15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💡طرح صیانت از فضای مجازی به زبان ساده
حتماً بادقت ببینیم و در حد توان نشر دهیم.
علی زکریایی
#جهاد_تبیین
❣کانال نینوا
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
http://eitaa.com/neynaw
@daghdaghemand
✅ ۵ اسفندماه ، سالروز بزرگداشت اندیشمند جهان اسلام ، مرحوم #خواجه_نصیرالدین_طوسی و #روز_مهندس گرامی باد . 🥀
@daghdaghemand
هدایت شده از دغدغه مندی
24 رجب سالروز فتح قلعه ی خیبر با دستان یداللهی #امیرالمومنین_علی علیه السلام مبارک
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#ما_نهج_البلاغه_میخوانیم
#فقط_به_عشق_علی
@daghdaghemand
⁉️ ویراستاری جدید #صعود_چهل_ساله با نسخه قبلی چه تفاوتی دارد؟
🔷 ویراستاری گسترده و جدید کتاب صعود چهل ساله، ماحصل بیش از ۳۰ هزار ساعت پژوهش #حجت_الاسلام_راجی و تیم نخبگانی اندیشکده راهبردی سعداء است.
🔶 نکته مهم این است که ۵۰ درصد مطالب این کتاب نسبت به نسخه قبلی آن جدید بوده و ۱۰۰ درصد آمارها بروز شده است و فصولی مانند علل عدم تحقق اهداف انقلاب و نیز نقد شاخصههای بینالمللی بر آن اضافه شده است.
🔹 موضوع این کتاب، اثبات کارآمدی نظام با تکیه بر اسناد بینالمللی است که طبق فرموده فرزند رهبری، قلب رهبر معظم انقلاب را شاد کرد.
✅ در کانال سعداء، هر روز منتظر محتوای چندرسانهای با محوریت کتاب صعود چهل ساله، #جهاد_عظیم_تبیین و پاسخ به شبهات مهم باشید.
🌐 پیوند دریافت این کتاب👇
https://nashremaaref.ir/product-tag/سید-محمدحسین-راجی/
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
مداحی آنلاین - هر چه کردم دلم جای دیگر نرفت - حاج مهدی سماواتی.mp3
7.81M
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴روضه موسی بن جعفر(ع)
🌴هر چه کردم دلم جای دیگر نرفت
🎤حاج #مهدی_سماواتی
⏯ #روضه
@daghdaghemand
*شهید حسین خرازی* (علمدار خمینی)*
حسین خرازی در اوج عملیات خیبر، به محلی رسید که دشمن آتش زیادی روی آن نقطه میریخت. او به یاری رزمندگان شتافت که ناگهان خمپارهای در کنارش نشست و او را از جا بلند کرد و با ایجاد جراحتی عمیق بر پیکر خستهاش، دست راست او قطع شد.
پیکر زخم خوردهاش به بیمارستان یزد انتقال یافت. پس از بهبودی، *رازی را برای مادرش* بازگو کرد که هرگز به فرد دیگری نگفت:
*حالم هر لحظه وخیمتر میشد؛ تا اینکه یک شب، بین خواب و بیداری، یکی از ملائک مقرب درگاه الهی به سراغم آمد و پرسید که حسین آیا آماده رفتن هستی یا قصد ماندن داری؟ که گفتم، میل ماندن دارم تا با آخرین توان به مبارزه در راه دین خدا ادامه دهم*
او تا لحظه آخر، هرگز از وظیفهاش غافل نماند و دست از جهاد نکشید. او در آنجا علمدار شد.
عملیات *کربلای پنج* به آخرهای خود رسیده و آتش دشمن سبکتر شده بود. *احمد کاظمی* آمد سنگر *حاج حسین خرازی* تا با هم به جلسه قرارگاه بروند.
۱۸ سال بعد، شهید احمد کاظمی ماجرای آن شب را روایت کرد:
با *شهید خرازی* راه افتادیم برویم برای قرارگاه. من راننده بودم و حاج حسین هم کنارم نشسته بود و بعد از مدتی به من نزدیک شد و دستش را روی شانهام قرار داد و
*گفت که احمد من آمادهام و کاری ندارم و به امید خدا تا دو سه روز آینده شهید میشوم*
یه همین واضحی بیان کرد و این درحالی بود که عملیات به پایان رسیده بود و آتش دشمن فروکش کرده بود.
حاج حسین خرازی وقتی متوجه
شده بود که خودروی غذای رزمندگان خط مقدم در بین راه مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفته است، بهشدت ناراحت شد و با بیسیم از مسئولان تدارکات خواست تا هرچه زودتر، ماشین دیگری بفرستند و نتیجه را به او اطلاع دهند. پس از گذشت چند ساعتی، ماشین جلوی سنگر ایستاد و حاج حسین درحالی که دشمن منطقه را گلولهباران میکرد، برای بررسی وضعیت ماشین از سنگر خارج شد. یکی از تخریبچیها در حال روبوسی با او خواست پیشانیاش را ببوسد که ناگهان قامت، چون سرو حسین بر زمین افتاد. ترکشهای درشتی بر سر و گردن حاج حسین اصابت کرده بود.
*هشتم اسفند سال ۶۵* بود که حاج حسین از زمین به سوی آسمان پر کشید و پیشانی او بوسهباران عرشیان شد
«سالروزشهادتش مبارک»