eitaa logo
ويژه نامه امام زمان عليهم السلام
10 دنبال‌کننده
80 عکس
43 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمود: بلند شو، براى من سجده نكن ، چون كه براى غير خداوند متعال نبايد سجده كرد، تو راشد همدانى هستى كه راه را گم كرده اى ، آيا مايل هستى به خانواده و ديار خود بازگردى ؟ عرض كردم : بلى . بعد از آن بسيار در حيرت و تعجّب قرار گرفتم كه چگونه و از كجا مرا مى شناسد و نام مرا مى داند!! سپس آن حضرت كيسه اى را به من لطف نمود و به خادم خود اشاره اى كرد. پس به همراه خادم چند قدمى راه رفتيم ، ناگهان اسدآباد را مشاهده كردم و خادم حضرت با اظهار محبّت گفت : اى راشد! اين ديار شما اسدآباد است ، برو در پناه خداوند. سپس خادم از چشم من ناپديد گشت و او را نديدم ، وقتى وارد منزل شدم ، كيسه را باز كردم در آن پنجاه دينار بود و با آن دينارها خداوند بركت و توسعه عجيبى در زندگى ما عطا نمود. - إكمال الدّين : ص 453، ج 20، الثّاقب فى المناقب : ص 605، ح 1، ينابيع المودّة : ج 3، ص 332، ح 10، حلية الا برار: ج 5، ص 231، ح 3، مدينة المعاجز: ج 8، ص 183، ح 2781. مهمان نوازى و هدايت همچنين مرحوم شيخ صدوق ، طوسى ، راوندى و برخى ديگر به نقل از شخصى به نام اءبومحمّد فرزند وجناء حكايت نمايند: روزى در كنار كعبه الهى زير ناودان طلا در مقابل عظمت خداوند متعال سر به سجده نهاده و مشغول دعا و گريه و زارى بودم ، ناگهان متوجّه شدم شخصى مرا تكان داد و سپس اظهار داشت : اى حسن بن وجناء! بلند شو. وقتى بلند شدم ، ديدم يك جاريه اى بسيار لاغر و ضعيف كه قريب چهل سال داشت ، نزد من ايستاده و گفت : همراه من بيا. پس دنبال او به راه افتادم تا آن كه وارد خانه حضرت خديجه كبرى عليها السلام شديم و جاريه از پلّه هائى كه به طبقه بالا راه داشت بالا رفت ؛ و من متحيّر و سرگردان ايستادم . ناگهان صدائى را شنيدم كه فرمود: اى حسن ! بالا بيا. سپس من نيز از پلّه ها بالا رفتم و حضرت صاحب الزّمان صلوات اللّه عليه را ديدم كه داخل اتاق نشسته است ، موقعى كه وارد بر حضرت شدم سلام كردم ، مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اى حسن ! آيا فكر مى كنى از ديد من مخفى و پنهان هستى ؟ نه چنين نيست ، به خدا قسم ! من در تمام اعمال و مناسك حجّ همراه تو بوده ام . بعد از آن تمام جاهائى را كه من رفته بودم و اعمالى را كه انجام داده بودم با تمام خصوصيّات و جزئيات بيان و معرّفى نمود و من بسيار حيرت زده شدم و از خود بى قرار گشتم و بى هوش روى زمين افتادم ؛ و پس از لحظه اى حالم بهتر شد و احساس كردم دستى به من خورد و مرا حركت مى دهد. هنگامى كه برخاستم و نشستم فرمود: زمانى كه به شهر مدينه وارد شدى ، قصد اقامت كن و محلّ سكونت خود را منزل حضرت ابو عبداللّه ، جعفر بن محمد الصّادق عليه السلام قرار بده ؛ و از جهت لوازم خوراكى و آشاميدنى ناراحت نباش ، همچنين فكر لباس نكن ، انشاءاللّه همه آن ها مرتّب خواهد بود. بعد از آن دفترى را كه در آن دعاى فرج و نيز دعاى صلوات بر حضرت بود، تحويل من داد و فرمود: براى فرج و ظهور من اين دعا را بخوان و براى من درود و صلوات فرست . سپس افزود: مواظب باش اين دفتر را در اختيار هركس قرار ندهى مگر آن كه از دوستان و علاقه مندان به ما اهل بيت رسالت باشد، خداوند متعال تو را موفّق گرداند. عرضه داشتم : اى مولا و سرورم ! آيا بار ديگر موفّق به ديدار شما خواهم شد؟ فرمود: اگر خداوند متعال بخواهد. حسن وجناء گويد: پس چون مناسك حجّ را انجام دادم ، طبق فرمايش دحضرت عازم مدينه منوّره گشتم و پس از قصد اقامت ، در منزل امام صادق عليه السلام وارد شده و ساكن شدم . و طبق وعده حضرت ولىّ عصر امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ، هر روز به طور مرتّب مقدارى غذا و نان و آب برايم آورده مى شد، همچنين لباس مورد نياز جهت هر فصلى برايم فراهم مى گرديد، بدون آن كه در اين مورد تلاشى داشته باشم . - إكمال الدّين شيخ صدوق : ص 443، ح 17، خرائج راوندى : ج 2، ص 961، الثّاقب فى المناقب : ص 612، ح 6، إثبات الهداة : ح 3، ص د 670، ح 38، بحار: ج 52، ص 31، ح 27.
== ملاقات نماينده مفوضه با امام زمان (عج)بخش احتجاج ها و قضاوت های حضرت قضاوت امام زمان (عج ) بين شيعه و سنى قصه مناظره مردى از شيعه با شخصى از اهل سنت : عالم فاضل خبير ميرزا عبداللّه اصفهانى تلميذ علامه مجلسى رحمه اللّه در فصل ثانى از خاتمه قسم اول كتاب ( رياض العلماء ع( فرموده كه شيخ ابوالقاسم بن محمّد بن ابى القاسم حاسمى فاضل عالم كامل معروف است به حاسمى و از بزرگان مشايخ اصحاب ما است و ظاهر آن است كه او از قدماى اصحاب است و امير سيد حسين عاملى معروف به ( مجتهد ) معاصر سلطان شاه عباس ماضى صفوى ، فرموده در اواخر رساله خود كه تاءليف كرده در احوال اهل خلاف در دنيا و آخرت در مقام ذكر بعضى از مناظرات واقعه ميان شيعه و اهل سنت به اين عبارت كه : دوم از آنها حكايت غريبه اى است كه واقع شده در بلده طيبه همدان ميان شيعه اثنى عشرى و ميان شخص سنى كه ديدم آن را در كتاب قديمى كه محتمل است حسب عادت تاريخ كتابت آن سيصد سال قبل از اين باشد و مسطور در آن كتاب به اين نحو بود كه : واقع شد ميان بعضى از علماى شيعه اثنى عشريه كه اسم او ابوالقاسم محمّد بن ابوالقاسم حاسمى است و ميان بعضى از علماى اهل سنت كه اسم او رفيع الدّين حسين است مصادقت و مصاحبت قديمه و مشاركت در اموال و مخالطت در اكثر احوال و در سفرها و هر يك از اين دو مخفى نمى كردند مذهب و عقيده خود را بر ديگرى و بر سبيل هزل نسبت مى داد ابوالقاسم رفيع الدّين را به نصب يعنى مى گفت به او ناصبى ، و نسبت مى داد رفيع الدّين ابوالقاسم را به رفض و ميان ايشان در اين مصاحبت مباحثه در مذاهب واقع نمى شد تا آنكه اتفاق افتاد در مسجد بلده همدان كه آن مسجد را مسجد عتيق مى گفتند صحبت ميان ايشان ، و در اثناى مكالمه تفضيل داد رفيع الدّين حسين فلان و فلان بر اميرالمؤ منين عليه السلام ، و ابوالقاسم رد كرد رفيع الدّين را و تفضيل داد اميرالمؤ منين على عليه السلام را بر فلان و فلان . و ابوالقاسم استدلال كرد براى مذهب خود به آيات و احاديث بسيارى و ذكر نمود مقامات و كرامات و معجزات بسيارى كه صادر شد از آن جناب و رفيع الدّين عكس نمود قضيه را و استدلال كرد براى تفضيل ابى بكر بر على عليه السلام به مخالطت و مصاحبت او در غار و مخاطب شدن او به خطاب صديق اكبر در ميان مهاجرين و انصار و نيز گفت ابوبكر مخصوص بود ميان مهاجران و انصار به مصاهرت و خلافت و امامت و نيز رفيع الدّين گفت دو حديث است از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم كه صادر شده در شاءن ابى بكر يكى آنكه تو به منزله پيراهن منى الخ ، و دومى كه پيروى كنيد به دو نفر كه بعد از من اند ابى بكر و عمر. ابوالقاسم شيعى بعد از شنيدن اين مقال از رفيع الدّين ، گفت : به چه سبب تفضيل مى دهى ابوبكر را بر سيد اوصيا و سند اوليا و حامل لواء و بر امام جن و انس ، قسيم دوزخ و جنت و حال آنكه تو مى دانى كه آن جناب صديق اكبر و فارق ازهر است برادر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و زوج بتول و نيز مى دانى كه آن جناب وقت فرار رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به سوى غار از دست ظلمه و فجره كفار، خوابيد بر فراش آن حضرت و مشاركت نمود با آن حضرت در حالت عسر و فقر. و سد فرمود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم درهاى صحابه را از مسجد مگر باب آن جناب را و برداشت على عليه السلام را بر كتف شريف خود به جهت شكستن اصنام در اول اسلام و تزويج فرمود حق جلا و علا فاطمه عليها السلام را به على عليه السلام در ملا اعلى و مقاتله نمود با عمرو بن عبدود و فتح كرد خيبر را و شرك نياورد به خداى تعالى به قدر به هم زدن چشمى به خلاف آن سه . و تشبيه فرمود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم على عليه السلام را به چهار پيغمبر در آنجا كه فرمود هركه خواهد نظر كند به سوى آدم در علمش و به سوى نوح در فهمش و به سوى موسى در شدتش و به سوى عيسى در زهدش پس نظر كند به سوى على بن ابى طالب عليه السلام . و با وجود اين فضائل و كمالات ظاهره و باهره و با قرابتى كه با رسول خدا (ص) دارد و با برگردانيدن آفتاب براي او چگونه معقول و جايز است تفضيل ابي بكر بر علي عليه السلام ؟ چون رفيع الدين استماع نمود اين مقاله را از ابي القاسم كه تفضيل مي دهد علي عليه السلام را بر ابي بكر پايه خصوصيتش با ابوالقاسم منهدم شد و بعد از گفتگويي چند رفيع الدين به ابوالقاسم ، گفت : هر مردي كه به مسجد بيايد پس هر چه حكم كند از مذهب من يا مذهب تو اطاعت مي كنيم و چون عقيده اهل همدان بر ابوالقاسم مكشوف بود يعني مي دانست كه از اهل سنت اند خائف بود از اين شرطي كه واقع شد ميان او و رفيع الدين لكن به جهت كثرت مجادله و مباحثه ، قبول نمود .
ابوالقاسم شرط مذكور را با كراهت راضي شد و بعد از قرار شرط مذكور بدون فاصله وارد شد جواني كه ظاهر بود از رخسارش آثار جلالت و نجابت و هويدا بود از احوالش كه از سفر مي آيد و داخل شد در مسجد و طوافي كرد در مسجد و بعد از طواف آمد به نزد ايشان ، رفيع الدين از جا برخاست در كمال اضطراب و سرعت و بعد از سلام به آن جوان سئوال كرد و عرض نمود امري را كه مقرر شد ميان او و ابوالقاسم و مبالغه بسيار نمود در اظهار عقيده خود براي آن جوان و قسم موكد خورد و او را قسم داد كه عقيده خود را ظاهر نمايد بر همان نحوي كه در واقع دارد آن جوان مذكور بدون توقف اين دو بيت را فرمود : مَتى اَقُلْ مَوْلاى اَفْضَلُ مِنْهُما اَكُنْ لِلَّذى فَضَّلْتُه مُتَنَقِّصا اَلَمْ تَرَ اَنَّ السَّيْفَ يُرزْرى بِحَدِّهِ مَقالُكَ هذا الْسَّيْفُ اَحْذى مِن العَصا و چون جوان از خواندن اين دو بيت فارغ شد و ابوالقاسم و رفيع الدّين در تحير بودند از فصاحت و بلاغت او، خواستند كه تفتيش نمايند از حال آن جوان كه از نظر ايشان غايب شد و اثرى از او ظاهر نشد، و رفيع الدّين چون مشاهده نمود اين امر غريب و عجيب را ترك نمود مذهب باطل خود را و اعتقاد كرد مذهب حق اثنى عشرى را. صاحب ( رياض ) پس از نقل اين قصه از كتاب مذكور مى فرمود كه ظاهرا آن جوان حضرت قائم عليه السلام بود، و مؤ يد اين كلام است آنچه خواهيم گفت در باب نهم و اما دو بيت مذكور پس با تغيير و زيادتى در كتب علما موجود است به اين نحو: يَقُولُونَ لى فَضِّلْ عَلِيا عَلَيْهِمُ فَلَسْتُ اَقُولُ التِّبْرُ اَعْلى مِنَ الَحصا اِذا اَنَا فَضَّلْتُ الاِمامَ عَلَيْهِمُ اَكُنْ بِالَّذى فَضَّلْتُهُ مُتَنَقِّصا اَلَمْ تَرَ اَنَّ السَّيْفَ يُزْرى بِحَدِّهِ مَقالَةُ هذا السَّيْفُ اَعْلى مِنَ الْعَصا و در ( رياض ) فرموده كه آن دو بيت ماده اين ابيات است يعنى منشى آن از آن حكايت اخذ نموده . - ( نجم الثاقب ) ص 579 583، ( رياض العلماء ) 5/504 507. ✅بخش سخنان و وصايای حضرت سفارش امام زمان (عج) درباره پدر در تأكيد آن حضرت در خدمتگذارى پدر پير: جناب عالم عامل و فاضل كامل قدوة الصلحا آقا سيد محمّد موسوى رضوى نجفى معروف به هندى كه از اتقياء علماء و ائمه جماعات حرم اميرالمؤ منين عليه السلام است نقل كرد از جناب عالم ثقه شيخ باقر بن شيخ هادى كاظمى مجاور نجف اشرف از شخصى صادقى كه دلاك بود و او را پدر پيرى بود كه تقصير نمى كرد در خدمتگزارى او حتى آنكه خود براى او آب در مستراح حاضر مى كرد و مى ايستاد منتظر او كه بيرون آيد و به مكانش برساند و مواظب خدمت او بود مگر در شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت ، آنگاه ترك نمود رفتن به مسجد را پس پرسيدم از او سبب ترك كردن او رفتن به مسجد را، پس گفت : چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم چون شب چهارشنبه اخيرى شد ميسر نشد براى من رفتن مگر نزديك مغرب پس تنها رفتم و شب شد، و من مى رفتم تا آنكه ثلث راه باقى ماند و شب مهتابى بود پس شخصى اعرابى را ديدم كه بر اسبى سوار است و رو به من كرده پس در نفس خود گفتم زود است كه اين مرا برهنه كند، چون به من رسيد به زبان عرب بدوى با من سخن گفت و از مقصد من پرسيد، گفتم : مسجد سهله . فرمود: با تو چيزى هست از خوردنى ؟ گفتم : نه ، فرمود: دست خود را داخل جيب خود كن ، گفتم : در آن چيزى نيست . باز آن سخن را مكرر فرمود به تندى ، پس دست در جيب خود داخل كردم در آن مقدارى كشمش يافتم كه براى طفل خود خريده بودم و فراموش كردم كه بدهم پس در جيبم ماند، آنگاه به من فرمود: ( اُوصيكَ بِالْعودِ اَوصيكَ بِالْعودِ ) سه مرتبه (و ( عود ) به لسان عرب بدوى پدر پير را مى گويند)، وصيت مى كنم تو را به پدر پير تو، آنگاه از نظرم غائب شد پس دانستم كه او مهدى عليه السلام است و اينكه آن جناب راضى نيست به مفارقت من از پدرم حتى در شب چهارشنبه پس ديگر نرفتم به مسجد، و اين حكايت را يكى از علماء معروفين نجف اشرف نيز براى من نقل كرد.(1) مؤ لف [ عباس قمى ] گويد: كه آيات و اخبار در توصيه به والدّين و امر و احسان و نيكى به ايشان بسيار است و شايسته ديدم كه به ذكر چند حديث در اينجا تبرك جويم : 1- ( نجم الثاقب ) ص 626 627.
اهل بيت رسالت، محور و اءساس امور قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : الَّذى يَجِبُ عَلَيْكُمْ وَ لَكُمْ اءنْ تَقُولُوا: إنّا قُدْوَةٌ وَ اءئِمَّةٌ وَ خُلَفاءُ اللّهِ فى اءرْضِهِ، وَ اُمَناؤُهُ عَلى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فى بِلادِهِ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَالْحَرامَ، وَ نَعْرِفُ تَاءْويلَ الْكِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ. تفسير عيّاشى : ج 1، ص 16، بحارالا نوار: ج 89، ص 96، ح 58. فرمود: بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود كه معتقد باشيد بر اين كه ما اهل بيت رسالت ، محور و اءساس امور، پيشوايان هدايت و خليفه خداوند متعال در زمين هستيم . همچنين ما امين خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه مى باشيم ، حلال و حرام را مى شناسيم ، تاءويل و تفسير آيات قرآن را عارف و آشنا هستيم . به من فتنه ها از شيعيانم دفع مي شود قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءنَا خاتَمُ الاَْوْصِياءِ، بى يَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ اءهْلى وَشيعَتى . دعوات راوندى : ص 207، ح 563. فرمود: من آخرين وصيّ پيغمبر خدا هستم به وسيله من بلاها و فتنه ها از آشنايان و شيعيانم دفع و برطرف خواهد شد. به راويان حديث و فقهاء مراجعه كنيد قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إلى رُواةِ حَديثِنا (اءحاديثِنا)، فَإنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُمْ وَ اءنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَيْكُمْ. بحارالا نوار: ح 2، ص 90، ح 13، و53، ص 181، س 3، وج 75، ص 380، ح 1. فرمود: جهت حلّ مشكلات در حوادث - امور سياسى ، عبادى ، اقتصادى ، نظامى ، فرهنگى ، اجتماعى و... - به راويان حديث و فقهاء مراجعه كنيد كه آن ها در زمان غيبت خليفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آن ها مى باشم . ما دست پروره هاى نيكوى پروردگاريم قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : الحَقُّ مَعَنا، فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَعَنّا، وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعِنا. بحارالا نوار: ج 53، ص 178، ضمن ح 9. فرمود: حقانيّت و واقعيّت با ما اهل بيت رسول اللّه صلى الله عليه و آله مى باشد و كناره گيرى عدّه اى ، از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد، چرا كه ما دست پروره هاى نيكوى پروردگار مى باشيم ؛ و ديگر مخلوقين خداوند، دست پرورده هاى ما خواهند بود. آرزوى فرزند در بهشت قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنَّ الْجَنَّةَ لا حَمْلَ فيها لِلنِّساءِ وَ لا وِلادَةَ، فَإذَا اشْتَهى مُؤْمِنٌ وَلَدا خَلَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَيرِ حَمْلٍ وَ لا وِلادَةٍ عَلَى الصُّورَةِ الَّتى يُريدُ كَما خَلَقَ آدَمَ عليه السلام عِبْرَةً. بحارالا نوار: ج 53، ص 163، س 16، ضمن ح 4. فرمود: همانا بهشت جايگاهى است كه در آن آبستن شدن و زايمان براى زنان نخواهد بود، پس هرگاه مؤمنى آرزوى فرزند نمايد، خداوند متعال بدون جريان حمل و زايمان ، فرزند دلخواهش را به او مى دهد همان طورى كه حضرت آدم عليه السلام را آفريد. مشاجره كننده با مقام ولايت قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : لا يُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ، وَ لا يَدَّعيهِ إلاّج احِدٌ كافِرٌ. بحارالا نوار: ج 53، ص 179، ضمن ح 9. فرمود: كسى با ما، در رابطه با مقام ولايت و امامت مشاجره و منازعه نمى كند مگر آن كه ستمگر و معصيت كار باشد، همچنين كسى مدّعى ولايت و خلافت نمى شود مگر كسى كه منكر و كافر باشد. حقيقت - در همه موارد و امور - با ماست قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لا يَقُولُ ذلِكَ سِوانا إلاّ كَذّابٌ مُفْتَرٍ، وَ لا يَدَّعيهِ غَيْرُنا إلاّ ضالُّ غَوىٌٍّ. بحارالا نوار: ج 53، ص 191، ضمن ح 19. فرمود: حقيقت - در همه موارد و امور - با ما و در بين ما اهل بيت عصمت و طهارت خواهد بود و چنين سخنى را هر فردى غير از ما بگويد دروغ گو و مفترى مى باشد؛ و كسى غير از ما آن را ادّعا نمى كند مگر آن كه گمراه باشد. إتمام و كمال حق قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءبَى اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْحَقِّ إلاّ إتْماما وَ لِلْباطِلِ إ لاّزَهُوقا. بحارالا نوار: ج 53، ص 193، ضمن ح 21. فرمود: همانا خداوند متعال ، إباء و امتناع دارد نسبت به حقّ مگر آن كه به إتمام و كمال برسد و باطل ، نابود و مضمحل گردد.
هنگام ظهور من قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنَّهُ لَمْ يَكُنْ لاِ حَدٍ مِنْ آبائى إلاّ وَ قَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِه بَيْعَةٌ لِطاغُوتِ زَمانِهِ، و إنّى اءخْرُجُ حينَ اءخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لاِ حَدٍ مِنَ الطَّواغيتِ فى عُنُقى . الدّرّة الباهرة : ص 47، س 17، بحارالا نوار: ج 56، ص 181، س د 18. فرمود: همانا پدران من (ائمّه و اوصياء عليهم السلام )، بيعت حاكم و طاغوت زمانشان ، بر ذمّه آن ها بود؛ ولى من در هنگامى ظهور و خروج نمايم كه هيچ طاغوتى بر من منّت و بيعتى نخواهد داشت . با اين شمشير - ذوالفقار - ظهور مى كنم قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءنَا الَّذى اءخْرُجُ بِهذَا السَيْفِ فَاءمْلاَ الاَْرْضَ عَدْلا وَ قِسْطا كَما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. بحارالانوار: ج 53، ص 179، س 14، و ج 55، ص 41. فرمود: من آن كسى هستم كه در آخر زمان با اين شمشير - ذوالفقار - ظهور و خروج مى كنم و زمين را پر از عدل و داد مى نمايم همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است . امور خود را به ما واگذار كنيد قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اِتَّقُوا اللّهُ وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّوا الاْ مْرَ إلَيْنا، فَعَلَيْنا الاْ صْدارُ كَما كانَ مِنَّا الاْ يراُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّيَ عَنْكُمْ. إكمال الدّين : ج 2، ص 510، بحارالا نوار: ج 53، ص 191. فرمود: از خدا بترسيد و تسليم ما باشيد، و امور خود را به ما واگذار كنيد، چون وظيفه ما است كه شما را بى نياز و سيراب نمائيم همان طورى كه ورود شما بر چشمه معرفت به وسيله ما مى باشد؛ و سعى نمائيد به دنبال كشف آنچه از شما پنهان شده است نباشيد. خمس جهت تطهير و تزكيه زندگى قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءمّا اءمْوالُكُمْ فَلا نَقْبَلُها إلاّ لِتُطَهِّرُوا، فَمَنْ شاءَ فَلْيَصِلْ، وَ مَنْ شاءَ فَلْيَقْطَعْ. إكمال الدّين : ج 2، ص 484، بحارالا نوار: ج 53، ص 180. فرمود: اموال - خمس و زكوت - شما را جهت تطهير و تزكيه زندگى و ثروتتان مى پذيريم ، پس هر كه مايل بود بپردازد، و هر كه مايل نبود نپردازد. خمس جهت تطهير و تزكيه زندگى ما بر تمامى احوال و اخبار شما آگاهيم قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنّا نُحيطُ عِلْما بِاءنْبائِكُمْ، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَيْى ءٌ مِنْ اءخْبارِكُمْ. احتجاج : ج 2، ص 497، بحارالا نوار: ج 53، ص 175. فرمود: ما بر تمامى احوال و اخبار شما آگاه و آشنائيم و چيزى از شما نزد ما پنهان نيست . رفع حاجت با راز و نياز با خداوند قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : مَنْ كانَتْ لَهُ إلَى اللّهِ حاجَةٌ فَلْ يَغْتَسِلْ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ بَعْدَ نِصْفِ اللَّيْلِ وَ يَاءْتِ مُصَلاّهُ. مستدرك الوسائل : ج 2، ص 517، ح 2606. فرمود: هر كه خواسته اى و حاجتى از پيشگاه خداوند متعال دارد بعد از نيمه شب جمعه غسل كند و جهت مناجات و راز و نياز با خداوند، در جايگاه نمازش قرار گيرد. شيعيان خاصّ قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : يَابْنَ الْمَهْزِيارِ! لَوْلاَ اسْتِغْفارُ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ، لَهَلَكَ مَنْ عَلَيْها، إلاّ خَواصَّ الشّيعَةِ الَّتى تَشْبَهُ اءقْوالُهُمْ اءفْعالَهُمْ. مستدرك ج 5، ص 247، ح 5795. فرمود: اگر طلب مغفرت و آمرزش بعضى شماها براى همديگر نبود، هركس دروى زمين بود هلاك مى گرديد، مگر آن شيعيان خاصّى كه گفتارشان با كردارشان يكى است . حسين زنده است قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : وَاءمّا قَوْلُ مَنْ قالَ: إنَّ الْحُسَيْنَ لَمْ يَمُتْ فَكُفْرٌ وَتَكْذيبٌ وَ ضَلالٌ. غيبة طوسى : ص 177، وسائل الشّيعة : ج 28، ص 351، ح 39. فرمود: و امّا كسانى كه معتقد باشند حسين زنده است و وفات نكرده ، كفر و تكذيب و گمراهى است . فضائل تربت حضرت سيّدالشّهداء قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : مِنْ فَضْلِهِ، اءنَّ الرَّجُلَ يَنْسَى التَّسْبيحَ وَ يُديرُا السَّبْحَةَ، فَيُكْتَبُ لَهُ التَّسْبيحُ. بحارالا نوار: ج 53، ص 165، س 8، ضمن ح 4. فرمود: از فضائل تربت حضرت سيّدالشّهداء آن است كه چنانچه تسبيح تربت حضرت در دست گرفته شود ثواب تسبيح و ذكر را دارد، گرچه دعائى هم خوانده نشود. افطار روزه ماه رمضان عمدا با چيز يا كار حرام قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : فيمَنْ اءفْطَرَ يَوْما مِنْ شَهْرِ رَمَضان مُتَعَمِّدا بِجِماعٍ مُحَرَّمٍ اَوْ طَعامٍ مُحَرَّمٍ عَلَيْهِ: إنَّ عَلَيْهِ ثَلاثُ كَفّاراتٍ. من لايحضره الفقيه : ج 2، ص 74، ح 317، وسائل الشّيعة : ج 10، ص 55، ح 12816. فرمود: كسى كه روزه ماه رمضان را عمدا با چيز يا كار حرامى افطار - وباطل - نمايد، (غير از قضاى روزه نيز) هر سه نوع كفّاره (60 روزه ، اطعام 60 مسكين ، آزادى يك بنده ) بر او واجب مى شود.
فوائد عطسه قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءلا اءُبَشِّرُكَ فِى الْعِطاسِ؟ قُلْتُ: بَلى ، فَقالَ: هُوَ اءمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ اءيّامٍ. إكمال الدّين : ص 430، ح 5، وسائل الشّيعة : ج 12، ص 89، ح 15717. نسيم خادم گويد: در حضور حضرت عطسه كردم ، فرمود: مى خواهى تو را بر فوائد عطسه بشارت دهم ؟ عرض كردم : بلى . فرمود: عطسه ، انسان را تا سه روز از مرگ نجات مى بخشد. نام اصلى مرا در جائى بيان نكنيد قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمّانى فى مَحْفِلٍ مِنَ النّاسِ. (وَ قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) :) مَنْ سَمّانى فى مَجْمَعٍ مِنَ النّاسِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُاللّهِ. وسائل الشّيعة : ج 16، ص 242، ح 12، بحارالا نوار: ج 53، ص د 184، ح 13 و 14. فرمود: ملعون و مغضوب است كسى كه نام اصلى مرا در جائى بيان كند. و نيز فرمود: هر كه نام اصلى مرا در جمع مردم بر زبان آورد، بر او لعنت و غضب خداوند مى باشد. جذب محبّت ما قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : يَعْمَلُ كُلُّ امْرِى ءٍ مِنْكُمْ ما يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْيَتَجَنَّب ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَاِنَّ امْرَءا يَبْغَتُهُ فُجْاءةٌ حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حُوبَةٍ. بحارالا نوار: ج 53، ص 176، س 5، ضمن ح 7، به نقل از احتجاج . فرمود: هر يك از شما بايد عملى را انجام دهد كه سبب نزديكى به ما و جذب محبّت ما گردد؛ و بايد دورى كند از كردارى كه ما نسبت به آن ، ناخوشايند و خشمناك مى باشيم ، پس چه بسا شخصى در لحظه اى توبه كند كه ديگر به حال او سودى ندارد و نيز او را از عِقاب و عذاب الهى نجات نمى بخشد. ختنه نشده قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنَّ الاْ رْضَ تَضِجُّ إلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَوْلِ الاْ غْلَفِ اءرْبَعينَ صَباحا. وسائل الشّيعة : ج 21، ص 442، ح 27534. فرمود: زمين تا چهل روز از ادرار كسى كه ختنه نشده است ناله مى كند. سجده شكر پس از هر نماز قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : سَجْدَةُ الشُّكْرِ مِنْ اءلْزَمِ السُّنَنِ وَ اءوْجَبِها. وسائل الشّيعة : ج 6، ص 490، ح 3، بحارالا نوار: ج 53، ص 161، ضمن ح 3. فرمود: سجده شكر پس از هر نماز از بهترين و ضرورى ترين سنّتها است . من سبب امنيّت موجودات زمينى هستم قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنّى لاَ مانٌ لاِ هْلِ الاْ رْضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لاِ هْلِ السَّماءِ. الدّرّة الباهرة : ص 48، س 3. فرمود: به درستى كه من سبب آسايش و امنيّت براى موجودات زمينى هستم ، همان طورى كه ستاره ها براى اهل آسمان أمان هستند. مشيّت و اراده الهى قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : قُلُوبُنا اَوْعِيَةٌ لِمَشيَّةِ اللّهِ، فَإذا شاءَ شِئْنا. بحارالا نوار: ج 52، ص 51، س 4، به نقل از غيبة نعمانى . فرمود: قلوب ما ظرف هائى است براى مشيّت و اراده الهى ، پس هرگاه او بخواهد ما نيز مى خواهيم . نيازى به ديگران نداريم قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنَّ اللّهَ مَعَنا، فَلافاقَةَ بِنا إلى غَيْرِهِ، وَالْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا. بحارالا نوار: ج 53، ص 191، إكمال الدّين : ج 2، ص 511. فرمود: خدا با ما است و نيازى به ديگران نداريم ؛ و حقّ با ما است و هر كه از ما روى گرداند باكى نداريم . نماز،بينى شيطان را به خاك ذلّت مى مالد قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : مااءُرْغَمَ اءنْفَ الشَّيْطانِ بِشَيْى ءٍ مِثُلِ الصَّلاةِ. بحارالا نوار: ج 53، ص 182، ضمن ح 11. فرمود: هيچ چيزى و عملى همانند نماز، بينى شيطان را به خاك ذلّت نمى مالد و او را ذليل نمى كند. تصرّف در اموال و چيزهاى ديگران قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : لا يَحِلُّ لاِ حَدٍ اءنْ يَتَصَرَّفَ فى مالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إ ذْنِهِ. بحارالا نوار: ج 53، ص 183، ضمن ح 11. فرمود: براى هيچكس جائز نيست كه در اموال و چيزهاى ديگران تصرّف نمايد مگر با اذن و اجازه صاحب و مالك آن . تعقيب دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : فَضْلُ الدُّعاءِ وَ التَّسْبيحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقيبِ النَّوافِلِ كَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ. بحارالا نوار: ج 53، ص 161، ضمن ح 3. فرمود: فضيلت تعقيب دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب نسبت به بعد از نمازهاى مستحبّى همانند فضيلت نماز واجب بر نماز مستحبّ مى باشد.
وقت نماز جعفر طيّار قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءفْضَلُ اءوْقاتِها صَدْرُا النَّهارِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ. بحارالا نوار: ج 56، ص 168، ضمن ح 4. فرمود: (براى انجام نماز جعفر طيّار) بهترين و با فضيلت ترين اوقات پيش از ظهر روز جمعه خواهد بود. تأخير نماز صبح عمدا قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اءخَّرَ الْغَداةَ إلى اءنْ تَنْقَضِى النُّجُومُ. بحارالا نوار: ج 55، ص 16ؤ ضمن ح 13، و ص 86، ص 60، ح 20. فرمود: ملعون و نفرين شده است آن كسى كه نماز صبح را عمدا تاءخير بيندازد تا موقعى كه ستارگان ناپديد شوند. ما اهل بيت به وسيله احسان قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنَّ اللّهَ قَنَعَنا بِعَوائِدِ إحْسانِهِ وَ فَوائِدِ اِمْتِنانِهِ. بحارالا نوار: ج 52، ص 38، ضمن ح 28. فرمود: همانا خداوند متعال ، ما اهل بيت را به وسيله احسان و نعمت هايش قانع و خودكفا گردانده است . بين خداوند و بندگان،خويشاوندى وجود ندارد قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَيْنَ اءَحَدٍ قَرابَةٌ، وَ مَنْ اءنْكَرَنى فَلَيْسَ مِنّى ، وَ سَبيلُهُ سَبيلُ ابْنِ نُوحٍ. بحارالا نوار: ج 50، ص 227، ح 1، به نقل از احتجاج . فرمود: بين خداوند و هيچ يك از بندگانش ، خويشاوندى وجود ندارد - و براى هركس به اندازه اعمال و نيّات او پاداش داده مى شود - هركس مرا انكار نمايد از (شيعيان و دوستان ) ما نيست و سرنوشت او همچون فرزند حضرت نوح خواهد بود. زمين خالى از حجّت خداوند نخواهد بود قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءما تَعْلَمُونَ اءنَّ الاْ رْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إمّا ظاهِرا وَإمّا مَغْمُورا. بحارالا نوار: ج 53، ص 191، س 5، ضمن ح 19. فرمود: آگاه و متوجه باشيد بر اين كه در هيچ حالتى ، زمين خالى از حجّت خداوند نخواهد بود، يا به طور ظاهر و آشكار و يا به طور مخفى و پنهان . اجازه سخن و بيان حقايق قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : إذا أذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ، وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْكُمْ. بحارالا نوار: ج 53، ص 196، س 12، ضمن ح 21. فرمود: چنانچه خداوند متعال اجازه سخن و بيان حقايق را به ما بدهد، حقانيّت آشكار مى گردد و باطل نابود مى شود و خفقان و مشكلات برطرف خواهد شد. چگونگى بهره گيرى و استفاده از من قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : وَ اءمّا وَجْهُ الاْ نْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فَكَالاْ نْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إذا غَيَّبَها عَنِ الاْ بْصارِ السَّحابُ. بحارالا نوار: ج 53، ص 181، س 21، ضمن ح 10. فرمود: چگونگى بهره گيرى و استفاده از من در دوران غيبت همانند انتفاع از خورشيد است در آن موقعى كه به وسيله ابرها از چشم افراد ناپديد شود. عمل به سنّت و اجراء احكام الهى قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : وَاجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ، وَ اللّهُ شاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ. بحارالا نوار: ج 53، ص 179، س 16، ضمن ح 9. فرمود: هدف و قصد خويش را نسبت به محبّت و دوستى ما - اهل بيت عصمت و طهارت - بر مبناى عمل به سنّت و اجراء احكام الهى قرار دهيد، پس همانا كه موعظها و سفارشات لازم را نموده ام ؛ و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه مى باشد. زمان ظهور من قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ إلَى اللّهِ، وَ كَذَبَ الْوَقّاتُونَ. بحارالا نوار: ج 53، ص 181، س 1، ضمن ح 10. فرمود: زمان ظهور من مربوط به اراده خداوند متعال مى باشد و هركس زمان آن را معيّن و معرّفى كند دروغ گفته است .
براى تعجيل ظهور من دعا كنيد قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان (ع) : اءكْثِرُواالدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ، فَإنَّ ذلِكَ فَرَجَكُمْ. بحارالا نوار: ج 53، ص 181، س 23، ضمن ح 10. فرمود: براى تعجيل ظهور من - در هر موقعيّت مناسبى - بسيار دعا كنيد كه در آن فرج و حلّ مشكلات شما خواهد بود. دعاي فرج دَفَعَ إلَيَّ دَفْتَرا فيهِ دُعاءُالْفَرَجِ وَ صَلاةٌ عَلَيْهِ، فَقالَ : فَبِهذا فَادْعُ. إكمال الدّين شيخ صدوق : ص 443، ح 17، بحارالا نوار: ج 52، ص 31، ضمن ح 27. يكى از مؤمنين به نام اءبومحمّد، حسن بن وجناء گويد: زير ناودان طلا در حرم خانه خدا بودم كه حضرت ولىّ عصر امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف را ديدم ، دفترى را به من عنايت نمود كه در آن دعاى فرج و صلوات بر آن حضرت بود. سپس فرمود: به وسيله اين نوشته ها بخوان و براى ظهور و فرج من دعا كن و بر من درود و تحيّت بفرست . و آن دعا بر حسب مشهور چنين نقل شده است : »اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ فُلانِ بْنِ فُلانْ »الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَريّ« صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ فى هذِهِ السّاعَةِ وَ فى كُلِّ ساعَةٍ، وَليّا وَحافِظا وَ قاعِدا وَ ناصِرا وَ دَليلا وَ عَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اءرْضَكَ طَوْعا وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلا«. كافى : ج 4، ص 162، ح 4، فلاح السّائل سيّدبن طاووس : ص 46. ادامه بخش سخنان و وصايای حضرت فايده عطسه و برخورد با آن مرحوم شيخ صدوق ، طوسى ، طبرسى و برخى ديگر از بزرگان رضوان اللّه تعالى عليهم ، به نقل از نسيم - خادم امام حسن عسكرى عليه السلام - حكايت كنند: هنگامى كه حضرت صاحب الزّمان عليه السلام از رحم مادر به دنيا آمد، انگشت سبّابه خود را به سمت آسمان بلند نمود؛ و در همين لحظه نگهان عطسه اى كرد و سپس اظهار داشت : »الحمد للّه ربّ العالمين ، و صلّى اللّه على محمّد و آله «. بعد از آن با كمال فصاحت فرمود: ظالمان و ستمگران گمان كرده اند كه حجّت و ولىّ خداوند متعال زايل و نابود شونده است ، چنانچه به ما اجازه سخن گفتن و بيان حقايق داده شود، همانا شكّ و شُبهه از بين خواهد رفت . همچنين به نقل از نسيم خادم حكايت نمانند: يك شب پس از آن كه حضرت مهدى موعود (عجّل اللّه تعالى فرجه الشرّيف ) تولّد يافت ، چند روزى بعد از آن به محضر مبارك آن حضرت شرفيات شدم ، هنگامى كه نشستم عطسه كردم . حضرت در حقّ من دعائى كرد و فرمود: »يَرْحَمُكَ اللّهُ«. من از محبّت و دعاى حضرت ، بسيار خوشحال شدم . سپس به من فرمود: اى نسيم ! آيا مى خواهى تو را به نتيجه و فايده عطسه آشنا سازم ؟ عرضه داشتم : بلى ، فدايت گردم . حضرت در همان موقعيّتى كه تازه به دنيا آمده بود، فرمود: »هُوَ أمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةُ أ يّامٍ« يعنى ؛ عطسه انسان را از مرگ به مدّت سه روز در اءمان مى دارد. - آدرس هر دو داستان : إكمال الدّين : ص 430، ح 5، غيبة شيخ طوسى : ص 232، ح 200، و ص 244، ح 211، إعلام الورى طبرسى : ج 2، ص 217، الخرائج و الجرائح :: ج 1، ص 465، ح 11، وج 2، ص 693، ح 7. مشورت با آينده نگر آگاه مرحوم علاّمه مجلسى به نقل از مرحوم شيخ بهائى رضوان اللّه عليهما استخاره اى را نقل كرده است و آن را به امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف با اين كيفيّت نسبت داده است : تسبيح را به دست گرفته و سه مرتبه گويد: (اللّهمّ صلّ علىّ محمّد و آل محمّد) و سپس مقدارى از دانه هاى تسبيح را در مُشت گرفته و پس از آن دانه ها را - دو عدد، دو عدد - رها نمايد، پس اگر يك دانه باقى ماند خوب است و آن كار مورد نظر خويش را اقدام نمايد، ولى چنانچه دو عدد باقى بماند، خوب نيست و نبايد اقدام كند. - مستدرك الوسائل : ج 6، ص 265، ح 5، بحارالا نوار: ج 91، ص د 250، ح 4. استخاره صاحب جواهر همچنين مرحوم صاحب جواهر استخاره اى را به حضرت حجّت عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف با اين كيفيّت نسبت داده است : پس از آن كه تسبيح را در دست گرفتى ، بايد مراد خويش را نيّت كنى و سه مرتبه صلوات بر محمّد و آلش عليهم السلام بفرستى و سپس مقدارى از دانه هاى تسبيح را در مشت بگيرى . بعد از آن ، دانه ها را - هشت تا، هشت تا - رها كرده ، در نهايت اگر يكى باقى بماند، متوسّط است و اقدام بر انجام آن كار بهتر مى باشد، ولى اگر دو عدد بماند، بهتر است كه آن كار ترك شود. امّا اگر سه عدد باقى مانده باشد، انجام آن كار و ترك آن يكى است و فرقى ندارد. و چنانچه چهار عدد باقى بماند، خيلى بد است و نبايد به آن كار اقدام نمايد. اگر پنج عدد باقى بماند، خوب است ولى زحمت و سختى دارد. اگر شش عدد باقى بماند، خيلى خوب است و بايد در آن كار تعجيل نمايد. و اگر هفت عدد باقى بماند، مانند آن موردى است كه پنج عدد باقى مانده باشد. ولى اگر هيچ باقى نماند، بسيار بسيار بد است و ضرر و زيان زيادى را در بردارد.
- مستدرك الوسائل : ج 6، ص 268، ح 2، جواهرالكلام : ج 12، ص د 172. من تداوم بخش و خلف آدم و نوح من تداوم بخش و خلف آدم و نوحهستم ، من برگزيده ابراهيم و محمّد صلوات اللّه عليهم هستم ، هر كه مى خواهد پيرامون قرآن و يا پيرامون سنّت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله با من احتجاج و مناظره نمايد، آماده ام ؛ چون از هركس ديگرى به آن ها نزديك تر و به آن ها آشناتر هستم . بعد از آن ، در ادامه فرمايشات خود مى افزايد: آن هائى كه كلام مرا شنيدند و متوجّه شدند، خداوند آن ها را هدايت نمايد. ضمناً شنوندگان حاضر، اين مطالب و مسايل را به ديگران كه غايب هستند گزارش دهند ... . امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: در چنين موقعيّتى خداوند متعال اصحاب و ياران حضرت حجّت عليه السلام را كه تعداد آن ها سيصد و سيزده نفر مى باشند، جمعشان مى نمايد، همان طورى كه در قرآن چنين فرموده است : أيْنَما تَكُونُوا يَاءتِ بِكُمُ اللّهُ جَميعا إنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْى ءٍ قَديرٌ. - سوره بقرة : آيه 148. سپس اين تعداد افراد با امام زمان عليه السلام بيعت مى كنند؛ و عهد و ميثاق حضرت رسول صلى الله عليه و آله نزد اوست كه از پيامبران يكى از پس ديگرى به إرث نهاده شده است . حضرت باقر العلوم عليه السلام در پايان افزود: امام زمان عليه السلام از فرزندان حسين بن علىّ عليهماالسلام مى باشد كه خداوند متعال قضيّه قيام آن حضرت را در يك شب تنظيم و اصلاح مى نمايد و نام مبارك و گرامى او همانند نام جدّش رسول خدا صلى الله عليه و آله خواهد بود. - اختصاص شيخ مفيد: ص 255 257، بحارالا نوار: ج 52، ص 305، ح 78. قانون پياده رو و سواره بنابر فرمايش امام موسى كاظم عليه السلام كه فرمود: هنگامى كه حضرت صاحب اءمر (عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف و سلام اللّه عليه ) ظهور نمايد، قانونى را براى عبور و مرور از خيابان ها و پياده روها تعيين و به مرحله اجراء در مى آورد، كه به شرح ذيل مى باشد: كلّيه سواره ها - موتورى ، ماشين ، دوچرخه ، الاغ و... بايد از خيابان حركت و عبور نمايند. و كلّيه پياده ها بايد از پياده رو استفاده و رفت و آمد نمايند. تبصره : هر سواره اى كه از پياده رو استفاده و حركت نمايد، چنانچه برخوردى با عابر كند و آسيبى به او برساند، مقصّر و ضامن است و بايد خسارت او را پرداخت كند. هر پياده و عابرى كه از خيابان استفاده و رفت و آمد نمايد، هرگونه آسيبى توسّط سواره اى به او برسد ضمانتى برايش نيست و خسارت بر عهده خودش مى باشد. - وسائل الشّيعة : ج 29، ص 243، ح 3. هفده نوع اطّلاعات مرحوم كلينى - صاحب كتاب شريف كافى - به نقل از برادرش ، اسحاق بن يعقوب حكايت نمايد: سؤال هاى مختلفى را نوشتم و خدمت وكيل خاصّ امام زمان عجّل اللّه تعال فرجه الشّريف ، به نام ابوجعفر محمّد بن عثمان عَمرى رفتم و از او تقاضا كردم تا جواب سؤال هاى مرا از حضرت حجّت عليه السلام دريافت نمايد. پس از گذشت مدّتى كوتاه ، جواب كلّيه آن سؤ ال ها را به عنوان توقيع آن حضرت - به اين شرح - دريافت كردم : آنچه پيرامون منكرين و مخالفين من از خويشان من و پسر عمويم سؤ ال كردى ، پس بدان كه بين خداوند متعال و هيچ يك از بندگانش خويشاوندى وجود ندارد؛ و هر كه منكر من باشد، من نيز از او بيزار هستم و بايد بداند كه راه او همچون راه پسر حضرت نوح عليه السلام مى باشد. و امّا نسبت به عمويم جعفر و فرزندانش ، همانند راه و روش برادران يوسف عليه السلام است . و امّا نسبت به فقّاع ، حرام مى باشد؛ ولى آب جو - كه در منازل گرفته مى شود - مانعى ندارد. و آنچه از اموال - به عنوان خمس ، زكات و ديگر وجوهات شرعيّه را كه از شما - دريافت مى كنيم ، جهت تطهير و تزكيه - نفوس و ثروت خود - شما است ، هر كه مايل بود بپردازد و هر كه مايل نبود نيازى به آن نيست . و نسبت به زمان ظهور و فرج ، مربوط به خداوند متعال است و هر كه تعيين وقت نمايد، دروغ گفته است . و كسانى كه معتقد باشند كه امام حسين عليه السلام زنده است و كشته نشده ، كافر و گمراه خواهند بود. و حوادث و مسائلى كه رخ مى دهد به علماء و فقهاء - راويان احاديث ما مراجعه كنيد، چون كه آن ها حجّت من بر شما و من حجّت خدا بر آن ها هستم . امّا محمّد بن عثمان عَمرى ، خداوند از او و از پدرش راضى و خوشنود باشد؛ او مورد وثوق من و نوشته هاى او همانند نوشته من مى باشد. و امّا محمّد بن علىّ بن مهزيار اهوازى ، خداوند دل او را نورانى و روشن نمايد و شكّهاى او را زايل گرداند. و آن مقدار پولى را - كه طبق وصيّت اسحاق با فروش كنيزانِ آوازه خوانش د- براى ما فرستاده ، مورد قبول نيست ؛ مگر آن كه طاهر گردد، چون اُجرت و قيمت غنا و آوازه خوانى حرام است . امّا محمّد بن شاذان ، مردى از شيعيان و دوستان ما مى باشد.
و ابوالخطّاب محمّد بن ابو زينب ، ملعون - و خبيث است و نيز اصحاب و ياران او ملعون هستند، با آن ها هم نشين و هم سخن مباش ، چون كه من و پدران من از آن ها بيزار مى باشيم . و آن هائى كه اموال ما را - و آنچه مربوط به ما باشد - بى جهت حلال و مباح بدانند و مصرف كنند - آن اموال برايشان - همچون آتش دوزخ خواهد بود. و امّا خمس - يعنى سهم امام و سهم سادات - را براى شيعيان و دوستان خود حلال و مباح كرده ايم و تا هنگام ظهور، مى توانند مورد استفاده قرار دهند. و آن هائى كه در دين و شريعت خداوند متعال و يا نسبت به ما - اهل بيت عصمت و طهارت - شكّ دارند، اگر توبه كنند پذيرفته است و نيازى نداريم كه براى ما چيزى ارسال نمايند. و نسبت به علّت وقوع غيبت : اوّلا كه خداوند متعال در قرآن فرموده است : وَ لا تَسْئَلُوا عَنْ اءشْياءَ إنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ.(1) يعنى ؛ از بعضى مسائل سؤال نكنيد، چون كه موجب ناراحتى شما خواهد شد. و ثانيا هر يك از ائمّه اطهار و پدرانم در حكومتِ يكى از ظالمان قرار گرفته بودند؛ ولى من هنگامى ظهور مى نمايم كه هيچ ظالمى قدرت و اراده اى ندارد. امّا اين كه چگونه از وجود من در زمان غيبت استفاده و بهره گيرى شود؟ همانا جريان و موضوع غيبت من همانند خورشيد است كه ابر جلوى آن را پوشانيده باشد، بدانيد كه من براى موجودات زمينى وسيله امنيّت و آسايش هستم ، همان طورى كه ستارگان براى اهل آسمان امان هستند. و از آنچه برايتان مفيد نيست و سودى ندارد، سؤ ال نكنيد و خود را به زحمت نيندازيد، و سعى نمائيد براى تعجيل ظهور و فرج من بسيار دعا كنيد. و در خاتمه ، اى اسحاق ! سلام بر تو و بر كسانى باد كه از نور هدايت ما اهل بيت عصمت و طهارت پيروى كنند.(2) 1- سوره مائدة : آيه 101. 2- غيبة شيخ طوسى : ص 176، ح 247، إ كمال الدّين :ص 483، ح 4، الخرايج والجرايح : ج 3، ص 1113، ح 30، احتجاج طبرسى :ج 2، ص د 542، ح 344، إعلام الورى :ج 2، ص 270. جواب نامه و ناراحتى از برگشت هديه و نيز مرحوم شيخ مفيد، صدوق ، كلينى و ديگر بزرگان رضوان اللّه عليهم ، به نقل از شخصى به نام حسن فرزند فضل بن زيد - از اهالى يمن - حكايت كند: رزوى پدرم نامه اى با دست خطّ خودش براى حضرت حجّة بن الحسن ، امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف نوشت و حضرت جواب آن را براى پدرم فرستاده ، من نيز به دنبال آن نامه اى براى حضرت نوشتم و جوابش برايم آمد. سپس پدرم نامه اى ديگر توسطّ يكى از دانشمندان نوشت و براى حضرت فرستاد؛ ولى جواب اين نامه نيامد، وقتى تحقيق و بررسى كرديم ، فهميديم كه آن دانشمند از اعتقادات حقّه خود دست برداشته است ، به همين جهت حضرت جواب دست خطّ او را نفرستاده بود. حسن بن الفضل افزود: پس از مدّتى به قصد زيارت مشاهد مشرّفه ، به سمت عراق و خراسان حركت كردم ؛ و چون به شهر سامراء رسيدم و زيارت كردم ، در پايان وارد مقام و سرداب غيبت امام زمان عليه السلام شدم ، با خود گفتم : ايّام حجّ نزديك است و ترسيدم از اين كه مبادا نتوانم براى حجّ مشرّف شوم . در همين افكار بودم كه پيش يكى از علماء به نام محمّد بن احمد رفتم و از او تقاضاى كمك نمودم ؟ در پاسخ ، به من گفت : به فلان مسجد مى روى ، در آن جا شخصى را خواهى ديد كه او مشكل تو را حلّ خواهد نمود. وقتى وارد آن مسجد شدم ، پس از لحظاتى شخصى داخل شد و بدون آن كه مرا از قبل ديده باشد، با نگاهى به من تبسّمى نمود و اظهار داشت : اى حسن بن الفضل ! غمگين و ناراحت مباش ، در همين سال به زيارت خانه خدا مشرّف مى شوى و مناسك حجّ را انجام مى دهى و بعد از آن صحيح و سالم به منزل و نزد خانواده ات بازخواهى گشت . با شنيدن سخنان دلنشين او، قلبم آرام گرفت . بعد از آن ، همان شخص كيسه اى را به من داد كه داخل آن مقدارى پول و تعدادى لباس بود، با خود گفتم : اين ها ناقابل است و برگرداندم ، او هم كيسه و لباس ها را گرفت و بدون آن كه با من مطرح سخنى نمايد، حركت و رفت . در همين لحظه به خود آمدم و گفتم : عجب كار زشت و اشتباهى كردم ، چرا هدايا را برگرداندم ؟! و سپس نامه اى به محضر شريف حضرت نوشتم و ضمن عذرخواهى ، از آن حضرت طلب پوزش كردم . اين جريان در حالى واقع شد كه از اموال دنيا هيچ نداشتم ، مگر لباسى را كه پوشيده بودم و مرا غم و اندوه شديدى فرا گرفته بود، ناگهان شخصى به عنوان ماءمور حضرت وارد شد و اظهار داشت : كار بدى كردى ؛ هنوز مولايت را نشناخته اى ، ما به دوستان اين چنين كمك هائى را مى كنيم و چه بسا دوستان ما خودشان بجهت تبرّك ، از ما تقاضا و درخواست كمك كنند؛ و پس از اين صحبت ها نامه اى تحويل من داد كه در آن نوشته شده بود:
اشتباه كردى كه هداياى ما را برگرداندى و نپذيرفتى ، پس اگر استغفار و توبه كردى ، خداوند متعال گناهان تو را مى آمرزد و در هر حال چنانچه از كردار خود پشيمان هستى ، اين كيسه را بگير و پول هاى آن را خرجى راه و هزينه زندگى خود قرار بده و پيراهن را براى احرام حجّ استفاده كن . و من بسيار خوشحال شدم و با گرفتن آن هدايا شكر و سپاس خداوند متعال را به جاى آوردم . - اصول كافى : ج 1، ص 520، ح 13، ارشاد شيخ مفيد: ص 353، غيبة شيخ طوسى : ص 282، ح 240، إكمال الدّين شيخ صدوق : ص 490، ح 13.
🔰فهرست قبلی ويژه نامه امام زمان (عج) 🔰فهرست جدید ويژه نامه امام زمان (عج) https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/498 ✅ شناسه امام مهدی (عج) https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/140 ✅ فضايل و نشانه هایِ حضرت مهدی (عج) https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/17 ✅ پرتوى از سيره وسيماى امام مهدى (عج) https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/155 ✅ راهکارهای ارتباط با امام زمان (عج) https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/71 ✅راهکار رسيدن خدمت امام زمان (عج) https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/159 ✅امام زمان و رعايت حال مردم https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/85 ✅نمونه تشرف يافتگان https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/161 🌷دعاے عهد🌷 https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/101 🍃🌸⚘ ⚘🌸🍃 https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/87 ❤️گلایه امام زمان (عج)❤️ https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/115 و در زمان غیبت https://eitaa.com/danestanyhaytamsil/121 https://eitaa.com/danestanyhaytamsil