@arteesh_313
@arteesh_313
به سقف خیره شده بودم که یهو رو تخت نشستم و توی کشوی میزم دنبال پاکت کوچیکی که چند وقت پیش قایم کرده بودم گشتم.
پاکت سرجاش بود.
لبم و از خوشی گاز گرفتم. این بهترین تنبیه برای بابا اینا بود.
بسته های قرص و از پاکت خارج کردم و سرمو به نشونه تائید تکون دادم و مشغول شدم.
گاهی وقتا البته ماکان بهم میگه سادیسم دارم.
بعضی وقتا فکر میکنم راس میگه.
تنبیه امشبمم هم بخاطر یکی از همین دیونه بازی ها بود.
کفشای ارشیا رو با چسب چوب به زمین چسبونده بودم.
چون کف خونه ما پارکته.
داشتم برای بار چندم چکشون می کردم که ببینم خشک شده یا نه که ماکان دیده بود و به.........
ادامه رمان جذاب و مذهبیمون داخل کانال سنجاق شده😍
به شدت پیشنهاد میشه بخونی😎
@arteesh_313
@arteesh_313
داعیَالله🇮🇷
@arteesh_313 @arteesh_313 به سقف خیره شده بودم که یهو رو تخت نشستم و توی کشوی میزم دنبال پاکت کوچیکی
#امـــام_زمانــی
+بہ هزارو یڪ دلیل عاقلے میتونستے نیاے!
-ولے به هزار و یڪ دلیل عاشقے آوردنت!
+ڪجا؟
- در راه امام زمانت :
@arteesh_313
@arteesh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+شما پارتی میرید؟
-نه میریم دعای کمیل!
🔻ماجرای جالب شهید فرانسوی دفاع مقدس
یکی از شهدای مدافع حرم بود ،،،
داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ...
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود ..
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد....
تشنه بود آب جلوش می ریختن روزمین ....
فهمیدن حاج قاسم توی منطقس ...
برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید ..
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت .. اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭😭😭
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد ....
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برا حاج قاسم 😓😓
#دفاع_مقدس
✅در سجاده نمـاز تان ،
برای دل زنگار گرفتہ مان
دعـا ڪنیـــــــــد...
✅شاید نگاهتـان عایدمان شد
و برکت شهادت نصیبمان...
#نمازاول_وقت
#دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز_جبهه
استنداپ کمدی رزمنده خوش ذوق😄
هفته #دفاع_مقدس گرامی باد💖
#طنز_جبهہ😅
دو تا از بچہهاے گردان،
غولے را همراه خودشان آورده بودند
و هاے هاے مےخندیدند
گفتم : این کیہ؟
گفتند : عراقے
گفتم : چطورے اسیرش کردید؟
مےخندیدند
گفتند : -از شب عملیات پنهان شده
بود ، تشنگے فشار آورده
با لباس بسیجےها آمده
ایستگاه صلواتے شربت گرفتہ بود
پول داده بود!😐
اینطورے لو رفتہ بود... 😂😂
#هفته_دفاع_مقدس
#طنز_جبهه😂
تعداد مجروحین بالا رفته بود🤕
فرمانده از میان گرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت:🗣
سریع بی سیم بزن عقب و بگو یه آمبولانس🚑بفرستند مجروحین رو ببره
بی سیم زدم...
به خاطر اینکه ممکن بود عراقی ها شنود کنن ، از پشت بی سیم با کُد حرف می زدیم🗣👣
گفتم: حیدر... حیدر ... رشید
چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید و بعد صدای کسی امد:
- رشید به گوشم...
- رشید جان حاجی گفت یه دلبر قرمز❤️ بفرستید!😂😜
- هه هه دلبر قرمز دیگه چیه؟😂
- شما کی هستید؟ پس رشید کجاست؟🙁🤔
- رشید نیست. من در خدمتم😌
- اخوی! مگه برگه ی کُد نداری؟😠
- برگه کُد دیگه چیه؟ بگو ببینم چی می خوای؟😕🤦♂️
بد جوری گرفتار شده بودم
از یه طرف باید با کُد حرف می زدم که خواسته مون لو نره🤦♀️
از طرفی هم با یه آدم شوت برخورد کرده بودم😅
بازم تلاشمو کردم و گفتم:
- رشید جان! از همون ها که چرخ دارند!😂🚑
- چی میگی؟ درست حرف بزن ببینم چی می خوای؟☹️
- بابا از همون ها که سفیده😬
- هه هه. نکنه ترب می خواهی؟🤣
- بی مزه! بابا از همون ها که رو سقفش یه چراغ قرمز داره...😢
- دِ لا مصب زودتر بگو آمبولانس می خوام دیگه!😂😠
کارد می زدند خونم در نمی اومد
هر چی بد و بیراه بود پشت بی سیم بهش گفتم🤭🤫
اونهمه تلاش کردم دشمن نفهمه چی می خوایم ، اما این بنده خدا...😂🤫🤦♀️
#طنز_جبهه
شیمیایی ایرانی
توے خط مقدم فاو بودیم
بچه ها سرِ آرپی جی رو باز میڪردند و داخلش سیر میریختند
شلیڪ ڪه میڪردیم براثرانفجار و گرما،بوے تند سیر فضا رومےپوشاند
بیچاره عراقے ها فڪر میڪردند ایران شیمیایے زده!
یه ترسے وجودشون رو مےگرفت ڪه بیا و ببین😂
#دفاع_مقدس
⚘﷽⚘
#طنز_جبهه
💢خاطره جالب
و طنز رهبر انقلاب از زمان جنگ....😅
💢عکس باز شود....🙃😉
🍃🌸•°😅°•🌸🍃
#طنز_جبهہ😅
#بہسلامتےفرمانده :)
•° دستوربودهیچڪسبالاے۸۰ڪیلومتر سرعت،حقنداردرانندگےڪند!🚫
یڪشبداشتممےآمدم
ڪہیڪےڪنارجاده🛣،
دستتڪانداد👋🏼
نگہداشتم،سوارڪہشد،
گازدادموراهافتادم،🚗
من باسرعتمےراندموباهمحرفمےزديم!
گفت: مےگنفرماندهلشگرتون
دستوردادهتندنریدراستمیگن؟!🤔
گفتم:فرماندهگفتہ! 🙃
زدمدندهچهاروادامہدادم:
اینمبہسلامتےفرماندهباحالمان!🥰
مسیرمانتانزدیڪےواحدما، یڪےبود؛
پیادهڪہشد،
دیدمخیلےتحویلشمےگيرند!!😟
پرسيدم:
ڪےهستےتومگہ؟!🤔
گفت:
همونڪہبہافتخارشزدےدندهچهار...😱😂
#فرمانده_مہدے_باڪرے♥️
🔰 #طنز_جبهه | #دفاع_مقدس
🌟 زندگی به سبک جبهه
🔻 ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود . ازش پرسیدم: چه حرفی برای مردم داری؟ با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!!
گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت:
اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...!!
میگفت:
' <من زشتمـ!🗞
اگہ شهید بشمـ هیچڪس برامـ ڪارے نمےڪنہ!🍂
تو یہ پوستر برامـ بزن معروف شمـ:)
و بعد خندید..
#شهیدهادےذوالفقارے