خانم...! سنگ از اسمون بیاد ما اومدیم! حالا یه درخواست داریم، کار کربلامون گره خورده،خودت میتونی درستش کنی!

. ای کاش ماهم میتونستیـــــــم مثل بقیه تو بیومون بنویسیم: عازم کربلایم، حلالم کنید💔:)! .

شب و روز بعد از بازگشت از اربعین اوقات عجیبیست. احساس خلاء میکنی در زمان و مکانی دیگری و احساس قرابت با خانه ات نداری! و این تنها منحصر به خانه و شهرت نیست احساس میکنی روحت را دارند به زور می کشند، تا وارد بدنت کنند و تو مقاومت به خرج می‌دهی و بیهوده دست و پا میزنی و فریاد میزنی نمی‌خواهم دوباره به قفسم برگردم حلول و هبوط عجیب سختی است اشک می‌ریزی  ولی فایده ای ندارد به ناچار خودت را در جایی که دوستش داری جا می‌گذاری به امید ملاقات سال بعد و ناتوان و بی خود برمیگردی. صبح که بلند میشوی دلت می‌خواهد همه این بازگشت شوخی باشد می‌ترسی چشمانت را باز کنی و خودت را در موکب نبینی و وقتی خودت را در خانه ات میبینی به جای احساس امنیت احساس ترس و نگرانی برتو غلبه میکنی نکند سال بعد راهم ندهند‌!😭 و میمانی دست به دعا و امید به کرم که ای شاه پناهم بده.😭 *به وقت بازگشت اجباری به قفس تن💔🕊 ✍🏻از کانال؛ روزمرگی های منو مامان @mano_maman

اینکه ۱۲ روز تو چند قدمی امام حسین زندگی کرده باشی و بعد مجبور باشی برگردی خیلی خیلی سخته:))

_

حال و هوای این روزا:)))

-!

انگار همین دیروز بود! شب اول محرم، محرم متفاوت و خیلی متفاوت تر از سال های قبل سالی که اقا طلبید منو و دقیقه نودی تونستم برم کربلا محرم و صفری و که ارباب اجازه نوکری داد محرم و صفری که بیشتر شب هاش توی این حسینیه گذشت.. حسینه ای ‌که من کربلامو از اونجا گرفتم و حالاا خیلی زود این دوماه تموم شد و ماه عزای ارباب به پایان رسید و من روحم جاموند توی روز عاشورا و تو شبایی که همه باهم حیاتنا الحسین رو میخوندن! شبایی که میموندم تو خیابون و کسی نبود بیاد دنبالم! حالا همه این ها تموم شد! اقا منو ببخش که تو روضه هات از غمت دق نکردم! اقا دستمو بگیرو به محرم سال بعد برسون الوداع ای ماه حسین✨:))

شکر خدا امسالم به نوکری گذشت=)

=)