدر ... پیشونیش رو بوسید...💞 خوش آمدی زینب خانم... خوش اومدی عزیز دل بابا...😌 و من هنوز گریه می کردم ... اما نه از غصه، ترس و نگرانی.... از سر شوق... 💖