May 11
بهشتی که ویرانش کردیم
🔹به دنبال مهمترین شهر ایران که بگردیم احتمالا به ری یا جی میرسیم، جی (اصفهان کنونی) نوتر است اما در بیابان، با رودخانهای که از قدیم نوسان فصلی داشته و با همین حال رگ و ریشه یک شهرنشینی زبانزد را ساخته. ری (تهران کنونی) کهنتر است، آنقدر که نوشتهاند بنایش را شیث پسر آدم گذاشته و در شمار چند شهر نخستین بشر قرار دارد.
🔹ری مزایایی داشته که شهرنشینیاش اینقدر کهن است، حتی بعد از غارتگری اسکندر، زلزله سهمگین در دوره سلوکیان، خرابی فاتحان عرب، قتل عام مغولان، و بار دیگر ویرانگری تیمور هر بار ساخته شده و دوباره شهری زنده و بزرگ شده، هم برای زرتشتیان شهر مقدس بوده و هم مسیر تجارت بازرگانان از چین و هند و اروپا، اما اهمیت ری از کجا آمده؟
🔹وقتی نعیم بن مقرن سردار عرب ری قدیم را خراب کرد دستور داد ری نو را در جنوب شرقی آن بسازند، یعنی آنچه ویران شده جایی است که اکنون در جنوب تهران کنونی قرار دارد. با فاصله دو فرسخی از کوههای دیوار مانندی که توچال خوانده میشود، و راز ری در همین است: دیوارۀ بلندی که آب فراوان را به دشتی حاصلخیز میرساند.
🔹قاجارها حکومتی بدنام در تاریخ هستند اما هوشمندی آنها در برگرداندن پایتخت به نزدیکی ریِ کهن را نمیتوان کتمان کرد. دیواره توچال که نه از یک جهت که از چند رودخانه آب خود را به پایین دست میرساند پهنه حاصلخیزی ساخته که همیشه مستعد تمدنی ثروتمند بوده، قله توچال نیز مانند نشانهای مقدس مسافران بیابان را جلب میکرده است.
🔹توچال بلندترین قله مشرف به دشت در البرز است، در البرز از شرق تا غرب چنین پدیدهای وجود ندارد. دشت قزوین مشابه تهران است اما کوههای مشرف به شهر کوتاه هستند و کم آبی همیشه گریبانگیر دشت قزوین بوده. شاید تنها رقیب پرآب در سراسر ایران، که شایستگی پایتختی هم دارد، مرودشت باشد که هخامنشیان پارسه را در آن بنا نهادند.
🔹اگر دیلمیان دژ تشیع بودند ری پشتوانه فرهنگی آنها بود. پس از یک برهه ابتدایی که افکار اموی مسلط بود ری به پایگاه محکمی برای تشیع تبدیل شد. مهاجرت علمایی مثل شیخ صدوق و بزرگانی چون حضرت عبدالعظیم و دیگر امامزادگان ری را باز به عنوان شهری مذهبی برکشید. از دوره اوج آلبویه تا آمدن جمهوری اسلامی ری پشتوانه محکم تشیع بوده.
🔹ولایت ری در ادبیات مذهبی آمیخته به طمعی از ثروت است که فاجعه کربلا را رقم زد. این وسوسه پس از قاجارها دوباره سربرآورد و پهلوی را به رویای ساختن شهری انداخت که چشمها را خیره کند. تهران همه چیز برای تبدیل شدن به بهشت مدرن داشت، اما بیفکری پهلویها، فقر و مهاجرت و جنگ، و شتاب دوبارۀ پس از جنگ رویاها را بر باد داد.
🔹دیگر به شهری که بر دهستانهای ری گسترده شده نمیتوان امیدوار بود، همه چیز در آن صورت بحرانی پیدا کرده، خطر زلزله، بیآبی، تراکم جمعیت، تبعیض طبقاتی، فساد، آسیبهای اجتماعی، موردی نیست که بر آن دست بگذاریم و تهران در بدی پیشرو نباشد. طمع تازه به دوران رسیدگی ریِ نو را به جهنمی برای فرسایش انسان و طبیعت تبدیل کرده.
@daneshtalab
اصولگراهای زیبا رهبری را محکوم میکنند؟
🔹این روزها در فضای مجازی با کسانی مواجه میشوم که مرید و عاشق «امام خامنهای» هستند اما حرفهای اصلاحطلبان درباره مسائل مرتبط با آزادی اجتماعی (حجاب، فیلترینگ، صدا و سیما، کنسرت، استادیوم و...) را تَکرار میکنند. در نظرشان اینها به مسائل تعیین کننده تبدیل شده و اگر اصولگراها در انتخابات رأی نمیآوردند به دلیل همین موارد و اظهار نظرهای امثال علمالهدی است. این بندگان خدا عملا در روایت کردن خودشان شکست خوردهاند و پذیرفتهاند که اصلاحطلبها به جایشان فکر کنند و تحلیل بدهند.
🔸با مقدمات تحلیلی اصلاحطلبان نمیتوان پیرو رهبری باقی ماند، فقط میتوان به این نتیجه رسید که اگر آیت الله خامنهای هم وارد انتخابات شود به دلیل همان موارد رأی نخواهد آورد! چون رهبری بحث حجاب اجباری را انحرافی میداند، رئیس صدا و سیما را منصوب میکند، ائمه جمعه هم منصوب ایشان هستند، و روابط بسیار خوبی با کسانی مثل آیت الله مصباح دارند که اصلاحطلبان آنها را به عنوان تندرو و مروج خشونت «ترور شخصیتی» کردهاند. رهبری در مسائل فرهنگی کاملا در سوی مخالف اصلاحطلبان قرار دارد.
🔹میتوان گفت اصولگراهایی که برای ارائه چهره زیبا از خودشان تلاش میکنند به «سندروم زائری» مبتلا شدهاند. زائری از یک طرف خودش را طرفدار رهبری نشان میداد و از طرف دیگر منصوبان رهبری را درباره مسائلی مثل حجاب محکوم میکرد و به نظرش اگر آنها خفه میشدند محبوبیت نظام و رهبری به اوج میرسید (مثل طرفداری مسیحیهای لبنان از نصرالله). زائری بعد از اظهار نظر صریح رهبری درباره حجاب فتیله تناقضش را پایین کشید اما اصولگرایانِ زیبا تأخیر فاز دارند و همان تکاپو را ادامه میدهند.
🔸وارفتگی این فعالانِ ارزشی به حدی است که گاهی از تحلیل پیروزیهای احمدینژاد هم روایت اصلاحطلبانه میدهند نه عدالتخواهانه! چهرهای که از احمدینژاد به جامعه داده شد چهره یک چماقدار خشن بود که امثال مصباح از او حمایت میکنند و در همه جا زن و مرد را از هم جدا خواهد کرد، اما هاشمی با تبلیغ ولنگاری هم پیروز نشد. اصلاحطلبان چهار سال همان تخریب و لجن پراکنی را با تمام قدرتشان ادامه دادند اما در ۸۸ موسوی هم که یک خط در میان درباره گشت ارشاد و دیکتاتوری حرف میزد شکست خورد.
🔹دغدغه اصلی برای اکثریت مردم چرخیدن معیشت است نه حجاب یا کنسرت و استادیوم! بیچارگی مردم از بیکاری و رکود است نه فیلترینگ یا نحوه انعکاس اخبار در صدا و سیما! مردم دنبال این نیستند که علیه جنتی و علمالهدی رای بدهند، اگر هم بپذیریم که به اصلاحطلبان اعتماد کردهاند از ترس تحریم و به امید گشایش اقتصادی بوده. حرفهای اصلاحطلبان البته در طبقه متوسط جدید و تازه به دوران رسیدهها (که جمعیتشان هم کم نیست) مشتری دارد، اما دغدغههای شکم سیری در وضعیت فعلی تعیین کننده نیستند.
🔸اصولگرایان زیبا در دو راهی قرار دارند: یا پیرو رهبری بمانند و بپذیرند مشکل مردم کنسرت و استادیوم نیست، یا ضمن تسلیم در جنگ روانیِ اصلاحطلبان به رهبری رویکرد انتقادی پیدا کنند. بعید است آنها از این تناقض بیرون بیایند چون عنصر لازم را که شجاعت است از دست دادهاند. اکنون شجاعترین اصولگرایان (پایداریها) هم توان اذعان به ورشکستگی دولت و لزوم استعفا یا برکناری روحانی را ندارند، بقیه تکلیفشان معلوم است! اعتراف به محافظهکاری و واگذاشتن عدالتخواهی درک و شجاعت بیشتری نیاز دارد.
@daneshtalab
انقلابیهای محافظهکار یا مربعهای دایره
سیاست در ایران منطقش را از دست داده، انگار هیچ چیز سر جای خودش نیست. واژهها معانی معکوس گرفتهاند و جناحها بر خلاف موقعیتشان عمل میکنند. مثلا از رجانیوز و پایداریها انتظار میرود چه رفتاری در برابر دولت روحانی و به پایان رسیدن امیدهایش داشته باشند؟ کسانی که میگویند انقلابی هستند حالا باید انقلابی عمل کنند؟ یا محافظهکار؟ پاسخ گزینه دوم است! امروز حضرات انقلابی جلوتر از همه نسخه محافظهکاری میپیچند.
این دوستان توان خارج شدن از رفتار پیش بینی شده در برابر دولت را ندارند، چون از بالا چنین چیزی بهشان گفته نشده. از سوی دیگر گزینه همیشگیشان (جلیلی) تحت عنوان «دولت سایه» برای خودش وظیفۀ کمک به دولت را تعریف کرده! هم معنی دولت سایه (رقیبِ آماده به گرفتن قدرت) را به محافظهکاری خودش تغییر داده هم میخواهد به کسانی که به امثال او تهمت کاسبی تحریم و نابلدی میزنند یاری برساند. هر دو بخش قضیه خندهدار است.
سلبریتیها که موج پشیمانیم راه انداختند وحید یامینپور اعلام کرد انقلابیها باید جای خالی را پُر و از دولت روحانی حمایت کنند! امیرحسین ثابتی هم گفته استیضاح روحانی خدمت به روحانی(؟!) است و او باید تا آخر بماند. علی نادری هم میگوید استعفا و برکناری فرار از پاسخگویی است و به قول خود سلبریتیها روحانی باید تا ۱۴۰۰ بماند! اینها آدمهای موثر رسانهای در طیف موسوم به پایداری هستند که دغدغهشان لجبازی و کلکل با سلبریتیها شده.
نکته حیرتانگیز بیاعتنایی این انقلابیها به سرنوشت بحرانی و خطرناکی است که با ماندن روحانی در انتظار کشور است. میگویند دولت باید بماند و خودش گندی را که به بار آورده جمع کند، اگر هم نتوانست در تاریخ ثبت شود که این غربگراها چه بلایی بر سر کشور آوردند! اگر دولتی که از ابتدا فرسوده و ناکارآمد بوده توان پذیرفتن اشتباه یا معجزه داشت که اصلا با او مخالفت نمیکردند، میماند همان درس عبرت که لازمهاش بیچاره شدن کشور است.
چه کسی قرار است تنبیه شود؟ چرا نسبت به سرنوشت کشور اینقدر آسوده حرف میزنند؟! مگر میشود انقلابیها و دلسوزها تا این حد به فشارهایی که بر گرده مردم وارد شده و با این وضع بیشتر هم خواهد شد بیخیال باشند؟ عجیب است که گوششان بدهکار نیست و فقط دعواهای رسانهای مسخرهشان را ادامه میدهند. لابد چون از بالا بهشان گفته نشده که روحانی باید برود! از لحظهای که بگویند با هزار استدلال نظر مخالف را ثابت خواهند کرد.
با ماندن روحانی ایران ابتکار عملی در برابر غرب نخواهد داشت و به جای تغییر راهبرد باید شاهد ادامه تفرقهافکنی، متلکپرانی و رسانهای شدن مسائل حاشیهای در داخل باشیم. حیات این دولت با دشمن سازی از رقیب داخلی پیوند خورده و کارنامهاش در ناکارآمدی و فساد نیازی به توضیح ندارد. فرصتها از دست میرود و جلوی ضرر را از هر کجا که بگیریم منفعت است. پاسخگویی روحانی و جهانگیری و زنگنه و... هم فقط در دادگاه ممکن خواهد بود.
@daneshtalab
چرا یاوههای ما را جدی نمیگیرید؟
🔹دار و دسته فردوسیپور بعد از ناکام ماندن پروژه چند صد هزار دلاریشان این حرف را در دهان پویول گذاشتند که لغو حضور او در برنامه به خاطر موهای بلندش بوده! مثل موارد گذشته آنها از درون صدا و سیما علیه صدا و سیما تبلیغات میکنند. این دروغ احمقانه توسط سلبریتیهای مجازی با آب و تاب تکرار شد و دوباره موجی از سرزنش و طلبکاری راه افتاد و باز نظام را به عقبماندگی و تحجر متهم کردند.
🔸اصولگرایان مجازی طبق معمول در دنباله این موجها ظاهر میشوند و با نوعی عصبانیت آرایش شده با دلسوزی از مسئولین مطالبه شفافیت میکنند، که چرا به خاطر موهای پویول هزینهسازی میکنید! و از این قبیل کلیشههای خسته کننده که فقط با پذیرفتن پیشفرضهای اپوزیسیون قابل درک است. انتظار آنها این است که سیستم همه شایعات و دروغهای مجازی را جدی بگیرد و به همهشان پاسخ بدهد.
🔹حتی بعد از اینکه پشت صحنه مالی دعوت از پویول توضیح داده شد سلبریتیهای مجازی باز صدا و سیما را متهم کردند که چرا به موقع و درست توضیح نمیدهید و چرا ما را اقناع نمیکنید؟! دقیقا همانهایی که به شایعات دامن میزنند همانها هم طلبکار میشوند که اطلاعرسانی درست صورت نگرفته و با اینهمه اصراری که در انتشار اراجیف دارند خودشان را مرجع تشخیص اطلاعرسانی صحیح میدانند!
🔸شبکه سه پیش از بازی آلمان و سوئد فردوسیپور را غافلگیر کرد و با پخش کلیپی درباره دروغی که درباره موهای پویول گفته بودند او را در وضعیت کار انجام شده قرار داد تا بازی تمام شود. همین حرکت نشان میدهد که امثال فردوسیپور در اثر باج گرفتنهای گذشته تا چه حد مرزهای خودسری را در نوردیدهاند. مدیران شبکه در برابر استفاده او از اهرم فشار در شبکه مجازی از غافلگیری روی آنتن زنده استفاده کردند.
🔹هدف از شایعهسازیهای احمقانه (از پمپاژ بیگناه بودن ثلاث تا راه ندان پویول به خاطر موهایش و...) رسمیت دارن به فضای بیمار مجازی و وادار کردن مدیران به واکنش در برابر موجهای دروغ است. اتحادیهای برای انتشار شایعه و شبهه ساخته شده که بیشترشان هم خبرنگاران اصلاحطلب و عوامل متصل به دولت هستند، ائتلافی که عملا برای راه انداختن دعوای اجتماعی و طالبانی نشان دادن ایران تلاش میکند.
🔸شکل کار این است که ابتدا دروغی را منتشر و با ادعای فعالیت مدنی، مطالبهگری، نگرانی برای کشور و وحدت ملی به آن دامن میزنند. اگر مسئولین تحت تاثیر قرار بگیرند و وادار به توضیح شوند قدرتشان را نشان دادهاند و سراغ موضوعات دیگر میروند، اگر هم سکوت کنند تهمتهای تازهتری ردیف خواهد شد. در نگاه کلان همه ماجرا فن بدلی است برای پنهان کردن ورشکستگی دولت و بحرانی شدن اقتصاد.
🔹اگر به خاطر هیاهوی مجازی انتخاباتی را دوباره برگزار کنید یا با درخواست اعاده دادرسی که هیچ مستندی برایش ارائه نشده موافقت کنید یا اجازه بحث درباره درست و غلط بودن مدل موی پویول(!) را بدهید در واقع به هیاهو رسمیت دادهاید. تردیدی نیست که دستگاه رسانهای ضعیف است و جنجالها را به سرعت خنثی نمیکند. اما این کندی و بیتوجهی به مراتب بهتر است از وارفتن و باج دادن به هیاهوسازان مجازی.
@daneshtalab
خواسته ترامپ و اصلاحطلبان یکی است
🔸ترامپ میگوید حاضر است «بدون پیش شرط» با ایران مذاکره کند اما وقتی همزمان برجام را توافق بدی برای خودشان جلوه میدهد یعنی شرط مذاکره این است که «عقبنشینی بیشتر»ی میخواهیم. متوقف کردن صنعت هستهای کافی نبوده، صنعت موشکی را هم باید متوقف کنید و حضور منطقهای هم نباید داشته باشید.
🔹آیا اینها خواستههای حیرتانگیزی است؟ بستگی دارد از چه زاویهای نگاه کنیم. از دید بسیاری از اصلاحطلبان اینها همان دو موضوعی هستند که باعث شکست برجام شد. آنها اوباما را در اجرا نکردن برجام مقصر نمیدانند، معتقدند ایران بود که با ادامه دادن آزمایش موشکی و اصرار به دفاع در سوریه بهانه نقض برجام را به اوباما داد.
🔸«برجام موشکی» و «برجام منطقهای» از زبان اصلاحطلبان برای توافق کامل با آمریکا مطرح میشد و حالا ترامپ همینها را میخواهد: توافق جامعی که فقط نگرانی آمریکا درباره هستهای را رفع نکند، بلکه نگرانی از توان دفاعی ایران و تأثیر در خاورمیانه را هم از بین ببرد. ایران برای زنده ماندن باید کشوری بیدفاع و مطیع باشد.
🔹وقتی روحانی شعار مقاومت داد برخی هیجانزده شدند و حمایت کردند. روحانی با این ژست جدید توانست زمان بخرد و جناح مخالف را خنثی کند تا رئیس دولت باقی بماند. در همین فرصت اقتصاد بحرانیتر شد دولت در بیعملی باقی ماند و مردم عصبانیتر شدند. حالا ترامپ درِ باغ سبز نشان میدهد و صدای مذاکره به گوش میرسد.
🔸آیا ممکن است اصلاحطلبان در دولت باقی بمانند اما شعار مقاومت داد و از مذاکره درباره دو خواسته مشترک آنها و ترامپ امتناع کرد؟ به نظر میرسد که این شرایط واقعی نیست و نمیتواند ادامه داشته باشد. تحریمهای ترامپ که شروع بشود آرام آرام عده بیشتری از معتدلها درباره لزوم مذاکره (عقبنشینی) حرف خواهند زد.
@daneshtalab
«شوک اقتصادی» با «شوک درمانی» فرق میکند
🔹منظور از «شوک درمانی» راه انداختن تنشهای اجتماعی و سیاسی است تا در پیامدشان سیاستهای بازار آزاد را پیش ببرند. شوکها وضعیت روانی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند یعنی مردم را برای پذیرش تغییرات آماده و قوای اعتراضشان را از کار میاندازند. شوکها عمدتا سیاسی و نظامی هستند (مثل جنگ) اما تغییرات اقتصادیاند.
🔸این جنس از برنامهریزی فرق میکند با اینکه مثلا با گران کردن بنزین جامعه را دچار شوک کنند. غافلگیر کردن مردم با «شوک اقتصادی» کاملا در سوی مقابل «شوک درمانی» قرار میگیرد چون آسیبپذیرها را برای واکنش سریع و اعتراضهای خیابانی تحریک میکند. با این حال زیاد میبینیم که «شوک درمانی» را با «شوک اقتصادی» خلط میکنند.
🔹«شوک اقتصادی» هم البته میتواند برنامهریزی شده باشد و مثلا به هدف تخلیه انرژی و از کار انداختن نقشه خارجی برای بحران آینده به کار برود، اما این طراحی لاجرم امنیتی است، یعنی نمیتواند نسبت به اجتماع و اقتصاد خاصیت درمانی داشته باشد. حتی در الگوی بازار آزاد هم اگر چنین اقداماتی پیشبرنده باشند خاصیتشان چکشی است نه درمانی.
@daneshtalab