eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
771 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
كبد چرب چگونه در بدن ایجاد می‌شود؟ 🔹كبد چرب به دلیل كم‌تحركی، افزایش وزن و استفاده از غذاهای پركالری، كم ‌فیبر و غذاهای آماده با سس فراوان ایجاد می‌شود. با رعایت این نکات می‌توانید از ابتلا به بیماری کبد چرب پیشگیری کنید: 1️⃣ افزایش تعداد وعده‌های غذایی 2️⃣ کاهش چربی‌ها و کربوهیدرات‌ها 3️⃣ مصرف ماهی‌های چرب مانند سالمون، ساردین و تن 4️⃣ مصرف گردو، بذر کتان، شاهدانه، روغن زیتون، آجیل‌ 5️⃣ مصرف ویتامین، فولیک اسید، منگنز و سلنیوم 6️⃣ مصرف روزانه یک گرم مکمل روغن ماهی 7️⃣ محدود کردن چربی‌های مضر و خودداری از مصرف چربی‌های اشباع شده 8️⃣ عدم مصرف شیرینی‌جات آماده 9️⃣ عدم مصرف نوشیدنی‌های قندی 🔟استفاده از روغن‌ کانولا و زیتون 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
خواص پوستی چند میوه : 🍋لیمو - روشن‌کننده 🍇انگور - نرم‌کننده 🥕هویج - ضد پیری 🍊پرتقال - سفت‌ کننده 😎کدو - مرطوب ‌کننده 🍅گوجه‌فرنگی - پاک‌ کننده 🥒خیار - مرطوب و پاک‌ کننده 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجاه_و_چهارم به روایت حانیه ...................................
به روايت اميرحسين ................................................................ برگشتم پیش مامان. _ خب بریم ؟ مامان لبخند معنی داری زد و رفت به سمت ماشین ، بیخیال شونه ای بالا انداختم و دنبالش راه افتادم. در ماشین رو زدم و سوار شدم . داشتم ماشین روشن میکردم که مامان گفت:پس آقا دلش جایی دیگه گیره ، با دست پس میزنه با پا پیش میکشه . با تعجب برگشتم سمت مامان. مامان: بریم دیر شد. ماشین رو روشن کردم و راه افتادم. مامان: خب؟ _ چی خب؟ مامان: چند وقته میشناسیش؟ دختر خانومی به نظر میرسه. فقط نمیدونم چرا من تاحالا ندیده بودمش تو مسجد. برای اینکه بتونم عصبانیتمو کنترل کنم نفس صدا داری کشیدم و صلوات فرستادم . _ آخه مادر من ، من میگم سلام. شما میگی ازدواج. میگم خداحافظ میگی ازدواج. نه خداییش رو پیشونی من نوشته ازدواج که تا منو میبینی یاد زن گرفتن من میوفتی؟ مامان: عه توام. حالا چیه مگه؟ بگو از این دختره خوشت اومده یا نه؟ نمیدونم چرا ولی "نه" تو دهنم نچرخید. _ وای مامان جان. توروخدا بیخیال من بشین . مامان: حالا بهت میگم وایسا. سرخوش از این که مامان فعلا از خیر من گذشته و نگران اون بهت میگمش. فکرکنم فردا بهم خبر بدن برای عروسی حاضر شو. . . تا خونه ده دقیقه راه بود ، تا رسیدیم پرنیان و بابا اومدن دم در ، پیاده شدم و رفتم عقب نشستم تا بابا بشینه پشت فرمون. مامان :خب خب. مژده بدید ، آقا پسرمون عاشق شد رفت. _ بله ؟ مامان: بله و بلا . یه بار دیگه بگی نه ، من میدونم و تو. بعد خطاب به بابا ادامه داد_ ندیدی که این آقا پسرت که خودتو بکشی به یه دختر سلام نمیکنه چجوری زل زده بود به دختر مردم ، آخرم کلی کمکش کرد. بعد دوباره برگشت رو به من _ راستشو بگو مامان جان، قبلا دیده بودیش که همش مخالفت میکردی با ازدواج؟ من واقعا مونده بودم چی بگم. مامانم برای خودش بریده بود و دوخته بود ، تن ما هم کرده بود و تمام. پرنیان هم از اون طرف نشسته بود و هی میخندید باباهم فقط اخم کرده بود که کم و بیش دلیلشو میدونستم... من مونده بودم دقیقا باید چیکار کنم ؛ عشق؟ هه . عمرا.
🔸کباب خوردن عین زهد است؟🔸 🌿 مزاج خیلی مهم است ، نه انسان باید زیاد غذا بخورد که از سیری فکرش تشویش داشته باشد و نتواند کار کند و نشاط نداشته باشد ؛ نه آنقدر کم غذا بخورد که نیرو نداشته باشد و بدل ما یتحلّل که بدن نیاز دارد ، به بدن نرسد. 🌿 اوقات غذا هم باید مرتب باشد . تا انسان گرسنه نشده غذا نخورد .وقتی. غذا میخورد، قبل از اینکه سیر بشود دست از غذا بكشد . چیزی را انتخاب کند که برای بدنش مفید است. آنچه برای بدن انسان مفید است ، هرچه میخواهد باشد ، حالا کباب باشد ، این در راه مصالح نفسش است و عنوان زهد و این حرفها هم در این مسائل نیست ، اینجا عنوانش سلوک است. 🌿 زهد یعنی حرکت قربی به سوی خدا و آن کسی که میخواهد به سوی خدا حرکت كند ، اگر در مقدمات حركتش گفتند : بایدشما تقويت مزاج کنی ! بایدبکند ؛ چون اگر نکند میماند ، و اگر بکند میرود. 🌿 پس کباب خوردن ، خلاف زهد نیست ، عين زهد است و اگر نخورد و به خودش فشار بياورد ، يا اصلا ملاحظه مزاجش را نكند ، از قافله عقب مانده و از دست ميرود علامه طهراني 🌱 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️شعبان ماه عیدها و عید ماه‏هاست . حلول ماه مبارک شعبان المعظم ماه پیامبر اعظم(ص) ماه عشق و رحمت خداوندی و اعیاد خجسته شعبانیه بر همگان مبارک باد.🌹
⚔خودنمایی 】 🔴 قرار نیست اگه حجاب داری، با آرایش و زیور آلات اون مقداری از زیباییت رو که پوشوندی جبران کنی😶 🎋. اصلا حجاب اومده که زیبایی تو رو بپوشونه😉 این زیبایی فقط و فقط قراره توی خونه و برای همسرت جلوه کنه🙅‍♀🌱 ♦️قابل توجه خانم های چادری که ...... 👇 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ⛔️ خاطره‌ای از علامه امینی ❌ علامه امینی می‌گوید: عده‌ای از تجار نیکوکار و اهل ایمان در تهران بودند و گاهی اعمال خیر و نیک انجام می‌دادند. یکی از آن ها قطعه زمینی در یکی از مناطق مهم و حساس تهران داشت و می‌خواست که در آنجا مسجدی بنا کرده و در اطرافش مغازه‌‌های تجاری برای مسجد بسازد. یکی از رفقای دنیادوست، او را وسوسه کرد و به او گفت: تو در این محل سینمایی بساز و در اطراف آن مغازه‌های تجاری درست کن و درآمد آن را در خیرات مصرف نما. حب مال از یک طرف و وسوسه شیطانی از طرف دیگر، او را به ساخت سینما وادار کرد. سال‌ها گذشت، او از دنیا رفت و اموال زیادی برای ورثه‌اش به ‌جای ماند که از جمله همان سینما بود. در یکی از روزها یکی از رفقای قدیمی این مرد تاجر، بازماندگان او را به خانه خود دعوت کرد. بعد از صرف غذا، میزبان به ورثه آن میّت گفت: آیا می‌دانید به چه خاطر شما را دعوت کرده‌ام؟ جواب دادند: به خاطر مهربانی ‌های پدر ما از ما پذیرایی می‌کنی. میزبان دوباره پرسید؟. آیا پدرتان در حق شما کوتاهی کرده است؟. گفتند: نه. ما همیشه ایشان را به خیر و نیکی یاد می‌کنیم و بر او رحمت می‌ فرستیم. سپس میزبان شمّه‌ای از حقوق والدین بر گردن فرزند را برای ورثه بازگو کرد. به‌ ویژه آنکه به آنان یادآور شد، بعد از وفات پدرتان نیاز او به شما چندین برابر شده؛ در ادامه گفت: من پدر شما را چند شب قبل در شدیدترین عذاب در خواب دیدم. این عذاب وی به خاطر احداث سینما بود. او می‌گفت: هر وقت که فیلمی فسادانگیز در آنجا نشان می‌دهند و عده‌ای را به ‌سوی گناه و انحراف می‌کشانند، ملائکه مرا به خاطر آن عذاب می‌کنند. او از شما عاجزانه می‌خواست که این ساختمان را ویران کرده و او را از عذاب نجات دهید. بازماندگان آن تاجر بعد از شنیدن خواسته پدرشان سکوت کرده و با تعجب و ناراحتی به همدیگر نگاه کردند و مهلت خواستند تا تصمیم بگیرند. هفته‌ها گذشت و خبری نشد! این مرد دوباره از آنان دعوت کرد و بعد از پذیرایی مفصّلی از نتیجه تصمیمشان سؤال کرد. بزرگ ورثه پاسخ داد: آیا پدر ما این سینما را احداث نکرده است؟. میزبان پاسخ داد: چرا؛ ولی الآن شدیداً پشیمان است، به خاطر آن عذاب می‌کشد و از شما می‌خواهد او را از عذاب الهی نجات دهید. بزرگ ورثه گفت: او غلط کرده و باید جزای خطای خودش را متحمل شود!! ما نمی‌توانیم این ساختمان را ویران کنیم. ❌ مرد میزبان از جواب آنان تعجب کرد و در بهت و حیرت فرو رفت و به بدبختی و بیچارگی رفیق تاجرش تأسف خورد که چه طور بعد از اعمال خیری که انجام داده، با کار ناشایست و خلاف شرع خود، فرزندان و خود را به هلاکت دچار نموده است. 📚 ربع قرن مع العلامه الامینی، حسین شاکری، ص‏فحه ۵۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا