1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیرمردی در جوانی عاشق مریم میشود. ولی به او نمیرسد!
مجنون میشود و سالها مورد آزار قرار میگیرد.
بچههایی که از ماوقع آگاه میشوند، برای همدردی به درب خانهاش میروند و...
پسری که تصنیف را برای او میخواند محمد جزایری نام دارد. با صدایی فرازمینی ❤️
دهہ شصتےها
@dahee60
آدم بایَد یک خانِه در خیالَش داشته باشَد،
یک خانه ی مثلا جنگلی!
که بدانی همیشه سرِ جایش است ، فقط کافی ست چشمانت را ببندی و تمام...
واردش شوی ، برای خودت چای دم کنی با عطرِ هِل و دارچین!
سپس بروی صفحه گردانِ موردِ علاقه ات را انتخاب کنی ،
بگذاری تویِ گرامافونِ گوشه ی سالن تا پخش شود...
پرده ها را کنار بزنی و نور همه جا را روشن کند!
سری به گلدان هایت بزنی ،
بعدش چای ات را برداری بنشینی کنارِ پنجره و خودت را به یک آرامشِ خیلی عمیق دعوت کنی!
آرامشی که برای یک عمر بی حوصلگی کافیست...!🌊❤
دهہ شصتےها
@dahee60
مادربزرگ هميشه میگفت: همه چيز درست میشود و همیشه بعدش نگاه میکرد به آسمان ومی خندید …حتم دارم چیزهایی درباره خدا میدانست…که ما بی خبر بودیم…
دهہ شصتےها
@dahee60
هیچ عشقی خالصانه تر از عشق به غذا وجود ندارد، تمام...😌
به وقت ناهار🍛
دهہ شصتےها
@dahee60
گفت هر وقت یاد گرفتی
تنهایی حالت با خودت خوب باشه
دیگه هیچ چیزی نمیتونه آزارت بده،
راست میگفت...
دهہ شصتےها
@dahee60
مادربزرگ
همیشه انبوهی رختخواب داشت
که خیلی وقتها
زمین بازی کودکی هایمان بود
وقتی می گفت :شب بمانید
واقعی بود حرف نبود
تعارف نبود
یاد قدیم ها بخیر
دهہ شصتےها
@dahee60
نفس در این خانه ها بند نمی آید
اینجا آرام میگیری...
صاحبخانه مهربان است،
پله، راه دارد به خانه همسایه
بوی کاهگل می آید
شمعدانی کنار حوض ساکن شده،همسایه ماهی ها
اینجا زندگی بوی زندگی میدهد
اینجا خانه قدیمی است..
نفس در این خانه ها بند نمی آید...
دهہ شصتےها
@dahee60
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم «جنگ با گلوله برفی» که برادران لومیر سال ۱۸۹۶ در فرانسه گرفتند، رنگی شده و با سرعت و کیفیت اصلاح شده، منتشر شده.
خیلی خوبه :)
دوچرخه سواره از همون راهی که اومده بود برگشت :))))
دهہ شصتےها
@dahee60