eitaa logo
دهـہ شصتے ها
11.9هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
8.1هزار ویدیو
29 فایل
گذری بر دوران ڪودڪی ارسال خاطرات و عکسهاتون😍 @Parham22
مشاهده در ایتا
دانلود
😊تراکتور پورشه در محمودیه ۱۳۴۱ خورشیدی ‌ دهہ شصتےها @dahee60
دهـہ شصتے ها
#سرگذشت_شیرین #رنگ_آرامش #پارت_بیست_دو اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. هنگ بودم این عوضی ش
اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. اون شب گذشت فرداش به امیرزنگزدم جریان براش تعریف کردم..امیرگفت من فردامیام شهرتون باپدرت صحبت میکنم..ثانیه به ثانیه اون روزهاباعذاب برام میگذشت استرس بدی داشتم ولی امیرمدام دلداریم میدادمیگفت من درستش میکنم تونگران نباش..فرداش چون میدونستم امیر داره میاد نرفتم مدرسه..وقتی رسید بهم زنگ زد گفت پدرت ساعت چند میاد ناهار گفتم اصولاساعت۲خونست..پدرم اون روزیه کم زودترامدخونه منم به امیرخبردادم..زنگ درکه زدن مثل فنرازجام پریدم رفتم تو اشپزخونه خیلی سعی میکردم ریلکس باشم ولی نمیتونستم انگارتودلم رخت میشستن مامانم که متوجه اشفتگیم شده بودگفت شیرین!!معلوم هست چته؟همون موقع صدای شیما پیچید تو خونه گفت بابادوست داداش علی امده جلوی درکارت داره.. بابام باتعجب گفت کدوم دوستش شیماگفت اقاامیر،بابام گفت تعارف کن بیادتو بعدبه مامانم گفت این اینجاچکارمیکنه..امیروقتی امدتوباپدرم خوش بش کوتاهی کردکنارش نشست وگفت شرمنده حاجی مزاحمتون شدم... ادامه در پارت بعدی 👇 ‌‌‌‌
دهـہ شصتے ها
#سرگذشت_شیرین #رنگ_آرامش #پارت_بیست_سه اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. اون شب گذشت فرداش ب
اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. امیر گفت شرمنده حاجی مزاحمتون شدم.بابام گفت خوش امدی کاش خبر میدادی به علی هم میگفتم بیاد..امیر گفت با شما کار دارم انشالله بعداخدمت علی هم میرسم،من از استرس تو اشپزخونه راه میرفتم صلوات میفرستادم..مامانم و شیما هم که حس کنجکاویشون گل کرده بود رفتن توحال روبه روی امیرنشستن..امیر یه سرفه ای کرد بعد از صاف کردن سینه اش گفت راستش بخواید من برای امرخیرامدم البته میدونم هرچیزی یه ادابی داره ولی من اول امدم باهاتون درمیان بذارم تابعدباخانوادم مزاحمتون بشم…بابام گفت خیره انشالله بفرمایید..امیرمکث کوتاهی کردگفت امدم خواستگاری شیرین خانم وچون میدونم خواستگار داره باعجله امدم،بابام گفت شماازکجامیدونیدشیرین خواستگارداره،علی بهتون چیزی گفته،گفت نه شیرین بهم گفته،وای خدا کاش اسم منو نمیاورد قلبم داشت ازجاش کنده میشد..بابام بالحن بدی گفت چی !شیرین؟!متوجه نشدم!چراشیرین بایدبه شمابگه خواستگارداره که شماعجله ای بیایدخواستگاریش!یهوسکوت مطلق حکم فرماشدومن عملا داشتم سکته میکردم ... ادامه در پارت بعدی 👇 ‌ ┅┅┄┄❥┄┄┅┅
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی داشته هاتون آنقدر پررنگ بشن که غم نداشته هاتون هرگز آزارتون نده🤲 سلام صبحتون بخیر
🌅 نیایش صبحگاهی ناب صبحگاهی خدایا… صبح را با نام تو آغاز می‌کنم، با دلی که هنوز امیدوار است و نفسی که به رحمت تو بند است. اگر امروز قرار است چیزی از من کم شود، غم باشد؛ و اگر چیزی اضافه می‌کنی، نورِ فهم، آرامشِ دل و ایمانِ بی‌لرزش باشد. خدایا… مرا آن‌قدر قوی کن که از سختی‌ها عبور کنم و آن‌قدر نرم که شکرگزار کوچک‌ترین نعمت‌هایت باشم. این صبح را به خیر، به لبخند، و به حضور خودت امضا کن 🤍
با همدیگه شکر گزاریمون رو انجام بدیم: خداوندا، برای این روز زیبا و این زندگی تازه از تو سپاسگزارم.🤲 مهربانا، برای غذا، خانه، کاشانه، امنیت، بقا، بودن از تو سپاسگزارم.☺️ پروردگارا، برای خلاقیت، آفرینندگی، نوآوری، روز تازه، روزی نو از تو سپاسگزارم.😌 آفریدگارا، برای سلامتی تن، توانمندی جان، جوانمردی دل، دل انگیزی حال از تو سپاسگزارم.🥰 الهی، برای عشق جهان، جان جهان، محبت بشری، طبیعی، مادرانه، پدرانه، برادرانه، خواهرانه، همزیستانه، بی قید و شرط از تو سپاسگزارم.🤩 خدایا، برای توانایی شکرگزاری، توانایی سخن گفتن، گفتمان، مکالمه، کلام پُر مهر، ذکر بودن از تو سپاسگزارم.😍 خدایا شکرت🙏 ‌‌‌‌‌‌‌🦋
😊تراکتور پورشه در محمودیه ۱۳۴۱ خورشیدی ‌ دهہ شصتےها @dahee60
😊ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ،۳۳ ﭘﻞ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۵خورشیدی ‌ دهہ شصتےها @dahee60
دهه شصت واقعا دهه عجیبیه یه عده‌شون هنوز دنبال نیمه گمشده‌شونن یه عده‌شون بچه‌شونو امسال فرستادن دانشگاه یه عده‌شون وزیر شدن یه عده‌شون هنوز دارن دنبال کار میگردن یه عده شون هنوز دارن درس میخونن به جایی برسن یه عده‌شون به هرچی میخواستن رسیدن دهه شصتیا میدونن چی میگم دهہ شصتےها @dahee60