eitaa logo
دانلود
میلاد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد ---*💐🌹🌷🌺🌸🌷🌺🌸🌷🌹💐*--- ✍🏻:شعر کی این شب طولانی غیبت به سر آید کی صبح ظهور از پس ظلمت به در آید ما و شب دیجور خدایا تو نگاهی ما و شب یلدا چه شود گر سحر آید یاری به سفر رفته و دلهاست پریشان کی یار سفر کرده ما از سفر آید ---💐🌷🌺🌸🌷🌺🌸🌷💐--- چشم همه ذرّات سفید است چو یعقوب کی پیرهنش بهر شفای بصر آید کی بانک انا المهدی او از در کعبه بر عالم و آدم که شده محتضر آید از رایت صلحش که برافراشته گردد بر گنبد خضرای نبی، کی خبر آید کی حضرت عیسی ز پی حضرت مهدی چون اختر تابنده کنار قمر آید کی حضرت زهرا ز جنان با گل و اسپند از بهر تماشای قدوم پسر آید ---💐🌷🌺🌸🌷🌺🌸🌷💐--- خیر البشرا دست دعا بَر، برِ معبود تا اذن خلاصی ز برای بشر آید ای شیر خدا حیدر کرار مدد کن یاری بنما وارث تیغ دو سر آید ای شیعه به عهد و فرج و ندبه نما روی تا صاحب دین، حجت ثانی عشر آید ---💐🌷🌺🌸🌷🌺🌸🌷💐--- بر اردوی شر صاعقه افتد ز ظهورش با آمدنش مژده فتح وظفر آید در دولت او خیر کَند ریشه شر را پایان ستیز و جدل خیر و شر آید بر «محسنی» یارب بده عمری که ببیند مهدی پسر فاطمه با کرّ و فر آید ---💐🌷🌺🌸🌷🌺🌸🌷💐--- 📝دفتر شعر مصطفی محسنی http://eitaa.com/daftarsoroodehaimostafamohseni
هدایت شده از محسنی
✍🏻:شعر مصباح نور و نور وی از بهر کور نیست زیرا که کور در پی معنای نور نیست مصباحِ علم و دانش و تقوا ومعرفت هر کس که منکر است یقین ذی شعور نیست مصباحِ زهد و خوف و امید و فروتنی بیچاره آنکه فهم وی از این امور نیست مصباحِ اشک و گریه و ذکر و نماز شب با مدعی مگو که وی اهل سحور نیست مصباحِ روضه های پر از اشک اهل بیت تکذیب کن که روز حساب تو دور نیست مصباح رفت و زنده شد از او چراغ دین با مرده دل بگو که ز اهل قبور نیست مصباح رفت و دشمن او در تنور حقد سوزد چنان که آتش او در تنور نیست مصباحْ نخبه بود به از نخبگان دهر تردید این قضیه ز روی قصور نیست مصباح وارث است به نور کلیم طور در جمع نوریان، چو وی آگه به طور نیست آن عارضی که بوسه سلیمانی اش زند مخدوش هجمه های ضعیفی ز مور نیست پوزش طلب کنم ز اهالی معرفت زیرا که شاعر این همه تند و جسور نیست ما را به تندی قلم اجبار کرده اند کم گو که محسنی شکیبا، صبور نیست ---💐🌷🌺🌸🌷🌺🌸🌷💐--- 📝دفتر شعر مصطفی محسنی http://eitaa.com/daftarsoroodehaimostafamohseni
◾️◾️◾️◾️◾️ 🏴 در رثای جوادالائمه علیه السلام ◾️◾️◾️◾️◾️ چه غوغایی شده در خانه نور که می آید صدای تار و طنبور کنیزک ها همه در رقص و آواز کبوتر ها کنند از غصه پرواز کبوترها تمامی بی قرارند چرا سر بر سر هم میگذارند چه غوغایی مگر در پشتبام است مگر آنجا تنی والامقام است چرا بغداد سرتاسر عزا شد مگر مسموم کین ابن الرضا شد جواد از زهر همسر گشته مسموم چو جدش مجتبی مغموم و مظلوم شد احیا داستان سبط اکبر شهید دومین از دست همسر دوباره تازه داغ شاه عطشان امام نهمین شد تشنه بی جان ولی صد شکر آن جسم مطهر نشد از ظلم و کین عریان و بی سر شد او تشییع اندر شهر بغداد تنش زیر سم اسبان نیفتاد نزد بر دخترش کس تازیانه نشد خواهر با شام غم روانه کسی بر خانه اش نگشود آتش نکرد از گریه کس در پیش او غش بیاید ای عزاداران در امشب بگیریم از غم زهرا و زینب شعر از مصطفی محسنی ◾️◾️◾️◾️◾️ http://eitaa.com/daftarsoroodehaimostafamohseni
◾️◾️◾️◾️◾️ 🏴 در رثای حضرت مسلم علیه السلام ◾️◾️◾️◾️◾️ شدم در کوفه یابن عم گرفتار بدست گرگهای آدمیخوار در اول بهر بیعت صف کشیدند کنون آماده بهر جنگ و پیکار همه از دور من رفتند و کردند مرا تنها و بی یار و مددکار زنی در خانه پنهانم نموده بنام طوعه بانوی نکوکار پسر عم گرچه تنها بودم اینجا در آوردم دمار از جمع خونخوار حسین جان مسلمت را اهل حیله امان دادند اما سوی بازار کشاندند و دواندند و رساندند به بام قصر کوفه قوم اشرار بود کوفی همان کوفی عهدِ علی شیر افکن میدان و کرار بود کوفی همان کوفی عصرِ حسن آن سید و سالار ابرار پسر عم کوفیان بیعت شکستند میا کوفه که گردی بی کس و یار میا کوفه کالای ولایت ندارد بین این مردم خریدار میا کوفه که ترسم اکبرت را کشند این قوم بد نام ستمکار میا تا حنجر اصغر نگردد هدف بر تیر یک نامرد غدار میا تا زیر سم مرکب خلق نیفتد قاسمت از ظلم اغیار میا تا از برای جرعه آبی نگردد قطع دستان علمدار میا تا پیکرت عریان نیفتد به پیش زینب مظلومه زار میا تا سوی کوفه دست بسته نیاید اهل بیت و آل اطهار ببر از بام این دار العماره سلامم را صبا با رنج بسیار ◾️◾️◾️◾️◾️ 🏴 شعر از مصطفی محسنی ◾️◾️◾️◾️◾️ http://eitaa.com/daftarsoroodehaimostafamohseni
⭕️ غدیریّه http://eitaa.com/daftarsoroodehaimostafamohseni غدیر برکه نه بل بحر بی کران خوانَش امیر خوانده علی را خدای سبحانش به امر حضرت الله به آیه تبلیغ گرفت دست علی را نبی به دستانش بگفت هر که مرا مقتدا و مولا خواند علیست رهبر و مولا، امیر و سلطانش غدیر تکملۀ بعثت رسول خداست رسیده اصل نبوّت به خط پایانش ادامه ره پیغمبران به روز غدیر بیا به خطبه احمد ببین و فرمانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 هر آن‌کسی که ز بحر غدیر دور افتد بنوشد آب جهان گر، نگر تو عطشانش علی وصیّ نبی و علی خلیفۀ اوست علی برادر احمد، علی بود جانش غدیر نقطۀ اتمام حجت است فقط وگر نه گفته پیمبر بسی به دورانش که بعد من ولی‌امر مرتضی باشد نه آن‌کسی است که شیطان بَرَد به میدانش ز فتنه های سقیفه نجات هر مؤمن در این بود که کند اقتدا به سلمانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 هر آنکه دوست بفهمد ز واژۀ مولا دوباره غور کند در دلیل و برهانش ز دوست خواندن مولا به آیه اکمال چه حاجت است که نازل نموده رحمانش دوبار «بَخِِ» و معنای دوست باشد عجیب عجب تر آن که دراز است دست لرزانش برای آن که گذارد به دست حیدر دست ولو که در دل او کرده فتنه حیرانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 گرفتم آنکه بود دوست معنی مولا چرا عمل ننمودند خیل عدوانش مگر نکرده خدا دوستی او واجب مگر نگفته مکن دشمنی، مرنجانش چرا کشیده گروهی صف از برای ستیز چرا ز بعد نبی شد ستم فراوانش اگر که دشمنی‌اش بود واجب، این همه ظلم نمی‌نمود ستمگر، به او و اعوانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 به دشمنان علی دشمنم قسم به علی منم محّب علی جان من به قربانش اگر محّب علی ارزنی ز حُبش را کند به شاهی عوض، داده‌است ارزانش هزار تاج شهی ارزشش بود کمتر نه از ردای علی، بل ز کفش دربانش فقیه و عالم و عارف به عرصه محشر خوردند غبطه به جاروکشان ایوانش به مدح او بسُراید اگر کسی بیتی کند عطا صله، بیتی به باغ رضوانش به «محسنی» به حق محسنت علی نظری غلام قنبر خود از ره کرم دانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 شعر از:
👈غریب مدینه بیا بشنو از من حدیثی عجیب ز شاهی که در شهر خود شد غریب همانی که در بدر اسطوره شد همانی که شد پهلوان احد همانی که می‌بود خیبر شِکن یل عرصه جنگ، مرحب فِکن همانی کشت عَمرو بن عبدوَد ز تیغش بسی شیر زیر لحَد ولی با چنین وصف روزی نشست یکی با لگد درب بیتش شکست یکی کو به هر جنگ می‌کرد پشت به عمرش کسی را به جنگی نکشت یکی از سران فراری ز جنگ که گفتا احد شد به ما روز ننگ یکی کز سر ترس روز حنین شد آوارۀ کوه، با شور و شین چنین کس سپاهی فراهم نبود در خانه شیر حق را گشود نه تنها شد او حمله‌ور بر درش که بشکست او پهلوی همسرش نه تنها به بانو جراحت رسید از این حمله گشته جنینش شهید نه تنها نمودند این فتح باب که بستند بازوی او با طناب چرا کرد شمیشر خود را غلاف نکرد او چرا مثل خندق، مصاف چرا یافت جرأت بر این شیر مرد کسی کو فراریست حین نبرد از آن رو که اسلام را در خطر نبیند، نمود از کشاکش حظر گروهی نمودند با هم کمین که کوبند اسلام را بر زمین به مکه طلیق به یثرب نفاق نمودند با یکدیگر اتفاق که گر جنگ شد بین اسلامیان کنند حمله از پشت سفیانیان دیگر بود آماده رزم روم چه می‌کرد مولا به حین هجوم؟ اگر حمله می‌کرد بر غاصبین نمی‌ماند اسمی ز قرآن و دین لذا مصلحت بود، صبر و شکیب و لو آنکه گردد به شهرش غریب شعر از مصطفی محسنی
هدایت شده از محسنی
السلام علیک ایتهاالصدیقه الشهیده 👈یا فضه خذینی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کیست زهرا من ندانم مدح آن فرزانه سرور آنکه مداحش خدا باشد به قرآنش مکرر هل اتی و آیه تطهیر در مدحش بیان شد کیست زهرا آنکه در شانش خدا فرموده کوثر در حدیث قدسی آل کسا از قول ایزد مابقی پنج‌تن پروانه وار و اوست محور کرده حق افلاک را خلقت طفیلی وجودت آفریده مصطفی را از برای خلق حیدر آفریده مصطفی و مرتضی را تا کند خلق فاطمه انسیّه یعنی، حضرت زهرای اطهر هست از سوی خدای مهربان مهریه اش آب تا بگوید حضرت زهراست بالاتر ز گوهر ▪️▪️▪️▪️ ادرک الزهرا کسی که او راست، فهم ادرک القدر پس بود با لیله القدر این مهین بانو برابر کیست زهرا دختر ختم رسل یعنی محمد کیست زهرا یادگار و میوه قلب پیمبر کیست زهرا راضیه مرضیه و ام ابیها کی به عالم دیده یک دختر شود بر باب مادر کیست زهرا مرتضی را همسر و هم شأن هم همدل آنکه هم کفوش نباشد جز علی فتاح خیبر پرورش در دامن او یافته سبطین و زینب جز چنین مادر نیاید این چنین اولاد دیگر ▪️▪️▪️▪️ کیست زهرا، زهره نه، مهتاب نه، شمس الضحی نه گشته نورانی ز نور روی او خورشید انور بضعه ختم رسل کز اذیتش اذیت شود حق پس بود غصب فدک ایذاء حق، خلاق اکبر ما محب این چنین بانو شدیم الحمدالله او شفیع جمله احبابش بود الله اکبر حجت حق بهر ما باشند اولاد امامش خود بود حجت به معصومین ز اولادش سراسر ▪️▪️▪️▪️ با چنین جاه و جلال و منزلت دیدی چگونه حرمتش بشکسته شد از سوی افرادی ستمگر منزلی را کز ادب جبریل آمد با اجازه همجه آوردند قومی بی خبر از روز محشر لرزه بر عرش خدا انداختند از این جسارت رعشه در هفت آسمان و در زمین افتاد لنگر روسفید از این عمل شد بولهب در قعر آتش روسیاه از این عمل شد دومی بدتر ز کافر ▪️▪️▪️▪️ گر سکوت و صبر تکلیف علی آنگه نمی بود روبهان را شیر حق می کشت چون موران سراسر مصلحت را گر رعایت حضرت مولا نمی کرد نی اثر می ماند از قرآن، نه از دین، نی ز منبر ▪️▪️▪️▪️ آتش آوردند با ضرب لگد در را شکستند من نمی گویم چه شد در پشت آن دیوار و آن در لیک می گویم پس از این هجمه زهرای حزنیه گفت یا «فضه خذینی»، چون که محسن گشت پرپر من نمی گویم که فرزندان همه دیدند یا نه لیک می دانم زدند آن کودکان بر سینه وسر ▪️▪️▪️▪️ من نمی دانم در اینجا سخت بر زینب گذشته یا در آنجایی که آمد بر سر نعش برادر بود در این علی و یاری اطفال خود کرد لیک اندر کربلا یک زینب یک جمع دختر نیست بابا تا که زینب را کند یاری در آنجا یا نگهداری کند از کودکان زار مضطر بارالها حق زهرا، باب و فرزندان و شویش در جزا بر محسنی از چشمه احسان تو بنگر ✍ شعر از مصطفی محسنی▪️
@daftarsoroodehaimostafamohseni هیچکس معنای کوثر نیست الا فاطمه هیچکس دخت پیمبر نیست الا فاطمه گر چه دارد همسرانی غیر زهرا مرتضی هیچکس هم کفو حیدر نیست الا فاطمه مادر گیتی نیارد مثل او دیگر زنی هیچکس بر باب مادر نیست الا فاطمه لا فتی الا علی یعنی است مولا برترین هیچکس با او برابر نیست الا فاطمه خطبه اش بهر فدک، سرمشق زینب شد به شام الگوی آن شیر دختر نیست الا فاطمه خمسه آل کسا مقصود حق از خلقت است پنج تن را ثقل و محور نیست الا فاطمه
⚫️🔴قتل علی المرتضی🔴⚫️ ✍ ابن ملجم آن یهودی زادۀ پست لعین کشت از تیغ جفا آقا امیرالمؤمنین در میان مسجد و محراب در ماه صیام بوتراب افتاده بر روی زمین از تیغ کین ▪️ناله «تَهَدَّمَت والله ارکان الهدی» از سما آید ز داغ حضرت یعسوب دین یعنی از بهر علی مرتضی در آسمان آسمانی‌ها به غم بنشسته در عرش برین ▪️آدم و نوح و خلیل آیند بهر تسلیت نزد احمد، کشته شد داماد ختم المرسلین آنکه از تیغ کجش شد قامت اسلام راست قامتش خم شد به حین ذکر رب العالمین ای حسن برخیز دستاری به روی او گذار تا نبیند زینب محزونه باب خود چنین یا حسین شو مانعِ زینب که تا خیزد علی او ندارد تاب بیند باب خود خونین جبین ▪️زینبا کم گریه کن زیرا تو داری گریه ها از جفای ملحدین در داغهایی بعد از این زینبا اینجا فقط یک زخم دارد باب تو کربلا بینی هزاران زخم بر جسمی حزین اتقیا اینجا همه دور علی بگرفته اند اشقیا در کربلا با نیزه دور شاهدین زیر بازوی علی بگرفته اند اینجا بسی قتلگه بینی حسین افتاده بی یار و معین هیچ کس اینجا طمع بر چند انگشتر نکرد لیک می بُرّند دستی را برای یک نگین یک قبا و یک عبا اینجا به تن دارد علی یک تنی حتی ندارد کهنه پیراهن ز کین مرتضی شد غسل و کفْن و دفن با صد احترام پیکری بی غسل و کفْن و دفن افتد بر زمین کوفیان امروز آیند از برای تسلیت روزی آیی با اسیری باز در این سرزمین ▪️«محسنی» بس کن که زهرا را دگر طاقت نماند فاطمه باشد عزادار امام المتقین 📝 شعر از: http://eitaa.com/daftarsoroodehaimostafamohseni
🏴 شهادت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کسی که حافظ آئین و دین و ایمان بود کسی که مجری آموزههای قرآن بود امام جعفر صادق بزرگ مرد جهاد امام جن و بشر مقتدای خوبان بود نبرد کرد به آل امیه و عباس همانکه جنس صلاحش دلیل و برهان بود لوای علم برافراشت در مدینه علم به جامع نبوی مدرسش درافشان بود رسید سنی و شیعه به حلقه درسش ولیک چند گل سرسبد به بستان بود هشام بن حکم اعلم کلامیون زراه افقه و اندیشمند دوران بود نوشته اند که در بحث مومن الطاقش حریف عالم دربار و اهل حرمان بود کسیکه گر که نمیکرد محضرش را درک ابو حنیفه دو سالی، هلاک نعمان بود فراز قله فقه است و بحر علم و عمل فروتن و متواضع در این دو میدان بود ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به سیره همچو پیمبر مطاع خیل بشر مطیع امر خدای رحیم و رحمان بود گهی که ظلم ز خویشان به حضرتش میشد جواب او به ستم، مهر و لطف و احسان بود بجای فحش، سلام و بجای لعن درود بجای زخم زبان هم دعا بر ایشان بود ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به عرصه های سیاسی ورود کرد ولی نه پشت کرد به دولت نه تشنه بود قیام زید عمویش علیه حاکم شام ز بعد آنکه به حضرت نمود عنوان بود پس از شهادت آن اسوه قیام و جهاد امام جعفر صادق غمین گریان بود به عهد اوست که مروانیان هلاک شدند سپاه فاتح و پیروز از خراسان بود امیر بود ابو مسلم خراسانی قسی و اهل جفا و فریب و طغیان بود به نام آل محمد قیام کرد اما نتیجه کام به عباسیان و عدوان بود خلیفه گشت از آن دودمان یکی سفاح خلافتش ز پس از قتل آل مروان بود به اهل بیت پیمبر ز سوی این غاصب نه ظلم گشت فراوان نه کار آسان بود پس از هلاکت و مرگش، خلیفه شد منصور لعین و رذل و ستمکار و پست و نادان بود ز حقد و کینه منصور و فتنه منصور همیشه جمع محبان حق پریشان بود بنی الحسن ز جفایش شدند زنده بگور گروه دیگری آواره بیابان بود ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز بعد قتل و جنایات بیشمار سپس ستم به صادق آل نبی فراوان بود گهی شبانه نمود آن امام را احضار گهی به بیت شریفش ز کینه نیران بود نهاد پای به آتش چنان خلیل الله ز شعله اهل حرم خائف و هراسان بود نمود شعله آتش در آن میان خاموش ولی بیاد خیام حسین عطشان بود چرا که بود خودش تکیه گاه فرزندان به کربلا پدر آماج تیر و پیکان بود کسی به خانه آنان نبست آب روان ولی به کرب و بلا آب قیمت جان بود ✍ شعر از مصطفی محسنی
⭕️ غدیریّه http://eitaa.com/daftarsoroodehaimostafamohseni غدیر برکه نه بل بحر بی کران خوانَش امیر خوانده علی را خدای سبحانش به امر حضرت الله به آیه تبلیغ گرفت دست علی را نبی به دستانش بگفت هر که مرا مقتدا و مولا خواند علیست رهبر و مولا، امیر و سلطانش غدیر تکملۀ بعثت رسول خداست رسیده اصل نبوّت به خط پایانش ادامه ره پیغمبران به روز غدیر بیا به خطبه احمد ببین و فرمانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 هر آن‌کسی که ز بحر غدیر دور افتد بنوشد آب جهان گر، نگر تو عطشانش علی وصیّ نبی و علی خلیفۀ اوست علی برادر احمد، علی بود جانش غدیر نقطۀ اتمام حجت است فقط وگر نه گفته پیمبر بسی به دورانش که بعد من ولی‌امر مرتضی باشد نه آن‌کسی است که شیطان بَرَد به میدانش ز فتنه های سقیفه نجات هر مؤمن در این بود که کند اقتدا به سلمانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 هر آنکه دوست بفهمد ز واژۀ مولا دوباره غور کند در دلیل و برهانش ز دوست خواندن مولا به آیه اکمال چه حاجت است که نازل نموده رحمانش دوبار «بَخِِ» و معنای دوست باشد عجیب عجب تر آن که دراز است دست لرزانش برای آن که گذارد به دست حیدر دست ولو که در دل او کرده فتنه حیرانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 گرفتم آنکه بود دوست معنی مولا چرا عمل ننمودند خیل عدوانش مگر نکرده خدا دوستی او واجب مگر نگفته مکن دشمنی، مرنجانش چرا کشیده گروهی صف از برای ستیز چرا ز بعد نبی شد ستم فراوانش اگر که دشمنی‌اش بود واجب، این همه ظلم نمی‌نمود ستمگر، به او و اعوانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 به دشمنان علی دشمنم قسم به علی منم محّب علی جان من به قربانش اگر محّب علی ارزنی ز حُبش را کند به شاهی عوض، داده‌است ارزانش هزار تاج شهی ارزشش بود کمتر نه از ردای علی، بل ز کفش دربانش فقیه و عالم و عارف به عرصه محشر خوردند غبطه به جاروکشان ایوانش به مدح او بسُراید اگر کسی بیتی کند عطا صله، بیتی به باغ رضوانش به «محسنی» به حق محسنت علی نظری غلام قنبر خود از ره کرم دانش 🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃🌼🌹🍃 شعر از: