در حال بارگذاری ...
اونموقعی که اینو کشیدم خیلی به خودم می افتخاریدم.
البته هنوزم میافتخارم ولی دیگه نه به نقاشی
به حس و حالش
در حال بارگذاری ...
آثار و برکات سال حفظی:|😂 مثلا تایم مرور و مطالعه میشستم کلا چرت و پرت میکشیدم #My_arts
این برگه ها مال یه دفترچه بود
پارسال داشتمش
سال حفظی کلا میشستم توش نقاشی و خاطره های ترسناک و باحال و چرت و پرت و خلاصه همه چی مینوشتم
یا بچه های اکیپمونو توصیف میکردم و میکشیدم
میخواستم یه روز نشون مامانم بدمش که ذوق کنه و بعدشم تا نوه هام دس به دس بچرخه که ببینن چه مامان بزرگ خفنی داشتن و کلی شر و ورای دیگه...
کلی امید
تا اینکه یه نفر پارش کرد:))
پارش کرد و برگه های دفترچه رو قایم کرد و من جلوش زجه میزدم و اون به روش نمیاورد که کار خودش بوده:)
و خب واقعا بچه بازی بود توقع داشتم اگه کسی میخواد اذیتم کنه منطقی تر وارد بشه.
مسخره بازیا چیه اخه حرفه ای کار کنین
از وقتی با جنان اشنا شدم حس میکنم دنیایی که توش زندگی میکنم فقط یکی نیست.
انگار یه پنج شیش تاعه که من شماره یکشو میبینم جنان شماره چهارشو.
دیدش به جهان خیلی متفاوته اصن