eitaa logo
دهـہ شصتے ها
11.9هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
8.1هزار ویدیو
29 فایل
گذری بر دوران ڪودڪی ارسال خاطرات و عکسهاتون😍 @Parham22
مشاهده در ایتا
دانلود
دهـہ شصتے ها
#سرگذشت_شیرین #رنگ_آرامش #پارت_نوزده اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. بهش گفتم میخوام راجع
اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. دیدم اگرکوتاه بیام پرو ترمیشه گفتم توکه سهله گنده ترازتوام نمیتونه منومجبورکنه گفت خواهیم دید..گفتم برو‌وبابا وازش دورشدم…ولی راستش بخوایدخیلی ترسیده بودم تاحالا ابوالفضل رواینجوری ندیده بودم خیلی عصبانی بود!البته تودلم گفتم به درک انگارمیخواد منوبخره پسره خل چل..وقتی برگشتم خونه بدون اینکه باکسی حرفبزنم رفتم تواتاقم وخودم روبادرس خوندن مشغول کردم..دقیقا نمیدونم چقدرگذشته بودم که تلفن زنگ خوردگوشام رو تیزکردم تابفهمم کیه..مامانم تلفن جواب دادبعدازاحوالپرسی چندثانیه سکوت کردبعدش گفت قدمتون روی چشم خوش امدید!!از اتاق امدم بیرون به مامانم گفتم کی میخوادبیاد؟مامانم گفت گوهرخانم اینا،گفتم چی؟!چراشما نمیخوایدبفهمیدمن ازاین پسربدم میادبخدابه زورم زنش بشم طلاق میگیرم..مامانم دمپای که کنارش بود برام پرت کردگفت توخیلی غلط میکنی دختره چشم سفیدتاحالاکی تو فک فامیل ما طلاق گرفته که تو دومیش باشی..تقصیربابات نبودکه مخالف درس خوندنتون بود بنده خدا راست میگفت وقتی میرید مدرسه با همه جور ادمی دوست میشید چشم گوشتون بازمیشه!! ادامه در پارت بعدی 👇 ‌‌‌‌‌‌ ┅┅┄┄❥┄┄┅┅
دهـہ شصتے ها
#سرگذشت_شیرین #رنگ_آرامش #پارت_بیست اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. دیدم اگرکوتاه بیام پرو
اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. کاش کاش میتونستم راحت به مامانم حرف دلم روبزنم وبگم عاشق یکی دیگه هستم ولی حیف که نمیتونستم چون میدونستم تودردسربزرگی میفتم حتی ممکنه بودبرای امیرم دردسر درست بشه دیدگاه خانواده من انقدربسته بودکه من جرات گفتن حقیقت نداشتم..دو سه ساعت بعدگوهرخانم به همراه شوهرش ابوالفضل امدن البته من همچنان تواتاقم بودم نرفتم بیرون..وقتی گوهرخانم سراغم گرفت مامانم بهش گفت یه کم ناخوش خوابیده ببخشید..چنددقیقه ای طول نکشیدکه برام پیام امد فکرکردم امیرباشورشوق گوشیم برداشتم اماروی صفحه گوشیم یه شماره ناشناس افتاده بود..وقتی پیام بازش کردم دیدم ازطرف ابوالفضل،نوشته بود تایکی دوساعت پیش سالم بودی چی شد؟یهو مریض شدی!! چرا بهشون نگفتی سرقراربامن بودی؟روت نشد؟این بدبختاخبرندارن دخترمثلا سربه راهشون چه جونوریه که دوست پسرم داره؟از امیرخان بهشون میگفتی..میخوای خودم بگم دوست پسرداری !!!چندباربااون قرارگذاشتی کجاهاباهاش رفتی چه کارهای باهاش کردی؟هنگ بودم این عوضی شماره من روچه جوری پیداکرده بود!! ادامه در پارت بعدی 👇 ‌‌‌‌‌ ┅┅┄┄❥┄┄┅┅ 🆔️
این چراغ علاالدین ها رو یادتونه؟ باهاش هم خونه گرم می‌شد هم غذا پخته می‌شد انگار دیروز بود گرمای مطلوبی داشت و وقتی از سرمای بیرون میومدیم خونه دورش حلقه می‌زدیم تا گرم شیم. چه روزای خوبی بود. هم زمستوناش زمستون بود و سرد هم گرمای خونه‌ها با چراغ نفتی بیشتربود کاش قدرش رو می‌دونستیم دهہ شصتےها @dahee60
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
.        سـ🥰✋ــلام صبح زیبای شما بخیر🕊🌸 طلـوع روز جـدیـد   🕊🌸 بـر شما مـبارک قدمهایش پـر بـرکت🕊🌸 حضورش نعمت هر لحظه اش غنیمت و🕊🌸 روح و جسم تان سلامت باد🕊🌸 یکشنبه زمستونیتون بخیرو شادمانی🕊🌸
🌸🌸🌸🍃 ✨شکرگزاری امروز ✨ خدایا شکرت که امروز به من فرصت دادی تا از زندگی‌ام لذت ببرم.🤲 خدایا شکرت که به من و خانواده‌ام سلامتی عطا کرده ای.🤲 خدایا شکرت هر روز نعمت‌های بیکرانت را وارد زندگی‌ام می‌کنی.🤲 خدایا شکرت که هر لحظه مرا به مسیر درست و راه راست هدایت می‌کنی.🤲 خدایا شکرت که ایمان و باورم را روز به روز قوی‌تر می‌کنی.🤲 خدایا شکرت که از جایی که فکرش رو هم نمی‌کنم به من کمک می‌کنی.🤲 خدایا شکرت به خاطر قدرت شجاعت و اعتماد به نفسی که دارم.🤲 خدایا شکرت که در هر لحظه ما را حمایت و حفاظت و هدایت میکنی .🤲 خدایا برای همه چیز شکر 🤲❤️ ‌‌‌‌‌‌‌🦋
2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز جعبه لوازم آرایشی مامانمو باز کردم… هر وسیله‌اش برام یه خاطره‌ست؛ رژ قرمزش، سایه‌های رنگی، عطرش، شونه‌ی چوبی قدیمی و حتی سرمه‌دان… هیچ‌کدوم فقط وسیله نیستن، هر کدوم یه تکه از گذشته‌ن. دنیایی که پر از مهربونی مامان و خاطرات بچگیه 🪞💄 دهہ شصتےها @dahee60
حال دلمونو خوب کنیم با دیدن تین تصویر و مرور خاطرات دوران کودکی یادش به خیر پاییز و مدرسه و انار و شب های دلتنگی شما هم دوست دارین به اون روزا برگردین؟ چه روزایی بود از مدرسه میومدیم و کتاب ها پهن می شد روی فرش و نوشتن مشق‌ها و تکالیف مدرسه شروع می‌شد پاییز هوا خنک می‌شد و کم کم نم نم بارون و بوی خاک و انار دلمون رو تنگ روزای بلند و تعطیلات تابستون می‌کرد چه روزای خوبی بود کاش برمی‌گشت شما هم دلتون می‌خواد به اون روزا برگردین؟ دهہ شصتےها @dahee60
دهه پنجاهیا و دهه شصتیا یادتونه؟ کیا اینکار رو انجام می‌دادن؟ خاطره‌ای ازش دارین؟ انگار دیروز بود که اینکارو انجام می‌دادیم از چارچوب در می‌رفتیم بالا و می‌پریدیم پایین بچه‌های امروزی دیگه از این مدل بازی‌ها بلد نیستن و همش سرشون تو گوشیه چه دوران و روزای خوبی بود کاش برمی‌گشت دهہ شصتےها @dahee60
بهترین گوشه‌ی دنیا خانه ایست که کودکی‌هایت میان گُل‌های باغچه‌اش نفس می‌کشد. دهہ شصتےها @dahee60
1.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درسته امکانات کم بود ولی در عوض دلامون خوش بود 🥰 به اون روزهای پر از عشق و صفا که دیگه تکرار نمیشه دهہ شصتےها @dahee60