eitaa logo
دایی رضا
2.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
90 فایل
🟡کانالی اخلاقی_اجتماعی 💠به دنبال زمینه سازی #ظهور 💠 🟢کانال صمیمی " #دایی_رضا "🟢 🔴 نیمه محرمانه 🔴 🌸مختصر، جذاب و جدید🌸 🆔لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/878706709C93902231a1 . 💠🌸💠🌸💠 .
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح شد ظهر شد غروب شد شب شد نمی خواهی که برگردی ؟! . إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ التَّوَّابینَ بقره/۲۲۲ ✅خدا از بنده اش انتظار بازگشت دار‌د ... 🔰 @daeireza
[که او،اُمیدِ یک ملّت بود...] 🔰 @daeireza
واقعی 🛑 دانشمند مسیحی عالم شد😳 🌿 مرحوم فخر الاسلام، مؤلف کتاب «أنیس الاعلام»، ابتدا یکى از کشیش‌های بزرگ و معروف مسیحى بود، اما پس از مدتى پى به حقانیت اسلام برد و چون مردى آزاده بود، مسلمان گردید و چند کتاب نیز در رد مسیحیت و یهود نوشت. 🍃 او مقدمات مسلمان شدن خود را چنین تعریف مى‌‌کرد: 🔹 «وطن من آمریکا است» پدرانم همگى کشیش و از علماى مسیحى بودند. 🔹 از ابتداى جوانى، شوق تحصیل علوم دینى را داشتم، بنابراین سرگرم علوم دینى شدم و کم‌کم مدارج علمى را طى کردم، تا اینکه کوچ کرده و خود را به کلاس درس «پاپ اعظم» رسانیدم. 🔹 در مجلس درس او چهارصد نفر شرکت داشتند و من در میانشان از هوش و استعداد بیشترى برخوردار بودم، به همین دلیل موردعلاقه پاپ شدم، به‌طوری‌که تنها کسى بودم که اجازه ورود به حرم پاپ را داشتم. 🔹 روزى به مجلس درس پاپ رفتم، او نیامده بود، گفتند امروز پاپ مریض ‍ است و نمى‌‌آید، شاگردان خودشان بحث مى‌‌کردند. 🔹 صحبت راجع به کلمه «فارقلیط» بود که این لفظ در «انجیل» آمده است هر کس آن را طورى معنى مى‌‌کرد و چیزى مى‌‌گفت. 🔹 من به دیدن پاپ رفتم، او در بستر افتاده بود، گفتم: 🔹 «به مجلس درس رفتم، شما نیامده بودید، ازاین‌رو به دیدنتان آمدم». 🔸 «پاپ پرسید: در نبودن من هم، مباحثه برقرار بود؟» 🔹 گفتم: «آرى، در مورد کلمه فارقلیط بحث مى‌‌کردیم عده‌‌اى مى‌‌گفتند به معنى «تسلیت دهنده است»، حضرت عیسى فرموده است: «من مى‌‌روم و پس از من فارقلیط مى‌‌آید». 🔸 پاپ گفت: «هیهات، هیچ‌کس خبر از معنى آن ندارد». 🔹 تا این جمله را گفت، من که شیفته جمال بودم، دامنش را گرفتم و از او خواستم که معنى این کلمه را به من بگوید. او گفت: صلاح نیست، زیرا اظهار معنى آن براى تو و من ضرر دارد». 🔹 من اصرار کردم و او را سوگند دادم، پاسخ داد: 🔹 «من این کلمه را به تو مى‌‌گویم، به شرطى که تا وقتى من زنده‌ام آن را فاش ‍ نکنى». 🔹 من پذیرفتم. او گفت: 🔸 «این کلید را بردار و آن جعبه را بازکن، در آن، جعبه‌ای قرار دارد، آن را هم بازکن، در آن کتابى به زبان «شریانى» وجود دارد که هزاران سال قبل نوشته شده است»؛ 🔹 وقتى کتاب را برداشتم، گفت: «فلان صفحه را بیاور» آن صفحه را پیدا کردم، دیدم راجع به کلمه فارقلیط بحث کرده است و گوشه‌ای نوشته؛ 🔹 «فارقلیط همان حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله و سلم) است». 🔹 پرسیدم «این محمد (صلی‌الله علیه و آله و سلم) کیست؟» پاپ پاسخ داد: «همان کسى که مسلمانان او را پیامبر مى‌‌دانند». 🔹 گفتم: «پس مسلمانان بر حق هستند؟» 🔸 گفت: «آرى» 🔹 پرسیدم: «پس چرا شما حق را ظاهر نمى‌‌کنید؟» 🔸 پاپ گفت: «افسوس که من در آخر عمرم به این راز پى بردم، اما اگر آن را اظهار کنم، حکومت مرا مى‌‌کشد، به هرکجا روم، حتى در میان مسلمان‌ها حکومت مرا پیدا مى‌‌کند، و به قتل مى‌‌رساند، صلاح من سکوت است، ولى تو جوان هستى، مى‌‌توانى فرار کنى و بروى». 🔹 دستش را بوسیدم و از او خداحافظى کرده و همان روز به راه افتادم، تا اینکه وارد «شهر شام» شدم، لطف خدا شامل حال من شد، مرا به یکى از علماى «شیعه» معرفى کردند. 🔹 به دست او اسلام آوردم و صرف و نحو و منطق و معانى بیان را خواندم، سپس به «نجف اشرف» رفتم و خدمت «سید کاظم یزدى» و «آخوند خراسانى» به مرحله اجتهاد رسیدم، پس‌ازآن براى زیارت آرامگاه حضرت امام رضا(علیه‌السلام) به ایران رفتم». 🔹 در تهران خبردار شدم که مسیحیان چند کتاب در رد اسلام نوشته‌‌اند، خداوند به من توفیق داد که چند کتاب در رد آن‌ها بنویسم و تهمت‌هایشان را پاسخ دهم». 🔹 مرحوم فخر الاسلام، بیست جلد کتاب بابیانی شیرین و لذت‌بخش نوشته است. به‌راستی‌که این تائید الهى در نصرت اسلام است که یک نفر همه تبلیغات مخالفان را باطل نماید. 📚 تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۴۹ 🔰 @daeireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹مبادا قاپ دل شما رو ببرن 👌👌👌👌 👆👆👆👆👆👆👆👆👆 👌👌👌👌👌👌👌👌👌 ✅☑️✅☑️✅☑️✅☑️✅ ✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️ 🔰 @daeireza
📛 🔻سیر فکری_عملی ۲ 😱متاسفانه، در تاریخ انقلاب هزاران چهره همچون تاجزاده بودند که ⚠️ بدون آن که در راه پیروزی انقلاب، هزینه‌ای داده باشند، در حالی که در کوران مبارزات انقلاب، 🇺🇸 در نیویورک، سانفرانسیسکو و اکلاهاما در حال تحصیل بودند، ♨️به ناگاه با پررنگ شدن افق سرنگونی رژیم شاه، در سال‌ ۵۶ «انقلابی» شدند ❗️تا سهمی در نظام و حکومت آتی داشته باشند. 📌در دهه ۶۰؛ درست در زمانی که جوانان پرشور، مخلص حقیقتا انقلابی 😱 در جبهه‌های جنگ در نبرد «تن با تانک» بودند، 🛌🏦امثال تاجزاده و دوستان و همفکران «آمریکا دیده» او، پشت میزهای امن «ستاد» ها در مرکز، 🚩 در فکر طراحی و اجرای پروژه‌های انشعابی خود در داخل سیستم جمهوری اسلامی بودند. 💠 با همراه شو ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 @daeireza
🌷 (ره): رابه گونه ای بگویید ڪه گویا دارید ڪلمه‌ای رابه ڪودڪی یاد میدهید تا آرام آرام به ســخن بیایــد. 🔰 @daeireza
🍃 🔸 حلال در تیراندازی را باید بین مردم رواج دهیم🔸 🎯 ما باید مسئلۀ برد و باخت در را عمومیت دهیم تا مردم را از قمار در سایر بازی‌ها به شرط بندی در تیر‌اندازی بکشانیم. این برد و باخت «حلال» است و اگر کسی یک میلیون تومان هم بگذارد و ببرد، حلال است. 🔹🔹 🔰 @daeireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 🔺برخورد دوگانه با رسانه ❌ صبح تا شب به نقدهای غیرمنصفانه وارد میشه ولی دریغ از نقد رسانه های غیر 📛📛📛 مثال: ❌دوبله‌های غیر رسمی که برای کودکان مناسب نیست! 💠 با همراه شو ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 @daeireza
📛 🔻کینه قدیمی افسادطلبان از در پی سخنان ⚠️✍ از حرفهای اینان اطمینان کردم، که این ها بویی از معرفت و عرفان نبردند و در مادی گرایی غرق شده اند ‼️ 🔰 @daeireza
پرسید: برای لذت عبادت، چه باید ڪرد؟ فرمود: شما نمی خواهد کاری کنی... لذتهای حرام را ترک کن، لذت عبادت خودش می آید... 🔰 @daeireza
عج 🍃الهی بحق الزهرا 🍃اشف صدر الزهرا 🌟بظهور المهدی
هدایت شده از دایی رضا
🌷 #امام_خامنه_ای: چون انقلاب شیعه از زهرا (س) شروع شد، اول انقلابى شیعه، #فاطمه زهرا دختر پیغمبر (ص) است. ۱۳۵۱/۱۱/۲۵ کانال #دایی_رضا: ❣️ http://eitaa.com/joinchat/878706709C93902231a1
هدایت شده از دایی رضا
فصلِ خانه داری زینب شروع شد... حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها تسلیت باد @daeireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 ایرانی پسر مریض به جهت مشکل مالی، ماشین رو شسته. 🔰 @daeireza
💠 اتوبوسی پنچر شد تا نسلی شیعه شوند💠 💎 و عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ بقره/۲۱۶ 💎چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشید درحالی‌که خیر شما در آن است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👇🌹خاطره همسفر شدن حضرت (ره) با حاج : بیابان سوزان و بی‌انتها در چشم‌هایمان رنگ می‌باخت و به کبودى می‌گرایید و از دور هم، چیزى دیده نمی‌شد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسط‌های ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر می‌دانستم تو را اصلاً سوار نمی‌کردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت! یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى. مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچک‌ترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمی‌کرد که با او باشم، هر چه من پافشارى می‌کردم، او نهى می‌کرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت می‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم. بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند می‌کردم نگه نمی‌داشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم می‌خواستم به همدان بروم، چون مدت‌ها بود که دنبال یک سرى مطالب می‌گشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط می‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان می‌توانم آن‌ها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین ، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى می‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا این‌که به نزدیکی‌های همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه می‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکم‌فرما شد، هنوز چند لحظه‌ای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: این‌طور که تو می‌گویی و من از حرف‌هایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به ‌حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان می‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایی که از من حرف‌شنوی دارند مسلمان می‌کنم . بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله . منبع: کتاب عاقبت به خیران عالم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸❤️🌸🌸 👆👆داستان توووووپ👆👆👆 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 🔰 @daeireza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خاطره جالب حاج آقای ماندگاری از زمانی که (ر‌ه) سخنرانی خود را با بغض نیمه تمام گذاشت 🔰 @daeireza 🔺 اگر چند نفر این بچه‌ها کوچه بنی هاشم بودند (س)‌ سیلی نمی‌خورد 💠 با همراه شو ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 @daeireza
: 👆👆سرم را ضمانت می کنم اگر... 💠 با همراه شو ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 @daeireza