من فقط اون چیزی رو میدونم که شما نمیدونید پس معنیش این نیست که اطلاعات من خیلی بالاست
من فقط تو همه چی سرک کشیدم(متاسفانه یا شایدم خوشبختانه) و یکسری چیزا رو برای خودم تفسیر کردم
ولی واقعا اطلاعاتم به اندازه یه قطره از اقیانوس هم نیست
🇵🇸𝑫𝒖𝒔𝒌𝑽𝒆𝒍𝒍𝒊𝒄𝒉𝒐𝒓
من فقط اون چیزی رو میدونم که شما نمیدونید پس معنیش این نیست که اطلاعات من خیلی بالاست من فقط تو همه
تو مشهد که بودیم اومدیم از همدیگه سوال پرسیدیم و گفتیم نظرمون درباره همدیگه چیه
یکی از بچه ها که خیلی آدم عاقلی هم هست گفت اطلاعات عمومی ت خیلی زیاده
یکی دیگه گفت من از اول که دیدمت احساس کردم از این آدمایی هستی که خیلی سوالای فضایی می پرسن، سر کلاس هم خیلی معلما رو می پیچونی و سوالای سخت میپرسی
ببعد گفت معلما داری ازشون سوال می پرسی اینجوری میشن که خب بچه ها ادامه درس
حالا من یادم نمیاد ولی مثل اینکه چند باری معلما نتونستن جوابم و بدن🗿😂
در کل اینکه بقیه من و اینجوری می بینن و دوست دارم
هدایت شده از -نارگیلِ من-🇵🇸
خب اجازه بدین شما رو با یه هورمون آشنا کنم،
اکسی توسین!
خب اون چیزی که عموم بچه های تجربی دربارش میدونن اینکه این هورمون داخل هیپوتالاموس ساخته میشه و از هیپوفیز پسین ترشح میشه...
البته بهش هورمون عشق یا نوازش هم گفته میشه،چرا؟
چون وقتی کسی رو در آغوش میگیرین میزان اون هورمون افزایش پیدا میکنه
اون چیزی که بچه های تجربی درباره کارایی این هورمون میدونن اینه: این هورمون درواقع در فرایند زایمان نقش داره و البته، ترشح شیر!
این هورمون در یسری از رفتارها هم نقش داره،رفتارهای شما در اجتماع..به عبارتی، اجتماعی بودنتون،میزان اضطراب و رفتار های این چنینی..
در واقع تمایل ارتباط فیزیکی از این هورمون منشا میگیره،باعث میشه شما نسبت به نردیکانتون احساس محبت و همدلی بیشتری کنید...
یکی دیگه از نقش های این هورمون نقش اون در کاهش استرسه،
چیزی که ب تازگی متوجه شدم اینکه، این هورمون در واقع کمک میکنه تا شما از بقیه کمک بخواید! احساستون رو با بقیه درمیون بذارید و اون ها رو تو خودتون نریزید و در واقع همین ارتباط باعث آزاد شدن هورمون بیشتر میشه و این یعنی کاهش استرس بیشتر!
بنظرم هورمون فوق العادیه:))
🇵🇸𝑫𝒖𝒔𝒌𝑽𝒆𝒍𝒍𝒊𝒄𝒉𝒐𝒓
خب اجازه بدین شما رو با یه هورمون آشنا کنم، اکسی توسین! خب اون چیزی که عموم بچه های تجربی دربارش می
یبار دخترخالم داشت برام همین و توضیح میداد
بعد من چون هم سن و سالیم باهاش راحتم و سوال می پرسیدم
سوالام : چرا هم و میبوسن؟چه اتفاقی میوفته
بنده خدا یه نگاهی به من کرد، بعد گفت صبر کن برات میگم
https://eitaa.com/Aurora_petrichor001/17657
یه میوه خیلی عجیب
ترکیبی از عشق و نفرت، شادی و غم، اشک و خنده، صبر و لجبازی، خسته ادامه راه اما درحال ادامه دادن
هدایت شده از song .-.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_Those Eyes_
هدایت شده از 🇵🇸𝑫𝒖𝒔𝒌𝑽𝒆𝒍𝒍𝒊𝒄𝒉𝒐𝒓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درگیرشم :)
#کتاب
🇵🇸𝑫𝒖𝒔𝒌𝑽𝒆𝒍𝒍𝒊𝒄𝒉𝒐𝒓
درگیرشم :) #کتاب
ادموند تموم شد من یه احساسی دارم که...
من با این کتاب واقعا زندگی کردم
تمام لحظات این کتاب، درد و اشک و عشقی که تو این کتاب بود و تصور کردم
با این کتاب عشق زمینی و معنوی رو تجربه کردم و با چشم دل دیدم
و خلاصه ادموند تبدیل به بخشی از زندگیم شد