️شعر «میگم سلام بر حسین»
من بچه شیعه هستم
دوست امام حسینم
وقتی که تشنه میشم
میخوام که آب بنوشم
یاد امام حسینم
مثل او مهربانم
میگم سلام بر حسین (۲)
مامان جونم غم داره
زیر چشاش نم داره
نگاش به تنگ آبه
تو تنگ آب گلابه
آب میخوره با لیوان
میگه سلام بر حسین
میگم سلام بر حسین (۲)
#امام_حسین_علیه_السلام #محرم #امام_حسین #شعر
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
#حضرت_علیأصغر🥀🖤🥀
اول بگم کیم من
مثل کبوترم من
کوچولوی شش ماهه
علی اصغرم من (۲)
اسم مامان رباب بود
بابام امام حسین بود
عموی من ابالفضل
رقیه خواهرم بود
آقا علی اکبر
اسم برادرم بود
وقتی تویِ دشت خون
باباجونم تنها شد
اومد به خیمه من
گفت: پسرم می آیی
بریم به جنگ دشمن
با این که بچه بودم
دلم می خواست بجنگم
دشمنای بابا رو
من بیارم به چنگم
آخه بابا گفته بود
از همه بهتر می شه
هر کی با غول بجنگه
مثل کبوتر می شه
من با غولا جنگیدم
از همه بهتر شدم
رفتم به آسمونا
مثل کبوتر شدم
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ
برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ
من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م
همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م
گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن
همیشه پروانه ها دور سرم میگردن
از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی
میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی
هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه
مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه
خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه
به یادتون میمونه؟بابام امام حسینه
پدربزرگ خوبم امیر مومنینه
اون اولین امامه،ماه روی زمینه
تو دخترای بابام از همشون ریزترم
خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم
مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم
گردنبند ستاره به گردنم میبستم
یه روزی از مدینه،سواره و پیاده
راه افتادیم و رفتیم همراه خونواده
به سوی مکه رفتیم،تو روز و تو تاریکی
تا خونه خدا رو ببینینم از نزدیکی
چن روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا
راه افتادیم و رفتیم به صحرای کربلا
به کربلا رسیدیم،اونجا که دریا داره
اونجا که آسمونش پر شده از ستاره
تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم
بچه کبوتر بودم،پر و بالی نداشتم
همیشه عمه زینب میگفت دورت بگردم
به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم
تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم
با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم
تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من
سبدسبد گل سرخ ریخت روی دامن من
بزرگا که جنگیدند با غولای بد و زشت
ما توی خیمه موندیم،بزرگا رفتن بهشت
گلهای دامن من از تشنگی میسوختن
به گریه کردن من چشماشونو میدوختن
تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته
مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته
دامنم آتیش گرفت مثل گلای تشنه
به سوی عمه زینب دویدم پابرهنه
خواستم که صورتم رو با چادرم بپوشم
خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم
غولا منو گرفتن،دست و پاهامو بستن
خیلی اذیت شدم،قلب منو شکستن
خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا
وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا
پیاده و پیاده همراه عمه زینب
راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب
تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه
از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه
توی خرابه شام ما رو زندونی کردن
با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن
فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه
بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه؟»
سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم
تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم
بابام یه شب به خوابم اومد توی خرابه
گفت که:بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه
دست انداختم گردنش،تو بغلش خوابیدم
خیلی شب خوبی بود،خوابای رنگی دیدم
صبح که بلند شدم من،دیدم که یک فرشته م
مثل داداش اصغرم،منم توی بهشتم
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
سرود بگو چقد گریه کنم؟.mp3
11.7M
🔸سرود فوقالعاده زیبای
«بگو چقد گریه کنم؟»🔸
میدونم، یه کار خوبُ از بابام،
که یادگار مونده برام،
واسه تو گریه میکنم.
مدیونم، به شیر پاک مادرم،
که الان اینجامو دارم،
واسه تو گریه میکنم.
بگو چقدر گریه کنم،
تا که خوب بشه زخمات.
یادمه روضهخون میگفت،
تار میدیده دو چشمات
بگو چقدر گریه کنم، تا آروم شه رقیهت
بگو چقدر گریه کنم، برسه آب به خیمهت
از بچگی، به عشق تو دل بستم
قول میدم، تا آخرش پات هستم
سینه میزنم، فک نکنی من خستهم
خیلی آقا، به روضهها وابستهم
«حسین، ابی عبدالله»
کی گفته بچهم، منم مث عبداللهت
دست که دارم، سپر برات
کی گفته بچهم، منم مث اصغرمو،
حنجرهمو، میدم برات
کی گفته بچهم، منم مث قاسمتم،
بذار یه روز بشم فدات
تو که امام حسین همه بچههایی،
تو رو خدا، روی منم حساب کنیا
مشک چشای غمزدهمو تا عمر دارم
پر آب کنیا
اگه خراب شدن واست همینجوره،
منو یه عمر خراب کنیا
منو اهل کتاب کنیا
اهل ذکر و ثواب کنیا
خلاصه حرف من اینه
که منو انتخاب کنیا
از بچگی به عشق تو دل بستم
قول میدم تا آخرش پات هستم
سینه میزنم، فک نکنی من خستهم
خیلی آقا به روضهها وابستهم
«حسین ابی عبدالله»
دردودلی کودکانه با تشـــــنه لب کربلا
پر از مفاهیم ناب دینی و ایجاد حس
حماسه در کودکان
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
1_1122967283.docx
14.9K
متنپردهخوانی حضرتامالبنین(س)🖤
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
YEKNET.IR - roze - shabe 6 muharram 1401 -mirzamohamadi.mp3
3.99M
سلام بر آن شهیدی که
با شمشیر به فرق مبارکش زدند
#میرزامحمدی🎙
#روضه🔊
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
زمینه؛ مرد میدون.mp3
1.75M
#دهه_محرم
#حضرت_قاسم_علیهالسلام
#زمینه
#نوحه_باسبک
🔹مرد میدون🔹
با نشستن
چیزی حل نمیشه
با نشستن
کامت احلی من عسل نمیشه
کربلا میخونه تو رو
جاده رو پیدا کن برو
بعضی فرصتا دیگه نمیشه تکرار
فرصتی مثل جوونی پربها نیست
ناامیدی نکنه بیاد سراغت
چون رسیدن به همین آسونیا نیست
«اگه قاسم ناامید میشد
کی شهید میشد؟»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرد میدون
دوره از بهونه
مرد میدون
هیچوقت لَنگ چیزی نمیمونه
مرد این میدون قاسمه
سمت یک لشکر عازمه
ساده زد قید همه نداشتههاشو
بیزره بود ولی گفت «عیبی نداره
شمشیرم کافیه واسه ترس دشمن
شمشیری که پای کار ذوالفقاره»
«اگه قاسم ناامید میشد
کی شهید میشد؟»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیقراره
دیگه خیلی دیره
بیقراره
اذن میدون از عمو بگیره
یکسره غرق خواهشه
چون فقط سیزده سالشه
آرزوشه سری تو سرا دراره
آرزو واسه جوونا که محال نیست
آخرش رسید به اون چیزی که میخواست
تا بگه شهید شدن به سن و سال نیست
«اگه قاسم ناامید میشد
کی شهید میشد؟»
┄┅🏴🍃🌸🕌🌸🍃🏴┅┅
#حسینیه_کودک
#نوحه
#قاسم_بن_الحسن
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه ایستگاه صلواتی خوبی❤️
منم اون بچه بیآلایش..
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
872400339 (2).mp3
3.03M
بسماللهالرحمنالرحیم
زمینه حضرت علی اصغر علیهالسلام
➖➖➖➖➖➖➖
لالا لالا ، ببین حالا
من این پایین ، تو اون بالا
عزیزم ، بخواب لالا
لالایی میکنم ، خوابت نمیاد
بزرگت میکنم ، یادت نمیاد
تو روی نیزهها ، بیتابیاصغر
کسی مادر به فریادت نمیاد
عزیزم، تو که جون ربابی
نمیشه ، رو نی راحت بخوابی
بمیرم ، که زیر آفتابی
که زیر آفتابی ، که زیر آفتابی
لالایی ، لالایی
لالا لالا لالا لالا لالایی
.
لالا لالا ، گل پونه
داره من رو ، میسوزونه
چرا سر رو میچرخونه
همه امید مادر رفته بر باد
جلو چشمم سرت ، از نیزه افتاد
سرت رو مادر از پهلو به نی زد
با خندهش حرمله ، ماهارو دق داد
سر تو برا سنگا نشونه
سر تو برا من سایه بونه
خداهم برات روضه میخونه
برات روضه میخونه برات روضه میخونه
لالایی لالایی
لالا لالا لالا لالا لالایی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#شیرخوارگان
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
🕊﷽🕊
🔺#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
▪️#علی_اصغر ع
❤️بر عترت مصطفی مکرر صلوات
❤️بر فاطمه و ساقی کوثر صلوات
❤️خواهی گه شود مشکلت آسان بفرست
❤️بر چهره دلربای اصغر صلوات
✨هر شب تو را بزم عزاست مهدی جان
✨داغ دلت از کربلاست مهدی جان
✨مولا نبودی کربلا چه کردند 2
✨با اصغر شیرین زبان چه کردند
((یا صاحب الزمان
الغوث و الامان))
السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی اصغر علیه السلام یا باب الحوائج
⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر
⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است
⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه....
اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن
((یا باب الحوائج... یا علی اصغر))
بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه...
امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر...
آقا زاده ای که باب الحوائجه...
حالا هر حاجتی داری بسم الله...
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))
(همه ناله بزنند)
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔺تماشای رُخ اصغر نمایم
🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔺که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین.....
به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،،
(زمزمه کششی)
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))...
هدیه به پیشگاه قطب عالم امکان امام زمان عج ( صلوات
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
🥀✨🥀✨🥀✨🥀✨
أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ ...
اولین جمعه ماه محرم که متعلق به بابالحوائج ششماهه کربلا حضرت علی اصغر(علیهالسلام) هست ...
آی بچههای دانا
کودکان توانا
میدونید که من کیام؟
مثل کبوترم من
یه بچهی ششماهه
علی اصغرم من
اسم مامانم رباب
امام حسین ع بابام بود
او رو دوسِش میداشتم
خیلی عزیز برام بود
عموی من اباالفضل ع
رقیه س خواهرم بود
حضرت علی اکبر ع
اسم برادرم بود
تو قنداقم میذاشتن
وقتی کوچولو بودم
من وسط گهواره
یک گُل خوشبو بودم
اسباببازیهای من
انگشتای بابام بود
غنچه سرخ خنده
همیشه رو لبام بود
#حضرت_علی_اصغر_ع
#محرم
#یا_حسین
╭━═━⊰✨🥀✨⊱━═━╮
https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
╰━═━⊰✨🥀✨⊱━═━╯