💠روشنفکران و کرونا
🖋محسن آزموده
🔸رمان مشهور و کلاسیک آلبر کامو(1960-1913)، فیلسوف، نویسنده و روشنفکر نامدار فرانسوی مورد استقبال همگانی قرار گرفته است. این اثر برجسته که نخستین بار در سال 1947 به زبان فرانسوی(با عنوان La Peste) منتشر شد، در سال های اخیر کمتر مورد توجه مخطابان بود، شاید به این دلیل که آدمیان وضعیت طاعونی را بسیار دور تلقی می کردند و بعید میدانستند که در روزگار کنونی ، امکان آن باشد وضعیتهای اپیدمک بار دیگر حتی جوامع فوق مدرن را دچار سازد. اما شیوع نابهنگام و سریع و گسترده ویروس کرونا و ابتلای خیل عظیمی از انسان ها به آن، به تلخی نشان داد که چنین نیست و بشر در این عصر طلایی بهداشت و پزشکی حتی در پیشرفتهترین کشورها و جوامع نیز از امکان بیماری های اپیدمک خلاصی ندارد. از این رو در همان هفته های آغاز شیوع جهانی کرونا به ویژه در کشورهای اروپایی، اخباری به گوش میرسید از مراجعه گسترده مخاطبان به طاعون کامو.
🔸رمان مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی آن باشد، داستان فراگیری طاعون در شهری از الجزایر و مواجهه مردمان با آن به ویژه از خلال روایت زندگی چندین شخصیت از جمله پزشک شهر، یک روزنامه نگار، قاضی شهر و ... آنچه رمان را از حیث بحث حاضر یعنی روشنفکران و مساله کرونا مهم میسازد، مواجهه مسئولانه و متعهدانه آلبر کامو با یک اپیدمی همگانی موضوعی است که کمتر به آن توجه شده است.
🔸روشنفکر به عنوان یک تیپ اجتماعی مدرن بر آمده روزگار جدید است، البته آن طور که برخی محققان نشان داده اند، میتوان با بر شمردن خصائل و ویژگیها و کارویژههای این تیپ اجتماعی، نمونهها و مثال هایی از این قشر اجتماعی در جوامع پیشامدرن بازشناخت. اما ظهور این قشر یا گروه اجتماعی محصول دوران مدرن است و برخی شروع آن را به آغاز قرن بیستم و قضیه دریفوس مربوط میدانند، یعنی زمانی که اقشار تحصیلکرده و نویسندگانی چون امیل زولا، در واکنش به یک اجحاف اجتماعی، از ابزار قلم بهره میگیرند و به نقد بیپروای جامعه و دولت میپردازند. از این حیث روشنفکر تنها کسی نیست که مثل یک دانشمند یا فیلسوف کار فکری می کند، بلکه در کنار تفکر و تامل و نگارش اندیشه ها، مسئولیتی اجتماعی و سیاسی نیز دارد و آنچه را حقیقت می پندارد، بدون هراس با جامعه و دولت در میان میگذارد و نگران عواقب و پیامدهای ناگوار این حضور حقیقت طلبانه در عرصه اجتماع نیست.
🔸از این حیث آلبر کامو در رمان طاعون در کنار کار نویسندگی در قامت یک روشنفکر نیز ظاهر میشود. او با نگاه تیزبین خود به میان اقشار گوناگون اجتماعی شهر مذکور میرود، واکنش آنها نسبت به یک بیماری فراگیر را وا می کاود، به نقد سیاسی و اجتماعی دولت و راهکارهایش برای مبارزه با طاعون می پردازد و در کنار همه اینها از بحثهای فلسفی و فکری عمیق نیز وا نمی ماند. شمار عظیمی که رمان عمیق کامو را خوانده اند، لابد با مباحث فلسفی و تئولوژیک ژرفی که میان ریو(پزشک عقل گرا و متعهد داستان) با پدر پانلو(کشیش شهر) در می گیرد، آشنا هستند، جایی که پزشک می کوشد توجیهات تئولوژیک و «ترانسندنت» کشیش را با اشاره به آنچه فی الواقع و برای همگان از جمله کودکان، در شهر میگذرد، دچار چالش سازد و او را متقاعد سازد که طاعون(بخوانید کرونا) عذابی برای گناهکاران نیست، بلکه خطری است که می تواند هر جامعه انسانی را دچار سازد، به ویژه جوامعی که غیرمسئولانه و فردگرایانه زندگی می کنند. آنچه از دید کامو اهمیت بیشتری دارد، تعهد همه انسان ها به رستگاری جمعی و مشارکت و همبستگی همگانی نسبت به شرور اعم از شرور طبیعی و انسانی است.
🔸در وضعیت کنونی شیوع کرونا نیز به نظر می رسد روشنفکران وظیفه مشابهی به دوش دارند. آنها موظفند از گوشه های انزواجویانه خویش بیرون بیایند و متعهدانه با بیان و زبانی قابل فهم و انضمامی، به نقد دولت و جامعه بپردازند. این کار می تواند چنان که کامو نشان داد، با روایت دقیق و موشکافانه و صد البته به دور از حب و بغض آنچه در جامعه می گذرد، صورت پذیرد. به گواه آنچه اخبار و رسانه ها میگویند، ما هنوز در میانه بحران هستیم و کماکان زود است که از پایان کرونا سخن بگوییم. در این شرایط به نظر میرسد وظیفه روشنفکری(یک توتولوژی چرا که اصولا روشنفکری چنان که گفتیم یک تعهد است) ایجاب میکند که یکدیگر را تنها نگذاریم و حتی اگر هیچ کاری از دست مان بر نمیآید، بکوشیم به مرزهای کار ماندگاری که کامو کرد، نزدیک شویم، یعنی به روایت دقیق و سرراست آنچه میگذرد.
#کرونا
#روشنفکری
#رمان
#ادبیات
#جامعه
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠شوکی به حال نزار روشنفکری دینی
🔸بار دیگر عبدالکریم سروش جنجال فکری گستردهای برانگیخته است. بیش از دو دهه است که او را رأس جریان «روشنفکری دینی» میشناسند. حتی برخی از نواندیشان منتقد او معتقدند که او پایهگذار جریان «روشنفکری دینی» در ایران است و پیش از او ما با جریان «روشنفکری مذهبی» یا احیاگران و اصلاحگران دینی روبهرو بودهایم. این سخن که به جدالی لفظی میماند، نشانهای از مرزبندی برخی از نوگرایان دینی با محصولات فکری سروش و شاگردان اوست. آنها از دو جهت با سروش مرزبندی میکنند؛ نخست آنکه او را در وضع نابسامان فرهنگی کنونی مؤثر و مقصر میدانند و توجیههای او بابت کارنامهاش در زمان عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی را نمیپذیرند. دیگر آنکه او را مسبب سرگشتگی معرفتی بخشی از نسل جوان و دانشجوی مذهبی دهه هفتاد و هشتاد میدانند و میگویند که سروش، همه تلاشهای شریعتی برای گرایش جوانان به دین را با تشکیکها و تردیدهای معرفتیاش در مخاطره افکند.
سروش با فاصلهگیری تدریجی از نظام سیاسی کشور کوشید جهت اول این مرزبندی را کمرنگ کند، ولی تشکیکهای معرفتیاش را گسترش داد و باورهای مهمتر شیعی و حتی اسلامی را به نقد و چالش کشید. نسبت دادن محتوای قرآن به پیامبر اکرم(ص) و خوابنمایی قرآن، بیاعتبار دانستن تفسیر قرآن و جایگزینی روش مبهم «تعبیر قرآن» در سالهای اخیر از پررنگترین تلاشهای معرفتی شکآفرین او بوده است.
🔸اما تازهترین سخنرانی او که به بررسی نسبت میان اسلام و قدرت اختصاص داشت، از سوی برخی تحلیلگران به «وداع روشنفکری دینی با دین» تفسیر شد و انتقادهای گسترده برخی دوستداران و یاران سروش را نیز برانگیخت. او در این سخنرانی با صراحت بیسابقهای از تمایل اسلام به قدرت و خشونت سخن گفت و کوشید نشان دهد که جریان تصوف به تعدیل این تمایل همت گماشته است.
🔸محسن کدیور که همچون سروش از چهرههای برجسته جریان روشنفکری دینی محسوب میشود، این بار نیز به نقد سروش پرداخت و نوشت که سروش متأثر از روایات اهل سنت به معرفی اسلام پرداخته و روایاتی که او برای خشونتزا بودن اسلام مورد استناد قرار میدهد فاقد اعتبار هستند.
🔸همچنین آیتالله سید محمد هاشمی؛ از علمای نزدیک به طیف اصلاحطلب نیز ضمن گلایه از سروش نوشت که وی «با همه امتیازات نسبی که دارد، موجب تعجب متعمقین در اینگونه مسائل، و حیرت و سرگردانی افراد کماطلاع» میشود. از نظر آقای هاشمی: «منهای محبت و عشق صوفیانه، قرآن کوچکترین کوتاهی در این بُعد نداشته. چطور روا میدارید قرآنی که همه سُوَر آن، جز یکی، با رحمانیت و رحیمیت خداوند متعال آغاز میگردد اتهام خشونت به آن و رسولش بزنید؟!».
🔸مهراب صادقنیا؛ جامعهشناس حوزوی نیز ضمن نقل قولی از مصطفی ملکیان، سخنان سالهای اخیر سروش را «پیامد دلباختگی سروش به صورت تاریخی دین» دانست.
🔸حسن انصاری؛ استاد مطالعات اسلامی در پرینستون نیز نوشت که سخنان اخیر سروش «بیتردید نه با تصویری که آیات قرآن از پیامبر ترسیم میکند سازگار است، نه با آنچه از سیره پیامبر و روایات صحیح و اصیل ادبیات سیره میشناسیم و نه با آنچه از وضعیت اجتماعی و رفتاری شبه جزیره در آستانه ظهور اسلام و اوضاع عرب». او نیز همچون دیگر منتقدان، سروش را متأثر از کتب تاریخی اهل سنت دانست.
🔸سروش در پاسخ به سیل انتقادات و اعتراضات دوستان خود کوشید با توضیح مختصری فضا را تعدیل کند:
«من هرگز از خشونت سخن نگفتم. از قدرت سخن گفتم و از اینکه محمد(ص) سیاستمداری هدفدار و هوشمند و چالاک و کاردان و مقتدر بود و در مقابل کارشکنان کوتاه نمیآمد و از ابتدا هم گفت از سر بریدن و از جنگ پرهیز ندارد. او در چشم من یک عارف مسلح بود و یک جنبش دینی مسلحانه به راه انداخت و مؤسس قانون و اخلاق تازهای بود و برای رسیدن به هدف که بسط توحید بود موانع را با قدرت از پیش پا برمیداشت. البته یک فرد مقتدر، صبور و آشتیجو و مشفق و رحیم و اهل مذاکره و مشاوره و معاهده هم میتواند باشد؛ چنانکه بود. به قول ماکیاولی؛ پیامبران مسلح پیروز شدند و محمد[ص] چنین بود. به گمان من، سیره قطعی پیامبر بر این داوری صحه مینهد. من مطلقا به روایات مجعول و مجهول و موضوع و متروک و مدسوس تکیه نمیکنم. والله اعلم».
🔸اینکه سروش تاکنون هیچ اثر علمی در زمینه تاریخ اسلام تولید نکرده، ولی درباره «سیره قطعی پیامبر» داوری میکند، شاید برای جامعهای که عادت به اظهارنظرهای غیر تخصصی کرده، چندان عجیب نباشد، ولی به نظر میرسد حرکت زیگزاگی او برای فرار از تبعات سخنان اولیهاش به یک عادت اخلاقی برای او بدل شده که مخاطبان و منتقدان را نیز بلاتکلیف و حیران میکند.
-به نقل از راوی نیوز
#روشنفکری
#دین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha