🔹اول ذی الحجه، سالروز ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهما السّلام مبارکباد.
حضرت علی علیه السّلام:
به خدا قسم هرگز او -حضرت زهرا- را غضبناک نکردم و در هیچ امری، موجب دلخوریاش را فراهم ننمودم. فاطمه هم هرگز مرا غضبناک نکرد و در هیچ امری از من سرپیچی نفرمود. هرگاه به او نگاه می کردم، تمام غم و اندوهم برطرف میشد.»
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۳۲
@damghan220
🔺اطلاعیه آیین بزرگداشت شهیدان عزیز شهرمان، حجتالاسلام و المسلمین نصرتالله واحدی و علی صرفی که در سرزمین وحی و در زیر فشارهای ددمنشانه آل سعود، غریبانه جان به جانآفرین تسلیم کردند.
به ارواح آسمانیشان صلواتی را اهدا نماییم
@damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
من آن زمان چو قلم سر ز سَجده بردارم
که طی چو نامه شود روزگارِ فُرقَتِ تو!
صائب تبریزی
🔹۱۴ تیرماه؛ گرامیداشت روز قلم بر اهل قلم مبارک باد.
@damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
🔹 پاسداشت حرمت قلم...
🔸به بهانه ۱۴ تیر؛ روز بزرگداشت قلم
قلم که از آن به احد اللِّسانَین (یکی از دو زبان) تعبیر شده، امانتی سترگ و ودیعهای ارزشمند از سوی خداوند مهربان است که در اختیار بشر قرار گرفته تا زمینه ارشاد و هدایت دیگران را فراهم سازد. بهترین گواه بر عیار و ارزش قلم، سوگند جاودانه خداوند دانا در آغاز سوره مبارکه قلم است؛
"ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسطُرُون" [قلم/۱]
"ن، سوگند به قلم و آنچه که با آن نوشته میشود."
سوگند، جز به نامی بزرگ و با عظمت انجام نمیشود، بهویژه آنکه سوگندخوردنده، خدای اعظم بوده و جواب قسم نیز اثبات نزاهت و عظمت اخلاق پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله باشد؛
"ما اَنتَ بِنِعمَهِ رَبِّکَ بِمَجنُون... وَ اِنّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم" [قلم/۲و ۴]
"ای پیامبر! تو به سبب نعمت پروردگارت، دیوانه نیستی ... و همانا تو دارای اخلاقی بزرگ هستی."
تامل در این آیات نورانی و اندیشیدن در عظمت مقام قلم و اهمیت آنچه به نگارشدرآمده، صاحبان قلم را به دقت هرچه بیشتر در انتخاب موضوع، محتوا و حتی واژهها بههنگام نگارش هر متن و مقالهای وا میدارد، همچنانکه اهل مطالعه را به مراقبت از چشم و قلب خویش وادار میکند، تا مبادا به هر نگاشتهای چشم دوخته و دل بسپارند، زیرا غاصبان قلم، همواره به تسامح و تساهل خوانندگان خود امید بسته، تا مراد و منظور آلوده به موهومات باطل خود را در ظرفی از کلمات زیبا و دلفریب و یا آمیخته با تصاویری جذاب و فریبنده، به جان آنها بنشانند.
از این رو امام جواد علیهالسّلام استماع سخنان دیگران -و به قرینه مُشاکله، مطالعه و خواندن نوشتههای آنان- را، عبادت و بندگی کردن برای او دانستهاند که اگر گوینده و نویسنده از خدا گفته و نوشته، پس به درستی خدا را عبادت کرده و هرگاه بر اساس خواستههای شیطانی سخن گوید یا با چنین انگیزهای بر صفحه کتاب، سایت و یا فضای مجازی، نوشتهای را بنگارد، همانا مطالعهکننده در حقیقت، شیطان را عبادت کرده است؛
"مَن اَصغَی اِلی ناطِق فَقَد عَبَدَه فَاِن کانَ النّاطِقُ یُوءَدّی عَن اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَبَدَ اللهَ وَ اِن کانَ النّاطِقُ یُوءَدِّی عَن الشَّیطانِ فَقَد عَبَدَ الشَّیطان" [کافی/ ج۶/ ص۴۳۴]
از یاد نباید بُرد این سخن اندیشمندان دینی را که گفتهاند:
"وقتی انسان کتابی را میخواند یا علمی را یاد میگیرد، باید ببیند که سرچشمهٔ آن رزق معنوی کجاست و از چه مجرایی عبور کرده است؟ نورانی است یا ظلمانی؟"
#ترابی
#گزاره_های_دینی
@damghan220
🔹به لطافت آب، آینه، آفتاب
🔸متن سراسر مهر و محبت فرهیخته ارجمند، استاد رضا داوری دامغانی به مناسبت روز قلم
"ایکاش آنقدر توان و اراده داشتم که میتوانستم از بسیاری از وابستگیهای زندگی کناره بگیرم و بر بسیاری از ناگزیرهای زندگی چیره شوم و تنها قلمی داشته باشم و دفتری و کتابی.
زیرا قلم و نوشتن بهتر از هر رفتار دیگر، هم فریادهای درون آدمی را برمیآورد و هم اگر قطرهای دانش در جان خویش داشته باشد، پیش از آنکه در گورستان نیستی از گفتن و نوشتن بازماند، بر دل سپید کاغذ مینگارد تا به دریای انسانیت بپیوندد و از خشکیدن در امان ماند.
"قلم" به لطافت آب و آیینه و آفتاب است و به قداست آسمان.
و آنان که اهل قلمند، بیادعا و خالصانه دیگران را از دانش و احساس و تخیل و دریافتهای خویش بهرهمند میسازند.
بیشمار کتاب در سراسر گیتی از دیرباز تا کنون نوشته و جاپ شده است، که در تلخترین شرایط زندگی و در هیاهوی رنجها و دردها، درمانبخش جان خستهی مابوده است.
بهعلاوه همهی دستآوردهای بشر امروز، بدهکار قلم خردمندان و دانشمندان روزگاران پیشین است که راه دانش را برای پسینیان خویش هموار ساختهاند.
ضمن عرض درود و ارادت، روز قلم را به محضر جنابعالی که طبع لطیف و جان آگاه و دستی روان به نوشتن دارید، فرخباد میگویم".
💐 با سپاس از آن استاد گرامی💐
@damghan220
🔹الجُنّه النّاجیه
🔹یادداشت کوتاه نویسنده گرامی، آقای سیدسعید شاهچراغی
صفحه ای از کتاب الجُنَّة النَّاجیة تألیف مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج ملّا بمانعلی دامغانی با حواشی و تعلیقات و اضافات فرزند ایشان، واعظ شهیر مرحوم ححت الاسلام حاج شیخ عبّاسعلی محقّق. (پدر و پدربزرگ استاد دکتر مهدی محقّق).
به لطف خداوند متعال تحقیق این اثر به پایان رسیده است و إن شاء الله با فراهم آمدن اسباب چاپ، منتشر خواهد گشت.
لازم بذکر است در خرداد ماه سال جاری جناب استاد حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان مقدّمهای درباره اهمیت وعظ و خطابه و جایگاه والای مرحوم محقّق در منبر شیعی نگاشتند که در ابتدای این اثر خواهد آمد.
▫️با تشکر از فرزند ارجمند استاد دکتر مهدی محقق و کانال ارزشمند استاد.
@damghan220
🔺 عکسنوشتهای از دستنوشته رهبر معظم انقلاب
به مناسبت چهاردهم تیر؛
سالروز آغاز غربت مجاهد بینشان حاج احمد متوسلیان.
@damghan220
▪️انّا لله و انّا الیه راجعون
درگذشت حاجیه خانم سکینه قادری، مادر طلبه شهید، محمدرضا علیزاده را به خانوادههای معزّا تسلیت گفته و برای آن مادر باایمان حشر با فرزند شهیدش را از خداوند منّان خواستاریم.
رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات
پایگاه فرهنگی دیار تدین و تمدن
@damghan220
▪️در کلاس درس حضرت باقر العلوم علیه السلام
بُکَیر ابن أعیَن از جمله اصحاب کِبار امام باقر و امام صادق (ع) -مدفون در شهر دامغان- از امام پنجم چنین روایت نموده است؛
🔹إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِيثَاقَ شِيعَتِنَا بِالْوَلَايَةِ لَنَا وَ هُمْ ذَرٌّ يَوْمَ أَخَذَ الْمِيثَاقَ عَلَى الذَّرِّ بِالْإِقْرَارِ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِمُحَمَّدٍ ص بِالنُّبُوَّةِ وَ عَرَضَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ عَلَى مُحَمَّدٍ ص أُمَّتَهُ فِي الطِّينِ وَ هُمْ أَظِلَّةٌ وَ خَلَقَهُمْ مِنَ الطِّينَةِ الَّتِي خُلِقَ مِنْهَا آدَمُ وَ خَلَقَ اللَّهُ أَرْوَاحَ شِيعَتِنَا قَبْلَ أَبْدَانِهِمْ بِأَلْفَيْ عَامٍ وَ عَرَضَهُمْ عَلَيْهِ وَ عَرَّفَهُمْ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ عَرَّفَهُمْ عَلِيّاً وَ نَحْنُ نَعْرِفُهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ.
الکافی. ج ۱ ص ۴۳۸
🔹خدا از شيعيان ما آنگاه كه در عالَم ذر بودند، به ولايت ما پيمان گرفت، روزى كه از همه در عالم ذر پيمان میگرفت، و نيز به ربوبيت خود و نبوت محمد (ص) پيمان گرفت، و خداى بزرگ و عزتمندّ امتش را كه مانند سايهها بودند (روح بدون پيكر يا با پيكر مثالى بودند) به محمد (ص) در گِل ارائه فرمود، و آنها را از گلى آفريد كه آدم را از آن آفريد، و خدا ارواح شيعيان ما را دو هزار سال پيش از بدنهاي شان آفريد، و ايشان را بر پيغمبر (ص) داشت، حضرت آنها را شناخت و على هم آنها را شناخت و ما آنها را از سياق گفتار ميشناسيم.
@damghan220
▪️روضه پنجمین شهید محراب هدایت
در صفحهصفحه تاریخ گشتم تا سر خط غربتت را ای امام مهربان! بیابم و عاقبت آن را یافتم، اما نه در میان هیاهوی شمشیرهای یزیدیان در ماتمسرای نینوا در حالیکه کودکی بودی ایستاده در گوشهای از خیمههای نیمسوخته با لبانی تشنه و قلبی گرفته از غم همسفرانت، که آنجا هرچه چشم دوختم، فقط دیدم بر بلندای شجاعت و مردانگی ایستاده بودی...!
و نه در بیابانهای تفتیده کوفه و شام بر بالای مرکبی بیجهاز در دامان پر تلاطم مادری از مادران حرم که تو در بین پوزخند نیزهداران، عَلَم عزت برافراشته بودی ...!
و نه آن هنگام که بر فرزند گرامت اینگونه وصیت میگفتی که ده سال در ایام حج در سرزمین پر رمز و راز منا برایم روضهخوانی کنید، که این چراغی را برافروختن بر سر راه رهجویان طریق سعادت بود که راه از چاه بشناسند...
اما ای دین و دانش از تو گرفته رونق!
اگر چه باورکردی نیست اما غربت تو را ای عزیز پیامبرم! در مسجد رسول خدا دیدم؛ وقتی گرداگرد تو جماعتی از مدعیان دوستی و پیروی از مکتب علمآموزت زانوزده تا پیامبر را در سیمای کلامت نظارهگر باشند؛ همانهایی که در کلاس امامشناسی مردود بودند و از کتاب امامت جز هیچ نخوانده بودند؛ وقتی گفتی: قال الله ... و بیواسطه از خداوند سخنی را نقل کردی، خیره خیره به هم نگاه کردند و زیر لب گفتند:
"وای بر این مرد که چقدر جسور است، بیواسطه از خدا روایت میکند".
- زبانم لال باد که نوشتن این حکایت چقدر شرمآور است!-
و تو به اجبار دیگربار بیواسطه از پدربزرگت، پیامبر خدا روایتگری کرده و اینها باز هم انگشت اشارت گَزیده و به هم گفتند:
"ما اَکذَبَ هذا الرَّجُل...!"
- قلم را یارای ترجمه نیست بس که عرق شرم، بر صفحه کاغذ میریزد-
و خلاصه تو به ناچار به دنبال جابر بن عبدالله انصاری، آن آخرین صحابی پیامبر فرستادی تا او که دیگر نابینا شده است، در مسجد کنارت بنشیند و تو دست بر دست او بگذاری و برای هدایت آن جماعت امامنشناس اینگونه نقل حدیث کنی:
"به نقل از جابر که او از پیامبر روایت کرده است که...".
آن وقت آن بیمعرفتها به نشانه رضایت سری تکان دهند و بگویند: حالا درست شد.
آری، براستی سند غربت تو همین روایت تلخ است. و درست فهمید آنکه گفت: بر این صفحه از کتاب شریف کافی باید خون گریست... ای شکافنده علمهای اولین و آخرین... ای امام باقر -علیهالسلام-
به روح آسمانیات هزاران سلام و صلوات.
سالروز شهادت حضرت باقرالعلوم
مصطفی ترابی
@damghan220
💠تقویم دامغان
هفتم ذیالحجه؛ سالروز ارتحال حجت الاسلام والمسلمین حاج سید میرزاحسین ترابی
🔹ولادت: ۱۲۸۹ شمسی
🔹رحلت: ۲۰ آذر ۱۳۵۴ (۷ ذیحجه ۱۳۹۵)
🔹نام پدر: حاج میرحیدر (کاسب خوشنام و درستکار بازار دامغان)
🔹استاد برجسته: آیت الله سید میرزاآقا ترابی
🔹فعالیتهای برجسته:
تدریس و مدیریت حوزه علمیه دامغان، امام جماعت مساجد ملا، محله امام و جامع، وعظ و سخنرانی در شهر و روستاهای تابعه، ملجا مردم دامغان
🔹فرزند برجسته:
آیت الله حاج سیدمحمود ترابی
🔹مزار: آرامگاه بُکیر بن اَعین دامغان
▫️به روح آسمانی آن واعظ شهر صلواتی را اهدا نماییم.
@damghan220
▪️در سوگ عالم زاهد دامغان
حدود پنجاه سال پیش در هفتم ماه ذی الحجه و در سالروز شهادت امام باقر (ع) عالم زاهد، سلاله السادات، حجت الاسلام و المسلمین مرحوم آقا میرزاحسین ترابی فرزند مرحوم حاج میرحیدر ترابی و برادر گرامی مرحوم آیت الله آقا سید میرزاآقا ترابی دار فانی را وداع گفت.
بزرگ مردی که مردمان دیار تدین و تمدن همواره او را به زهد و تقوا میستایند و نوای روضه های جانسوز او را در مجالس سوگواری اهل البیت علیهم السلام به گوش جان سپردهاند، نیز طلاب قدیمی حوزه علمیه دامغان، تدریس دروس ادبی آن عالم فرزانه را فراموش نخواهند کرد.
سید بزرگواری که با تاسی به برادر ارجمندش مرحوم آیت الله ترابی همچون پدری مهربان، همواره درب خانه اش را به روی محرومان و نیازمندان میگشود و به ویژه پس از ارتحال برادر والامقامش، امامت مسجد جامع شهر و نیز سرپرستی امورات دینی همشهریان را بر عهده داشت.
اگرچه از آن عالم فرزانه خاطرات قابل توجهی ثبت نشده اما به حکم سخن مشهور " الوَلَدُ سِرُِ اَبیه" - فرزند رازی نهان از پدر دارد- با دیدار فرزند گران مایه او، عالم فرزانه شهرمان حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید محمود ترابی میتوان به شخصیت با عظمت والد گرامشان پی برد .
سرانجام این شاگرد برجسته حوزه امام باقر علیه السلام در هفتم ماه ذی الحجه سال ۱۳۵۳ ه ش و در سالروز شهادت پنجمین مهر سپهر امامت، دار فانی را وداع گفته و در بارگاه منور حضرت بُکیر ابن اعین دامغان به خاک سپرده شد و مردم شریف دامغان، شاهرود و سمنان چندین روز در سوگ آن اسوه زهد و تقوا به سوگواری پرداختند.
مردم قدر شناس دامغان هر ساله در دهه اول محرم با شرکت با شکوه خود در مراسم عزاداری در این بیت شریف، یاد و نام مرحوم میرزا آقا حسین ترابی را گرامی می دارند.
#مصطفی_ترابی
#تقویم_دامغان
@damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپی درباره بزرگداشت روحانی وارسته، حجتالاسلام و المسلمین حاج سید میرزاحسین ترابی با ارائه بخشهایی از سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین کربلایی سیدطاهر شاهچراغی در مراسم ترحیم وی در سال ۱۳۵۴ شمسی، برای اولین بار.
کاری از: پایگاه فرهنگی دیار تدین و تمدن
با سپاس از: مؤسسه پژوهشی بیتالهدی
و تشکر از: حجتالاسلام مزینانی
@damghan220
🔹 برگی از روزنوشت
🔸پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۱
پنجشنبهشب را دو، سه ساعتی با دوست عزیز و خوشنظرم، آقا شیخ مهدی شاکری گذراندم که حالا با اندوخته دانش و تجربهای که در حوزه علوم و مهارتهای تربیتی در مراکز آموزشی و پژوهشی فراگرفته، همنشینی با آن رفیق قدیمی برایم دلپذیرتر و سودمندتر شده است. در لابهلای حرفوحدیثهایی از اینور و آن ور روزگار، نکته جالبی درباره حالوروز این روزهای مدیریت فرهنگی شهر دامغان هم داشت که مرا به فکر فرو برد؛ اینکه متأسفانه در بین ما انگار قانونی نانوشته وجود دارد که خیلی زود باید از آدمها ناامید شد و حکم به طرد و رد آنها کرد. او معتقد بود در وجود هر کسی روزنه نفوذی هست که باید با تلاش و تفکر، آن را یافت و کسی را که به حُسن نیت و اهتمام او نسبت به انجام وظیفه باور داشته و اطمینان داریم در موقعیتی که دارد نه بهدنبال غرضورزی و نه شیطنتکاری است، صرفاً به جرم بدرفتاریها و کجسلیقگیهایش که البته زیانبار هم هست، نباید تنهایش گذاشت و او را از میدان به در کرد.
او اصرار داشت که آدمها هر کدام ظرفیتهایی دارند که نباید برای زدن برچسب نمیشود، نمیتواند و نباید بر روی آنها، اصرار ورزید.
و البته از احساس نگرانیاش گفت که داستان جدا کردن چنین افرادی از صف خودیها و ناخودی دانستن آنها البته به همینجا ختم نمیشود، بلکه عدهای به انتظار نشستهاند تا هنرمندانه و با آگاهی از مهارتهای روانشناسانه، ظرفیتهای انسانهای خوشنیت بدسلیقه و حتی بدرفتار را برای اهداف شیطنتآمیزشان مصادره کنند و آن وقت ما میمانیم و دو گرفتاری...!!
حرفهای دلسوزانه آقا شیخ مهدی که حالا دانشپژوه دوره دکتری تعلیم و تربیت است و در حوزه پژوهشگری در این موضوعات هم دستی بر آتش دارد، برایم قابل توجه بود و البته شایسته تامل برای افراد تاثیرگذار شهر!
به امید آنکه شهر عزیزم یک روز فرزندانی چون او را به دور خود جمع کند و از چنین نگاههای زیبایی بهرهمند شود تا مبادا به حکم افراط و تفریطهای سنتی چند دهساله همچنان در آتش از دست رفتن فرصتهای خوبی که در اختیار داریم، بسوزیم.
حق نگهدار تمامی سرمایههای انسانی این آب و خاک باد.
مصطفی ترابی
@damghan220
▪️انّا لله و انّا الیه راجعون
بار دیگر شهر فرهنگ و اندیشه، دیار تدین و تمدن، گوهر فرزانهای را از دست داد که در دانش ادبیات و راه و رسم اخلاقمداری نمونه بود: دکتر حسن ذوالفقاری که با تمام وجودش به اعتلای زبان شیرین فارسی و نیز عزت و آبادانی مردمان زادگاهش میاندیشید و از هر خدمتی فروگذار نمیکرد.
حال که این عزیز رحیل در آستانه روز بزرگ عرفه، آیین خدایی شدن و خدا را خواندن چشم از جهان فروبسته، از خداوند خواستاریم که وی را میهمان سفیر الحسین، مسلم بن عقیل قرار دهد و از فتوحات رحمانی خویش بهرهمندش سازد.
رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات
پایگاه فرهنگی دیار تدین و تمدن
@damghan220
هدایت شده از دیار تدین و تمدن
💠تقویم دامغان 7⃣
۹ ذیحجه؛ سالروز ارتحال حجت الاسلام والمسلمین حاج سید عبدالله مجیدی
🔹ولادت: پانزدهم دی ۱۳۱۶
🔹زادگاه: روستای شریف آباد دامغان
🔹رحلت: ۹ ذیحجه ۱۴۳۱ (۱۵ آبان ۱۳۹۰)
🔹نام پدر: سیدمحمود
🔹استاد برجسته: حضرات آیات سید میرزا آقا ترابی، میرزاآقا عالمی، شیخ محمدرضا خدایی و شیخ محمد نصیری
🔹فعالیتهای برجسته: وعظ و سخنرانی در شهر و روستاهای تابعه، تالیف آثار دینی
🔹تالیفات: تاریخ کربلا، تذکره مجیدی، دیوان اشعار مجیدی
🔹 مزار: آرامگاه فردوس رضای دامغان
▪️به روح آسمانی آن سید جلیل القدر و روحانی گرامی صلواتی را اهدا نماییم.
@damghan220
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله:
"ما مِن يَومٍ أكثَرَ أن يُعتِقَ اللّه ُ فِيهِ عَبدَا مِنَ النّارِ مِن يَومِ عَرَفَةَ؛
خداوند در هيچ روزى به اندازه روز عرفه، بندگان را از آتش دوزخ نمیرهاند".
📚 صحيح مسلم، ج ۴، ص ۱۰۷
مقام معظم رهبری:
"از ظهر عرفه تا غروب عرفه ساعات مهمی است؛ لحظه لحظهی اين ساعات مثل اكسير حائز اهميت است".
@damghan220
🔺اطلاعیه آیین تشییع و خاکسپاری ادیب سخنشناس و محقق پرتلاش، دکتر حسن ذوالفقاری دامغانی رضوانالله علیه
@damghan220
▪️طنین پرتکرار رحیل
سال گذشته با شنیدن بانگ عرفه، خبر ارتحال استاد خوشالحان، آقا سیدمحمود حسینیپور و امسال با اولین چشم بازکردن به روی خورشید عرفه، خبر باورناپدیر ارتحال دکتر حسن ذوالفقاری عزیز را خواندم که کامم را در این روز عید بندگی، تلخ کرد و خاطرم را پریشان ساخت.
بهیاد ندارم که از نزدیک با مرحوم دکتر ذوالفقاری عزیز همسخن شده باشم، تنها تماس بود و پیام، ولی هرچه بود یکپارچه مهربانی بود و فروتنی.
از همان لحظه که خبر را خواندم، ذهن تحلیلگرم شروع کرد به ارزیابی آنچه که از شخصیت او میدانستم، و پیش از همه، محبت و مهربانی و تواضع و سادگی در کلام و رفتارش به ذهنم خطور کرد؛ یک دنیا گوهر افتخارآفرینی را در دریای یکرنگی و بیرنگیاش پنهان کرده بود. هرگز خویش را گرفتار ادعاهای این روزگاری نکرده بود، استاد ادبیات بود و آراسته به آداب.
هربار که برای ایشان پیامی ارسال کرده یا تماسی گرفتم، جزء اولین کسانی بود که پاسخ میداد. با وجود فراوانی مشغلههای کاریاش، اما همیشه در دسترس بود و پاسخگو.
دیگر ویژگی زیبای او را در ذهنم، اهتمام و کوشش چند سالهاش نسبت به حقشناسی و قدردانی از اصحاب علم و اثر برشمردم که براستی و درستی اقدام میکرد و اثرگذار بود؛ چه درباره آنانکه در حوزه ادبیات فارسی پیشتاز قافله بودهاند و چه نسبت به کسانی که پیشگام علمی و علمی مردمان زادگاهش، شهر دامغان بودهاند، و همین نیز سومین خصلت پسندیده دکتر ذوالفقاری عزیز بود؛ او اگرچه اندیشهای به وسعت ایران اسلامی و شکوفایی آن داشت، اما همواره دل در گرو پیشرفت فکری و فرهنگی زادگاهش داشت و در این راه، سختکوش و باانگیزه بود.
و بالاخره اینکه ثابت کرد میشود در این سرزمین مادری، در حوزهای تخصصی فعال و اثرگذار و صاحبنظر بود و خستگیناپذیر، اما نه مثل بعضیها از شرایط بد روزگار فقط ناله کرد و تنبلی ورزید و نه برای رسیدن به کرسی قدرت، طمعورزی کرد، و اینکه فقط و فقط به تعالی فکر و فرهنگ اندیشید و کار کرد و کار کرد و کار کرد؛ مثل دکتر احمد مهدوی دامغانی رضوان الله علیه که تاب افتاده بر پشت فرهنگ این شهر و این کشور از غمش، هنوز راست نشده است؛ چنانکه با هجران غمبار آقا سیدمحمود ترابی، پدر معنوی شهرمان، که به قول دوست و برادر پژوهشگرم، آقا سیدسعید شاهچراغی، برای ما دامغانیها یادآور عامالحزن است.
بدرود استاد پا به کار، بدرود استاد پر تلاش.
از خداوند صادقالوعد میخواهم بهخاطر صداقت در رفتارت، تو را قرین صدّقین قرار دهد.
۱۸ تیر ۱۴۰۱
دیار بانوی کرامت
مصطفی ترابی
@damghan220
▪️در تنگه مرصاد
🔹به قلم: نویسنده گرامی، آقای محمدمهدی عبدالله زاده دامغانی
ناباورانه خبر درگذشت دکتر حسن ذوالفقاری را دریافت کردم. خاطراتی که از برخوردهایم با وی داشتم از نظرم گذشت. پررنگترین آنها مربوط به تابستان ۱۳۶۷ و مشارکت در نبرد مرصاد در برابر منافقان بود. ما وقتی به اردوگاه صادقین در نزدیکی چارزبر رسیدیم، هنوز زد و خورد با منافقان ادامه داشت و کمی بعد، آنها تار و مار شدند. بیش از یک ماه با تعدادی از دوستان و از جمله، حسن ذوالفقاری در زیر یک چادر بودیم که گاهی هم نگهبانی میدادیم.
اردوگاه در مجاورت چشمه بزرگی بر پاشده بود که آب فراوان و خنکی داشت. منطقه هم از درختهای عمدتا بلوط پوشیده شده بود و این شرایط محیط جالبی ایجاد کرده بود. در این مدت حُسن مصاحبت با ذوالفقاری برایمان نعمتی بود. وی با لهجۀ دامغانی سخن میگفت و در ضمن آن به کرات، از ضربالمثلهای رایج بین مردم دامغان استفاده میکرد که هنوز برخی از آنها را با همان لهجه به خاطر دارم.
مسلما راهی که وی در توجه به ادبیات عامه گشود و پژوهشهای ارزشمندی از خویش در این زمینه باقیگذاشت، استمرار خواهد یافت.
روح این ادیب اندیشمند شاد باشد و غریق رحمت حضرت حق گردد.
@damghan220
▪️عام الحزن دامغان
🔹به قلم نویسنده گرامی، آقای سیدسعید شاهچراغی
عام الحزن (سال غم) نامی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت نهاده است. در این سال وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهما السلام) به عنوان دو شخصیت تاثیرگذار بر تاریخ رخ داد.
این مقدمهای بود بر این که بگویم سال ۱۴۰۱ برای اهالی دامغان و اندیشمندان و فرهنگدوستان، تداعی عام الحزن است؛ سالی که از آغاز آن تا کنون، کمتر از چهار ماه کامل نگذشته است که چهره های تاثیرگذار و مؤثری با رفتنشان لباس ماتم و غم بر قامت این شهر پوشیده شد.
رحلت ملکالشعرای تعزیه ایران، مرحوم نادعلیزاده، رحلت پدر معنوی دامغان، ابوالشهید مرحوم آیتالله حاج سیدمحمود ترابی، رحلت چهره مبرز جهان اسلام، مرحوم استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، و اینک درگذشت استاد بزرگوارمان، ادیب و پژوهشگر برجسته مرحوم دکتر حسن ذوالفقاری.
شخصیتهایی که دیگر برای این شهر تکرار نخواهند شد و مانندی نخواهند یافت.
تقدیر برای این شهر چنین رقم خورده و ما هم در دایره قسمت، نقطه تسلیم هستیم.
و آن روی سکه این مصیبتها، تلنگری هست برای من و شما که بدانیم فرصت ها چون گذر ابرها از دست میرود، و هر لحظه منتظر باشیم که صدای کاروانسالار بلند شود: (ارتحلوا) که زمان کوچ فرا رسیده است.
پس تا هستیم قدر بدانیم، قدر فرصتهایمان، قدر اساتید و بزرگانی که توفیق حضور در کنارشان را داریم. بدانیم که ناگهان خیلی زود، دیر میشود.
@damghan220