eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
455 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠خودتحریمی ممنوع 🖋مهراب صادق‌نیا ⬅️ من یک طلبه هستم، بیش از سی و سه سال است در این کسوت درس خوانده و تدریس کرده‌ام؛ با این حال، این تفکّر که تنها روحانیان، معلمان و مسئولان اخلاق در جامعه هستند را عمیقاً نادرست می‌دانم. ⬅️ اخلاق و چالش‌های اخلاقی در جوامع امروزی آن اندازه پیچیده و همه‌جانبه هستند که برای حلّ آن‌ها باید از برخی ادعاهای سنتی دست برداشت و از همه‌ی تجربه‌ی بشر بهره برد. این باورداشت که روحانیان با تکیّه بر متون و آموزش‌های دینی خود، می‌توانند به‌تنهایی و بدون نیاز به علوم تجربی، حالِ اخلاقی جامعه را خوب کنند، نتیجه‌ای جز عقب افتادگی و بی‌اخلاقی بیش‌تر ندارد. ⬅️ بهتر است قدری از تلاش و بودجه‌های هنگفتی که این سال‌ها صرف اسلامی سازی علوم می‌شود، به تعامل حوزه و علم برای حل مشکلات اخلاقی جامعه معطوف شود. برای حل مشکلات اخلاقی جامعه، چاره‌ای نیست جز این که از دانش‌هایی چون جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، علوم تربیتی، و انسان‌شناسی در کنار آموزه‌های دینی استفاده کرد. ۹۷/۷/۳ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠غفلت از علوم انسانی اسلامی به معنای سپردن صحنه به سکولارها است 🔹حجت الاسلام علی اکبر رشاد: ⬅️برخی توهم کردند کسانی که سخن از تحول علوم انسانی به زبان می آورند و آرمان علوم انسانی اسلامی را دنبال می کنند با اصل علوم انسانی مخالف هستند که واقعیت ندارد اما واقعیت را نمی توان انکار کرد که علوم انسانی موجود رقیب فقه است. ⬅️علوم انسانی همه آنچه را که فقه مدعی است جز در عبادیات مدعی است، این گفتمان ها دو سبک زندگی ارائه می کنند و بین آن ها موازات توام با رقابت جدی وجود دارد، از نظر معرفتی با 2 گفتمان مبتنی بر فقه و علوم انسانی مدرن مواجه هستیم. ⬅️جمهوری اسلامی مبتنی بر مبانی فقهی و کلامی شیعی است اما متأسفانه بسیاری از شئون را به علوم انسانی سکولار سپرده ایم، در شئون فردی و شرعی مردم طبق فقه عمل می کنند اما در بسیاری از ساحات عرصه دست فقه نیست. -به نقل از شبکه اجتهاد http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آیا تمدن بدون کتاب در راه است؟ 🖋استاد رسول جعفریان ⬅️آنچه که در میان عوامل مختلف، دنیای جدید را از دنیای قدیم، جدا می کند، تغییری است که در علم و ابزارهای انتقال علم رخ داده است. اگر «کتاب» را مهم ترین ابزار ذخیره علم بدانیم، می توانیم، ادوار تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم کنیم. 🔸مرحله اول: دورانی که بشر در سیر فرهنگی خود از تمدن بی کتاب عبور کرده و برای هزاران سال، بدون کتاب، زندگی کرده و تمدن بدون کتاب را پشت سر گذاشته است. طبیعی است که ذخیره سازی علم او در کتاب نبوده و بنابرین باید گفت، از یک حدی، جلوتر نرفته است. 🔸مرحله دوم، دورانی است که بشر به «کتاب» رسیده و از این ابزار استفاده کرده است. تاریخ نوشت افزار در میان بشر خیلی طولانی نیست، و بشر در این دوره، سعی کرده است تا علم را در «کتاب» ذخیره کند. یونان از این جهت در نقطه اوج قرار دارد اما پیش از آن هم، نوشت افزار به صورت های مختلف در تمدن بابلی و هندی بوده است. تمدن اسلامی، امتداد تمدن کتاب است و در دوره تمدن مسلمانی، کتاب نقش مهمی داشته است. در تمدن اسلامی که از نظر تکیه بر «کتاب» بسیار برتر از یونان بوده، کتاب نقش محوری دارد. در این تمدن همیشه از کتاب و کتابخانه یاد شده و البته یکی دو قرنی طول کشید تا اهمیت نوشتن و کتاب آشکار شد. بعد از آن، از قرن سوم، تکیه اصلی نه روی فرهنگ شفاهی بلکه روی کتاب است. تمدن کتاب دو مرحله دارد. کتاب خطی و کتاب چاپی. ما در مرحله کتاب خطی، از یونان جلوتر رفتیم و هزاران کتاب جدید تولید کردیم. البته تولید کتاب لزوما به معنای تولید علم نیست، اما به هر حال، مهم است. مرحله دوم تمدن کتاب، کتاب چاپی است که ما خیلی دیر خبردار شدیم. تمدن جدید غربی با صنعت چاپ راهش را گشود. کتاب چاپی، اساس تمدن جدید را متحول کرد و این تحولی بود که ما دیر به آن رسیدیم. این که این دیر رسیدن چه دلیلی داشته است؟ می دانیم «کتاب» ابزار علم و انتقال آن است، و وقتی کمتر استفاده شود، یا از نظر نوع آن، شکل های بد و ابتدایی آن محل توجه باشد، اثری کاملا منفی روی رشد علم خواهد داشت. شما نگاهی به صنعت نشر و چاپ در قرن هفدهم و هیجدهم غرب بیندازید، و آن را مقایسه با نوشته های خطی ما و بعدا چاپی ما، در اواخر قرن هیجدهم و بیشتر قرن نوزدهم کنید. نوع چاپ، محتوای کتابها، استفاده از آنها در نظام آموزشی و در واقع استفاده از کتاب به عنوان یک ابزار برای نشر علم، تفاوت زیادی را نشان می دهد. غرب از ابزار چاپ بخوبی استفاده کرد. شرایط دیگر تولید علم هم فراهم بود و بسرعت وضع علمی و تمدنی بهتری یافت. اما ما درجا زدیم. 🔸مرحله سوم، که به تازگی آغاز شده، تا روزگار ما، تمدن ترکیبی بین کتاب و رایانه است آنچه تا حال اتفاق افتاده، این است که در بیشتر رشته های فنی و پزشکی، کتاب از مدار حذف شده یا اندکی از آن مانده است. اما در حوزه های علوم انسانی و دین، هنوز کتاب اهمیت دارد .آیا در این مرحله هم، مانند چاپ، ما عقب تر خواهیم افتاد یا تا زود است راههایی برای پیشرفت خواهیم یافت.؟ ⬅️مدتهاست که کاروان تمدن بشری، افزار جدیدی را در کنار کتاب قرار داده و بدون هیچ تعجبی می توان گفت که به تدریج، از سهم کتاب کم شده و بر سهم رایانه افزوده می شود. اکنون کتاب دیجیتال نقش مهمی در تولید علم دارد، چیزی که تا سه دهه قبل بی معنا بود. باید پرسید، آیا کتابداران ما از نقش رایانه که سه دهه است بسرعت پیشرفت می کند، آگاهند؟ ♦️ما در آستانه تمدن بدون کتاب، یا کمتر کتاب، قرار داریم. این تحول اقتضاءات خاص خود را دارد. آمادگی ذهنی مهم ترین مسأله است. در درجه بعدی، آمادگی فنی است که آن هم بسیار مهم و نیازمند نیرو و امکانات است. اما اول آمادگی ذهنی است. ♦️ما چه اندازه در این زمینه فعال هستیم؟ آیا هنوز به روش های گذشته اکتفا می کنیم، یا وارد دنیای جدید می شویم؟ ورود در دنیای جدید، تخصص و هزینه های خاص خود را می طلبد که گاه ما به خاطر نداشتن آنها، کوتاه آمده در کنار همان روش قدیمی می مانیم. ممکن است کاری که برای چاپ نکردیم و عقب افتادیم تکرار شود. برای این که خطایی پیش نیاید باید تلاش کنیم. ابزار علم، نقش مهمی در پیشرفت دارد و ما مع الاسف در حاشیه قرار داریم.(سخنرانی در جمع کتابداران دانشگاه تهران). _به نقل از کانال رسول جعفریان http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠آشنایی با تعدادی از دانشگاه ها و مراکز علمی غربی در حوزه #شیعه_شناسی ⬅️برخی از مهم ترین دانشگاه ها
💠 آشنایی با دانشگاه ها و مراکز علمی غربی در حوزه شیعه شناسی(بخش دوم) ♦️برخی از مهم ترین دانشگاه ها و مراکز علمی جهان غرب که دارای کرسی تخصصی شیعه شناسی هستند و یا دروس مربوط به تشیع، از جایگاه و اهمیت خاصی در آنها برخوردارند، عبارتند از: 🔸1. مرکز مطالعات شرقی (دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا) http://mec.sas.upen.edu/studies.html ⬅️این مرکز بیشتر مطالعات خود را معطوف به جهان عرب نموده و در کنار آن، زبان های شرقی مانند: عربی، فارسی، ترکی، پشتو، ازبکی و ترکمنی نیز مطالعه و تدریس می شود. در موزه انسان شناسی و باستان شناسی این دانشگاه آثار و مطالبی درباره تشیع و تسنن وجود دارد. از تحقیقات و مقالات این دانشگاه می توان به این موارد اشاره کرد: «تسنن در برابر سفاهت تشیع(!!)»، «معماری قدرت در آیین تشیع: میان تعبد و تعقل»، «محرم و مناسک آن: آیین مذهبی برای روایت تاریخ مقدس در میان شیعیان آمریکا». 🔸2. دانشگاه آریزونا (آمریکا) www.asu.edu ⬅️تحقیقات این دانشگاه بیشتر در جهت مقایسه میان ادیان است که این قانون درباره دین اسلام نیز صدق می کند. عناوین برخی از دروس این دانشگاه عبارتند از: درآمدی بر اسلام؛ مذاهب جهان؛ بررسی دین اسلام؛ اسلام و دنیای مدرن؛ تمدن اسلامی؛ زن در اسلام؛ مذهب و حکومت در ایران. ⬅️عناوین برخی از کنفرانس های این دانشگاه عبارتند از: نقش اسلام در کشورهای مختلف؛ آیا آمریکا می تواند از اسلام بیاموزد؟؛ آیا مسیح مسلمان بود؟؛ از تراژدی تا استنباط، گفتمان علمی در ارتباط با جهان اسلام. ⬅️مقالات و تحقیقات قابل توجهی در این دانشگاه انجام شده که اکثراً به بحث شیعه و سنی در پاکستان پرداخته اند. 🔸3. مؤسسه مطالعات اسماعیلی لندن (انگلستان) WWW.iis.ac.uk ⬅️این مؤسسه به دنبال توسعه تحقیقات و آموزش درباره اسلام، با تأکید بر شیعه و به خصوص فرقه اسماعیلیه، متمرکز شده است. برنامه های مؤسسه مطالعات اسماعیلی، توجه خاصی به موضوعات تجددگرایی و مدرنیسم مبذول می دارد. ترجمه «دایرة المعارف بزرگ اسلامی» به زبان انگلیسی از کارهای مهم این مؤسسه است. 🔸4. دانشگاه بریستول (انگلستان) www.bristol.ac.uk ⬅️بخش اسلام شناسی این دانشگاه زیر نظر رابرت گلیو متخصص تشیع اداره می شود که هر سه پایان نامه خود را در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری درباره تشیع نگاشته است. دروس اصلی و مهم مرتبط با تشیع در این دانشگاه عبارتند از: اندیشه کلاسیک اسلامی، مذهب و آیین اسلام، جنبش های مذهبی مدرن در ایران، فلسفه اسلامی، شیعه (که در این درس فرق شیعی به ویژه اثنی عشریه، اسماعیله و زیدیه، مورد مطالعه عمیق قرار گرفته و دکترین رفتار افراطیون شیعه بازنگری می شود). 🔸5. مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه کمبریج (انگلستان) www.cam.ac.uk ⬅️این دانشگاه دارای «کرسی تخصصی شیعه شناسی جان (یحیی) کوپر» است. کنفرانس های این دانشگاه بیشتر درباره مسائل جهان عرب و حوزه ادبیات است که برای نمونه می توان به کنفرانس هایی در مورد «نظامی گنجوی» و «شاهنامه فردوسی» اشاره کرد. ⬅️از مهم ترین مقالات ارائه شده در این دانشگاه عبارتند از: «بررسی تشیع دوازده امامی در دوره جدید: فرهنگ دینی و تاریخ سیاسی»، «عوامل مؤثر بر سیاسی شدن تشیع لبنان و ظهور حزب الله»، «شیعیان اثنی عشری به عنوان یک اقلیت مسلمان در هند»، «خطابه اشک». 🔸6. مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه شفیلد (انگلستان) www.sheffield.ac.uk ⬅️موضوع اصلی مرکز مطالعات اسلامی این دانشگاه «فقه اسلامی» است که البته هم در ضمن تحقیقات فقهی و هم غیر آن به تشیع نظر دارند؛ از این جمله می توان به پژوهش کاملی که درباره تشیع در این دانشگاه و توسط مرکز مطالعات دینی انجام شد، اشاره کرد. 🔸7. مدرسه مطالعات آسیایی و آفریقایی سوآس (دانشگاه لندن) www.soas.ac.uk ⬅️مرکز مطالعات اسلامی این دانشگاه به مدیریت پروفسور عبدالحکیم از سال 1995م شروع به کار نمود. در زمینه قرآن پژوهی، این مدرسه نشریه ای را با عنوان «مجله مطالعات قرآنی» منتشر می کند. بعضی از دروس این مرکز نظیر درس «عصر فاطمیان در قرون 10 تا 12میلادی» با تشیع مرتبط است. ⬅️«مباحث مذهبی در تشیع معاصر» و «عناصر شیعی در معماری پاکستان» از طرح های تحقیقاتی این مدرسه مطالعاتی است. -به نقل از کانال مطالعات شیعه در غرب http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠 آشنایی با دانشگاه ها و مراکز علمی غربی در حوزه شیعه شناسی(بخش دوم) ♦️برخی از مهم ترین دانشگاه ها
💠آشنایی با دانشگاه ها و مراکز علمی غربی در حوزه شیعه شناسی(بخش سوم) ♦️برخی از مهم ترین دانشگاه ها و مراکز علمی جهان غرب که دارای کرسی تخصصی شیعه شناسی هستند و یا دروس مربوط به تشیع، از جایگاه و اهمیت خاصی در آنها برخوردارند، عبارتند از: 🔸1. دانشگاه منچستر (انگلستان) www.mmu.ac.uk ⬅️مستشرق مشهور «نورمن کالدر» استاد فقه شیعی و درگذشته در سال 1998م، دارای کرسی در این دانشگاه بود. ⬅️دروس مقطع کارشناسی این دانشگاه در دو بخش 120واحدی ارائه می شود و یکی از دروس بخش دوم، درسی است با عنوان «تشیع». از جمله پایان نامه های دفاع شده در این دانشگاه می توان به «ظهور شیعه در ایران در عصر صفوی» اشاره کرد. 🔸2. دانشگاه لنکستر (انگلستان) Relstud@lancaster.ac.uk ⬅️این مرکز اولین مرکز مطالعات دینی در انگلستان بوده و تحقیقات، دروس و مطالعات آن متمرکز بر ادیان اصلی و زنده جهان از جمله اسلام است. دوره اسلام شناسی این دانشگاه با عنوان «اسلام کلاسیک» در تابستان 2005م برگزار شد که بخشی از آن به طور خاص به «تشیع و فرقه های آن» پرداخته است. ⬅️از جمله اهداف برگزاری این دوره می توان به آشنایی با «شریعت و کلام در تفکر اهل سنت، شیعه و صوفیه» اشاره کرد. 🔸3. دانشگاه گلاسکو (انگلستان) www.gla.ac.uk ⬅️جهت گیری مرکز مطالعات اسلامی دانشکده الهیات و مطالعات دینی این دانشگاه در راستای اسلام شناسی است. ⬅️در میان مقالات ارائه شده در کنفرانس های برگزار شده در این دانشگاه و تحقیقات و پایان نامه های دفاع شده و رویکردهای فارغ التحصیلان آن «گرایش های شیعی» دیده می شود که از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد: «وارثان محمد نبی(ص) و ریشه های افتراق تشیع و تسنن» و «اخطارهای رهبر تشیع». 🔸4. مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل (کانادا) ⬅️این مؤسسه زیرمجموعه دانشکده هنر این دانشگاه بوده و تمرکز اصلی آن بر فرهنگ و تمدن اسلامی با توجه به محدوده جغرافیایی آن است. «ولیفرد کنت ول اسمیت» مؤسس این مرکز معتقد است تاریخ اسلام بدون در نظر گرفتن «مذهب» به عنوان یک عامل مهم و اثر گذار در رشد و شکل گیری تمدن اسلامی قابل فهم نخواهد بود. ⬅️برخی از دروس در حال تدریس و مرتبط با مذهب تشیع در این مرکز عبارتند از: تفکر شیعه در ایران، اسلام و سیاست: ایران، مشکلات تفکر شیعه. از جمله آثار منتشر شده این مرکز می توان از «دین و قدرت در صفویه» و «محمدباقر مجلسی» را نام برد. 🔸5. دانشگاه تورنتو (کانادا) www.utoronto.ca ⬅️این دانشگاه دارای مواد درسی و دوره های آموزشی مرتبط با تشیع است؛ مانند: «اسلام شیعی» (که در این درس توجه خاصی به شیعه گری سیاسی، فاطمیان، صفویه و ایران معاصر می شود)، «مباحثی درباره اندیشه عرفانی در اسلام»، «درآمدی بر دین اسلام»، «تاریخ اسلامی تا زمان سقوط بغداد». ⬅️در این دانشگاه یک طرح تحقیقاتی در مورد فتوای امام خمینی(ره) در مورد اعدام سلمان رشدی انجام شد که حاصل آن مقاله ای است با عنوان «فتوا همچنان باقی است». 🔸6. دانشگاه کونکوردیا (کانادا) www.concordia.ca ⬅️در این دانشگاه طرح های تحقیقاتی در زمینه شیعه صورت گرفته است؛ مانند: «تفسیر نوین از حقوق شیعه در ایران، عراق و لبنان»، «سفرنامه جمهوری اسلامی ایران»، «شیعه نوین و پیشین». «لیندا کلارک» از شیعه پژوهان برجسته غرب، از اساتید این دانشگاه است. 🔸7. دانشگاه ملبورن (استرالیا) www.unimelb.edu.au ⬅️این دانشگاه بیشتر مطالعات اسلام شناسی دارد. با توجه به آنکه این دوره در زیرمجموعه دوره های تاریخی گنجانده شده، در ضمن فرقه ها، به مذهب «تشیع» پرداخته می شود. -به نقل از کانال مطالعات شیعه در غرب @studiesofshia http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی! 🔸گزارشی از اتفاقی کوچک اما مهم، در پایان جلسه هم اندیشی در باب گفتگوی میان هگل و فیلسوفان مسلمان(برگزار شده در مجمع عالی حکمت اسلامی قم) 🖋محمد مهدی هادی ♦️شاید به ندرت پیش آید که جلسه ای با موضوعی چنین با اهمیت برگزار گردد. چه رسد به آنکه اساتید شهره ای چون دکتر طالب زاده، بهشتی، یزدان پناه، پارسانیا و ... در کنار یکدیگر بنشینند و قصد گفت و گو کنند! پس چنین اتفاقی اهمیتی بسیار دارد و می تواند نشان دهنده نکات و مسائل بسیار مهمی باشد. ♦️یکی از این نکات بسیار مهم که در تمام طول جلسه قابل مشاهده بود، ناتوانی اساتید در گفت و گوی با یکدیگر بود که همین مسئله به چهره موضوع جلسه ای که برای آن جمع شده اند، خدشه ای سخت و غیر قابل چشم پوشی وارد می سازد. ♦️این نشست، نمایش وضعیت کنونی ما بود که هنوز حتی درباره گفت و گو هم نمی توانیم با یکدیگر گفت و گو کنیم. ♦️اما این نکته چندان هم غیرقابل پیش بینی نبود و آنچه من اتفاقی کوچک توصیفش کردم، نمایانگر مسئله ای دیگر است. همانگونه که ناخودآگاه آدمیان بیشتر نشان دهنده عمق شخصیت آنان است، حواشی جلسات نیز عمق و بنیاد بعضی مسائل را آشکارتر نمایان می کنند. ♦️متاسفانه بی ربط ترین و تکراری ترین سخنان در جلسه از زبان دکتر پارسانیا بیرون آمدند و به نظر می رسد تغییرات چهره دکتر محمدرضا بهشتی هنگام سخنان دکتر پارسانیا، موید خوبی برای این امر باشد. پارسانیا نقد های تکراری خود را مطرج کرد و هم بهشتی و هم طالب زاده به این نقد ها پاسخ گفتند. ♦️اصلی ترین ایراد بیان شده توسط پارسانیا ناظر بر ایده آلیست بودن هگل، همانندی شئون آگاهی و وجود و سوبژکتیویته بود. بهشتی و طالب زاده چندین بار توجه به این موضوع خواستار شدند که با مبانی خارج از فلسفه هگل، نمی توان این گونه نقد های جزئی و بیرون از چارچوب و سبستم را طرح کرد. همچنین در پاسخ به ایرادات نکات مهمی را بیان کردند و ایده آلیست بودن هگل را اوج رئالیسم تعبیر کردند. ♦️اما پاسخی که از پارسانیا شاهد بودیم، باز مواجهه ای بیرون از چارچوب بود! این بار نه به فلسفه هگل بلکه نسبت به سخنان اساتید دیگر. اینگونه انسان اسیر زندان خویشتن می گردد و هم فلسفه و هم علوم انسانی را مبتذل می کند. انتظار می رود چنین کسی حتی اگر نتواند از خود در برابر این سخنان دفاع کند، لا اقل طالب این مسئله باشد و به قول خود برای رفع اتهام از خود تلاش کند. در پایان جلسه ایشان حتی یک دقیقه هم حاضر به پاسخ گویی به سوالات دیگران نشدند. ♦️علیرغم اینکه این حقیر به ایشان عرض کردم از مسافت بسیار دوری برای این جلسه آمده ام و دقیقه ای چند را به پاسخ به سوالات اختصاص دهند، ایشان فرمودند که فرصت ندارند و باید به کلاس دیگری برسند و سپس عازم شهر مشهد شوند. ♦️مسئله این است که چرا چنین کسی اینقدر باید از اختصاص وقت به پاسخ گویی صرف نظر کند؟ و جالب ترین مسئله ای که تعجب و حیرت این حقیر را برانگیخت، این بود که جناب حجت الاسلام دکتر پارسانیا علیرغم نداشتن فرصت! منتظر دکتر بهشتی ایستادند تا صرفا به ایشان بگویند ببینید فضای قم چقدر خوب است! ما هر هفته از این جلسات برگزار می کنیم! ♦️اساتید جلسه همگی از اساتید بسیار پرمشغله بودند و اما هیچ کدام اینقدر زود و بی مقدمه به خود اجازه ترک جلسه را ندادند و با احترام، کرامت و صبوری -علیرغم عجله داشتن- به پرسشگران حتی المقدور پاسخ می دادند. امیدوارم اساتید ما آنقدری برنامه خود را فشرده نچینند که به مهمترین بخش از جلسات که همانا پرسش و پاسخ است وقتی اختصاص ندهند. ♦️پ.ن: حجت الاسلام دکتر حمید پارسانیا از تاثیرگذاران در فضای دانشگاهی و آموزش و پرورش هستند و از مولفین کتب جامعه شناسی مقطع دبیرستان می باشند. -به نقل از نقدنامه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تولید عِلمِ مُرده 🖋مهراب صادق‌نیا ♦️دیروز به مناسبت هفته‌ی پژوهش، یکی از مراکز مطالعاتی از شماری محقق تقدیر کرد. نام من نیز در لیست تقدیرشدگان بود. از لطف دوستانِ دست‌اندرکار سپاس‌گزارم. ♦️این سال‌ها به دلیل کم شدن بودجه‌های دولتی، شمار زیادی از پژوهش‌گاه‌ها و نیز مؤسسه‌ها و مراکز تحقیقاتی با چالش‌های مالی شدیدی روبرو شده‌اند. پروژه‌های تحقیقاتی زیادی کنسل شده و پژوهش‌گران فراوانی کم‌کار و یا بی‌کار شده‌اند. ♦️وضعیّتِ پیش‌آمده این واقعیّت را آشکار می‌کند که میان فرآورده‌های پژوهشیِ این مؤسسه‌ها و نیاز جامعه‌ی علمی و دانش‌جویان پیوند چندانی نیست. وقتی یک پژوهش‌گاه نتواند از راه فروش فرآورده‌های خود روزگار بگذراند و به کمک‌های دولتی بند باشد، معنایش این است که آن‌چه تولید می‌کند نیازِ جامعه‌ی علمی نیست. وقتی کیفیّت مقاله‌ها و کتاب‌های تولیدی به گونه‌ای است که کسی حاضر نمی‌شود برای مطالعه‌ی آن‌ها پولی بدهد، طبیعی است که چرخ پژوهش‌گاه‌ها با اعانه‌های دولتی خواهد چرخید و نه فروشِ آثارشان. ♦️پژوهش‌گاه‌ها، معاونت‌های پژوهشی دانش‌گاه‌ها، مجله‌های رنگارنگ علمی-پژوهشی، و مراکز تحقیقاتی بهتر است اوضاع ناشاد خود را به تنگاهای بودجه‌های دولتی برنگردانند؛ بخش زیادی از این مشکل به تولید مقاله و کتاب‌های "مُرده" بر می‌گردد. مراد من از کتاب و مقاله‌ی مُرده، آثاری هستند که چنان از نیاز علمی جامعه دوراند که کسی از تولیدشان خبردار نمی‌شود. کتاب و مقاله‌هایی که سال‌ها از تولیدشان می‌گذرد ولی هیچ نویسنده‌ای به آن‌ها ارجاع نمی‌دهد. ۹۷/۹/۲۵ -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی! 🔸گزارشی از اتفاقی کوچک اما مهم، در پایان جلسه هم اندیشی در باب گفتگو
💠نسبت میان اخلاق مداری و انفتاح باب گفت و گو؛ 🔸پاسخی بر یادداشت "نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی؛محمدمهدی هادی 🖋شمس الملوک مصطفوی (دبیر علمی نشست گفت و گو میان هگل و فیلسوفان مسلمان) ♦️نشست روز پنجشنبه ۲۲ آذر ، با عنوان گفت و گو میان هگل و فیلسوفان مسلمان، که از طرف کمیته روش شناسی علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد ،آغاز مبارکی بود برای بسط و نشر و نهادینه کردن فرهنگ گفت و گو. ♦️بی‌شک در آغاز راه پر مخاطره و دشوار این کار نو و بدیع ، کاستی هایی وجود داشت اما امر مهم، آغاز گفت وگو در باب مسائل مهم عالم امروز ما، در قالب گفت و گو و مواجهه میان دو جهان اندیشه بود. در این راستا، وظیفه ای بر دوش همه کسانی قرار دارد که دغدغه مسائلی از قبیل ایجاد همگرایی و ترویج فرهنگ گفت و گو و تعامل سازنده میان اندیشمندان این مرز و بوم را در اندیشه خود دارند و آن عمل به گونه ای است که بر غنای برنامه هایی از این دست، بیفزاید و نیز موجب انسداد باب گفت و گو نشود. بر خود فرض می دانم که در راستای این مهم و جهت رفع بعضی شبهات ناشی از یادداشت یکی از دوستان حاضر در جلسه پنجشنبه، که متاسفانه با ادبیاتی مغایر روح گفت و گو و روا داری، حملاتی را متوجه استاد گرانقدر جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر پارسانیا کرده بودند ، نکاتی را عرض کنم: 🔸1-همان طور که این دوست عزیز خودشان اشاره کرده بودند ، تشکیل این جلسه با حضور اندیشمندان سرشناسی از حوزه و دانشگاه اتفاق نادری است که باید به فال نیک گرفته شود. خصوصا این که حاضران در نشست، با گشودگی به جانب یکدیگر و رعایت ادب و احترام متقابل ، مباحث سنگین مطرح شده را پیش بردند و ضمن غنا بخشیدن به گفت و گو ، تسلط خود را بر مبانی فلسفه اسلامی و غربی، که پیش شرط انجام و ثمر بخشی چنین گفت و گویی بود، نشان دادند. لذا می باید همه کسانی که قائل به فرهنگ سازی در بستر گفت و گو هستند ، برای استمرار این حرکت علمی، همه جوره بکوشند و از هیچ حمایت عملی و نظری، دریغ نورزند. 🔸2-قرار بود این جلسه در تهران برگزار شود ولی به پیشنهاد جناب آقای دکتر پارسانیا، و بنا به جهات علمی و عملی ،در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد و دست اندرکاران مجمع،به نحو تام و تمامی جهت برگزاری هر چه مطلوب تر این هم اندیشی تلاش کردند که حقیقتا در خور تقدیر و تشکر است. 🔸3-همان گونه که دکتر طالب زاده فرمودند، انگیزه نوشتن کتاب ایشان، پیشنهاد دکتر پارسانیا بوده است کما این که برگزاری این نشست نیز مدیون گفت و گوی اینجانب با ایشان- دکتر پارسانیا- بود که فرموده بودند ملاحظاتی در باب موضوعات مطرح شده در کتاب دارند و وقتی خدمت دکتر طالب زاده و دکتر بهشتی عرض کردم و پیشنهاد گفت و گو درباب این ملاحظات را دادم ، محبت کردند و پذیرفتند، با این هدف که از این رهگذر، امر مهم گفت و گو میان سنت اسلامی و غرب مفتوح شود‌. 🔸4-دانش ،سعه صدر و تواضع و فروتنی اساتید شرکت کننده در نشست، که هر یک در جایگاه خود شان علمی کم نظیر و قدر و منزلت والایی دارند، بر هیچکس پوشیده نیست. لذا در نوشتاری که داعیه نقد دارد، استفاده از تعبیر های ناروا و دور از انصاف علمی و اخلاقی، زیبنده نیست و با روح نقد علمی ناسازگار است. 🔸5-بدون تردید این هم اندیشی، فاقد اشکالات صوری و ساختاری نبود ولکن پرواضح است که هر اقدام اساسی و سرنوشت سازی، در گام های نخستین با نواقصی رو به رو خواهد بود که تذکرات بجا، دقیق و مصلحانه،می تواند به اصلاح آنها و ارتقاء سطح علمی و عملی آن یاری رساند. 🔸6-و نکته پایانی این که صبوری، حوصله ، آرامش و اخلاق مداری مخاطبان و رعایت شان اساتید معظم شرکت کننده در این هم اندیشی،که بدون حضور آنها امکان برگزاری این گونه نشست ها، مقدور نمی باشد، شرط ضروری ادامه روند گفت و گوست. ♦️بکوشیم از ایجاد فضای هیجانی رسانه ای، که زمینه ساز انسداد باب گفت و گوی جدی و تاثیر گذار و فرهنگ ساز میان اساتید حوزه و دانشگاه است، پرهیز کنیم و به جای نقد افراد ، اندیشه ها را به نحو عالمانه و اندیش ورزانه مورد توجه و تامل و نقادی قرار دهیم. خداوند ما را در ادامه مسیر پر مخاطره پیش رو از الطاف و یاری بی پایانش بهره مند فرماید. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جای خالی ولتر در ایران 🖋رضا بابایی ♦️ولتر در قرن هیجدهم می‌زیست. مهم‌ترین انقلاب‌های ذهنی و عینی غرب در این قرن رخ داد؛ از پیروزی عصر روشنگری بر فرهنگ قرون وسطایی تا انقلاب کبیر فرانسه. ولتر در اروپای قرن هیجدهم، جایگاهی ویژه دارد. او اندیشه‌ای نیافرید و فلسفه‌ای نساخت و دانشی بر دانش‌های بشری نیفزود؛ اما در صحنۀ فرهنگ غرب، نقشی را بر عهده گرفت که هیچ فیلسوف و دانشمندی از عهدۀ آن برنمی‌آمد. او توانست اندیشه‌های پدران عصر روشنگری، همچون فرانسیس بیکن، اسپینوزا، جان لاک و لایب‌نیتس را در جامعۀ اروپایی نهادینه کند و از برج عاج نخبگانی به میان مردم بیاورد. بریان مگی در «سرگذشت فلسفه» می‌گوید: «ولتر خود هیچ‌گاه چیزی اصیل و در خور اهمیت به این مجموعۀ فکری نیفزود؛ اما با هر وسیله‌ای که در اختیار داشت(نمایشنامه، رمان، زندگی‌نامه‌نویسی، نامۀ سرگشاده، طنز، تاریخ‌نگاری) به تبلیغ این اندیشه‌ها پرداخت.» ♦️ولتر توانست اندیشه‌هایی را که فیلسوفان بزرگ عصر روشنگری روی کاغذ آورده بودند، به درون خانه‌ها ببرد و با جان‌ها بیامیزد. در این راه از همۀ هنرهای پرطرفدار آن روز، مانند نمایش و طنز و داستان و شعر و حتی ژانر نامه استفاده کرد. بدون ولتر، فرهنگ مدارا و ارزش آزادی و دموکراسی و اهمیت پاسخگویی دولت‌مردان به ملت، در کتاب‌ها می‌ماند و شاید نیم‌قرن پس از او اندک‌اندک راهی به سوی جامعه باز می‌کرد. تجربۀ ولتر به ما می‌گوید: تا اندیشه‌ای در قالب‌ها و ژانرهای مختلف بازگو نشود و از آن فیلم و رمان و نمایشنامه و تابلو نقاشی و طنز و کارتون ... نسازند، پا از کتاب‌ها بیرون نمی‌گذارد. ♦️ایران قدیم و معاصر نیز متفکرانی بزرگ داشته است، اما هنوز هنرمندان و طنزنویسان و سینماگران و نگارگران و خطاطان و معماران و گرافیک‌کاران و شاعران به این قافله نپیوسته‌اند. خطاطان بزرگ ما آیه‌ای از قرآن یا بیتی از حافظ را صدها بار نوشته و تابلو کرده‌اند، اما هنوز هیچ‌یک از آنان یک‌بار اعلامیۀ حقوق بشر را خوش‌نویسی نکرده است. به هر روی فرق است میان ملتی که طنزپرداز او کارمند غیر رسمی صداوسیماست با قاره‌ای که مردم آن پنجاه سال طنزهای ولتر را خوانده‌اند و از آن لذت برده‌اند و شب‌نشینی‌هایی دلپذیر برای خود ساخته‌اند. مفاهیمی همچون انسان‌گرایی، آزادی، حقوق بشر، صلح، مدارا، محیط زیست، دولت مسئول و شیوه‌های مدرن هم‌زیستی، همان اندازه که به فیلسوف و نظریه‌پرداز نیاز دارند، هنرمند و نویسندگان حرفه‌ای و اثرآفرینان دردمند هم می‌خواهند تا بخشی از فرهنگ عمومی جامعه شوند و در میان مردم جا خوش کنند. ♦️من از همین منظر به روشنفکری دینی می‌نگرم. روشنفکران دینی می‌کوشند برای مفاهیم عصر جدید که زندگی متمدنانۀ بشر در گرو آن است، پشتوانه‌هایی از دین بیابند و ترویج کنند. دین و هنر و توسعه و سیاست اگر در خدمت انسان و زندگی مادی و معنوی او نباشند، وسیله‌ای برای هدررفت استعدادها و توانایی‌های بشر می‌شوند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است 🔈حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور(مدیر حوزه های علمیه خواهران) ♦️اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزه‌های علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمی‌شود. ♦️حوزه‌‌ای که در خدمت انقلاب اسلامی است با انبوهی از سوالات مواجه شده و از او خواسته می‌شود که در بازبینی مسائل مغفول تحقیق کرده و به سوالات و شبهات به صورت مناسب‌تری پاسخ دهد. شبهات بسیار زیادی که امروزه علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی مطرح شده و گسترش می یابد حوزه‌های علمیه را به این سمت سوق می‌دهد که مسئله پژوهش را به‌‌عنوان یکی از مسئولیت‌های جدی در دستور کار خود قرار دهند. ♦️اگر حوزه در حل مسائل گذشته بماند، دریچه نگاه خود را به سوالات و شبهات روز باز نکند و در مقابل دشمنانی که علیه دین سیاسی و دین تمدن ساز قد علم کرده‌اند نایستد، شرایط حتی سخت‌تر از دوران پیش از انقلاب خواهد شد. دشمن امروزه کارآمدی دین را مورد هجمه قرار داده‌ و اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزه‌های علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمی‌شود. ♦️کلیسا در غرب نتوانست با شرایط جدید خود را وفق داده و پاسخگوی مردم باشد و به همین دلیل وقتی بنا شد که مردم کلیسا را از قدرت کنار بگذارند از عبارت رنسانس استفاده کردند و استفاده از این لفظ به این معناست که گذشته آن‌ها سراسر تاریکی بوده و با گذر از کلیسا از تاریکی خارج می‌شوند. کلیسا یازده قرن به مردم اروپا خدمت کرد اما وقتی نتوانست در یک نقطه خاص و پیچ تاریخی مهم پاسخگوی مردم باشد، از قدرت کنار گذاشته شد و حتی یازده قرن خدمتی که به مردم ارائه کرد نیز مورد هجمه و چالش قرار گرفت. ♦️ما برای اثبات حقایق و پاسخگو بودن دین به نیازهای نوظهور باید پژوهش و تحقیق کنیم. ما می‌توانیم با سرمایه‌ای که در حوزه‌علمیه خواهران وجود دارد پاسخگوی مطالبات از حوزه دین باشیم و پژوهش‌هایی انجام بدهیم که راهور جامعه‌ دینی باشند. ♦️امروز وقت عرضه خود به عنوان یک جریان توانا در کشور است، ما کار خود را به تازگی شروع کردیم اما سرمایه علمی خوبی داریم و از این به بعد در اثبات توانایی ما جامعه داوری می‌کند. ♦️ما نباید در مقابل بازیگران جهانی و جریان‌های فمینیستی منفعل عمل کرده و از مرزهای دین خارج شویم، ما ذیل گفتمان غرب پژوهش نکرده و تحت گفتمان اسلام فعالیت می‌کنیم، قدرت ما از اسلام است و از منعطف شدن به سمت گفتمان غرب قدرتی کسب نمی‌کنیم. ♦️هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است و حوزه علمیه خواهران باید مرجع دینی مسائل زنان باشد. -به نقل از شفقنا http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به اساتیدی که نسبت به اسلام زاویه دارند نباید اجازه تدریس داده شود ▪️آیت‌الله‌ سبحانی در دیدار دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: ♦️مسئله ای که وجود دارد این است که آیا ازدیاد دانشگاه و فارغ‌التحصیل دانشگاهی نیاز کشور بوده و یا اینکه باید کمتر از این مقدار وجود داشته باشد. تربیت دانشجو و دکتر باید به مقدار نیاز باشد و اگر بیش از حد نیاز صورت گیرد مشکلات جدی پیش می‌آید و دانشگاه‌ها باید از میان افراد عصاره آن‌ها را انتخاب کنند. ♦️گاهی پدر و مادرها گله می‌کنند که ما فرزندمان را متدین به دانشگاه می‌فرستیم اما در زمان خروج آن‌ها از دانشگاه پایبدی دینی آن‌ها کاهش می‌یابد و شورای انقلاب فرهنگی می‌تواند در حل این معضل نقش مهمی ایفا کند. ♦️گاهی نوشته هایی از منابع دانشگاهی برای ما آورده می‌شود که در این کتاب ها مبانی اسلامی مورد تشکیک قرار گرفته و شورای انقلاب فرهنگی باید بر محتوای کتب اشراف داشته باشد. ♦️شهید بهشتی در قانون اساسی تاکید داشتند که بندهای آن نباید مخالف اسلام باشد، چرا که در برخی از حوزه ها، اسلام نظری ارائه نداده است و کتب دانشگاهی نیز حداقل نباید با مفاهیم اسلام مخالفتی داشته باشند. ♦️برخی بیان می‌کنند که اسلامی کردن مفاهیم کتب دانشگاهی معنایی ندارد که متاسفانه این افراد در شورای انقلاب فرهنگی عضویت دارند. به اساتیدی که نسبت به اسلام زاویه دارند نباید اجازه تدریس داده شود. -نامه های حوزوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از سوزاندن هاریسون تا سوزاندن وبر 🔹در فهم مناسبات نهاد دین، نهاد پزشکی و علوم‌انسانی در ایران معاصر 🖋مهدی سلیمانیه 🔸فردی حوزوی در قم، کتابی از کتاب‌های درسی پزشکی را در اعتراضی نمادین به پزشکی جدید و دفاع از آن‌چه طب سنتی/دینی می‌خواند آتش می‌زند. تصاویرش پخش می‌شوند. موضع‌گیری‌ها و محکومیت‌ها به سرعت آغاز می‌شود: از حوزویان ِ مشغول تحقیق و تدریس در دانشگاه تا حوزویان ِ مشغول تحصیل در حوزه. کار در کوتاه‌ترین زمان به بالاترین سطح حوزه می‌رسد و مدیر حوزه علمیه قم هم به فاصله‌ چندین ساعت و با شدیدترین لحن، بیانیه‌ی محکومیت صادر می‌کنند. آن‌ها فراتر از مرزهای صنفی روحانیت، با فرد آتش‌زننده حوزوی، مرزبندی می‌کنند. صد البته که این واکنش، واکنشی عقلانی و منطقی و برای اهل دانایی، دلگرم‌کننده است. اما ماجرا از منظر جامعه‌شناسی فقط این نیست. 🔸بیایید فرض کنیم که کسی چنین کاری را با کتابی از کتاب‌های علوم‌انسانی یا علوم‌اجتماعی متعارف یا هنر انجام داده‌بود. فرض کنیم کتابی مرجع علمی از یکی از جامعه‌شناسان مشهور غربی (مثلاً "اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری" ماکس وبر) یا تاریخ هنر گاردنر یا اثر جامعه‌شناسی ایرانی (تشیع علوی، تشیع صفوی علی شریعتی) یا مورخی اروپایی را سوزانده ‌بود. به نظرتان میزان و شدت و سرعت محکومیت‌های حوزه و حوزویان چگونه بود؟ آیا واکنش به توهین به ساحت علم، همینقدر شبیه و شدید بود؟ 🔸در جامعه‌شناسی، مفهومی است با عنوان "آزمایش‌های نقض‌کننده". منظور از آزمایش نقض‌کننده، موقعیتی است که در آن، با شکستن هنجارها و باید و نبایدهای یک موقعیت اجتماعی، میزان شدت و قدرت این هنجارها فهمیده می‌شوند. فرض کنیم که در یک چهار راه، در ساعت شلوغی، از چراغ قرمزی عبور کنیم و این عمل را در نقاط مختلف شهر، شهرهای مختلف و کشورهای مختلف انجام دهیم و ببینیم واکنش افراد جامعه به این هنجارشکنی(؟) چیست؟ خود این تفاوت‌ها، داده‌هایی ارزشمند را از این موقعیت‌های متفاوت به ما خواهند داد. 🔸حالا، اگر این موقعیت را به عنوان یک موقعیت ِ "شبه" آزمایش نقض‌کننده تصور کنیم، حدس من این است که سوزاندن مهم‌ترین کتاب‌های علوم‌انسانی و اجتماعی هم چنین واکنشی را در نهاد رسمی حوزه و بسیاری (نه تمام) حوزویان، برنمی‌انگیخت. چرا؟ اگر این فرض و حدس صحیح باشد، آن‌وقت شاید بتوان گزاره‌هایی مانند این‌ها را در تحلیلش به عنوان فرض مطرح کرد: 🔹1- پزشکی در ایران تبدیل به یک "میدان" قوی شده‌است: انباشتی از سرمایه‌های اجتماعی، مالی و اقتصادی و سرمایه‌های نمادین. هرگونه تعرضی به این میدان، بی‌پاسخ نمی‌ماند. حتی دیگرانی که خارج از این میدان و در میدان دیگری چون «دین» قرار دارند نیز این حمله را تحمل نمی‌کنند. 🔹2-در دفاع جانانه‌ نهاد دین از نهاد پزشکی، باید به مناسبات عینی و روزمره و انضمامی این دو نهاد هم توجه کرد؛ نیازمندی‌های کنشگران میدان دین به نهاد پزشکی و به تبع آن، احساس مثبت و دِین و محبت به پزشکان. معمولاً یکی از نزدیک‌ترین اشخاص به حوزویان رده‌بالا و مراجع، پزشکان معتمد آن‌ها هستند و در تعاملات آنان، تقریباً شیوه‌ای از تعامل افقی و نه از بالا به پایین یا حتی به سمت پذیرش اقتدار پزشک مشاهده می‌شود. 🔹3- تعاملات گسترده نهاد حوزه و نهاد پزشکی: بارها شنیده‌ام و دیده‌ام که چگونه فرزندان ائمه جمعه و روحانیون رده بالا، به صورتی معنادار با پزشکان ازدواج می‌کنند. گونه‌ای تبادل ِ سرمایه‌ها. همین‌طور بارها شنیده و دیده‌ام که چگونه برخی اظهارنظرهای دینی و مواضع سیاسی برخی حوزویان رده‌بالا، با مشاوره یا همفکری یا درخواست‌های رسمی و غیررسمی پزشکان معتمد، شکل گرفته و صادر شده‌است 🔹به عنوان مصداق، در پژوهشی که حدود پنج‌سال قبل روی ابعاد استفتائات پنج نفر از مراجع انجام دادم، یکی از نتایج، پذیرش محسوس اقتدار نهاد پزشکی و واگذاری مشروعیت تصمیم‌گیری در برخی موارد به این نهاد مدرن بود (از تشخیص وجوب روزه گرفتن یا حرام بودن آن به دلایل پزشکی تا موارد متعدد دیگر). 🔸تقریباً هیچکدام از این موارد، در نسبت نهاد حوزه و کنشگران حوزوی با "علم" انسانی و اجتماعی در ایران وجود ندارد. این چنین است که از منظر جامعه‌شناسی، منطق موضع‌گیری شدید و سریع نهاد حوزه و طیف گسترده‌ای از حوزویان به کتاب‌سوزی پزشکی فهم می‌شود؛ به همین دلیل است که سوزاندن کتاب «علمی» ماکس وبر و شریعتی و گاردنر، بیانیه‌ی سریع و شدید حوزه علمیه را در پی نخواهد داشت. مسأله «فقط» دفاع از علم نیست. -به نقل از کانال نویسنده 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠بلاخره حوزه به میدان طب آمد، هر چند دیر! و البته با اعلام برائت و سلب مسولیت از خود! 🔸در احوالات آتش زدن کتاب طبی هاریسون ! 🔸چرا حوزه علمیه هنوز تکلیفش را با طب اسلامی مشخص نکرده است؟ 🔸به احتمال زیاد شما هم فیلم آتش‌زدن کتاب هاریسون توسط آقای تبریزیان را دیده اید و واکنشهایی که از وزارت بهداشت گرفته تا مرکز مدیریت حوزه علمیه و برخی روحانیون و اساتید دانشگاهی سرشناس را هم دیده و خوانده باشید. 🔸اما می توان گفت؛ ریشه این گونه مشکلات، خود بزرگان و برنامه‌ریزان حوزه‌های علمیه هستند که بعد از چهل سال از انقلاب با این همه امکانات آموزشی و پژوهشی، هنوز تکلیف خود را با این پرسش ها مشخص نکرده اند: آیا طب اسلامی داریم؟ روایات طبی چقدر معتبر هستند؟ چگونه باید از آنها بهره برد؟ و... پس تعیین تکلیف کردن این مباحث با خود حوزه است. 💠 بنابراین وقتی خود حوزه به صورت رسمی ورود نکرده و دو واحد درسی برای این بحث -که در چند سال اخیر در جامعه فراگیرتر شده - را به برنامه درسی طلاب اضافه نکرده است، و در یک فضای علمی مورد بحث و نظر قرار نداده است، مشخص است که افرادی به صورت شخصی به این عرصه ورود کرده و دانسته یا ندانسته باعث تخریب وجه روحانیت در بین عموم مردم و به ویژه اهل علم و فرهنگ و بعضاً باعث بدبینی به روایات معتبر طبی هم می شوند! 🔹آقای تبریزیان مدتها در حوزه به تدریس کتب روایی طبی مشغول بود اما نظارت و اقدام درستی برای پالایش نظرات وی از طرف حوزه صورت نگرفت. که این نیز کوتاهی برنامه ریزان حوزه را می رساند که چرا احتیاط نکرد و از ابتدا چنین کلاس هایی را مدیریت ننمود تا هم اکنون شاهد وهن روحانیت و روایات طبی نباشیم.؟ ♦️توصیه: اگر باز هم حوزه به صورت رسمی خود را مکلف به ورود به این عرصه نکند باز هم شاهد بی برنامگی در این عرصه خواهیم بود. پس بهتر است حوزه هر چه زودتر به این تکلیف عمل نماید. -به نقل از کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠 علم طب، چگونه دینی خواهد بود؟ ▪️گفتاری از حضرت آیت‌الله جوادی آملی(دیدار با رئیس کمیسیون سلامت مجمع عالی بسیج؛ آبان‌ماه ۹۶) 🔸طب سنتی باید به معنای دقیق کلمه علمی بشود و صرف اینکه فلان گیاه برای درمان فلان بیماری است، کافی نیست؛ باید بدانیم تا مطلبی صد در صد علمی نباشد، دینی نیز نخواهد بود. 🔸دینی بودن علم به دینی بودن موضوع علم است. لذا معیار دینی بودن طب، به طبیب و بیمار و بیماری نیست، بلکه به فهم دقیق و عمیق موضوع و مسئله است. یعنی دینی بودن طب به فهم دقیق ابنا و ابدان است. 🔸اگر بفهمیم و باور کنیم که موضوع طب، فعل خداست، قطعا و لابد این علم دینی خواهد بود، حتی اگر پزشک و بیمار مسلمان نباشند. 🔸اگر بوعلی سینا هم امروز بود از شیوه‌های جدید پزشکی استفاده می‌کرد؛ اما اگر ما به دنبال شناخت گیاهان دارویی و استخراج خواص آنها برویم و به صورت علمی و با ارائه مقاله آن را اثبات کنیم این داروها با بدن ما سازگارتر خواهد بود... 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠باید هر گونه نواخباری‌گری را نقد کرد 🔸در حاشیه آتش‌زدن کتاب هاریسون توسط آقای تبریزیان 🖋استاد عبدالحسین خسروپناه 🔸علم و دانش آنگاه که نافع و زاییده عقلانیت باشد مطلوب اسلام خواهد بود و حکمت شمرده می‌شود؛ هر چند محصول بشریت باشد لکن باید توجه داشت که هر معرفتی و دانشی باید انسان را به خدای سبحان نزدیک سازد و به همین معنا، علم توحیدی شکل می‌گیرد. این نکته کلیدی را عرض کردم تا بی‌خردی آتش زدن مرجع علمی در حوزه پزشکی آشکار گردد. 🔸نگارنده از مدیریت حوزه علمیه کشور به جهت نقد این رفتار ناشایست سپاسگزار است. مطلب اساسی‌تر توجه داشتن به علت این پدیده جاهلانه است و اینکه به معلول بسنده نکرد. 🔸اما علتی که برخی از معممین منتقد این رفتار نیز از آن غفلت کردند و تنها به تخریب عمل ناپسند پرداختند؛ چیست؟ علت به زعم بنده و بر اساس تحقیقات جریان‌شناسانه، پیدایش مکتب نواخباری‌گری در حوزه علمیه است که با این رویکرد، عقل و عقلانیت بی‌رمق می‌شود و خبر ظنی نامعتبر در معارف و احکام و ارزش‌ها حاکمیت می‌یابد و همین رویکرد باعث شده عده‌ای به نقد فلسفه و عرفان بپردازند (البته نباید هر منتقد فلسفه و عرفان را نواخباری دانست) و علوم عقلی را طرد و اهل فلسفه را تکفیر می‌کنند. 🔸برخی نیز با نواخباری‌گری به جریان احمد اسماعیل پیوستند و مسائل اعتقادی و امنیتی برای کشورهای اسلامی پدید آورند. دسته دیگری با همین گرایش و با نفی اصول فقه و اجتهاد مصطلح به فقه اخباری ناکارآمد و عصر حیرت و در نهایت سکولاریسم می‌رسند. پس علمای حوزه به این علت مخرب بپردازند و تنها نسبت به یک رفتار نادرست حساس نشوند و هر گونه نواخباری‌گری را نقد عالمانه نمایند. 🔸پایان سخن تاکید بر سه نکته دارد: 🔹حوزه علمیه قم به صورت حداکثری عقلانیت‌محور و معتقد به اصول فقه و اجتهاد مصطلح و فقه کارآمد است و نباید پدید آمدن نواخباری‌گری را جریان غالب حوزه دانست. این نکته را عرض کردم تا فردا برخی مدعیان روشنفکری این جریان را به عنوان چماق بر سر حوزه علمیه نزنند. 🔹چهار جریان طب در کشور رواج دارد: طب مدرن، طب سنتی، طب نقلی و طب عطاری که باید با رویکرد علمی و سپس قانونی به هر چهار جریان پرداخت و از رفتارهای عامیانه و ناپسند پرهیز کرد. 🔹علوم پزشکی و سلامت به شدت متاثر از نوع انسان شناسی و ساحت های مختلف انسان است که اختلاف در آن باعث تمایز در نظریه های می شود و به همین جهت، تفاوت نظریه پرستاری با رویکرد پوزیتیویستی و رویکرد اگزیستانسیالیستی آشکار می‌گردد. پس انسان‌شناسی اسلامی در حوزه سلامت باید از سوی حوزه علمیه تاکید قرار گیرد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠حاج قاسم سلیمانی و امکان تکوین مرزهای نوین انسانی 🖋دکتر مهدی سلطانی / استاد دانشگاه باقرالعلوم (ع): 🔸انسان بنا به محدودیت هایی که دارد، زندگی خویش را با مرزهایی مشخص و متعین می سازد، هر چند این مرزها در زندگی امروزه بسیار در تغییر و سیلان است. به خاطر همین دلیل است که مساله امروز انسان، هویت است، چون که مرزهای خود را مدام تغییر می دهد و نحوه ی توضیح خویش را در امکان هایی که با آن مواجهه دارد، به صورت مکرر، بازتعریف می کند. زندگی انسانی به دلیل آنکه ابعاد بسیار متنوعی دارد، در هر یک از این ساحت ها و ابعاد، مرزهایی را برای خویش به وجود آورده است. برای مثال، در ساحت اقتصادی، اجتماعی، خانواده و حتی در ساحت درونی انسان. این مرزها، به واسطه توضیحات مختلفی است که انسان برای خویش در این ساحت ها داشته و دارد. 🔸شهادت حاج قاسم نیز از جمله مسائل بسیار مهم امروز انسان ایرانی و شاید برای انسان های دیگرنیز باشد، که به صورت حادثه ای ناگهانی، مرزهای فهم و بازتوضیح این انسان را به چالش کشید. شهادت ایشان موجب شد تا نسبت های مختلف زندگی انسان و مرزهایی که برای آنها تفسیر و تعریف کرده است، به هم بریزد و آن ضرورتی که در آن حضور داشت، شکسته شود و در موقعیت امکانی برای بازتعریف جدید برآید. 🔸این مساله بدین خاطر اتفاق می افتد که شهادت ایشان، مثل صاعقه ای برای انسان ایرانی، همه ی ضرورت های موجود را برایش ویران کرد. در این ویرانی ضرورت ها، انسان ها به تأمل واداشته می شوند تا در شرایط امکانی خویش، به تعیین مرزهای جدید خود روی آورند و بازتعریف جدیدی از هویت خویش ارائه دهند و به نظم یافتگی نوینی دست یابند. 🔸برخی تلاش کردند تا از حادثه ای مثل سقوط هواپیمای اوکراینی، به صورت محافظه کارانه، انسان ایرانی را به مرزهای تعیین شده قبل برگردانند، ولی باید توجه داشته باشند، که مرزهای پیشین ویران شده است، و در بازتعریف به همان انسان پیش از شهادت برنخواهیم گشت، چون که این انسان کنونی، در حیرت یافتگی شهادت، در موقعیتی قرار گرفته است که تلاش دارد تا بازتعریف جدیدی از خویش طرح کند. هر چند این حیرت برای هر انسان ایرانی یکسان نبوده و برای هر شخصی به صورت های مختلف و در یک وزان تشکیکی قرار داشته است. از این رو، هر مقدار که این حیرت در بالاترین حد وجودی، تکوین یافته باشد، میزان تخریب و ویران سازی مرزهای مستقر بیشتر خواهد بود. لذا تحولات انسان ها نیز متنوع خواهد بود و در همه به یکسان نخواهد بود. 🔸صدرالمتالهین در تعریف فلسفه اظهار می دارد که فلسفه، توضیح نحوه تکوین انسان است. چنانچه انسان را مثل صدرا نوع متوسط بدانیم، باید ببینیم که در این بازتعریف از مرزهای جدید انسانی، چه نحوه نوع اخیر از انسان ایرانی در حال وقوع خواهد بود. 🔸سوالهای دیگری نیز در اینجا قابل طرح است، اینکه این نوع اخیر جدید از انسان در حال زایش، چه نسبتی با انسان قبل از شهادت دارد؟ مرزهای جدید این انسان در ساحت های مختلف چگونه است؟ یعنی بازتعریف آن به چه نحو خواهد بود؟ 🔸البته باید توجه داشته باشیم که نوع اخیر به واسطه حرکت جوهری انسان رقم می خورد، حرکت جوهری نیز به وسیله نظر و عمل انسان تکوین می یابد، رصد و بازتوضیح این نحوه نوع اخیر، وابسته به این امر است که ببینیم که در ساحت های نظر و عمل این انسان، چه نحوه تغییراتی در حال تکوین است. 🔸از سویی نیز باید توجه داشت که این بازتعریف برای انسان ایرانی، در تعریف و توضیحاتی خواهد بود که از حاج قاسم سلیمانی برای وی شکل خواهد گرفت، به این دلیل که، همان طور که گفته شد، این امر به واسطه شهادت ایشان رقم خورده است، نحوه ی توضیح آنها از حاج قاسم نیز در تکوین نظر و عمل این انسان نقش حیاتی خواهد داشت. 🔸چنانچه حاج قاسم امر لاهوتی دست ناپذیر تعریف شود، موجب سرخوردگی انسان ایرانی خواهد شد، چون امکان الگوگیری از ایشان ممتنع خواهد شد، و اگر به تمامه دسترس پذیر باشد، وجه های غیبی ایشان به محاق خواهد رفت، لذا بایستی توضیحاتی منطقی از ایشان با درنظر گرفتن این دو وجه صورت گیرد تا در راستای الگوگیری شایسته برای انسان ایرانی ممکن شود. در تصویرسازی از حاج قاسم نباید شتاب زده عمل کرد و نه فرصت سوزی. 🔸این الگوگیری انسان ایرانی در وضعیت اکنونی، به واسطه تغییراتی که در عمل اجتماعی وی صورت می گیرد، در فاصله زمانی خاص خود، واقعیت اجتماعی ایران؛ یعنی ساختارهای فرهنگی – اجتماعی – اقتصادی – سیاسی، را مبتلا به واسازی و ساخت شکنی خواهد نمود. لذا در آینده نزدیک، شاهد ساخت شکنی هایی در ساحت های مختلف واقعیت اجتماعی ایران خواهیم بود. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠فلسفه کنونی (مسلمانان) توان درک پیچیدگی‌های دنیای مدرن را ندارد 🖋بخشی از یادداشت محمدتقی سبحانی خطاب به اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی 🔸۱.بازبینی در مفاهیم پایه فلسفه موجود که در قالب‌های تنگِ ترم‌های کهنِ گرفتار آمده و قدرت تبیین پدیدارهای نوین و دستاوردهای نوآمد بشری را ندارد، یک بایسته اساسی است. همان‌گونه که مفاهیم جوهر و عرض، قوه و فعل، هیولی و صورت، دیگر توان تبیین‌گری خود را از دست داده‌اند، باید با دوگانه‌هائی چون وجود و ماهیت، مادی و مجرد، و ذهنی و خارجی نیز وداع کرد. فیلسوفان اسلامی چندی است که با فروگذاری طبیعیات ارسطوئی و هیئت بطلمیوسی، بدین سو رفته‌اند که افتخار پاسبانی بارگاه مابعدالطبیعه را بر سایر شاخه‌های حکمت نظری و عملی ترجیح دهند، غافل از آن که بنیادهای مفهومی این متافیزیک همچنان بر انگاره‌های فیزیک‌ کهن و روان‌شناسی پیشاتجربی استوار شده و از نظام معنائی وحی اسلامی، کمترین بهره‌مندی را داشته است. 🔸۲.برون آمدن از تنگنای روش‌ قیاسی و برهان اصطلاحی و پذیرش رویکردهای تلفیقی و ترکیبی یک ضرورت انکار ناپذیر روش‌شناختی است. واقعیت فلسفه اسلامی در دوره‌های گوناگون خود به خوبی گواه بزرگی است که ادعای یقین‌پروری فیلسوفان-آن هم از تبار «یقین خاص» و‌مضاعف- آرزوئی بیش نیست و ارّابه فلسفه در گذشته نیز با اسب‌های گونه‌گون و نوبه‌نو به راه‌های پر پیچ و خمِ اندیشه‌ورزی تاخته است. این پرسش که مقدمات برهان در سنت منطقی ارسطوئیان، چگونه به تجربه و تواتر در کنار اولیات و حدسیات ارج می‌گذاشت، می تواند مدخلی برای بازاندیشی در کار فروبسته فلسفه کنونی ما باشد. حکمت متعالیه با آن که در ادعا بر تلفیق روش‌های عقلانی و وحیانی هر دو تاکید داشت، اما در عمل همچنان بر مدار روش‌ فلسفه‌های پیشااسلامی می چرخد. 🔸۳. دستگاه معرفت‌شناسی فلسفه اسلامی، پر‌آسیب‌ترین بخش این منظومه معرفتی است و تلقی‌های تَنگ و تُنک‌مایه یونانی و اسکندرانی بر روح نظریه معرفتِ فیلسوفان سخت سایه‌ انداخته است. بر آگاهان پوشیده نیست که این باب معرفت‌ که همچنان بر پاشنه عین-ذهن و لولای انتزاع و تجرید و دستگیره مقولات و مفاهیم ماهوی می‌چرخد، حتی پاسخگوی مبانی حکمت متعالیه در اصالت و تشکیک خاصی وجود نیست و قصه پیچ در پیچ معرفت بشری را به درستی روایت نمی کند. 🔸۴.فلسفه اسلامی در هویت خویش دچار یک بحران اساسی است و باید پیش و بیش از هر چیز به جایگاه خود در درختواره دانش‌های موجود اندیشه کند. متافیزیک در دو شاخه حکمت نظری و حکمت عملی در عصر ارسطو و شاید تا دوران میانه، از جایگاه و مرتبتی برخوردار بود که هم‌اینک در میانه علوم اسلامی و‌ نیز در پهنای علوم‌ انسانی چنان مقام و موقعیتی ندارد. فلسفه اسلامی باید نسبت خود را با دانش‌های فرازین و فرودین کنونی روشن سازد و به وضوح بدین پرسش پاسخ گوید که در عصر جدید به دنبال برآوردن کدامین حاجت از حاجت‌های بشری است. به نظر می رسد که تا این پرسش، پاسخ مناسب نیابد، از مساهمت حکمت در تحول علوم انسانی و اسلامی به روشنی و راستی نمی توان سخن گفت. 🔸۵. و در نهایت، فلسفه باید گره‌گشای مسئله‌ها و معضله‌های فکری بشر و به ویژه پاسخ‌گوی نیازهای واقعی انسان و جامعه معاصر باشد. فلسفه کنونی ما نه تنها -چنان که بایسته و شایسته است- توان درک پیچیدگی‌های دنیای مدرن را ندارد بلکه حتی در پاسخگوئی به مهم‌ترین پرسش‌های اساسی بشر در تاریخ هم ناکام‌ می‌نماید. در جای دیگر گفته‌ام که برخلاف انگاره نخستینِ حکمت‌باوران ما، این فلسفه با جبرانگاری، ایدآلیسم، فردگرائی و کلی نگری، ثبات‌گرائی(ایستمندی) و نسبیت اخلاقی بیشتر سازگار است تا آزادی‌اندیشی، مسئولیت‌آفرینی، رئالیسم، کل‌نگری، تکامل‌گرائی و اخلاق‌باوری. 🔸این پرسش‌ها اگر برای دوستان مجمع عالی حکمت بسی گران و باورناپذیر است، اما چه باک؛ چرا که این بنا را برای آن ساخته‌اند که به همین سوالات سهمگین پاسخ دهد و نه آن که به خوانش مکرر یافته‌های پیشینیان و لوازم گفته‌های گذشتگان بپردازد. اگر فلسفه اسلامی در هر چند قرن، و در نقطه‌های عطف تاریخ مسلمین، یک مکتب تازه پدید آورده است، پس بگذارید که در این دوره جدید و در عصر نهضت نوین شیعه نیز شاهد شکل‌گیری و باروری مدرسه جدیدی در فلسفه اسلامی و شیعی باشیم، ان‌شاالله. -به نقل از نامه‌های حوزوی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠کرونا و ظهور قدرت جدید 🖋دکتر مهدی سلطانی(استاد دانشگاه باقرالعلوم) 🔸چین را به عنوان قدرت نوین اقتصادی می شناسیم، اما از این به بعد به عنوان قدرت استعماری نوین باید شناخت. 🔹در فهم استعمارگر جدید باید به بنیانهای نظری این استعمارگر نوین توجه کنیم. 🔸به عبارت دیگر، اروپا و امریکا به عنوان یک استعمارگر چند ده سال اخیر، هماره به ابعاد مختلف آن توجه کردیم، به بنیادهای فلسفی و نظری، علوم انسانی که به وجود اورده اند، حال همین مطالعات نظری را بایستی درباره چین انجام دهیم. 🔸دلیل این کار را باید به جغرافیای ایران توجه کنیم. چرا کرونا بعد از چین به ایران رسید، به خاطر موقعیت جغرافیایی ایران. ایران در موقعیت اتصال شرق و غرب است. 🔸کرونا نشان داد که تحلیلهای مان را باید تغییر دهیم، چون ما با پدیده ای غربی مواجه نیستیم، بلکه این پدیده، شرقی است، لذا باید به نحوه ای از انسان که چینی است، با تاریخ خاص خود و لحظه حال ی که در آن حضور دارد، و امکانهایی که در حال رقم زدن هست، توجه کنیم. از این رو پیشنهاد می کنم که مطالعات جدیدی به عنوان انسان شرقی چینی شکل بدهیم، تا بتوانیم در سالهای آینده، مواجهه عالمانه و دقیق داشته باشیم، باید از درسهایی که در مواجهه با غرب داشتیم، این دفعه برای شرقی چینی داشته باشیم. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠کرونا: معلم آخر 🖋دکتر خسرو باقری 🔹ارسطو، این فیلسوف جامع و اندیشمند بزرگ همه دورانها را، معلم اول نام نهادند. و این البته نشانگر مقام فاخر معلمی است. اکنون، می‌سزد که ما کرونا را معلم آخر بنامیم. اما چنان که در تعبیر انگلیسی‌زبانان آمده، آخرین، فروترین نیست و بسا که فراترین باشد. معلم آخر، اینجا نشانگر آخرِ معلمی است. اما آموزه‌های این معلم آخر کدامند که او را شایسته این نام می‌کنند؟ 🔹نخست، کرونا تصویر ما را از جهان دگرگون کرد. او نشان داد که جهان اسرارآمیز است و این را عیان کرد که چگونه طومار حیات بشر، با همۀ طول و عرض تمدنش، می‌تواند با خُردپایی ناچیز در هم‌پیچیده شود و همچون پاره کاغذی، مچاله و به دور افکنده شود. آدمی باید بیاموزد که جهان پر از اسرار ناشناخته است و او در غار هزارتویی گام می‌زند که از هر کناره‌اش رازی بیرون می‌جهد و تا کرانه سر می‌کشد. او همچنین نشان داد که در این جهان، ماده و معنا در هم خلیده‌اند و جسم و جان در هم پیچیده‌اند؛ چنان که جان گران تو در گرو جسمی ارزان و ناچیز چون کروناست. و ما چه به خوبی آموختیم که پاسداشت جان، در گرو چشمداشت به پاکیزگی در جسم است. 🔹دوم، کرونا معرفت شناسی ما را تحول بخشید. او نشان داد که واقعیت‌هایی در جهان وجود دارند که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت و از آنها عبور کرد، بلکه باید در برابر آنها سرفرود آورد. سازه‌گرایان کجایند تا ببینند که همه چیز ساختۀ ذهن ما نیست و واقعیت‌هایی سترگ وجود دارند که راه ما را می‌بندند و ما را به شناخت خود وامی‌دارند. آری این ذهن خلاق ماست که باید جامه‌ای درخور قامت این واقعیت‌ها بدوزد، اما نه جامه‌ای برای هیچ کس و هیچ چیز. ما هستیم که با سازه‌های ذهنی خود، کرونا را معلم آخر می‌نامیم، اما آیا این اسم بی مسمایی است؟ 🔹سوم، کرونا اخلاق و ارزشها را زیر و رو کرد. او یک برابری‌خواه بزرگ است. او برابری انسان‌ها را در برابر دیدگان ما قرار داد. او نیز همچون مادرش، مرگ، نشان داد که همه در برابر قانون او برابرند و هیچ کس برابرتر از دیگری نیست. در چشم او پاپ و پیرو یک حکم دارند. او شاه را بر همان زمینی می‌کوبد که گدا دیرزمانی بر آن زیسته است. فراتر از این برابری‌خواهی، کرونا "من" را به "ما" تبدیل کرد و به خوبی نشان داد که انسانها نه تنها برابر بلکه تنگاتنگ در بر یکدیگرند و سرنوشت همۀ آنها چون تاروپودی در هم پیچیده است. چنین نیست که اگر کسی گلیم خویش را از آب برگیرد، بتواند در گوشۀ عزلتی، مأوی بگیرد و در حباب بستۀ خویش زندگی کند. یا همه با هم زنده می‌مانید یا همه با هم می‌میرید؛ این است آموزه سترگ کرونا. با این آموزش، او کلید طلایی اخلاق را در دستان ما نهاد. این کلید طلایی، غلبه بر خودمحوری است و در این سخن حکیمانه جلوه‌گر شده است که آنچه را بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند. 🔸سرانجام، باید گفت که کرونا یک مربی حاذق است. پنجه در پنجه تو می‌نهد و بر زمینت می‌افکند تا برخیزی و از ضعف قدرت بسازی. چند صباحی تو را منکوب می‌کند تا با او مبارزه کنی و به این ترتیب، نیروهای ناشناختۀ خویش را بشناسی. او سرانجام پشت خویش را به خاک خواهد نهاد تا تو قدرت خود را بازیابی. این ترفند او برای رشد تو است. او باز روزی از روزنی دیگر و با نامی دیگر به تو حمله ور خواهد شد. او می‌آید تا غرور تو، این قدرت پوشالی، را در هم بشکند و قدرت واقعی تو را از نهادت بیرون کشد. آری، کرونا معلم آخر است. -به نقل از مدسه آزاد‌فکری 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
👆👆👆 🔹۴. همچنین کرونا به ما می آموزد که بر خلاف نظر سارتر، «دیگری» دوزخ ما نیست بلکه می تواند صرف‌نظر از ملیت، مذهب، فرهنگ متفاوت، ناجی ما باشد کما این که بدون حضور و وجود دیگری، توان مقابله و مواجهه و حل بسیاری از بحران‌ها، به‌خصوص بحران‌های زیست محیطی فراروی آدمی، امکان‌پذیر نیست. 🔹۵. نباید فراموش کرد که انسان‌ها برای دوام و بقای خود بر روی کرۀ زمین، اولاً به ارتباط متقابل عاطفی با یکدیگر نیاز دارند. کما این که قرنطیۀ کرونایی و قطع ارتباط نسبی مردم با یکدیگر، خلا بزرگی در روابط عاطفی افراد خانواده و آحاد جامعه ایجاد کرده است که علاوه بر پیامدهای منفی کوتاه مدت، می‌تواند آسیب‌های روحی و روانی بسیاری را در دراز مدت به‌دنبال داشته باشد. ثانیاً حل‌وفصل چنین بحرانی جز با همکاری همه‌جانبه فکری و علمی و فنی و… همۀ دست‌اندرکاران امور مربوطه و حتی مردم عادی با یکدیگر امکان‌پذیر نیست. ♦️سخن آخر این که اصولاً مواجهۀ معقول و منطقی و نتیجه‌بخش با مشکلاتی که بشر در جهان کنونی با آن‌ها رودرروست، اعم از بیماری، فقر، نابرابری، افسردگی، پوچی، بحران های هویت و معنا و… گفتمان‌ها متعددی را می‌طلبد که خود نیاز به همفکری همۀ پژوهشگران در همۀ حوزه‌های علوم، اعم از علوم انسانی، علوم تجربی و… دارد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
👆👆👆 ◀️{3 از 3} 🔻به هر حال نزد صاحبان هر دو تفکر نوعی دیکتاتوری و جزم اندیشی وجود دارد که مانع از گفتگو و همزیستی می شود. گویا مردم ناچارند در این دوگانه نظری تنها یکی را برگزینند. 🔸راست است که انسان امروز، انسان پسا مدرن است و هرچند عمیقا به سنت باور ندارد و عملا علم اسلامی را نمی‌تواند جدی بگیرد اما از سویی اعتمادش به علوم مدرن هم به شدت مخدوش شده است. اگر پزشکان مدرن امروز بالاخره با میراث طب سنتی – و نه طب اسلامی- کنار آمده‌اند و در کنار شيوه‌های جدید برخی درمان‌های سنتی را هم تجویز می‌کنند، نتیجه نفوذ فرهنگ پسامدرن است که از قطعیت هر اندیشه‌ای حتی اندیشه مدرن دوری می‌کند. اگر انسان پسامدرن به وقت بیماری همزمان داروی شیمیایی را با جوشانده گیاهی مصرف می‌کند و هم به ضریحی دخیل می‌بندد جای هیچ شگفتی نیست؛ چون این فرهنگ پسامدرن است که همه راه‌ها را برای انسان، پیمودنی می‌داند. همچنین اگر امروز می‌بینید که مراجع تقلید سنتی یا مسوولان انقلابی و حزب اللهی که دلبسته علوم اسلامی و دشمن نظام غربی هستند، گاه برای مقابله با بیماری هایی نظیر کووید19 عملا پزشکی مدرن را به رسمیت می شناسند، با این توجه قابل درک است که همه ما از عوام تا خواص، دیندار یا بی دین، غربی یا شرقی، در جهان پسامدرن نفس می‌کشیم. و عجیب نیست که حرف انسان پسامدرن با عملش جور نیاید و رفتارهای پارادوکسیکال از خود نشان دهد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠علوم انسانی و کرونا 🖋محسن آزموده 🔸از علوم انسانی در مواجهه با کرونا چه کاری ساخته است؟ این پرسش از آن جهت اهمیت می یابد که این علوم چنان که از عنوان شان بر می آید، مستقیما به انسان و دغدغه های او مربوط می شوند و موضوع هر یک از آنها، مسائل مبتلابه زندگی روزمره انسان است. از این رو وقتی معضل و مصیبت جهان گستری چون کرونا پدید می آید که همه ابعاد زندگی انسان روی کره خاکی را دچار چالش می سازد، این معارف و دانش ها نیز نمی توانند و نباید ساکت بمانند و باید تلاش کنند، تا جایی که به حیطه موضوعی خودشان مربوط می شود، نسبت به این تهدید همه گیر واکنش نشان بدهند. 🔸به عبارت روشن تر نه فقط در همه جای جهان از جمله در کشور ما سالانه مبالغ هنگفت و قابل توجهی هزینه صرف آموزش و پرورش دانشجویان و محققان در رشته های علوم انسانی می شود و هر سال هزاران نفر به خیل عظیم فارغ التحصیلان این رشته ها اضافه می شود. ناظر بیرونی یعنی کسی که خودش در یکی از این رشته ها درس نخوانده و یا با آنها آشنایی ندارد، حق دارد دست کم از خودش بپرسد که این رشته ها که مدعی «انسانیات» هستند، در مواقعی اینچنینی که «انسان» و «انسانیت» در معرض خطر جدی قرار گرفته اند، چه کار می کنند؟ 🔸پاسخ تفصیلی به این پرسش قطعا در این مختصر نمی گنجد، ضمن آن که اهالی هر یک از این علوم جداگانه باید توضیح دهند که در قبال مصیبتی چون کرونا، چه کار می توانند بکنند. اما به طور کلی می توان گفت که این علوم بیش و پیش از هر چیز می توانند به آدمیان در مواجهه با کرونا کمک کنند، با تصحیح و تدقیق و تنظیم باورهای آنها و کمک به ایشان در معقول و بجا کردن احساسات و خواسته ها. فلسفه با بسط نگرش انتقادی به ما می آموزد که نجات امری «درونماندگار»(immanent) است و به ما یاد می دهد که هر باوری اطلاعات و داده ای را نپذیریم و آن را در بوته سنجشگری و نقد قرار دهیم، علوم سیاسی ابزاری در نقد قدرت و دولت ها در اختیار ما می گذارد و به یاری حقوق ضمن یادآوری حقوق اساسی انسانها، به ایشان نشان می دهد که چرا و چگونه باید به نقد عملکرد مسئولان و دولتمردان بپردازند، این علوم با استدلال های عقلی و روش های تجربی نشان می دهند که همه انسان ها آزاد و با یکدیگر برابرند، از این رو مثلا در مواجهه با کرونا، هیچ فرد یا گروهی بر دیگران ترجیح ندارد و دولت(state) به عنوان نماینده جامعه موظف است که کارآمد عمل کند و راه این کارآمدی را نیز نشان می دهند. 🔸علوم اجتماعی به ما ثابت می کنند که رستگاری و رفاه و سعادت امری جمعی است و هیچ کس نمی تواند با بستن در خانه اش از مشکل خلاصی یابد، روان شناسی در تنظیم و تصحیح احساسات و عواطف و خواسته ها به انسان کمک می کنند، به او یاری می رسانند که بهتر و بیشتر خودش را بشناسد و در رویارویی با معضلی مثل کرونا، بهتر و قوی تر عمل کند. تاریخ با روایت تجربیات پیشین جوامع در مواجهه با بیماری های واگیردار و بلایای جمعی، ظرفیت ها و محدودیت های اجتماعات بشری را به او خاطر نشان می سازد. به همین سیاق سایر علوم انسانی از ادبیات و اقتصاد گرفته تا مدیریت و انسان شناسی، هر یک به تناسب موضوع و روش خود، به درد مواجهه بهتر و قوی تر با کرونا می خورند. 🔸بنابراین بر خلاف نگاه نخست چنین نیست که علوم انسانی معارفی انتزاعی و به درد نخور هستند که برای سرگرم کردن انسان در زمان عافیت پدید آمده باشند. اما مهم تر این که دانش آموختگان و پژوهشگران این علوم در چنین زمانه ای ساکت نباشند، آستین بالا بزنند، دست به قلم ببرند و بکوشند با روشنگری به دیگران کمک کنند، با نقد عملکرد دولت، مسئولین و جامعه و دست کم اطرافیان خود، با تعقل و استدلال ورزی. آنها می توانند متناسب با آموخته ها و مهارت هایشان به سایرین کمک کنند که بهتر و قوی تر با کرونا مواجه شوند و به جای ناامیدی و دست به دست کردن اطلاعات غلط و نگران کننده، با عقلانیت و ذهنی روشن و دقیق در برابر آن بایستند. 🔻🔻🔻🔻 🆔 @daghdagheha
💠تفلسف در روزهای کرونا 🔹کرونا هم مثل هر بلای دیگری فقط پزشکان، سیاستمداران، فقیهان و اقتصاددانان را نگران و درگیر نکرده و فیلسوفان هم به اندازه خود درباره این ویروس جهان‌گیر فلسفه‌ورزی کرده‌اند. هرچند قرن بیست و یک به اندازه قرون گذشته، شاهد حضور اثرگذار غول‌های فلسفه نیست، اما همین چند فیلسوف بزرگ جهان هم که شاید ماه‌ها و سال‌های پایانی حیات خود را می‌گذرانند، درباره ابعاد فلسفی این ویروس مخوف سخن گفته‌اند؛ هرچند در این هیاهو یک فیلسوف کهنه‌کار کمونیست به نام لوسین سِو در سن ۹۳ سالگی به دلیل ابتلا به کرونا در فرانسه درگذشت. 🔺کرونا؛ فریاد جهل و ناتوانی بشر 🔸در صدر این فیلسوفان باید از نوام چامسکی ۹۱ ساله یاد کرد که برخی وی را مهم‌ترین متفکر زنده جهان می‌دانند. این فیلسوف یهودی‌تبار آمریکایی بار دیگر نوک حمله را متوجه دولت آمریکا کرد و «نئولیبرالیسم» و سرمایه‌داری را مقصر اصلی همه‌گیری کرونا دانست. او لحظات کنونی را یکی از مهم‌‌ترین لحظات تاریخ بشر دانست و گفت دنیای پس از کرونا یا شاهد حکومت‌های بسیار مستبد و بی‌رحم خواهد بود و یا با مقاومت مردم، دنیایی بهتر ساخته خواهد شد. وی هشدار داده که نئولیبرالیسم هیچ مشکلی با دولت‌های بسیار مستبد ندارد و مردم جهان باید متحد شوند. 🔸در اروپا نیز یورگن هابرماس ۹۰ ساله آلمانی که جزو بزرگ‌ترین فلاسفه کنونی جهان است، پیام ظهور ویروس کرونا را «افزایش علم بشر به جهل خود» دانست و گفت حالا هم دولت‌ها و هم مردم می‌دانند که دانسته‌های بشری محدود است. هابرماس نیز مثل چامسکی خواهان همبستگی مردمی برای مقابله با بحران‌های آینده بشر شده است. 🔸اسلاوی ژیژک؛ فیلسوف ۷۱ ساله اروپایی نیز پیام کرونا را افزایش آگاهی بشر نسبت به اهمیت اتحاد و همبستگی بیشتر دانست و گفت بازنده اصلی این بحران، ملی‌گراها و نژادپرستانی هستند که با اتحاد همه انسان‌ها مخالف بوده‌اند. ژیژک هم مانند چامسکی و هابرماس خواهان واکنش شبه‌جنگی در مقابل کرونا شده و گفته که شاید عقلانیت جدیدی پس از کرونا شکل بگیرد. 🔸آلن دو باتن؛ فیلسوف میانسال انگلیسی و نویسنده محبوب فلسفه‌دوست‌های ایرانی هم در گفتگو با نشریه اسرائیلی هاآرتص پیام ظهور کرونا را اعلام جهل بشر و محدود بودن منابع ذهنی او دانسته و گفته که انسان، حیوانی ناقص و غریب است که در حماقت و تکبر به سر می‌برد. وی معتقد است ما فقط در این جهان یک بازدیدکننده هستیم. آن‌قدر ضعیفیم که به اندازه یک تکه کاغذ آسیب‌پذیر به نظر می‌آییم و می‌توانیم خیلی راحت پاره شویم. 🔻کرونا و فلسفه‌ورزی رییس‌جمهور فرنگ 🔸به جز این فلاسفه صاحب‌نام، امانوئل مکرون؛ رییس‌جمهور فلسفه‌خوانده فرانسه هم دیروز موضع‌گیری فیلسوفانه درباره کرونا گرفت و گفت: «نمی‌توان میان روش حکومت اقتدارگرای چین با نظام‌های دمکراتیک غربی در برخورد با کرونا قیاس کرد... معلق‌کردن آزادی‌ها برای کارزار با فراگیری یک بیماری، دمکراسی‌های غربی را تهدید می‌کند. ما نمی‌توانیم تار و پود هستی‌مان را با یک بحران بهداشتی رها کنیم». 🔸اگر تا دیروز همه غربی‌ها به این سخن بنجامین فرانکلین؛ دانشمند و نظریه‌پرداز و یکی از پدران ایالات متحده امریکا افتخار می‌کردند که در قرن هجدهم گفته بود: «آنان که آزادی و حقوق فردی را فدای امنیت می‌کنند، نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را، و هر دو را از دست خواهند داد»، اکنون یک رهبر فلسفه‌خوانده غربی می‌گوید که بین مسیر آزادی و دموکراسی و مسیر بهداشت و سلامت مردم، اولی را انتخاب خواهد کرد. 🔸مکرون شاگرد و دستیار علمی پل ریکور؛ فیلسوف نامدار فرانسوی بوده است. ریکور که سال ۲۰۰۵ در ۹۲ سالگی درگذشت، معتقد بود که بحران بیماری‌های واگیردار نیز بخشی از مسائل سیاسی روزگار ماست و این مسائل بدون همکاری بین‌المللی و تنها به دست یک کشور قابل حل نیست. او اختلافات نژادی و زبانی و سلطه‌های نظامی را از موانع شکل‌گیری همکاری بین‌المللی می‌دانست و می‌گفت حضور شهروندان می‌تواند این موانع را برطرف کند. ریکور می‌گفت برای این کارها نیاز به یک حکومت جهانی واحد نیست، بلکه حضور مردم در نهادهای مدنی می‌تواند با این بحران‌ها مقابله کند (اندیشه‌های پل ریکور، ص ۵۷). 🔸راهکار پل ریکور همان راهکاری است که فلاسفه کنونی جهان نیز پیشنهاد داده‌اند: کمک گرفتن از مردم و حضور پررنگ و منسجم آنان در اداره جوامع. اگر دو جنگ‌ جهانی قرن بیستم با هفتاد میلیون کشته به حاکمان آموخت که مردم را بیشتر ببینند و بازی دهند، شاید کرونا بتواند حاکمان را وادار کند که تمکین بیشتری در قبال توده‌های آسیب‌پذیر جوامع نشان دهند و مسؤولیت‌پذیرتر شوند. -کانال راوی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha