eitaa logo
دانشگاه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
478 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4هزار ویدیو
91 فایل
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صلوات ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌
مشاهده در ایتا
دانلود
جناب تاجزاده هستند از مجرمان امنیتی حامی دولت روحانی... اسفند 95 در حمایت از روحانی معتقد بودند اگر این دولت نبود قیمت پراید به 50 میلیون و دلار به 12 هرار تومان میرسید و امروز که در دولت تحت حمایت شان آن هم 5 سال بعد از همه جور امتیاز دادن به امریکا، قیمت پراید و دلار و... رکورد همه این عددها را هم رد کرده است، کلا نظر اقتصادی خاصی ندارند! #کانال_دانشگاه_مدافعان_حریم_ولایت #انتشار_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
👇 امشب بنا داریم با توجه به اوضاع و اتفاقات روز، سلسله گفتار جریان شناسی سیاسی انقلاب را پی بگیرم و ابتدا به قسمتهای ناتمام آن خواهیم پرداخت انشاءالله مفید خواهد بود و مورد استفاده محققین و اندیشه جویان قرار خواهد گرفت 👇 @daneshgahevelyat 💥⚡️
💎بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم 💎
همواره یکی از مهمترین مدعاهای شکل گرفته در دولت‌های نهم و دهم، این بوده که انحراف یک برچسب سیاسی است، که مخالفین آقای برای از میدان به در کردن وی و متفرق کردن هوادارانش ساخته‌اند و اساساً انحرافی در افکار و عقاید این حلقه وجود نداشته و این حلقه بهترین منادیان و معتقدان اسلام ناب، مکتب امام خمینی (ره) و گفتمان اتقلاب اسلامی بوده و هستند. ص ۱
و اما این «»، یکی از حلقه‌های مرموز در است، که تاکنون هزینه‌های سنگینی بر انقلاب و کشور تحمیل نموده است. این حلقه، از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲ توانست در ساختار قدرت جایگاهی به دست آورده و برنامه‌های خود را پیگیری نماید. آقای در سال ۱۳۸۴، با تکیه بر گفتمان انقلاب اسلامی و شعارهای انقلابی، که طی سال‌های منتهی به ۸۴، توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی و نیروهای انقلابی و در مبارزه با جریان تجدیدنظرطلب، حول دالِ اصلیِ ولایت و دال‌های فرعی عدالت، استکبارستیزی، استقلال و پیشرفت، گفتمان‌سازی شده بود، توانست به قدرت برسد. ص ۲
، تا مدت‌ها با ورود نیروهای انقلابی در آن و طنین انداز شدن در حرف و منعکس شدن روحیه انقلابی در عمل، خوش درخشید، اما به مرور زمان با نقش‌آفرینی حلقه مرموز و انحرافیِ فوق و پر رنگ شدن ادبیات و کلیدواژه‌های آنان، مانند : ، ، ، و ... در سخنان آقای ، درخشندگی دولت کم شده و در نهایت تمامی تلاش‌ها و اقداماتِ بزرگِ صورت گرفته در دولت‌های نهم و دهم به حاشیه رفت. ص ۳ 👇👇
این حلقه، اقدامات خود را پس از پایان حضور در دولت، متوقف نکرد، بلکه پس از فترتی کوتاه، دیگربار اقدامات مخرب خود را شدیدتر از گذشته آغاز نمود. حلقه فوق، تاکنون برای ترویج دیدگاه‌های خاصش (به خصوص در میان متدینین و انقلابی‌ها)، حداکثر استفاده را از ادبیات انقلابی و اسلامی داشته و با بهره‌گیری از انواع و ، خود را در جایگاه مظلوم نشانده و هرگونه نقد و پرسش از خود را فاقد منطق، سیاسی و جناحی جلوه داده است. ص ۴
متأسفانه در روشنگری و تبیین مسالهٔ انحراف، نیروهای انقلابی، متوسل به مستندات و قرائنی شدند، که هضم و پذیرش آن و نیز امکان اثبات و تبیین آن برای عموم مردم مشکل بود. حال آنکه صرفنظر از درستی و اعتبار این مستندات، انحراف عقیدتی این حلقه، در مواضع و اظهارات و کُنش‌گریِ رئوس حلقهٔ انحراف، مشهود بوده و هست. ص ۵ 👇👇👇👇
با این وصف، طی سال‌های اخیر، بخشی از مردم و بدنه انقلابی کشور، در موضوع افکار و عقاید فوق، پرسش‌هایی داشته که متأسفانه تاکنون پاسخ درخوری به آنها داده نشده است. ص ۶ 👇👇
پرسش‌هایی مانند : «چرا به لیدرهای جریان موسوم به ، گفته می‌شود؟» «اندیشه حلقه انحرافی چیست؟»، «این حلقه چگونه می‌اندیشد؟» «کدام بخش از اندیشه این حلقه، انحرافی است؟» و ... که تاکنون به صورتی دقیق و مفصل به آنها پرداخته نشده است. سلسله گفتارِ " " ،پژوهشی مستند و دقیق است که با هدف پاسخ مستند و متقن به برخی از این پرسش‌ها تهیه شده است. ص ۷ 👇👇
در تمنای اومانیسم : برخلاف تصور جامعه و نیروهای انقلابی، کُنش‌های «» در دولت‌های نهم و دهم، صرفاً یک کنش سیاسی معطوف به کسب قدرت نبوده و ریشه در اندیشه‌ها و عقاید خاص این فرقه دارد. ص ۸
با توجه به تأکید چهره‌های اصلی این فرقه، بر یک تلقی خاص از خدا و نیز انسان، در این بخش، به این موضوع بسیار مهم که بنیان‌های سایر مباحث را روشن می‌سازد، پرداخته می‌شود. ص ۱۰
در آموزه‌های ، «انسان» محور اصلی خلقت است. در این نگاه، همه هستی در خدمت انسان است و اگر انسان نباشد، هستی عبث و بیهوده خواهد بود. از نظر این ، بدون وجودِ انسان، این بیهوده‌گی به حدی است، که حتی وجود خدا هم معنایی نداشته و این وجود انسان است، که به خدا معنا می‌بخشد. ص ۱۱ 👇👇
لیدر فکری فرقه، ، را به عنوان اصل اساسی فکری خود مطرح نموده است. از نظر ، انسان، محور وحدت بین انسان‌ها است : «تأکید می‌کنم که خدا محور وحدت انسان‌ها نیست و حتی امروز هم بشر به وحدت نرسیده است، چرا که اگر به وحدت رسیده بود این همه خونریزی و جنگ‌ها صورت نمی‌گرفت ... چرا خدا، محور وحدت نشده است و من می‌گویم مشکل این است، که به تعداد انسان‌ها خدا هست ... ملت‌ها در طول تاریخ، همواره یک خدا را نپرستیده‌اند، چون انسان‌ها خدای متفاوت دارند.» ص ۱۳
بر اساس نگاه ، با این استدلال که به تعداد انسان‌ها خدا وجود دارد، خدا را نمی‌توان محور وحدت انسانها قرار داد و به جای خدا باید انسان را محور وحدت قرار داد، چرا که خدا موضوع اختلاف‌ها بین انسان‌ها بوده است. در این منظر، به خاطر اختلاف نگاه افراد نسبت به خدا، جایگزین مناسب دیگری برای قرار دادن در محور وحدت بین انسان‌ها وجود دارد. از نظر به جای تکیه بر خدا، که عامل تفرقه و جنگ‌ها شده است، بهتر است بر مفهوم «» تکیه کرد. ص ۱۴
گزاره ی 👈 «به تعداد انسان‌ها خدا هست» ، که به صورت اجمالی توسط گفته شده، البته نشان از نگرشی خاص در افکار این دارد، که صرفاً به آن اشاره کرده است. توضیح و تبیین این دیدگاه، در یادداشت‌های «» که یکی از افراد نزدیک به و از چهره‌های تئوریک است، به صورت مبسوط‌ تر آمده است. ص ۱۵
خدای ذهنی یکتاپرستان : همانگونه که اشاره گردید، گزاره ی 👈 «به تعداد انسان‌ها خدا هست» ، که توسط مطرح شد، یک گزاره ذوقی شخصی نیست، که به صورت فی‌البداهه و ناگهانی بر زبان مشایی جاری شده باشد، بلکه شواهد نشان می‌دهد که این گزاره، یک گزاره اساسی در افکار و بلکه و ناشی از تلقی خاصِ این حلقه در مورد «خدا» است. ص ۱۷
بررسی نظرات که در کانال شخصی، یا کتاب‌هایش منتشر شده، نشان می‌دهد که این گزاره از یک پشتوانه شبه تئوریک برخوردار بوده و از جمله اعتقادات اساسی است، که تلاش نموده تا آن را با کمک آموزه‌های و نظرات فیلسوفانی چون «مارتین هایدگر» تئوریزه نماید. در این باره می‌نویسد: «وقتی ما به چیزی معتقدیم، ابتدا تصوری از او نزد خود داریم و سپس با تصدیق آن، بدان معتقد می‌شویم. حال آنکه ما هیچ تصوری از خدا نداریم، تا بتوانیم بدو معتقد شویم. شاید یکی بگوید، من از خدا تصوری دارم. تصور خوبی، خیر، نیکی و خوب. می‌پرسم، شما این تصورات را چگونه بدست آورده‌اید؟ آیا غیر از این است که شما در جهان انسانی، مفاهیمی را در مناسبات خود دارید که این مفاهیم را در بهترین و کامل‌ترین مصداقش، به کسی یا چیزی به نام خدا اطلاق می‌کنید، مثلاً : شما مهربانی را در مادر و پدر و دیگر انسان‌ها دیده‌اید، سپس این مفهوم مهربانی را به حد کمال برده‌اید و مصداقش را در چیزی به نام خدا جمع کرده‌اید‼️ این دقیقاً همان شبهه‌ایست که برخی از فیلسوفان طرح کرده‌اند؛ یعنی خدا انسان را نیافریده، بلکه این انسان است که مفهوم خدا را ساخته است❗️ حتی اگر به منشأ اعتقادات نگاه کنیم، خواهیم دید که اعتقاد ما به خدا، در واقع اعتقاد ما به چیزی است، که در حاق خود، اندیشه‌ای مشرکانه است. ما "چیزی" را خدا انگاشته‌ایم و بدان معتقد شده‌ایم؛ در واقع مفهومی را ساخته‌ایم و خود را به همان مفهوم گره زده‌ایم. خدا اگر چیزی باشد، دیگر خدا نیست؛ شیئیت در ذات خودِ مخلوق است و اعتقاد، همواره به چیز و شیء تعلق می‌گیرد، خواه این چیز مادی باشد، خواه غیر مادی، مانند : یک اندیشه.» ص ۱۸ 👇👇👇
در این متن، گزاره ی 👈 «به تعداد انسان‌ها خدا است» ، را توضیح داده و سعی می‌کند با پاره ای استدلال‌های مغالطه‌آمیز، آن را اثبات نماید. وی برای اثبات حرف خود، به طور ضمنی به نظرات برخی فیلسوفان مادّی گرایِ ملحد، همچون «فوئرباخ»، که یکی از فیلسوفان قائل به ماتریالیسمِ مکانیکی است، استناد کرده و آن را تأیید نموده است. ص ۱۹
چرا می‌توانیم را مروج «» بدانیم⁉️ بطور خلاصه، بعضی فیلسوفان در کنار برخی جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان، خدا را یک امر مخلوق بشر و یک موجود ذهنی در نظر گرفته‌اند. برخی از مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان غربی، با استناد به نتایج به دست آمده از برخی مطالعات پیرامون آداب و رسوم و عقاید مذهبی اقوام گذشته، کوشیده‌اند تبیینی مادیگرایانه و ضددینی از گرایش انسان به خدا بدهند. ص ۲۰ 👇👇👇👇
آنان مدعی شده‌اند که انسان در سیر تاریخ، خدا را به گونه‌های مختلفی تصور کرده و بر اساس همان تصورات نیز به دعا و نیایش و ارتباط با خدا پرداخته است. به عبارت دیگر، خدا ساخته و پرداختهٔ ذهن بشر است. یعنی، گرایش بشر به خدا، چیزی جز گرایش و پرستش موجودی که در ذهن انسانها ساخته شده، نیست‼️ ص ۲۱
با تأسی و به پیروی از فیلسوف ملحدی چون فوئرباخ، می‌گوید که : خدا در واقع مفهومی است، که ذهن انسان آن را ساخته است. وی معتقد است که شیئیت در ذات خود مخلوق است و اعتقاد همواره به چیز و شیء تعلق می‌گیرد، خواه این چیز مادی باشد، خواه غیرمادی. وی در یادداشت دیگری، که به مناسبت مرگ «استفان هاوکینگ»، فیزیکدان انگلیسی منتشر کرد، «ایرانیان» را متهم به تلقی «شیءانگارانه» و «ذهنی» از خدا کرده و می‌نویسد: « آنچه اکنون در تصور و تخیل ایرانیان درباره خدا حضور دارد، نوعی از "شئ انگاری" درباره خداست. از همین رو، فیزیک به مثابه یک سخن معیار درباره شئ و "موجود" مقبول می‌افتد. این شئ‌انگاری و یا به تعبیر هایدگر، تلقی آنتیک (موجود انگارانه)، مختص خداناباوران (Atheist) نیست، و بلکه به طور ویژه نزد خدا باوران یافت می‌شود. » ص ۲۲