eitaa logo
✌💥دهه هفتادیا 💥✌
217 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
30 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar مغزخاکستری @khakestary_amar نفوذیها @Nofoziha_ammariyon شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan خنده بازار و طنز سیاسی @khande_bazarr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 ۲۰ فروردین سالروز فناوری انرژی هسته ای 🎶⚛ شهدای هسته‌ای کاری از گروه سرود اسراء وقتی جوونای وطن یک تنه غیرت می کنن دنیا رو با تدبیرشون لبریز حیرت می کنن 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
‍ 🍃آوینی نصوح انقلاب ماست♡ 🍃احتیاج به یک بارقه‌ی نور و مسیحایی داشت تا راه بشناسد، شناخت و در مسیر، پیشتاز شد به سمت شهر. 🍃همه ما ادعای درستی پیمایش مسیر را در غب‌غب خود داریم و زور می‌زنیم مسیر خود را تلقین کنیم بر اطرافیان، که من بر طریق اعلی هستم، شاید بخاطر این تلاش می‌کنیم اشتباه بودن مسیر را نپذیریم، چون از راهی که آمده‌ایم و که کشیده‌ایم می‌ترسیم که بیهوده بوده باشد. 🍃اما آنگاه که دم مسیحایی و اتمسفر خون و را دید و صوت ربنای را به چشم دید و به گوش شنید، بی ترس از راه آمده و قهرمانانه مسیر درست را پذیرفت تا از آن به بعد و استوار قدم بردارد. تا نه دلش لرزان باشد نه گام هایش🌹 🍃رسید به دیدگاهی که گفت شاید امام زمانم از سیگار کشیدنم راضی نباشد. مچاله کرد و تعلقش را، و پرتاب... 🍃شد صوت شناخت ما از بوی باروت و خون و خاک و و نگاشت آنچه را که در مکاشفه‌های ذهنش کرد. 🌺به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲۱ شهریور ۱۳۲۶. شهر ری تهران 📅تاریخ شهادت : ۲۰ فروردین ۱۳۷۲. فکه خوزستان 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا(س) 🕊🕊🕊 @dahehaftadiihay_amariyon
صحنه جالب مراسم تشییع شهید «حجت الاسلام محمد صادق دارائی بزدی» کبوتری که از ابتدای مراسم تشییع تا زمانی که پیکر وارم حرم مطهر رضوی شد، پیکر شهید را همراهی کرد. تو جمعیت بسیار زیاد مراسم تشییع، این کبوتر با هر بار تکان خوردن تابوت، پرواز می‌کرد دوباره باز میگشت و مینشست بر پیکر شهید، با وجود شعارهای بلند مردم و تکان‌های بسیار شدید تابوت، این کبوتر تا آخر مراسم پیکر شهید را همراهی کرد. 😭 🕊🕊🕊 @dahehaftadiihay_amariyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴حمایت سرمربی پورتو از روزه‌داری طارمی 🔸کونسیسائو: طارمی و سانوسی که روزه می‌گیرند، ۱۰۰ درصد برای بازی آماده هستند. من خودم یک کاتولیک هستم و روزه می‌گیرم. دیروز ۲۰ کیلومتر را ناشتا و بدون اینکه غذایی بخورم، دویدم. 🔸ارزش‌هایی وجود دارد که انسان را رشد می‌دهد. @dahehaftadiihay_amariyon
✨﷽✨ 🔴از این ستون به آن ستون فرج است ✍مردی گناهکار در آستانه دار زدن بود. او به فرماندار شهر گفت: «واپسین خواسته مرا برآورده کنید. به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است، خداحافظی کنم. من قول می‌دهم بازگردم.» فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند به او نگریستند. با این حال فرماندار به مردم تماشاگر گفت: «چه کسی ضمانت این مرد را می‌کند؟» ولی کسی را یارای ضمانت نبود. مرد گناهکار با خواری و زاری گفت: «‌ای مردم شما می‌دانید كه من در این شهر بیگانه‌ام و آشنایی ندارم. یک نفر برای خشنودی خدا ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.» ناگه یکی از میان مردم گفت: «‌من ضامن می‌شوم اگر نیامد به جای او مرا بكشید.» فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت. ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد. ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: «‌مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.» گفتند: «چرا؟»‌ گفت: «از این ستون به آن ستون فرج است.» پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریادزنان بازگشت.‌ محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت. فرماندار با دیدن این وفای به پیمان، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت. از همین رو، به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود؛ می‌گویند: «از این ستون به آن ستون فَرَج است.» یعنی تو کاری انجام بده هر چند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه رهایی و پیروزی تو شود. 🌀🔅🌀🔅🌀🔅🌀🔅🌀 @dahehaftadiihay_amariyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدایـا🙏 در آرامش و سکوت زیبای شب✨ چه بسیار دلها که غمگین و پراضطرابند😔 چه بسیار به امید نگاهت هستند ✨قبل از خواب زمزمه کنیم... لَا تَحْـزَنْ ، إنَّ اللهَ مَعَنـا اندوه به خود راه مده ، خدا با ماست❤️ شبتون آروم و در پناه خدا ✨❤️ @dahehaftadiihay_amariyon
69_Sahar-Mosavi-Qahar.mp3
4.58M
🔺دعای سحرگاه ماه رمضان التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى مُحْيِي الْمُؤْمِنِينَ وَ مُبِيرِ الْكَافِرِينَ... 🌱سلام بر آن خورشیدی که با ظهورش روحی تازه در کالبد اهل ایمان می‌دمد و بساط کفر را برای همیشه برمی‌چیند. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. 🌸 جهت تعجیل در مولا پنج صلوات 🌸 🕊🕊🕊 @dahehaftadiihay_amariyon
✨باسم رب المهدی✨ 💟 وجود مقدس وليعصر(ع) را اگر در همه مراحل زندگي‌اش ببينيد، در همه مراحل خفا، پنهان زيستن، ناشناس بودن، است. ✴️چه در دوران حمل و تولد ايشان، چه در دوران کودکي، چه در دوراني که با پدر بزرگوارشان امام عسگري(ع) بودند، چه در دوران غيبت صغري، چه در دوران غيبت کبري، تمام دوره‌هاي زندگي اين بزرگوار، دوران غيبت و پنهان زيستن است. 💠 حجت الاسلام 🌸 🌸 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 @dahehaftadiihay_amariyon
✨﷽✨ 🔴سخن عزراییل_بسیار تکان دهنده... ✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا. نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 📚داستان های شگفت،  حکایت ۱۱۰ 💠💠✨💠💠✨💠💠 @dahehaftadiihay_amariyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عاشقانه‌های جذاب پدر و مادر شهید 🔺وقتی حاج آقا بعد از ۶۷ سال برای بیرون آمدن همسرش از خانه بالای سر او قرآن می‌گیرد! @dahehaftadiihay_amariyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
doa8_721038705925554872.mp3
4.68M
🌹شرح دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان 🌹آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) @dahehaftadiihay_amariyon
🔰 سپهبد قاسم سلیمانی: صیاد شیرازی، سلمان ارتش ما بود. 🔸به مناسبت سالروز شهادت سپهبد صیاد شیرازی @dahehaftadiihay_amariyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم، نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر، شما اینقدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم؛ بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمدآقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لابه‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد. نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. همانجا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن؛ الآن شیطان وسوسه‌ام می‌کند که من نگاه کنم. هیچکس هم متوجه نمی‌شود؛ اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم، خیلی با توجه گفتم: «یا الله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم، صدایی شنیدم؛ ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» 🌷شهید احمدعلی نیری 🕊✨🕊✨🕊✨🕊 @dahehaftadiihay_amariyon
💫اگرچه هر ، کل يومٍ عاشوراسٺ ❣هميشه روزنهم روز شاه تاسوعاسٺ 💫ببين برای تو يك شهرحاجت آوردم ❣ببين که ذکر همه شهر حضرت سقاست 🤚 @dahehaftadiihay_amariyon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ بشکن به سر زلفت این بند گران از دل بر پای دل مسکین این بند گران تا کی ❤️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج❤️ 🌹تعجیل در مولا پنج صلوات🌹 🕊🕊🕊 @dahehaftadiihay_amariyon
✨باسم رب المهدی✨ 💚در رابطه با تولد حضرت داريم که شب نيمه شعبان سال 255 هجري، امام حسن عسکري(ع) به عمه‌شان حضرت حکيمه گفتند: 🔹امشب را بمانيد، موعود متولد خواهد شد. 🔸حضرت حکيمه عمه بزرگوار امام عسگري(ع) تعجب مي‌کند. مي‌گويد: آثار حملي در حضرت نرگس نمي‌بينم. 💟امام عسگري فرمود: بله، ولادت او شبيه ولادت حضرت موسي است. که وقتي مادر ايشان حضرت موسي را حامله بود، آثار حمل در ايشان نبود. ولادت مخفي بود. 👈چون به شدت اخبار تولد که طومار ظلم را در هم مي‌پيچد و حکمت الهي را برقرار مي‌کند، پيچيده بود. ♨️از زمان پيغمبر اکرم(ص) خلفاي بني عباس به شدت دنبال مي‌کردند این قضیه را. ⭕️به خصوص در رابطه با اين ائمه آخر خيلي مراقبت و کنترل شديد در خانه داشتند. 🔹به خصوص امام عسگري(ع) در سامرا برايشان خيلي سخت بود. لذا طبيعتاً تقديري بود که ولادت حضرت مخفي باشد. 🔸بعد هم که حضرت متولد شد، نمي‌توانستند خيلي ايشان را نشان بدهند.  💠 حجت الاسلام 🌸 🌸 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 @dahehaftadiihay_amariyon