🍏 معجزه لاغری در فصل های گرم!
تخم شربتی+ آب ولرم + عسل+ آبلیمو
کلسیم
امگا سه
کاهش وزن و کاهش اشتها
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
اگه میخوای مو های زائد صورتت برای همیشه از بین بره و دیگه پول لیزر ندی🥸
پس آموزشش رو تو این کانال یاد بگیر👇
http://eitaa.com/joinchat/4101111829C3c35eb5b6e
با این راهکار دیگه نیاز نیست هر هفته آرایشگاه بری و با بند پوستت شل بشه😎
از شر موهای بدنتم خلاص شو👏
هدایت شده از انرژی مثبت😍
از شکم چاق تا شکم تخت در ۷ شب!
بزن رو سیبها و محلول غیب کردن چربیهای اضافه رو یاد بگیر!
تا عروسیا خوش اندام شو👇👇👇
🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎
☝️☝️☝️☝️
#سرگذشت_اکبر
#وابستگی_مادر
#پارت_شصت_شش
من اکبر هستم متولد سال ۱۳۶۷شهر ارومیه اما از همون نوزادی ساکن تهرانم
اون شب مهربان اصلا حالش خوب نبود و مدام به خودش لعنت میفرستاد.صبح که شد هر چند حالش بهتر نشده بود اما از خونه ی من مستقیم رفت سرکار و بعدش خونه ی خودشون…بعداز اون اتفاق مهربان دچار افسردگی شدیدی شد و از من دوری کرد..هر وقت باهاش تماس میگرفت و میخواستم ببینمش بهانه میاورد و بالاخره یه روز حرف دلشو زد.مهربان گفت:من اشتباه کردم…گفتم:چه اشتباهی؟دوستی با منو میگی سقط جنین رو؟دلم میخواست ازش سقط رو بشنوم اما مهربان گفت:کلی میگم..در کل دوستی منو تو اشتباه بوده.تمام کارامون از اساس غلط بود..با این حرفش خیلی ترسیدم..وحشت داشتم که از دستش بدم برای همین گفتم:مهربان بیا زودتر ازدواج کنیم..اما مهربان همش بهانه اورد..چون خیلی پیگیر بودم و دلم میخواست حتما همسرم بشه به زحمت و بعداز ۳-۴ماه راضیش کردم که بیاد و با خانواده ام آشنا بشه..روزی که رفتیم پیش خانواده ام مهربان حسابی به خودش رسیده بود…خدایی همیشه شیکپوش و مرتب بود....
ادامه در پارت بعدی 👇
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
🛑🛑خیاطی با راحت ترین روش بدون محاسبات 😍
ما اولین بار درفضای مجازی با روشهای بدون فرمول بهترین روش الگوکشی رو یادتون میدیم.💃💃💃
گروه رفع اشکالم داریم 😍
به راحتی و رایگان تو خونه خیاط خودت باش
کانال رایگانم داریم که هر روز یه مدل آموزش میدیم حتما عضو باش👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1459552283C012b557734
هدایت شده از انرژی مثبت😍
🧕دخترا: کو پسر مسئولیت پذیر مؤمن؟!
پسرا : کو دختر کم توقع؟! 😍
▣⃢💞کافیه به جمع ۳۰ هزار نفری ما بیای تا دختر پسرهای مومن و کم توقعی که حاضرن زندگی رو عاشقانه و ساده شروع کنن ببینی.
▣⃢❤️ دیدن فرم دختر و پسرهای مومن به تفکیک شهر و سن👇
https://eitaa.com/joinchat/2442789102Ce5839760ce
با مجوز رسمی از سازمان تبلیغات اسلامی
خاصیتهای گوجه فرنگی 🍅
▫️سلامت قلب
▫️تنظیم قندخون
▫️ضدپیری
▫️تقویت مو
▫️سلامت استخوان
▫️تمیزکردن پوست
▫️ضدسرطان
▫️تقویت بینایی
▫️ضدالتهاب
▫️ضدلخته شدن خون
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
رفع تیرگی زیر چشم
◽قبل خواب، کمی روغن بادام روی پوست دور چشم ماساژ دهید صبح هم با آب سرد صورتتان را شستشو دهید
◽این روش را هرشب تکرار کنید تا تیرگی دور چشم شما کمرنگ بشه
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
💖 فال حافظ 💖
❶ ابتدانیت کنید
❷ سپس سه صلوات بفرستید
❸ سپس یکی از قلبهای زیر را لمس کنید 💞👇👇👇
💗💗 💗💗
💗💗💗 💗💗💗
💗💗💗💗💗💗💗
💗💗💗💗💗💗
💗💗💗💗
💗💗
💗
خدایا به مـن در زندگے آرامـش عطا فرما💕💕
هدایت شده از انرژی مثبت😍
آرایشگاه داشتم همیشه میکاپ عروس داشتم شب دیر میرسیدم خونه ..
جاری با اصرار برام شام میآورد میگفت نگران دخترت نباش من میرسم بهش اون روز یکی از عروسها کنسل کرد زودتر رفتم خونه یادم رفت به جاریم بگم برام غدا نیاره وقتی رسیدم خونه بوی عطر جاریم تو خونه پیچیده بود صدای از اتاق دخترم میاومد آروم رفتم از لای در نگاه کردم با چیزی که دیدم تنم لرزید بالا آوردم ....
https://eitaa.com/joinchat/683474953Cd141688fae
داستان زیبای بازی سرنوشت(دختری که قبول کرد همسر یک معلول جسمی بشه)
#پیشنهادمدیر👌👌
#سرگذشت_اکبر
#وابستگی_مادر
#پارت_شصت_هفت
من اکبر هستم متولد سال ۱۳۶۷شهر ارومیه اما از همون نوزادی ساکن تهرانم
وارد خونه که شدیم مهربان سلام کرد ولی مامان و خواهرام بزور جوابشو دادند و محل نزاشتند…یه کم من با خانواده خوش و بش کردم تا مثلا یخشون باز بشه که یکی از خواهرام سرتا پای مهربان رو نگاه کرد و با کنایه گفت:نه بابااااا…خیلی خوش تیپی،،فکرشو نمیکردم تا این حد خوش تیپ باشی….حالا بگو ببینم این لباسهارو خودت خریدی یا برادر ساده ی من؟آخه میدونی دخترای این دوره زمونه خیلی زنگ شدند…تا یه پسر پولدار به تورشون میخوره تا کش مو رو هم باید پسره بخره…مهربان با دلخوری و خیلی جدی گفت:من کار میکنم…از ۱۸سالگی هم کار کردم و هم درس خوندم..من دختر کاملا مستقلم ونیازی به پول کسی ندارم..اصلا هم خوشم نمیاد آویزون جیب بابام یا شوهرم باشم…با این جواب مهربان خواهرم خودشو جمع و جور کرد ولی مشخص بود که حرص میخوره…رفتار بابا و زن داداشام با مهربان بهتر از اونا بود و خیلی زود صمیمی شدند و در حال حرف زدن بودن که مامان یهو بدون پرده و رک رو به مهربان گفت:من راضی به این وصلت نیستم..بنظر من شما دو تا بهم نمیخورید…
ادامه در پارت بعدی 👇
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
🪴اگه #گـــــــــل_و_گیاه با دستت قهره و رشد نداره بیا😍👇
تکنیک #پاجوش گرفتن از سانسوریا☺️
فن #ایستاده رشد دادنِ پیچک😍
راه #قلمه گرفتن از گل قاشقی👌
قلقِ #ریشه زدن دیفن باخیا👍
👌🏻راهکار #آبشاری ریختن گل همیشه بهار😍
👌🏻راهکار #پر_پشت کردن گل با کودِ #مایع خانگی😁
کاشت سبزی و صیفی جات🍆🥬🌶🍅🥕🌽🧄🥒 درآپارتمان😍👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2033647686C399ccaf613
فن جلوگیری از #سوختن_برگها در فصل گرما 👌