eitaa logo
دانشگاه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
481 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4هزار ویدیو
91 فایل
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صلوات ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌
مشاهده در ایتا
دانلود
به آيت الله خامنه اي از طرف ساواک و برخي روحانيون ، وهابي مي گفتند .شيخ "ع" مي گفت : چون وي تحت الحنک نمي اندازد و در کتابش جلو نام امام حسن "عليه السلام" نگذاشته ... وهابي است . ( ص 4و 294 ) ص ۷
🔳 مطهري و مبارزه فرهنگي مطهري و تقدم مبارزه فرهنگي بر مبارزه سياسي ( مباني فکري اسلام ) ، او پس از يک دوره سياسي در هيأت هاي مؤتلفه به کار فرهنگي روي آورد ولي همچنان سياسي ماند. او در سال 43 مي گويد : مردم بس که مبارزه کردند و نتيجه نگرفتند خسته شدند و همگي مأيوسند مثل جبهه ملي . سران نهضت آزادي هم که ايستادگي کردند از روي ايمانشان بود . وظيفه ما روحانيون اين است که نگذاريم مردم مأيوس شوند . وي در سال 52 هفته اي دو روز براي پرورش نسلي از طلاب به قم مي آمد. مسأله حجاب و مبارزه فرهنگي از مباحث ايشان بود . سال 48 کتاب مسأله حجاب و تأثير آن، چاپ مکرر کتاب ، سال 57 و انتخاب حجاب از سوي زنان مسلمان که کارهاي فرهنگي مانند کتاب مسأله حجاب در پيش از انقلاب دليل آن است . ص ۸
اصرار رژيم برکشف حجاب مجدد با تکيه بر مدارس دخترانه و الزامي کردن دختران به برداشتن حجاب در سال 52 نگراني متدينيّن را بيشتر کرد . آبان 56 خبر گزاري پارس : در مراکز علمي ، درصد دختران با چادر سياه روز افزون است .( ص 299 ) نظام حقوق زن در اسلام با درخواست هاشمي ، که مطهري بعداً مي پذيرد .( ص 300 ) ص ۹
۴ - طرح انديشه حکومت اسلامي توسط فدائيان مطرح شد ، ولي قائل بودند در رأس آن سلطان بوده و فقط احکام بايد اسلامي باشد . ص ۱۰
وقتي امام مطرح کرد برخي ترويج کردند امّا برخي روحانيون هم بودند که برضد امام و ياران او فعاليت مي کردند. روحانيوني مثل مهاجراني ، مناقبي و دانشي ( معدوم ) . کساني هم بودند که به شکل ميانه رو تر و غير مستقيم از رژيم دفاع مي کردند مثل عبد الرضا حجازي که زماني جزء روحانيون انقلابي بود . وي دو سال در زندان بود ، به دفاع از وضعيت موجود رژيم پرداخت و بهانه اش گسترش مارکسيسم و مقابله با آن بود. به امام انتقاد مي کرد که چرا با دولت کمونيستي عراق همکاري دارد ؟ ( ص 277 ) ص ۱۱
در آبان 57 نامه اعتراض آميز ديگري به امام داد . در قضيه شريعتمداري خلع لباس و گويا بعد از سال 70 به جرم مفاسد اخلاقي اعدام مي شود . کتاب حکومت اسلامي امام توسط زائران در حج توزيع شد. افرادي مثل رجبعلي طاهري در شيراز تکثير مي کنند .مرتضي الويري به خاطر همين دستگير مي شود .(ص278) نهضت آزادي طبعاْ استقبال نمي کند ولي علي بابايي در نهضت آزادي مي گويد من کتاب آيه الله خميني را مطالعه کرده ام اين کتاب هم ضد ارتجاع است و هم ضد سلطنت بنابراين ما عقب هستيم . ص ۱۲
امام در 13 جلسه در يک ماه ( بهمن 48 ) بحث را مطرح کرده بود : اسلام هم حکومتي است . اسلام هم سلطنتي است و قواعد دارد ، بايد از صفر شروع کرد ... منتظري هم سال 49 تدريس ولايت فقيه در نجف آباد و از ضروريات مي داند . شريعتمداري هم درس ولايت را مطرح کرده بود . در واقع طرح نظريه حکومت اسلامي ، نوعي آلترناتيو براي رژيم سلطنتي بوده و سخت مورد استقبال مبارزان قرار گرفت . زيرا نمي دانستند پس از سقوط رژيم به دنبال چه حکومتي باشند . ( ص277 ) ص ۱۳
بعد از 80 روز وقتي رباني شيرازي مطالعه مي کند ، اشکالات بحث را با طرح سؤال مطرح مي کند . بحث جهان بيني، جهان گيري ، جهان داري را پيش مي کشد . بحث خبرگان ( زبده گان ) براي انتخاب رهبري را مطرح مي کند که خود مختاري فقها پيش نيايد . ص ۱۴
امام بحث را پيگيري مي کند و به انجمن هاي اسلامي کانادا و آمريکا براي طرح حکومت اسلامي پيشنهاد مي دهد . آنان در نشست ساليانه شان ، سرفصل هايي که براي سمينارهاي آتي بايد مورد بحث قرار گيرد ، مشخص مي کنند. بحث سيستم حکومت در اسلام ، سيستم اقتصادي ، تعليم وتربيت ، قضا در اسلام که جزئي از همان طرح کلي بود. ص ۱۵
طالقاني "مالکيت در اسلام" ، بازرگان با نوشتن کتاب "بعثت و ايدئولوژي" در فصلي از آن به موضوع حکومت اسلامي پرداخته است ص ۱۶
ريشه طرح بحث حکومت اسلامي از مشروطه به بعد است . افرادي نظير شهيد بهشتي در سال 38 در مورد حکومت اسلامي قلم مي زنند . شهيد چمران 1346، برخي از شاگردانش را بر آن داشت تا درباره حکومت اسلامي تحقيق کرده و سه سخنراني درباره آن ارائه نمايد . ( سهراب پور ) ص ۱۷
سال 44 حيدر علي قلمداران ضرورت حکومت اسلامي را در چهار صد صفحه مي نويسد. اين نظريه ، بيش از آنکه بر مبناي ولايت فقيه باشد ، نوعي دولت اسلامي غير ولايت فقيه را مطرح مي کرد و البته محور اصلي آن تشکيل يک دولت ديني اخواني بود . انديشه حکومت اسلامي به سبک آنچه قلمداران مطرح مي کرد ، عمدتاْ برگرفته از آثار سيد قطب ، قبل از آن رشيد رضا و بعد از آن ابوالاعلي مودودي و اسد الله خرقاني است. يحيي نوري کتابي با عنوان حکومت اسلامي مي نويسد و در کتاب به راس قدرت اشاره نمي کند .( ص 287 ) سيد صادق روحاني نظام حکومت در اسلام را نوشته و منتشر مي کند . شيخ علي تهراني کتاب طرح کلي نظام اسلامي را مي نويسد. (ص 287 تا 288 ) ص ۱۸
5.پديده روحانيون انقلابي در حالي که حوزه علميه در سال 45 هفت هزار طلبه در حال تحصيل داشت، امام جريان نويني را در برخورد مرجعيت با سياست پايه گذاري کرد . در آن مقطع دو گروه از روحانيون حرکت امام را حمايت و دنبال مي کردند که در نهايت منجر به پيروزي سال 57 شد .
گروه اول کساني که ساواک آنان را افراطي يا ناراحت مي ناميد که علاوه بر فعاليت هاي علمي ، از جهت سياسي عمل گرا بودند . در رأس آنها آيه الله منتظري و رباني شيرازي بود . در اسناد ساواک از رباني شيرازي به عنوان مخ و مغز نهضت روحانيت ياد شده . ص ۲۰
اين طيف روحانيت که از مبارزه هراسي نداشتند ، بيشتر سال هاي جواني خود را در زندان و تبعيد گذراندند و محور فعاليت هايشان اقدامات امام و پذيرش رهبري ايشان بود . افراد ديگر اين طيف شهيد سعيدي ، هاشمي رفسنجاني ، محلاتي ، مهدوي کني ، خزعلي ، يزدي ، اندرزگو ، مرواريد ، فاکر و سيد علي خامنه اي ( ايشان در صحنه تفکر جهادي براي نسل جوان مشهد واقعاْ تنها ، کارآمد ، نقش آفرين و موجب خشم ساواک بود. ) ( ص 292‌) پديده اي که بعدها به عنوان جامعه مدرسين حوزه علميه قم ناميده شد و اولين موضع گيري جمعي آنها در سال 49 تاکيد بر مرجعيت آيه الله خميني طي يک بيانيه 12 نفري بود . ص ۲۱
گروه دوم نيروهايي بودند که پس از سال 44 نقطه ثقل فعاليتشان روي تشريح مباني فکري اسلام متمرکز و به کارهاي فرهنگي پرداختند و ايجاد نهادهاي فرهنگي اسلامي ، پاسخ گويي به شبهات ضد دين و تلاش فکري غير مستقيم براي نامشروع نشان دادن حکومت پهلوي در محور فعاليتشان قرار داشت که در راس آنها مطهري بود . ص ۲۲
۶ - استاد مطهري و نظر ساواک طبعاً اين سياست فرهنگي به معناي فاصله گرفتن از ميدان مبارزه و سياست از سوي مطهري نبود بلکه خود، اقدامي فکري و تئوريک براي شکل دادن به فلسفه مبارزه بود . با نگاهي به آثار مطهري مي توان دريافت که بيشتر آثار و نيز موضوعات سخنراني وي مسائلي بود که جامعه ما به ويژه جوانان در بعد عقيده و اجتماع و سياست با آن درگير بودند . ص ۲۳
جلسات مداوم با روحانيون مبارز تهران از ديد ساواک پنهان نبود .( دو جلد پرونده ) در گزارش ساواک آمده است : مطمئن هستم که سخنراني اخير ايشان بر يک مبناي مشخص و معلوم انتخاب شده است . و در لفافه مسائل ديني همان شعارها و مسائل مورد توجه خميني و پيروانش را ابراز مي کند . در گزارش ديگر : مشاراليه از سال 42 تا کنون تناوباً در جلسات مذهبي مختلف مطالب تحريک آميز ، گمراه کننده و اهانت آميزي را در لفافه مسائل مذهبي و تاريخ اسلام بيان مي کرده و مي نمايد . ص ۲۴
نصيري : اين دو نفر ( مطهري و يکي از همفکران ) را بايد هميشه مراقبت نماييد . عناصري غير صالح و هميشه در جبهه منحرفين قرار گرفته اند .( ص301 ) در سال 1348 و 1349 حسابي مشترک به نام مطهري ، علامه طباطبايي و سيد ابوالفضل زنجاني براي فلسطين افتتاح شد و ساواک حساسيت زيادي روي آن نشان داد . برخي علماء مخالفت و شايع کرده بو دند که در مسجد الجواد اشهد انّ علياً ولي الله نمي گويند. برگزاري مجلس ختم براي جمال عبدالناصر به طور مشترک از طرف مطهري و طالقاني در مسجد هدايت ص ۲۵
مورد اعتماد امام خميني ، الويري سال 56 از امام مي پرسد در مسائل فکري از چه کسي استفاده کنم ؟ امام مي فرمايد:" مطهري يا کسي را که او معرفي کند" و او تعجب مي کند . ( ص303 ) مطهري 18/7/48 در ارشاد : با زنده باد و مرده باد نمي توان آزاد شد . آزادي معنوي با آزادي اجتماعي همراه است . اسلام گفته هيچ کس در اجتماع بالاتر از ديگري نمي تواند باشد .بنابراين قرآن حق داده که اگر کسي در مقام قدرت قرار گرفت و به ضعيف ستم نمود و قوانين اسلام را در نظر نگرفت او را از قدرت به زير بکشند و حق خود را از او بگيرند ... استاد شهيد به روايت استاد (ص 303 ) ص ۲۶
تاسيس مدرسه دين و دانش در قم توسط شهيد بهشتي در سال 1330 يکي از اقدامات مهم فرهنگي بود . آقاي مصباح که تا سال 44 سخت مشغول فعاليّت سياسي مطبوعاتي بود ، به کار فرهنگي روي آورد . مفتح از ديگر چهره هاي فرهنگي اين دوره نوشتن مقالات ، تشکيل جلسات اسلام شناسي ، در تشييع جنازه شريعتي در سوريه هم شرکت کرد و فرقاني هاي طرفدار شريعتي او را کشتند ! مصطفي زماني نويسنده حوزوي عمومي نويس که آثارش به وفور در دست علاقمندان به مذهب قرار مي گرفت کتاب هاي «ابراهيم بت شکن »، «بسوي اسلام يا آيين کليسا» و کتاب «شيعه و زمامداران خودسر» و«کودک نيل يا مرد انقلاب » که بعد ها با «ابراهيم بت شکن» ممنوع الانتشار شد . ( ص 306 ) ص ۲۷
۷ - حرکت هاي فرهنگي –سياسي حوزه قم پيشرفت در امر توسعه نفوذ اسلام در جامعه ايران لزوم پيراستن و به روز کردن اسلام در ميان فرهيختگان روحاني مطرح مي شد و يکي از پايه هاي اساسي آن مکتب علامه طباطبايي بود که به تدريج در دايره اي از شاگردان وي اين جريان فرهنگي نفوذ يافت. ص ۲۸
الف ) مؤسسات فرهنگي - آموزشي ۱ - دار التبليغ اسلامي بحث از ايجاد مدرسه اي براي تربيت مبلغ از آرزوهاي ديرين در تهران و قم بود . از دهه 20 در مجله آئين اسلام مقالاتي نوشته شده بود . طرح مسأله از زمان بروجردي بود و با درخواست اطرافيان شريعتمداري و موافقت ايشان به نتيجه رسيد . دارالتبليغ از سال 43 با سخنراني دواني و شريعتمداري شروع به کار کرد . ص ۲۹
چون روحانيون انقلابي ، انتظارات خود را از آقاي شريعتمداري برآورده نمي ديدند و ترديد داشتند ، استقبال چنداني از آن نشد . حتي آقاي فلسفي که قول داده بود فن و خطابه تدريس کند به بعدها مؤکول کرد . تأسيس مرکزيتي با اين گستره و توجه به امور بين المللي، موافقت دستگاه امنيتي را طلب مي کرد . اين مسئله باعث حفظ رابطه محدود با رژيم بود و اينکه توصيه آنان را بپذيرد .همچنين تأسيس آن در بحبوحه انقلاب و ايام دستگيري امام براي طلاب انقلابي و حتي برخي غير انقلابيون هم قابل تحمل نبود . تلقي برخي اين بود که شاه در انديشه نفوذ در حوزه علميه بود و پس از سال 1243 به فکر تأسيس يک دانشگاه اسلامي به سبک و سياق مورد علاقه خود بود و پس از با ناکامي به انديشه تقويت دارالتبليغ اسلامي افتاد ... ميان ساواک و شريعتمداري گفتگوهاي زيادي درباره دارالتبليغ مطرح بوده که بخشي از اسناد آن را حميد روحاني آورده است . خاطره رودررو شدن شريعتمداري با شاه در مدرسه طالبيه تبريز ... تلقي اين بود که اين حرکت، انحرافي در مسير مبارزه است . ص ۳۰
امام نفياًْ و اثباتاً چيزي نمي گفت و فرموده بود اگر ببينم به جايي وابسته است مي دهم آجرهاي آن را بکنند . امام مي فرمود در حال مبارزه سبب مي شود که يک عده در آن مسير قرار گيرند. نسبت به انجمن حجتيه هم ، چنين ديدي وجود داشت . نهايت آنکه دارالتبليغ، حوزه را به بخش انقلابي و غير انقلابي تقسيم کرده بود و بين مراجع اختلاف ايجاد کرد، در حالي که قبل از آن چنين نبود . مقام معظم رهبري : امام جداْ مخالف دارالتبليغ بود . اولين کسي که پرچم ضديت را به دوش گرفت شهيد محمد منتظري بود و با مهدي هاشمي اطلاعيه برضد دارالتبليغ پخش کردند . ص ۳۱