eitaa logo
دایی رضا
2.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
4هزار ویدیو
92 فایل
🟡کانالی اخلاقی_اجتماعی 💠به دنبال زمینه سازی #ظهور 💠 🟢کانال صمیمی " #دایی_رضا "🟢 🔴 نیمه محرمانه 🔴 🌸مختصر، جذاب و جدید🌸 🆔لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/878706709C93902231a1 . 💠🌸💠🌸💠 .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 آثار شگفت انگیز در یکشنبه های ماه 🎙🌸 انتشار حداکثری با شما ✅ 🌸نماز روز یکشنبه ماه ذی القعده معروف به نماز @daeireza
✅🌸 😱❌ آثار وضعی دارد حتی بعد از توبه نیز آن آثار در روح انسان باقی می ماند ✅ برای همین در آیات بعد از کلمه «تابوا» [ ] کلمه «اصلحوا» [اصلاح ] آمده است; 🌸 یعنی صرف توبه کافی نیست. بعد از آن باید با جدیت به اصلاح روح پرداخت تا آثار وضعی گناه از جان و دل زدوده شود. 🌸 (ره) @daeireza
هدایت شده از دایی رضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 آثار شگفت انگیز در یکشنبه های ماه 🎙🌸 انتشار حداکثری با شما ✅ 🌸نماز روز یکشنبه ماه ذی القعده معروف به نماز @daeireza
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 عظمت 🌸 عارف واصل مرحوم : 😍 شب ۲۵ ذی القعده (امشب) شبی است که هر کسی درِ خانه خدا برود ، محروم بر نمی‌گردد . 🌕 چه خوب است که امشب دعای ما به درگاه الهی فرج امام عصر ارواحنا فداه باشد. 🔺 پانوشت: دَحْوُ الْأرْض به معنای گستراندن زمین، روز بیرون آمدن زمین از زیر آب است. برخی آن را به گسترش دادن خشکی‌های زمین و بعضی به حرکت زمین معنا کرده‌اند. بنابر منابع روایی، گسترده شدن زمین در روز ۲۵ ذی‌القعده بوده‌است. همچنین براساس منابع حدیثی و تاریخی، نخستین جایی از زمین که از آب سر برآورد، مکه یا کعبه بود. ✅🌸 بنابر بعضی روایات در این روز وقایعی همچون فرود آمدن کشتی نوح بر کوه جودی، تولد حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) و نزول نخستین رحمت خدا بر حضرت آدم(ع) به وقوع پیوسته‌است. دحو الارض در فرهنگ اسلامی از روزهای بافضلیت شناخته می‌شود و اعمالی همچون غسل، روزه و نماز در آن سفارش شده‌است. ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══ @daeireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍❤️ آیه‌ای که (ع) آن را امیدوارکننده‌ترین آیه نامیدند 🎙🌸 🚩🏴 شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت 🚩 @daeireza
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از استفاده کن 😍 به خدا ورق برگ میگرده کافیه اراده کنی و بخوای ✅ 🎙🌸 @daeireza
🌸 مرحوم : 🌹 نقل شده است روزی " " نشسته بو‌د . 🥁🎻 عدّه‌ای از جوانان در دجله سوار بر قایق بودند و ساز و آواز سر می‌دادند. 🎼 💔 چند نفر از مقدّسین آمدند به معروف کرخی گفتند: آقا آن‌ها را نفرین کن، چه جوان‌های بدی هستند! 💓 معروف دست‌های خود را بلند کرد و فرمود: 💚 خدایا به عزّت خودت قسم می‌دهم کسانی را که در این دنیا این‌قدر خوشحال کردی، در آخرت هم همین‌طور آن‌ها را خوشحال کن! 😡 آنها به معروف اعتراض کردند : ای معروف! تو یک هستی! چرا چنین می‌گویی؟ چرا یک عدّه که مشغول هستند را نکردی و برای آن‌ها دعا کردی؟ 🌷 معروف کرخی پاسخ داد: ⚠️ وای بر شما که نادان هستید ، من آن‌ها را دعا کردم، اگر قرار شود در آخرت خوشحال شوند، باید در این‌جا کنند . این دعا یعنی خدا به آن‌ها توبه عنایت کند. . حالا ببينيد، منِ رو سیاه که معروف نیستم، خاک پای او هم نمی‌شوم ، از کنار عروسی‌ها که عبور می‌کنم می‌بینیم بی‌بند و باری زیاد است. 🔺می‌گویم خدا آن‌ها را مبارک گرداند . می‌گویند آقا شما چرا؟! می‌گویم پس چه بگویم ؟ برکت مصادیق مختلف دارد . یعنی خدا آن‌ها را متحوّل کند، به آن‌ها آگاهی بدهد تا توبه کنند . آدم برادر و خواهر خود را نفرین می‌کند؟! بگو خدا آن‌ها را خیر دهد، خدا متنبّه کند. گاهی مواقع آن‌ها متحوّل می‌شوند. ------------ 🔺پانوشت: 🌸 ابومحفوظ معروف بن فیروز کوهی، مشهور به معروف کرخی از بزرگان مشایخ قرون اولیه اسلام است. 🔺وی دربان (علیه السلام) بوده که از او فیض و تعلیم طریقت و منصب شیخ المشایخی یافته و از جانب او اجازه یافته که طریقه رضویه، علویه و مصطفویه را که عبارت از عبادت و و تصفیه نفس می‌باشد، به طالبان صادق العقیده و پیروان ائمه برساند. 🔺مدفن وی در غرب شهر و در ناحیه در واقع شده‌است. @daeireza
بخش سیزدهم دو داستان از 🌸 🌸 با محتوای مشابه 🟡 آخوند در بزم آوازخوانی 🔹داستان اول: 🌹 آخوند در یكی از سفرهای خود، با جمعی از شاگردان به می‌رفت. ☕️ در بین راه، به قهوه‌خانه‌ای رسیدند كه جمعی از اهل هوی و هوس در آن جا می‌‌خواندند و پایكوبی می‌كردند. 🚫 آخوند به شاگردانش فرمود: یكی برود و آنان را نهی از منكر كند. 🔺بعضی از شاگردان گفتند: این ها به نهی از منكر توجه نخواهند كرد. 🍃 فرمود:من خودم می‌روم. وقتی كه نزدیك شد، به رئیسشان گفت: ❓ اجازه می‌فرمایید من هم بخوانم، شما بنوازید؟ ⁉️رئیس گفت: مگرشما بلدی بخوانی؟ فرمود: بلی. گفت: بخوان. 🎶 آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیه امیرمؤمنان (ع) كرد. 🟢 یَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ،حَقّاً حَقّاً،صِدْقاً صِدْقاً،إِنَّ اَلدُّنْیَا،قَدْ غَرَّتْنَا،وَ شَغَلَتْنَا،وَ اِسْتَهْوَتْنَا،وَ اِسْتَغْوَتْنَا ،یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا،مَهْلاً مَهْلاً،یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا،دَقّاً دَقّاً،یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا،جَمْعاً جَمْعاً،تَفْنَى اَلدُّنْیَا،قَرْناً قَرْناً... 🔞 آن جمع سرمست از لذت‌های زودگذر دنیوی، وقتی این را از زبان كیمیا اثر آن هدایتگر شنیدند. به گریه درآمده و به دست ایشان كردند.😭 🔺یكی از شاگردان می‌گوید: وقتی كه ما از آن جا دور می‌شدیم، هنوز صدای گریه آن ها به گوش می‌رسید.💫 🔹داستان دوم: 🌹 «روزى مرحوم آخوند ملّاحسينقلى همدانى در خيابان مى‏ گذشت، چشمش به عدّه‏ اى از جوانان افتاد كه دور هم جمع شده ‏اند و به لهو و لعب و نواختن‏ موسيقى و آلات طرب [و احیانا شراب ] مشغولند. 🔺مرحوم آخوند به ميان آنها رفت و فرمود: «آيا مرا به جمعتان راه مى ‏دهيد؟» 🤩 آنها استقبال كردند و گفتند: بفرماييد، ولى اوضاع و احوال ما اين‏چنين است و با حال شما مناسبتى ندارد.😰 ✅ مرحوم آخوند فرمود: «اشكالى ندارد، همه با هم هستيم و با هم مى ‏خوانيم.» 🔊 آنها گفتند: پس اگر اين‏طور است شما شعر بخوان و ما آهنگ و ساز آن را اجرا مى ‏كنيم.🎼🪕 🌷مرحوم آخوند فرمودند: «بسيار خوب» و شروع كردند به خواندن اشعار عليه ‏السّلام در مجلس متوكّل عبّاسى وقتى كه حضرت را به مجلس شرب خمر خويش وارد كرد و از حضرت تقاضا كرد از جام شراب بنوشند، ❌ حضرت فرمودند: «تا كنون گوشت و پوستم از شراب رشد نكرده است و اجداد من نيز لب به خمر نزده‏ اند، مرا معذور بدار.» 🔺متوكّل گفت: حال كه از جام شراب ما نمى‏ آشاميد، پس شعرى براى ما بخوانيد كه مجلس ما را گرم كند و نشاط بخشد. و ما هم به مِى‏ خوارگى و شُرب خمر ادامه مى ‏دهيم.🎊 🌼 امام هادى عليه ‏السّلام فى البداهة اين اشعار را سرودند : 🍂 باتوا عَلَى قُلَلِ الأجبالِ تَحرُسُهُم غُلبُ الرِّجالِ فَلَم تَنفَعهُمُ القُلَلُ‏... 🔺مضمون این شعر چنین است: «قله های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی می‌کردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد. » «بالاخره از دامن آن قله های منیع و از داخل آن دژهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند! » . «در این حال منادی فریاد زد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنه ها و شکوه و جلالها؟ » . «کجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های رنگین، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشت؟ » «قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره های نعمت پرورده در نهایت جولانگاه کرمهای زمین شد که بر روی آنها حرکت می کنند! » . «زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها که خورنده ی همه ی چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شده اند! » . ☝️حضرت هادى عليه ‏السّلام وقتى اشعار را به پايان رساندند، 😭 به گريه افتاد و جام‏هاى را بشكست و از حضرت عذرخواهى نمود و ايشان را روانه ساخت. 🔊 مرحوم آخوند نيز شروع كردند به خواندن اين اشعار، و آن جوان‏ها به ساز و موسيقى پرداختند، 💥 ولى لحظاتى نگذشت كه سازها را از دست انداختند و اشك‏هاى آنان سرازير گشت و وقتى كه اشعار به پايان رسيد همگى برخاستند و آلات لهو و لعب را شكستند و به دست و پاى مرحوم آخوند افتادند و توبه كردند و از شاگردان خاصّ و سلوكى آن مرحوم شدند.» 📙 منبع: (اسرار ملکوت، ج3، ص277) 🔹فهرست مطالب ملا حسینقلی تا الان _-_-_-_-_-_-_-🌹-_-_-_-_-_-_- 📜 معرفی عارفان راستین به مرور از کانال به صورت کاملا منتشر خواهد شد ان شالله. 🔻 سلسله مطالب مرتبط گذشته: (کافیست جملات را لمس کنید👇) معرفی آیت الله قاضی معرفی آیت الله سید علی شوشتری @daeireza
بخش بیست‌ونهم دو داستان با یک مضمون از 🌸 🌸 در مورد اثر کلام بر مردِ شرور اول [آیا هنوز موقع نشده است؟] 🌹 جناب حاج (وصیِ ) از مرحوم آخوند نقل نمودند ـ که: 💐 روزی از صحن مطهّر حضرت علیه السّلام عبور می‌نمودند، در کنار صحن مرد عربی که به شرارت و آدم‌کشی معروف بود نشسته بود. ❌ ایشان جلو رفتند و فرمودند: آیا هنوز موقع توبه نشده است؟! ❗️مرد عرب مطلب را نفهمیده سربلند نمود و گفت: شیخنا چه می‌گوئی؟ ⚠️ ایشان گفتند که: گفتم آیا هنوز موقع توبه نرسیده است؟! 💥 ناگهان مرد عرب صیحه‌ای زد و به سمت حرم مطهّر دوید، در ایوان مطهّر دو مرتبه صیحه‌ای زد و جان تسلیم نمود. ⁉️ عده‌ای از شاگردان آخوند فهمیدند این جمله را آخوند ملا حسینقلی همدانی به او گفته است. چون از او سؤال كردند، ایشان فرمودند: 🌹 «من می‌خواستم او را آدم كنم و این كار را نیز كردم، ولی نتوانستم او را در این دنیا نگه دارم». (منبع: مطلع انوار ج3 - احوالات و آثار بزرگان و عرفاء باللَه) داستان دوم: عَبد فَرّار 🔥 شخصی به نام عبد فرار [یعنی عبد بسیار گریزان] از اراذل و اوباش اشرف بود كه مردم او را در ظاهر، احترام می‌كردند تا از آزار و اذیت او در امان بمانند. ❌ این فرد شرور اگر میل به چیزی پیدا می‌كرد یا دوستدار مالی می‌شد، كسی نمی‌توانست او را از دست‌یابی به خواسته‌اش بازدارد. 📛 مردم نجف از دست او در آزار بودند. 🌙 در یكی از شب ها كه آخوند ملا حسینقلی همدانی از امیرالمومنین (ع) بازمی‌گشت، وی در مسیر راه او ایستاده بود. 👣 عارف همدانی بدون هیچ توجهی از كنار او گذشت. 🔺این بی‌توجهی آخوند بر ایشان سخت گران آمد. از جای خود حركت كرد تا این شیخ پیر را تنبیه كند. 📛 دوید و راه را بر او بست و با لحنی بی‌ادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نكردی؟! 🌷 عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو كیستی كه من باید حتماً به تو سلام می‌كردم؟ 💪 گفت: من عبد فرارم. ⚠️ آخوند ملاحسینقلی به او گفت: عبد فرار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ 🔺 یعنی تو از خدا فرار كرده‌ای یا از رسول خدا؟ 👣 و سپس راهش را گرفت و رفت. ☀️ فردا صبح، آخوند ملا حسینقلی همدانی درس را تمام كرده، رو به شاگردان نمود و گفت: ‌امروز یكی از بندگان خدا فوت كرده هر كس مایل باشد به تشییع جنازه او برویم. 👥 عده‌ای از شاگردان آخوند به همراه ایشان برای حركت كردند 😳 ولی با كمال تعجب دیدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. ⚰ آری او از دنیا رفته بود. عجبا! این همان یاغی معروف است كه آخوند از او به عنوان بنده خدا یاد كرد و در تشییع جنازه او حاضر شد؟! به هر حال تشییع جنازه تمام شد. ⁉️ یكی از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرار رفته و از او سؤال كرد: ❓چطور شد كه او فوت كرد؟ همسرش گفت: نمی‌دانم چه شد؟ او هر شب دیروقت با حال غیرعادی و از خود بی‌خود منزل می‌آمد، ولی دیشب حدود یك ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به منزل آمد 💬 و در فكر فرورفته بود و تا صبح نخوابید 🚶و در حیاط قدم می‌زد و با خود تكرار می‌كرد: عبد فرار، تو از خدا فرار كرده‌ای یا از رسول خدا؟! و سحر نیز جان سپرد.(منبع: مهر خوبان) 🔹فهرست مطالب ملا حسینقلی تا الان _-_-_-_-_-_-_-🌹-_-_-_-_-_-_- 📜 معرفی عارفان راستین به مرور از کانال به صورت کاملا منتشر خواهد شد ان شالله. 🔻 سلسله مطالب مرتبط گذشته: (کافیست جملات را لمس کنید👇) معرفی آیت الله قاضی معرفی آیت الله سید علی شوشتری @daeireza
بخش پنجاه‌ودوم دردنامه‌ی عارف صمدانی 🌸 🌸 بخش سوم 📝ای آقای من، این دنیا چگونه مردم را به خاک سیاه نشانده، و قلوب ایشان را که برای و معرفت خلق شده، طویله‌ی اسب و استر نموده، 💛& 🐴 ❤️‍🩹💩 جوارحشان از قاذورات(یعنی نجاسات) گندیده و دلهایشان آنی (یعنی لحظه ای) خضوع و خشوع ندیده،🖤 ☠ و ذرّه ای ذوق حلاوت (یعنی طعم شیرینِ) طاعت را نچشیده، نه در نهادشان از اثری، و نه در اوهام تفکر نحس ایشان از خداوند جَلَّ جلاله خبری، 🤯 🗣 شب و روز به سَیف و سِنانِ لسان(یعنی شمشیر و نیزه‌ی زبان)، عِرض (یعنی آبرو) و مال و عصمت مسلمانان را پاره پاره می کنند، 💔 قلوبشان خالی از ذکر و فکر و مملوّ از حیله و مکر است، 👺 ⛓ دست را بسته و دست هوا(یعنی هَوَس) را گشاده 🔥 💔 چه زخم ها از آن دست ها(منظور همان هواو هوس) بر کبد رسیده، و چه مصیبت ها را شرع شریف برپا شده، 🧥&👔 لباس خداییان را کنده، و جامه‌ی فرنگیان را پوشیده، 🍜&🍕 اَطْعِمه و اَشْربه‌ی(یعنی غذاها و نوشیدنی‌های) را بدل به زَهر و زَقّوم نصاری و دَهریان [=ماده گرایان] نموده اند، 📿& 🕎 وظایف شرع را متروک و آداب کفر را مسلوک [=طی شده، پیموده شده] داشته اند، بازار کفر و شرک در بلادشان معمور و آباد و سُوق [=بازار] اسلامشان مخروب و بر باد، 🚨⚠️ وافَضیحَتاه [=ای وای که چه زشت است] عَسکر [=لشکر] کفر در بلاد وجودِ ما منصور و مسرور ❌🩸و لشکر اسلام مقتول و مأسُورند [=اسیر شده اند]. ✅ ادامه دارد ان شالله... 📒 منبع: مجله / خُلُق / مرداد و شهریور 1387 - شماره 6 🔹فهرست مطالب ملا حسینقلی تا الان _-_-_-_-_-_-_-🌹-_-_-_-_-_-_- 📜 معرفی عارفان راستین به مرور از کانال به صورت کاملا منتشر خواهد شد ان شالله. 🔻 سلسله مطالب مرتبط گذشته: (کافیست جملات را لمس کنید👇) معرفی آیت الله قاضی معرفی آیت الله سید علی شوشتری @daeireza
🔺نامه احساسی دانش آموز بنابی به خداوند در شب آخر من امروز دوباره متولد شدم حاج آقا من خودم رو پیدا کردم. به قول شما برای دومین بارمتولد شدم!!! 📝متن نامه: 🔹یا خدا یا امام زمان من از هر دوتاتون خیلی تشکر میکنم.من امروز روز چهارشنبه ساعت ۱۲:۳۵ دقیقه شب بعد از نمایش و روضه خوانی انگار ازمن یک انسان دیگر متولد شد.من این نامه را در تاریکی می‌نویسم.دوست دارم تا صبح بیدار بمانم و درباره خودِ جدیدم خوب فکر کنم. 🔹داشتم با خودم فکرمیکردم من خیلی ها رو راضی کردم که به این اعتکاف بیام. خدا من حسرت میخورم که ای کاش سال قبل به اینجا می‌آمدم.این روضه در من خیلی تاثیر گذاشت. وقتی که حاج آقا گفت خیلی هامیخواستن بیان ولی نتونستن و خیلی ها نمیخواستن بیان ولی خدا خودش قسمت کرد،من از همین دسته بودم. از گفتن این جمله تا الآن من دارم با گریه می‌نویسم😭 روضه حاج آقا خیلی خوش گذشت من میخواستم که روضه تمام نمیشد گریه خیلی خوش می‌گذشت من حسرت میخورم!! حسرت میخورم که چرا تا حالا خدا و امام زمان رونمی‌شناختم. 🔹خدایامن میکنم منو ببخش. من امشب نمی‌خوابم و تا اذان صبح میخوام با تو مناجات کنم.امام زمان من در این نمایش عاشق تو شدم. ای عشق تمامِ قلب ها زودتر ظهور کن زودتر.. 🔹حال من قابل توصیف نیست.من که نماز بلد نبودم نماز یاد گرفتم. من که نمی‌خواستم روزه بگیرم وبا خودم کلی خوراکی آورده بودم تا بخورم،روزه گرفتم. خدایا ازت متشکرم که عشق خودت رو در قلب من دمیدی. به امید ظهور امام زمان @daeireza