eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
771 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال نکته های زندگی
17.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عید مبعث پیشاپیش مبارک 💐💐💐
هدایت شده از کانال عاشقان امیرالمومنین علیه السلام
🌷ماه فرو ماند از جمال محمّد 🌷سرو نباشد به اعتدال محمّد 🌷قدر فلک را کمال و منزلتی نیست 🌷در نظر قدر با کمال محمّد 🌹 بعثت پیامبر مهربانی حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله مبارک
آل یاسین: حدود "صد جا در قرآن" صحبت از فرشته‌هاست. این مسأله نادری نیست . « صد بار » صحبت ایمان به فرشته‌ها شده است. خداوند این کتاب را برای هدایت انسان‌ها فرستاده ست و در این کتاب به موجوداتی اشاره می‌کند که خرافی نیستند. توهم نیستند ؛ حقیقت دارند . منتهی مادی نیستند و فرمانبر خدا هستند. عبد خدا هستند. خدا دوستشان دارد و به خدا نزدیک هستند. اوصافی را در قرآن و حدیث برایشان شمرده شده و ما انسان‌ها می‌توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم ! امروز راه و رسمش را خواهیم گفت که چطور می‌توانیم با فرشتگان تمام برقرار کنیم و نتیجه آن تماس را حس کنیم؟! تعداد فرشتگان خیلی زیاد ست و شاید بتوانیم به چند مورد اشاره کنیم. ممکن ست در پایان این برنامه کسانی بپرسند : منبع سخنان تو کجاست؟ یکی "تفسیر همان صد آیه" هست که حدود " نود آیه در قرآن" صحبت از فرشتگان ست. "تفسیرها"یی که درباره‌ی آن آیات ست به ما توضیح می‌دهد. یکی هم از کتاب "بحارالانوار" استفاده کردم ؛ جلد 56 تقریباً دویست صفحه در مورد فرشتگان ست. با این مقدمه می‌خواهیم شروع کنیم و تعداد کمی را مردم ما می‌شناسند. از این دو فرشته شروع می‌کنیم : «رقیب و عتید» . اسامی این دو در قرآن آمده است. طبق حدیث ، "رقیب" خانه‌اش بر شانه راستِ ما، از وقتی به تکلیف می‌رسیم و مسئولیت را می‌پذیریم و روز قیامت باید پاسخگو باشیم این دو نفر می‌نویسند! "رقیب" کارهای خوب ما را ؛ و "عتید" کارهای بد ما را... فقط می‌نویسند !؟ نه! « صدا برداری » می‌کنند ! « تصویربرداری» می‌کنند ! « مستندسازی » می کنند ! عملکرد ما را " بدون سانسور " ثبت می کنند ! این امید دهنده است یا ما را می‌ترساند؟! فرشته‌ی سمت راست امید می‌دهد ؛ و فرشته سمت چپ هشدار می‌دهد. فرشته سمت راست ، « رقیب » ، دو تا هستند : یکی روز و یکی شب . براساس حکمت خدا ، فرشته‌ای که روزها می‌نویسد جایش را به فرشته شب می‌دهد . کارهایی که در شب رخ می‌دهد. هرکار خوبی کوچک یا بزرگ ، مادی یا معنوی ، حتی یک فکرِخوب ، و یک نیتِ خوب ، یک قصدِ خوب ، به دلش می‌گذرد که بروم فلانی را ببینم : بعد در می‌زنند موفق نمی‌شود. "همین را " فرشته‌ها می‌نویسند. به دلش می‌افتد به فقیری کمک کند و بعد جیب‌هایش را می‌گردد و می‌بیند پولی نیست ؛ " همان را " به عنوان یک کار خوب ثبت می‌کند. با این فرشته باید خیلی تماس بگیریم. گاهی اوقات از او پرس و جو کنیم بیا ببینیم آن دفتری که برای ما نوشتی تاحالا چند صفحه شده است؟ " رقیب" عملکردِ خوب ما را ثبت می‌کند. عبادت می‌کنیم ؛ خدمت می‌کنیم ؛ انفاق و ایثار می‌کنیم ؛ دست کسی را می‌گیریم ؛ یک فکر خوبی به کسی می‌دهیم ؛ مشورتی می‌دهیم ؛ گره‌ای را باز می‌کنیم . گاهی وقت ها ما دلخور هستیم چرا من اینقدر زحمت کشیدم نام من جایی ثبت نشد؟! اعلام نشد؟! این فرشته به ما می‌گوید : خاطرت جمع باشد ! " کارهای شما دقیق ثبت شد ! ضرب در ده ، در قرآن آیه داریم که ثواب کار خوب ده برابر ست. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : " رقیب " خدمت‌ها را ، عبادت‌ها را ، خیرها را ، حسنات را ، در ده ضرب و ثبت می‌کند. این هم " رحمت خداست " . این فرشته ی اول . همین‌جا چیزهای قشنگی یادم می آید . روایت داریم : وقتی کسی مریض می‌شود ؛ خداوند به" رقیب " می‌گوید که به او تخفیف بده ! کارهایی که زمانی که سالم بود انجام می‌داد و الآن مریض ست و نمی‌تواند انجام بدهد را برایش بنویس ! خیلی خوب ست. یعنی الآن روی تخت بیمارستان خوابیده ؛ روز قیامت می‌بیند که هفده روز خوابیده بوده ؛ ایشان مسجد نرفته ولی نوشته شده مسجد رفته! برای آشتی دادن چند نفر مثلا اگر سالم بود می‌رفت ؛ قصدش این بوده که روزهای دوشنبه ، پنج شنبه برود برای دو‌نفر قرض الحسنه جور بکند ؛ زیارت اهل قبور برود ؛ صله رحم کند ؛ قرض الحسنه بدهد ؛ هرکاری که در زمان سلامتش انجام داده ست ! الآن مریض‌ها امیدوار می‌شوند و اینها « حقایق دین ما » هست. خداوند به « رقیب » می‌فرماید : آن کارها را ثبت کن ! و به " عتید " می‌گوید : همه کارهای بد او را ننویس و تخفیف بده! فرشته دوم " عتید " ، یعنی فرشته‌ای که کارهای بد ما را ، گناهان را ، بدی‌ها را ، و زشتی‌ها را ، حتی یک فکر بد : در دلش می‌گوید : برویم رابطه فلانی را با فلانی به هم بزنیم! یکی می خواهد کار خیر بکند را منصرف ش بکنیم ! انجامم نمی دهداااااا ؛ اما خودِ این یک چیزی برایش ثبت می شود ! یک تفاوتی هست بین فرشته ی اول و فرشته ی دوم . این را حدیث به ما می فرماید و آن این ست که : فرشته ی اول "بلافاصله" می‌نویسد ! و فرشته دوم " با چند ساعت تأخیر" می‌نویسد ! دست نگه می دارد ! " اگر زود توبه کرد ؛ اصلاً ثبت نمی‌کند" ! این ها همه اثرات تربیتی دارد که ما نباید کار بد انجام بدهیم . اگر انجام دادیم " زود توبه کنیم".
نگذاریم برای ماه رمضان ؛ نگذاریم برای شب جمعه .
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز 28 ❤️ مجنون علی 🔷تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ... تلاش ه
🌠 رمان شب 29 "جبهه پر از علی بود" 🔸با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ... 💢 تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ... عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود 😭 ... چشم های بی رمقش رو باز کرد ... 💢تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختی کار می کرد ... - برو بگو یکی دیگه بیاد ... بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ... - میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ...😒 🔸مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت: - خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ...😒 - برادرتون غلط کرده!!!😕 من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ... 😓 🔸محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم ... علی رو بردن اتاق عمل ... 💢و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... 😭 مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ... 🔷 اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ... دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... 🌷🌺 جبهه پر از علی بود ... 🌷
☝️هدف غرب از آزادی زنان چیست؟ اونها واقعا غصه ی اینکه زن ها آزاد باشند را نمی خوردند، غصه ی اینو می خوردند که نکنه با فراگیر شدن فرهنگ حجاب در دنیا، لذت های خودشون محدود بشه.. #پویش_حجاب_فاطمے
هدایت شده از کانال عاشقان امیرالمومنین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: ☀️صبحتان مزین ومعطر به عطر صلوات برمحمدو آل محمد💐 به رسم ادب هر صبح السلام علیک یابقیةالله فی ارضه🌸 السلام علیک یااباعبدالله🌼 السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا🌹 سلام صبح بخیر🌹
هدایت شده از کانال بسوی ظهور
❣سلام امام زمانم ❣ 🍃عالم بہ عشق روے تو بیدار میشود هر روز عا‌شقان تو بسیار میشود 🍃وقتے سلام می دهمت در نگاہ من تصویر مهربانی تو تڪرار میشود 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
12.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | مستند صبح روز سیزدهم 🔻 سیزده بدر دیدنی بسیجی ها در آق قلا ! 🔸تهیه شده در مرکز تولید و نشر دیجیتال انقلاب اسلامی سازمان فضای مجازی سپاه قدس گیلان 🔸️
🔻چه کسانی دنبال رواج بردگی جنسی در ایران هستند؟ ▪️همکاران ایرانی داعش! 🔹 می‌خواستند از طریق داعش بیایند و زنان ایران را به بردگی بکشند، با وجود مردان غیرتمند ایران در فراسوی مرزها شکست خوردند. 🔹حالا می‌خواهند در داخل بی‌غیرتهایی را پیدا کنند، تا با تبلیغ برهنگی، زنان، خود به بردگی جنسی تن بدهند. داعشی‌ها هم حجاب از سر زن‌ها برمی‌داشتند و ارزان می‌فروختند. 👤علیرضا پناهیان 🔆 (۱)
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز 29 "جبهه پر از علی بود" 🔸با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ...
🌠 رمان شب 30 " طلسم عشق" 🔺 بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ... 📞 توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار می شد ...☎️ 🔺 کیفیت صدای بد ... و کوتاه ... برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... ✅ علی حالش خیلی بهتر شده بود ...☺️ 💢 اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ...😒 به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ... - فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی ...😤 🔸 خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ... خیلی لجم گرفت!!!☹️ آخرش به روی علی آوردم ... - تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ 🤔 🔷 من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ... باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه!!!🙄 و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ... 👌وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم ...😊💞 🌷