https://eitaa.com/mjholat/19143
حقیقا برنامه منم همین بود
ولی هم دارم تلف میشم
هم فردا کلی کار دارم باید انرژی داشته باشم
هم اینکه واقعا هیچی متوجه نمیشم چرا خودمو خسته کنم🤣
داییناسِر
جشن کوچولو روز مرد دیروزمون، بدون مردی من😂🌚
وای فیلمی ک اینجا گرفتم رو دیدم، کاش نمیدیدم 😐🌚
این صدا های داغون چیه از خودت درآوردی زنننن
تو مثلا شوهر داری. مثلا بزرگ شدیییییی
وای خدا منو بخور🥲
دقیقا تو روز تولدم، جواب اوکی نهایی رو به خانواده همسرم دادیم. و دقیقا همون شب هم اولین دونه آبله مرغون روی بدنم نمایان شد😂😂😂
وای دخترا نمیدونید چه دورانی داشتممممم. میتونم از سخت ترین موقعیت جسمانیم، توی این بیست سال زندگیم ازش یاد کنم🤦🏻♀
جدای از درمان های سنتی، برای آبله قرص و دارو هم میدن.
از ی تایمی ب بعد، من نمیتونستم غذا بخورم.
چون دقیقا وقتی غذا میرسید به سه ـ چهار بند انگشت تا ورودی معدم، چنان درد عجیبی میگرفت تا وقتی غذا وارد بدنم میشد🤦🏻♀
اینقدر درد عجیبی داشتم ک قشنگ متوجه میشدم غذا کجای مریمه🤦🏻♀😐
یا با دارویی ک داده بودن حساسیت داشتم، یا آبله تا اونجا هم نفوذ کرده بوده😂🤦🏻♀
استرس ازدواجم رو هم بششششدت داشتم، استرس بله برون و آینده و ...🤦🏻♀
وقتی من حالم خوب شد، یه قرار دیگه گذاشتیم ک حرف های نهایی رو بزنیم.
بعدش ک من رفتم لباس بگیرم برا بله برونم، از وقتی گرفته بودم تا وقتی ک پوشیدمش، قشنگ یک سایز تفاوت حس میکردم🌚
اینقدر ک هم استرس مانع میشد غذا بخورم، هم وقتی میخوردم بشدت درد داشتم😂🌚🤦🏻♀